چوار شه‌ممه‌ 17 نیسان 2024
رشاد مصطفی سلطانی

هنر، در مریوان ابزاری همسو با نافرمانی های مدنی بود که‌، حمله‌ای را هدایت و رهبری کرد. (قبل از قیام و سال های 57 ، 58 و 59 )

مریوان: شهری کوچک با پیامی پر شکوه‌ و جاویدان !  photo meriwan3

رشاد –  مصطفی سلطانی 

سوید فوریه‌ 2914 میلادی  ( اسفند ماه‌ 1392 )

 حقیقتألازم است، اسامی همه‌ی انقلابیون و پیشمرگان جانباخته‌ که،‌ بر علیه‌ نظام های توتالیتر اسلامی وشاهنشاهی مبارزه‌ کرده‌اند ، در خیابان ها و شهر های کردستان روی ستون های یادبود نوشته‌ شوندو ‌ از زحمات آنها قدردانی گردد.این یک وظیفه‌ تاریخی است .

موقعیت جغرافیائی مریوان

در منطقه‌ای جنگلی کردستان شرقی واقع شده‌ و ،  پادگانی نظامی چون  افعی در کنار شهر و در خدمت اشغال و توسعه‌ شبکه‌های جاسوسی بر علیه‌ مردم کردستان چمبر زده‌ است . از اطراف و اکناف جمعیت زیادی به‌ مریوان کوچ کرده‌ و محلاتی بنامهای هه‌ورامی ها، لیلاخی ها، سرشیویها و کۆماسی ها را تشکیل داده‌اند .اکثریت شهروندان به‌ دیالکت سۆرانی صحبت می کنند . در نزدیکی شهر دریاچه‌ زیبائی  بنام  زریوار( زریبار* ) قرار گرفته‌ ، که‌ آب آن از چشمه‌های جوشان درون دریاچه‌ تامین می گردد . آبش شیرین و حکومت اسلامی علیرغم جاذبه‌ های توریستی و جهانگردی، استانداردهای محیط زیست را ، در مورد این دریاجه‌ استثنائی مطلقأ رعایت نکرده‌ و با  منحرف کردن رودخانه‌ای به‌ درون دریاچه‌ ،تعادل زیستی و بیولوژیکی جانوران و گیاهانی که‌ در ارتباط مستقیم با دریاچه‌ بوده‌بخطر انداخته‌ است .  ضابطه‌ های زیست محیطی و پدیده‌های اکولوژی و اکوسیستم این دریاچه‌ بشیوه‌ مدرن و علمی بکار گرفته‌ نشده‌ و حتی   پی هاش * دریاچه‌  بعنوان فاکتوری حساس و تعیین کننده‌ بطور تاسف باری دگرگون شده‌ است . اگر چاره‌ای اساسی برای نجات دریاچه‌ تدارک دیده‌ نشود ، بیگمان  دریاچه‌ زریوار را فقط در آرشیو نقشه‌های جغرافیائی خواهیم دید .

تحولات اجتماعی مریوان 

جریان چپ و سیکولا ر در مریوان سابقه‌ای درخشان و مملو از حماسه‌ دارد . پیشروان و خصوصأ طیف آموزگاران در سطوح شهر و روستا ( دبستان، راهنمائی و دبیرستان) نقش پیشتاز و انقلابی در تحولات مریوان داشتند . این طیف هرگز به‌ تحجر و تفکرات مذهبی میدانی نداد تا مجددأ  افکار و مغز توده‌های ستمدیده‌ را  شستشو داده‌ و بعنوان دنباله‌ رو افکار اسلام سیاسی درأیند . معلمان توانستند بیشترین نیرو را بر علیه‌ سیستم شاهنشاهی و سپس فاشیزم اسلامی به‌ میدان آورده‌ وتحولات عظیمی را در مریوان ببار آورده‌ که‌ درسطح جهان منعکس گشت . هر انقلابی در مریوان توانائی روشن کردن شمعی را در آن تاریکی داشت . هم چنین تشکل ها دمکراتیک از قبیل شورای شهر ، اتحادیه‌ دهقانان ، جمعیت  دفاع از خلق کرد ،  کانون  محصلین ، اتحادیه‌ زنان، کانون کارمندان و دانشجویان؛ محصول  مبارزات مردم شریف مریوان و رهبری داهیانه‌ سیمای تابناک کۆمه‌ڵه‌ و نافرمانی های مدنی بود .

