چوار شه‌ممه‌ 9 تشرینی یه‌كه‌م 2024

مدیریت شهری به معنای شهرداری نیست؛سنندج: شهر سالم دیروز،کانون هیاهوی مهمانان ناخوانده امروز/ سامان احمدی

نمی‌دانم وقتی سخن از مدیریت شهری می شود نا خودآگاه همه آن را فقط با مجموعه فعالیت وارونه شهرداری اشتباه گرفته و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی مکلف و موظف در سامانه ی این مدیریت، مسئولیت و تعهد خویش را از سر این غفلت به دست فراموشی سپرده اند.

سنندج شهری با قدمت تاریخی در دامنه کوه زیبای آبیدر سالها است به لحاظ اینکه شهری ناودیسی از حیث اقلیم و احاطه شده توسط تپه ماهورها و کوههای نیمه قد است،نقطه ثقل فرهنگ،سیاست و اقتصاد خُرد قرار گرفته است و تاریخ حکایت های تلخ و شیرینی از این شهر داشته و دارد.

سنه دژ، دژی از مهر و محبت مردمانی مهمان نواز،دلسوز و چالاکی است که با تکیه بر هویت غنی و ادبیاتی مالامال از شعور نه شعار میعادگاه ویژه ای در کردستان را به خود اختصاص داده است،کافی است دمی با صدای زنده یاد محی الدین حق شناس شاعر منظوم این شهر و پیاله ای چای لب سوز در قهوه خانه ای از محلات قدیمی این شهر بیاسایی و معنای هویت شهری و تعاملات مردمان آن را دریابی.

مدیریت شهری، تبیین فرآیند حقوق شهروندی بر پایه و اصل احترام و تکریم در سنندج را باید در آثار مفاخر و مشاهیر این شهر جست، تاریخ نگاشته شده توسط مستوره اردلان تا آیینه سنندج برهان ایازی باز موید این نکته است که این شهر از دیرباز با مولفه های مدیریت شهری بیگانه نبوده است، هویت شهری در آمیخته با آداب و رسوم جانبخش از سنندج شهری ساخت که مدینه ی فاضله ی هر رهگذری برای لحظه ای درنگ و به تماشا نشستن معماری تا تعامل مردم این دیار وی را بر سر شوق آورد و این نه از سر فعالیت صرف بلدیه ی آن دوران بلکه به خاطر وحدت جامعی بود که همه از کوچکترین اجتماع آن یعنی خانواده تا محله،کوی و برزن داشتند و امروز سنندج نیم میلیون نفری که پذیرای خیل عظیمی از مهمانان خوانده و ناخوانده است به روزگار دیروز خود با حسرت نگریسته و به فردای خود افسوس می خورد که بر گوشه هایی از سنگفرش محلات خویش خمودگی انسان غافل و اسیر اعتیاد را شاهد است و این مولود را تحفه ی مهمانان ناخوانده ای می داند که دانش و مهربانی را ترور و به جای آن سرفه های ممتد و خُماری را به ارمغان آورد.

مدیریت شهری سنندج در صورتی به اعتلا و بازیابی هویت خویش دست پیدا خواهد کرد که در آن نهاد مدنی و مردم مداری چون شورای اسلامی شهر سنندج بر اساس خرد جمعی نه قشون کشی فردی برای تصاحب کرسی سبز خانه ی مندرس بهارستان به فکر ساماندهی و سازماندهی موزاییک های فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی شهر با دعوت از آحاد شهروندان معتقد و متعهد به مبانی مدیریت کارآمد و تاثیر گذار حتی به صورت خدمتی داوطلبانه همت گمارد.

شورای اسلامی شهر سنندج باید مرکز کنترل معضلات اجتماعی شهری و مرکز ثقل گفتمان هویت بخش در این حوزه باشد اما شایسته سالاری در لابی راهروها تخطئه،ترور و شعبان بی مخ ها خود را دایه ی مهربان قلمداد کرده تا با ایجاد رانت و تقویت شبکه زمین خواری باز بی تفاوت از کنار این همه آلام بشری گذشته و تنها با سخنانی زیبا و شعار گونه ضمن شلیک تیر خلاص به اذهان مردمان این شهر در اماکن پرتردد به فکر تبلیغات زود هنگام خود با هر ابزاری ولو خرج نمودن چند برگ اسکناس اقدام ورزند.

مدیریت شهری را نباید فقط در شهرداری خلاصه کرد و اصولا فعالیت شورای اسلامی نیز در حوزه شهر سنندج است نه شهرداری آن که هنوز نتوانسته به نظر کارشناسان اهل فن احترام گذاشته و از تکلیف سازه ی فلزی تاریخی به نام”پل عابر پیاده ی آسیب زای اجتماعی میدان آزادی سنندج”یک تصمیم مبتنی بر تعقل نه احساس را برای آگاهی بخشی جامعه شهری اتخاذ نماید!!!!!