نافرمانی های مدنی در جوار مبارزات پێشمرگان !

نا فرمانی های مدنی در مریوان ارزش های مدرن و ارزشهای دموکراتیک را پاسداری میکرد . مبارزات مردم مریوان نقش آینه‌ را داشته‌ که‌ اوضاع گذشته‌ را بازتاب میسازد . نیروی مسلح کومه‌له‌ تحت عنوان ” یه‌کێتی جووتیاران” بدون توهم و مصمم به‌ کار سیاسی-  نظامی و آگاه‌ گری تهیدستان شهری و روستائی پرداخت . آنها معتقد بودند که‌ جامعه‌ بشری نمیتواند اسیر و دنباله‌ رو فرهنگ بیابانی و منحطی باشد که‌ جمهوری اسلامی بشارت دهنده‌ آن بود .انعکاس این تصمیم حکیمانه‌ مرزهای کردستان را در نوردید . همزمان بعضی عناصر روشنفکر با اتوپی های شاعرانه‌ و تفکرات ناپایدار این اقدام را” ماجراجوئی” نام نهادند ، که‌ در جریان محاصره‌ کردستان ، جنگ های تحمیلی و اعدام های گسترده‌ از کردار و مواضع خویش پشیمان شده‌ و سپس به‌ تشکیلات کومه‌له‌ پیوسته‌ و همسو شدند . در جوار کار آگاه‌گرانه‌ و بعضأ نظامی و خلع سلاح پاسگاه‌هاو دفاع از عدالت خواهی مردم و مقابله‌ با مکتب قرأن و گروه‌ ترورش که‌ ابزار ی در خدمت سپاه‌ پاسداران بود ، توده‌های مردم را با بند و بست های فاشیزم اسلامی با ارتجاع منطقه‌ ، مکتب قرأن، مالکین و شیوخ کهنه‌ ساواکی  آشنا میکردند . مردم نا فرمانی های مدنی راکه‌ شکل موفقی از مبارزه‌ بود و دستاورد بزرگی داشت ،بعنوان ابزاری انتخاب کرده‌ بودند . کوچ مردم مریوان  سمبل مقاومت منفی  ویک حادثه‌ باشکوه‌ و عظیم تاریخی بوده و‌، نهضتی عمیقأ دمکراتیک و مترقی بود که‌ چهره‌ کریه‌ جمهوری اسلامی رابه‌ دنیا نشان داد .

 پروسه‌ شکوفائی  و جایگاه اجتماعی‌ هنر  !

هنر ارزنده‌ ترین ثروتی است که‌ ارزش های معنوی توده‌های فقیر را پاسداری میکند . راه‌ کارگر، سازمان چریک های فدائی، حزب دمکرات، سازمان پیکار، رزمندگان، اتحادیه‌ کمونیست ها و  کۆمه‌ڵه‌   تشکیلاتها و جریان های سیاسی در مریوان بودند، که‌ خصوصأ کۆمه‌ڵه‌ تشکلی فعال و ابتکار تحولات و رهبری شهر راکاملأ در دست داشت . در مریوان اگرچه‌ از أمفی تئاتر های مدرن به‌ سبک یونان و ایتالیا خبری نبود و بجایش پادگانی مصرف کننده‌ و پارازیت، دسترنج مردم را می بلعید، با اینوصف هنر جایگاه‌ ویژه و بالنده‌ یافته‌ و آینه‌ نافرمانی های مدنی گردید .  همانطور در عکس تاریخی اول مقاله‌ پیداست ، این ابزار بوسیله‌ یه‌کێتی جووتیاران حدادی ورهبری می گردید‌ و به‌ تاریخ ملت کرد پیوست .

 پیام های هنر انقلابی و بالنده‌  !

 دریاچه‌ قو، با موسیقی چایکوفسکی  و، باله‌ی دسته‌ سرخ زنان  که‌ اثری باشکوه‌ از مبارزات مردم چین بوده‌ و مائوتسه‌ تونگ انرا تدوین کرده‌ ، تئاتر ایبسن آشوبگرا و تئاترهای انتوان چیخوف؛ پیام های اومانیستی و انسان دوستانه‌ به‌ تماشا چی منتقل می کنند .  هوشی مین گفته‌ : پیشینیان  شعر در باره‌ی زیبائی های طبیعت  مانند کوه‌ و رود ، گلها، ماه‌ و مه‌ ، برف و باران می سروده‌اند . امروز باید اشعاری از آهن و پولاد ساخت  و هنرمند نیز باید بتواند حمله‌ای را رهبری نماید.  آقای داریو  فو* اهل ایتالیا و برنده‌ی جایزه‌ نوبیل ادبیات در سال 1997 میلادی گفته‌:  نمایشنامه‌ای که‌ همه‌ی تار و پودش زبان کردی بوده‌ در یونان ترجمه‌ و بروی صحنه‌ آمد‌ و حمله‌ای را بر علیه‌ نا برابری های اجتماعی رهبری میکرد، محتوای غنی و پر باری داشته‌ و‌ شاید ملت کرد اساسأ از آن اطلاعی ندارد.

 *DARIO  FO

  هنر انقلابی در مریوان ،  از کانال بر گزاری تئاتر، نمایشنامه‌ ، شعر خوانی ، نمایشگاه‌ عکس از شرایط زندگی در اردوگاه‌ کانی میران، عکس پێشمرگان در سنگر های دفاعی، نمایشگاه‌ عکس از زندگی مردم عادی همه‌ و همه‌ که‌ با پیام های تاریخی ارزنده‌ همراه‌ بودند‌، می گذشت . وهمزمان پیام ها را به‌ بیننده‌، شنونده‌ و خواننده‌ منتقل می کردند . ‌ پیامهای هنر انقلابی : رفع ستم ملی، حقوق شهروندی، برچیدن اشغال نظامی کردستان،اداره‌ ی شهر و روستاها بدست مردم انقلابی و افرادخوشنام کرد زبان، افشاگری در زمینه‌ نقش ابزاری فریب خوردگان کرد که اسلام سیاسی انها را ‌ در تجمعهای تشکل  داده‌ بود ،  که‌در بیانی خام و روشن خطاب به‌ مردم گفته‌ و بازگو  می شد . ‌ علیرغم  سرکوب خونین مبارزات مردم در سایر نقاط ایران، اماهنر مدرن در مریوان، افق و جایگاه ویژه ای‌ داشت و حقیقتأ هنر انقلابی در مریوان حمله‌ ای را بر علیه‌ اسلام سیاسی رهبری کرد  و تا اشغال نظامی مریوان به‌ نبرد خویش ادامه‌ داده‌ و بدون اغراق دستاوردهائی را در تاریخ ثبت نمود ! هنر انقلابی در مریوان که‌اکثرأ سال های 57 و 58 و 59  منظور است،به‌ فعالیت های هنریش ادامه‌ داد، با اشغال نظامی کردستان و حملات اسلام سیاسی ، دوران افول و غروب  تشکل های هنری فراهم گشت و یکی پس از دیگری برچیده‌ شدند . چهره‌ی منفور و مرتجع اسلام سیاسی در مریوان ، مصطفی چمران بود که‌ هرگز جرئت نکرد از پادگان خارج شود و ، وارد شهر مریوان گردد . چمران ارتباط های پنهانی را بایکی از شیوخ مریوان برقرار کرده‌ و این شیخ برای ورودش به‌ شهر مریوان؛ زمینه‌ های لازم را آماده‌ و مهیا نمود .