انگار که افزایش تعداد اعضای شورای اسلامی شهر سنندج از 9 نفر به 13 نفر نیز تضارب آرا را به سود تبیین هدفی کوتاه مدت و روشن با رویکردی فرهنگی برای این شهر بوجود نیاورده است،راستی شعارهای تبلیغاتی پارسال در همین ایام که منم رستم دستان و مستوره ی جانان را به یاد اعضای منتخب آورده ایم که برای تصاحب حداکثر آرای انتخابات 24 خرداد چه کارها که نمی کردند.

حال سنندج با آمار بالای بلایای خانمانسوز،که هر از گاهی قربانی طرحی غیر کارشناسی بر کالبد نیمه جانش می شود مانده که چه زمانی تونل انقلاب به بهره برداری می رسد و یا فضاهای فرهنگی حومه و نواحی منفصل آن به جای ترمیم چند دهمین بار آسفالت معابر خاص شهری به فرجامی میمون خواهد انجامید؟

اصولا وکلای مردم ولو با هر مشروعیت انتخابی که باید نصف بعلاوه یک واجدان شرایط رای را آورده تا خود را نماینده ی بلامنازع مردم این شهر بدانند اگر به فکر فعالیتی مدنی و مردم مدار هستند با گذشت یکسال به چه میزان برای حل مسائل شهری در سطح محلات از ابزار قانون سود جسته و شورایاری محلات را راه انداخته اند؟

راستی آزمایی برای تعیین یک حرکت مبتنی بر اقتصاد فرهنگ یعنی تله کابین سنندج که بتواند منبع درآمد موثری بوده و منطقه تفریحی – توریستی آبیدر را چون مجتمع توریستی نمک آبرود شمال همواره بهاری نماید چه زمان جنبه واقعیت به خود خواهد گرفت؟

یا تسهیلات تحت عنوان ساخت هتل چند ستاره لاله که بی شباهت به پایه های ماندگار از تخت جمشید آنهم از نوع مدرن نیست چه زمانی چشم مخاطب و شهروند سنندجی خود را به جمال گردشگران دوستدار کوه و طبیعت روشن خواهد کرد؟

تعامل با نمایندگان مجلس شورای اسلامی جهت حضور حضرات کمیسیون های تخصصی برای دیدن از مرکز استان فرهنگی کردستان که دیگر باید از سوی یک تشکل مادر مدنی سهل الوصول باشد پس چرا برای رفع و دفع معایب باید باز مدیریت چاله میدانی را برای جذب سرمایه گذار به کار بست؟

پس از 16 سال از عمر شوراهای اسلامی شهر دیگر نباید گفت باید آزمون و خطا را در نظر گرفت، احترام به متخصصان شهر سنندج که زبان،فرهنگ و بافت معماری منطبق بر آیین و رسوم این شهر بسیار مهم است فقط انبوه سازی جهت گرفتن تنها آسمان آبی شهر صحیح است؟

از نیم میلیون نفر شهر سنندج که قریب به 40 درصد آن را اهالی مهمان با حداکثر امتیازات در بر می گیرد، شاید که نه بی شک 50 هزار نفر اهل هنر را با ذوق سلیم در بر می گیرد حال به جای پرداختن به ساخت آرمانشهری چون فرهنگسرا به حمایت از تولید آثار فرهنگی،هنری پرداختن جرم است که باید در کل ادوار عده ای خاص بهره ها ببرند؟کافی است به بایگانی اسناد هزینه ای ادوار قبل نیز سری بکشید

مطالبات مردم از اشخاص حقیقی و حقوقی مسئول مدیریت شهری که شهرداری یکی از آنها می باشد توسط کدام پرسشگری می تواندتبدیل به پاسخ مجاب از سوی آنان شود که باید از ساختمان تازه ساخت شورا در انتهای بلوار شهید شبلی(خسروآباد)فقط هیس اینجا 13 نفر مشغول محاوره هستند باشیم؟

حال باید بگویم سنندج شهر سالم دیروز که در آن خبری از دیو پلید افیون نبود،کانون هیاهوی مهمانان ناخوانده ای است که از راهروهای بیمارستان های این شهر تا لابلای قبرهای بهشت محمدی قد برافراشته اند،سرطان،جنگ اعصاب متاثر از فقر و گرانی و بیکاری،اعتیاد،طلاق فزاینده و غیبت های صُغری و کُبری این مهمانان ناخوانده که مولود مرگ سنندج را به همراه دارند نشان از بی توجهی به طرح جامع شهری سنندج،بها دادن به زمین خواری و ثروت اندوزی عده ای معدود در این شهر دارد حالا پاسخ (swot سنندج)پَر………….هیس اینجا 13 نفر مشغول محاوره فی مبحث مجادله بلدیه و ریگا و هکذا هستند….هیس….هیس….هیس

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …

وەڵامێک بنووسە

پۆستی ئەلیکترۆنییەکەت بڵاوناکرێتەوە. خانە پێویستەکان دەستنیشانکراون بە *

ئەم ماڵپەڕە لە ئەکیسمێت بۆ کەمکردنەوەی هەرزە واڵە و سپام سوود دەگڕێ. فێربە چۆن زانیاری بۆچونەکانت ڕێکدەخرێت.