هنرخطاطی و نقاشی !

   نقاشان مریوان، سوژه‌های گوناگون اجتماعی انتخاب کرده‌ و با سلاح قلم پیشمر‌گان ” فرهنگی ” جامعه‌ کردستان بودند . نقاشان اکثرأ درد ها را تشخیص داده‌ و با مهارت خاصی آنرا در تابلوهایشان منعکس کرده‌اند . برادران غزلی آقایان : کمال، جمال و جمیل  در زمینه‌ی هنر نقاشی صاحب ستایل خویش بوده‌  ؛  مبتکرو خلاق تابلوهای گویا و مدرن  بودند‌ و و نقاشی هائی جالبی به‌ جامعه‌ عرصه‌ کردند . در هیمن راستا کاک جمال غزلی  در جوار علاقه‌اش، در آموزش و پرورش استخدام گردید و تدریس اختصاصی ایشان؛ هنر نقاشی در مدارس  بود . مرحوم  شیخ  معروف  حسنی نقاش چیره‌ دست و هنر نقاشی را با خطاطی در هم آمیخته‌ بود وآثار جاویدانی از او بجا مانده‌ و در زمینه‌ی طنزهای اجتماعی توانا بود .  یکی از شعرهایش که‌ به‌ شیوه‌ طنز سروده‌ شده‌ بود ‌قشر آخوند و ملا ها، ‌چاپلوسان ، دریوزگان دربار و، افراد بومی و منفور حکومتی ساکن مریوان را بباد تمسخر و استهزا  گرفته‌  بود و استقبال شایانی از آن گردید . رفیق عارف نادری ، که‌ تحصیلاتش را در دانشگاه‌ تبریز بپایان رسانده‌، در زمینه‌ نقاشی ، آثاری زیبائی خلق کرده‌ که‌ جملگی در بستر هنر رئالیستی تداعی و ترجمه‌ میشوند. کاک عارف با ابتکار های خاصی تابلو های زیبا و جالبی را در چایخانه‌ی بلوار، و درچایخانه‌ای در نزدیک خیابان باوه‌ رشید و در منازل شخصی  روی دیوار کشیدند . رفیق غلام قاسم نژاد پیشمرگ اسبق کومه‌له‌ نقاش چیره‌دستی بود ، که‌ همزمان با کار روتینش در کتابخانه‌، کارهای هنریش رایعنی تابلو نویسی و خطاطی  را در مغازه‌اش ادامه‌ میداد . کاک غلام چندتابلوی  نفیس را که‌  نابرابری هائی اجتماعی رابطور آشکار نشان میداد ، بر دیوار مغازه‌اش کوبیده‌ بود ، تابلوی اول انسان  فقیری را باکوله‌ باری سنگین نشان میداد ، که‌ ظلم و بیداد اجتماعی کمرش را خم کرده‌ بود . تابلوی دوم یکی از محروم ترین شهروند مریوانی را بنام ” حسینه‌ شێت”   ( حسین دیوانه‌ )  نشان میداد ، که‌ بیرحمی جامعه‌ او را بحاشیه‌ رانده‌ و زندگی را بر او تلخ تر از تلخ کرده‌ بود . حسین در این تابلو سرش را بر روی یک قوطی  خالی گذاشته‌ و در خیابان خوابش برده‌ بود .  حسینه‌ شێت ، اکثرأ تمام اشغال های خیابان و سر راهش را  جمع کرده‌ و به‌ زباله‌ دانی میریخت و غیره‌ مستقیم به‌ پاکیزگی و محیط زیست مریوان کمک های بلاعوض میکرد.

تابلوی سوم بنام” حسرت” بود که‌ کودکی همراه‌ سگش ، جلو مغازه‌ قصابی با حسرت نظاره‌ گر گوشت های آویزان  دکان قصابی بودند . تا بلوی چهارم بنام” وابستگی ” که‌ بیانگر  پیوند های  ملا مصطفی بارزانی با ایران بود  و در آن چرخ دنده‌های بزرگ ، دوازده چرخ دنده‌ کوچک که‌ نمود 12 اصل انقلاب شاه‌ بودو ، جامانه‌های سرخ رنگ که‌ پیشمرگان بارزانی بر سر می نهادند،  بصورت چرخ دنده‌ در آورده‌ و در تابلو برجسته‌ شده‌ بودند. ‌ارگان  پاراستن *  شعبه‌ای در منزل کاک دینه‌ داشتند ،  کاک غلام را اسیر و مورد بازخواست قرار دادند . تابلوی پنجم بنام” شفای مریوان” که‌ در زمینه‌ای سیاه‌  با ‌شمایل جوانمردهای ژاندار مری   و همزمان با جشن های 2500 ساله‌ شاهنشاهی که‌ تمام انرژی برق مریوان را برای چراخانی اختصاص داده‌ بودندکشیده‌ بود . یک عدد چراغ انگلیسی نیز بر تابلو آویزان کرده‌ بود . این تابلو  کمبود برق و تاریکی شهررا برجسته‌ کرده‌ بود. تابلو های کاک غلام مملو از پیام های انسانی بوده‌ و بیداد اجتماعی را منعکس می ساختند . جانباخته‌ ناصر مصطفی سلطانی ، به‌ نقاشی علاقه‌ وافری داشت و در همین زمینه‌ تابلوهای جالب و ارزنده‌ای  با الهام از سوژه‌های تظاد طبقاتی و ستم ملی، کشید که‌ در تلاطم هاو کوچ های ناخواسته‌ خانوادگی‌ بر باد فنا رفتند.  فرمانده سیاسی –  نظامی‌ پیشمرگان حزب دمکرات جانباخته‌ منصور فتاحی ( ڕه‌شه‌ هه‌ورامی ) زندگی توده‌های محروم و فقیر رادر  کوهستانها و جویبار های کردستان، بگونه‌ای ماهرانه‌  در تابلوهایش ، نقاشی کرده‌ بودو در این راستا موفق بود .  پیشمرگ اسبق کومه‌له‌ رفیق منصور صدقی علاقه‌ زیادی به‌  نقاشی و خطاطی داشت و در جریان مبارزات مردم کردستان بر علیه‌ جمهوری اسلامی توان و انرژی خویش را در خدمت جنبش وسپس انتشارات کومه‌له‌ گذاشته‌ بود .  جانباخته‌ طهمورپ اکبری طراح و نقاش یکی از چهره‌های بسیار فعال کانون محصلین مریوان بود و در زمینه‌ی خطاطی و نقاشی مهارتی عالی داشته‌ و، با نواختن دف و ضرب ، ریتم  و موسیقی بعضی از تئاتر ها را هماهنگ میکرد . برای یادواره‌ی دانشجویان شانزدهم آذر سال 1332 ،که‌ توسط حکومت شا کشته‌ شده‌ بودند کلیشه‌هائی تعبیه‌ و درست کرد ، و عکس این سه‌ دانشجو را تقریبأ بر روی دیوار های مناسب شهر مریوان کلیشه‌ نمود . و این شیوه‌ از افشاگری و  فعالیت هنری اولین باری بود که‌  در شهر مریوان توسط کاک طهمورث  قدم به‌ عرصه‌ وجود نهاد .  در زمینه‌های هنر معماری، مجسمه‌ سازی، کنده‌ کاری ،آواز و سرودهای انقلابی، تئاتر سیار ( خیابانی ) و فیستوال موسیقی نیاز به‌ پژوهش  دیگری است .

هنر نمایشنامه‌  در زمانی کوتاه‌ با محتوائی عظیم !

قبل از قیام نمایشنامه‌ها ،اغلب‌ شیوه‌ی نقالی داشتند ودر چایخانه‌ی حه‌مه‌ حسن ، داستان های شاهنامه‌ نقالی می گردید . اما  درنوروز سال 58 مهمانان نوروزی به‌ چایخانه‌ رفته‌ و نقال ، نوروز را یکی از کهن ترین اعیاد  و جشن های کردها معرفی کرده‌و در بیاناتش اعتماد کافی بخود داشت  وستم ملی را بصورت نه‌ چندان پوشیده‌ ابراز کرد که‌، برای بعضی از  مهمانان خوش آیند نبود . زمینه‌ های برگزاری تئاتر را برای اولین بار جانباخته‌ علی کهنه‌پوشی و بله‌ قه‌شان فراهم نموده‌ وبگونه‌ای رسمیت دادند . سپس اولین نمایشنامه‌ به‌ کارگردانی سعید اقدسی و ابتکار جانباخته‌ طهمورث اکبری ، مجید ابراهیمی، تیمور مصطفی سلطانی، ثریا منصوری ، محمد نسیمی، غلام قاسم نژاد ( دکور و گریم ) بنام ” مازیار” که‌ اثری از صادق هدایت  بود ، در سالن شیر و خورشیدبر روی صحنه‌ آمد .  در گرماگرم قیام و تابستان 57 نمایشنامه‌ها رنگ و بوی اجتماعی بخود گرفتند و‌بصورتی خام به‌ تضاد طبقاتی می پرداختند .  دومین نمایشنامه‌ که‌ قهرمان اصلیش کارگری است بنام لاله‌ مینه‌ ( جانباخته‌ حسین صالح زاده‌ )  باشرکت ارسلان عزیزی، رزگار شیخ الاسلامی  و الف- عین روی صحنه‌ آمد . در این نمایشنامه‌ تقریبأ بیست کارگر در صحنه‌ بوده‌ و همانجا سندیکائی تشکیل داده‌ و، از حقوق کارگران دفاع می نمایند. سومین نمایشنامه‌ ، تئاتری  رئالیستی است  ، که‌ نقش شاه‌ را به‌ شیوه‌ای موفقیت آمیز حسین صالح زاده‌ ،بازی می نماید و روی صحنه‌ آمد ،دراین نمایشنامه‌ بی پروا‌ از تفکرات سیکولار و چپ، جانبداری می گردید . چهارمین نمایشنامه‌” جنایت های جمهوری اسلامی در کردستان” نام داشت که‌ در سالن شیر و خورشید سرخ اجرا گردید . شاید سخنی به‌ اغراق نرفته‌ باشد اگر ادعا شود که‌ از موفق ترین نمایشنامه‌ ها بود که‌ خاطرات و شخصیت سیاسی 9   انقلابی جابناخته‌ که‌ در پادگان اعدام شده‌ بودند بازگو میگردید و در فورمی تراژدی و  ساتیر *   بر روی صحنه‌ آمد.  این ‌ نمایشنامه‌توسط جانباخته‌ حه‌مه‌ جوان و جانباخته‌ رزگار شیخ الاسلامی نوشته‌ شده‌ بود که‌؛ هردو هم بند با دستگیر شدگان پادگان بوده‌ و در ادامه‌ مبارزاتشان شهید گردیدند. حسین ایزدی مسئول نمایشنامه و همزمان معرفی آنرا‌بعهده‌ گرفته‌ بود . در صحنه‌ های نمایش 9 انقلابی را دستبند زده و‌در کنار هم ردیف کرده‌ بودند و خلخالی با چشمانی از حدقه‌ در آمده‌ به‌ مزدوران مریوانی دستور تیراندازی را صادر کرد و در یک لمحه‌ قامت بلند و خونین آنها بر سطح زمین می افتد.  این نمایشنامه‌ در سنندج و مریوان ڕوی صحنه‌ آمد و  استقبال کم نظیری از ان گردید .  الف- قی در نقش  قصاب جمهوری اسلامی ” خلخالی” و حسین صالح زاده‌، لام- الف ،مسعود فریقی، ری- الف ،منیره‌ اکبری، الف- عین  و پی، الف  در نقش های گوناگون بازی کردند.  در این نمایشنامه‌ نقش و سیمای کریه‌ ومنفور نمایندگان رژیم اسلامی ، فریب خوردگان بومی و دسیسه‌های مکتب قرأن در تیرباران های سنندج و مریوان ،بشیوه‌ای  هنرمندانه‌ فاش گردید .  دختران شرکت کننده‌ در نمایشنامه‌ بهجت خالدی و گولنار قبادی بودند که‌ با جسارت عالی نقش های ارزنده‌ای را در طول نمایش ایفا نمودند . میم – الف در نقش احمد فه‌جه‌ قاله‌، لام – الف در نقش شیخ برا، مختار شیخ الا سلامی در نقش دکتر بهمن اخضری  و حشمت مصطفی سلطانی در نقش شهید امین بازی کردند . و سازمان چریک های فدائی نیز کمک های ارزنده‌ و بیدریغی را در این نمایشنامه‌ ارائه‌ دادند .  پنجمین  نمایشنامه ،  با الهام و استناد به‌  یک شعر قانع  بنام” قانع و گه‌نم ” ( ترجمه‌ آن قانع و گندم است ) که‌ نقش قانع را عین-  خێ و نقش گه‌نم را شکرالله‌ نودینیان بازی کرده‌ و روی صحنه‌ آمد . رفیق ارسلان عزیزی ششمین نمایشنامه‌ را بر اساس نوشته‌ای وزین از جانباخته‌ دکتر فتح الله‌ لطف الله‌ نژادیان،بنام” دکتر و ملا” کارگردانی کرد ، که‌ دیالوگی غنی و جذاب بود و روی صحنه‌ آمد.  هفتمین نمایشنامه‌ بر اساس شعری از شریف حسین پناهی بنام “ماموستا و قوتابخانه‌” توسط کاک ارسلان عزیزی کارگردانی شد که‌ بازیگران آن: صاد-  دال و ارسلان عزیزی بودند و در این رهگذر  کمک های بیدریغ مظفر خالدی و محمد نسیمی چشم گیر بود . استقبال دانش آموزان مدارس مریوان از این دو نمایشنامه‌ که‌ ارسلان عزیزی کارگردانی کرده‌ بود  حقیقتأ  بی نظیر بود و، در آمد فروش بلیطهایش ، برای خرید کتاب و تاسیس یک کتابخانه‌ معتبر در  یکی از مدارس مریوان اختصاص یافت .‌ برای خرید کتاب ها به‌ سنندج رفته‌ و جانباخته‌ محمد مرادی که‌ با سازمان پیکار همکاری می نمود و سپس به‌ کۆمه‌ڵه‌ پیوست و بعنوان پیشمرگ در جنگ خونین  دمکرات و کۆمه‌ڵه‌ و در هه‌ورامان جان باخت ، در این زمینه‌ کمک های شایانی نمود . محمد مرادی همراه‌ ارسلان عزیزی  به‌ کتابخانه‌ی همه‌ سازمان های سیاسی در سنندج از جمله‌ : کومه‌له‌، چریک ها، پیکار، راه‌ کارگر، اتحادیه‌کمونیستها، رزمندگان  و کتابخانه‌های عمومی سنندج رفته‌ و کتاب های مورد نیاز را بررسی نموده‌ و کتاب بیشماری را خریداری و در اختیار کتابخانه‌ی مدرسه‌ مریوان گذاشتند .

تئاتر  پناهندگان کردستان جنوبی !

بعد از شکست مبارزات کردستان جنوبی ، جمعیت عظینمی از شهروندان کردستان جنوبی و  برخی از نیروی پیشمرگ و خانواده‌هایشان  به‌ کردستان شرقی و شهر مریوان پناهنده‌ گردیدند . در شهر مریوان تئاتری بنام ” کاوه‌ ” در سالن شیرو خورشید روی صحنه‌ آوردند که‌ مردم مریوان استقبال باشکوهی از آن کردند . محتوای نمایشنامه‌ تراژدی غم انگیزی بود که‌ با ایما و اشاره‌ توطئه های‌ قدرت های جهانی رادر به‌ شکست کشاندن مبارزاتشان را منعکس می نمود . مترجم ها برای روسا و مسئولین فارس زبان ، سخنان بازیگران را ترجمه‌ میکردند .   یقینأاولین باری بود که‌ مردم مریوان، تئاتری را با زبان مادری خویش،شنیده‌و تماشا میکردند .درسالن نمایش اشک های زیادی از چشمان شهروندان  ؛ بخاطر خیانتی که‌ به‌ جنبش کردستان جنوبی شده‌بود، جاری گردیدو اکثر جمعیت تماشاچی را در فضائی از غم و ماتم فرو برده‌ بود .

سنگر شعر و نثر !

 اگرچه‌ شاعران نوپرداز و کلاسیک در مریوان ، تراوشات فکری خویش را به‌ جامعه‌ عرصه‌ میداشتند ، اما از جلسات شعر خوانی استقبال ، پر شوری نگردید . در مجموع اشعار شاعران قبل از قیام ، بازنویسی می گردید و افراد به‌ دوستان مورد اعتماد  خویش می دادند . شعر های دیرست گالیا ، توتنه‌وانێکی ناوچه‌ی سه‌رده‌شت و برخی از شعرهای ترجمه‌شده‌ دست بدست می گشت .  هنگامیکه‌ هێمن شاعر جمهوری کردستان به‌ مریوان تشریف آوردند ، استقبال از جلسه‌ شعر خوانی این استاد ، در سطح بالائی نبود . اما  در سنندج  به‌ شیوه‌ای بی نظیر از جلسه‌ شعر خوانی استاد هیمن که‌ در سالن ورزشی نزدیک پادگان برگزار گردید استقبال نمودند  و ، بنده‌ همراه‌ زنده‌ یاد آقای موسی گرمیانی(مهابادی) و جانباخته‌ علی بهرامی ( زمین شناس و بوکانی ) در آن جلسه‌ شرکت نمودیم .  شاعرانی که‌ گاه‌ گداری تراوشات فکریشان را بر روی کاغذ آورده‌ و پنهانی بدست روشنفکران میرسید ، در بستر ی از مضمون های ملی ، میهنی، عشقی، طبقاتی و روایت تاریخی سروده و  الهام بخش جملگی آنها رنج تهیدستان ، ستم ملی و طبقاتی  بود. بهر حال در فضای میلیتاریزم و خفقان ساواک ، شعر بسختی  نفس می کشید . نماد شعر خوانی  در جریان کوچ تاریخی اهمیت یافت و بعداز ظهر ها، زنده‌ یاد علی کهنه‌ پوشی برای حاضرین شعر می خواند . آقایان مصلح شیخ الا سلامی( ڕێبوار) ، ملا عمر احمدزاده‌، شیخ معروف حسنی، فاتح شیخ الاسلامی( پشکۆ) ، فریدون ارشدی قلم زن میدان شعری بودند . شعر رومانتیک  فرشته‌ و گژه‌ با از پشکۆ – با له‌ سه‌ر ئاریزه‌وه‌ بڕوانم از ڕێبوار – داره‌ وه‌ن از ملا عمر نگلی و-  شعر ساتیرگونه خوا لاماندا له‌ که‌ر ! از شیخ معروف  حسنی سروده‌ و مورد استقبال قرار گرفتند . همزمان ” مقاله‌” ی  ستایش و مداحی انقلاب سفید شاه‌ ، بر داوری های روشنفکران تاثیر ناگوار و تلخی گذاشت و به‌ اعتماد هاضربه‌ی مهلکی زد .

 نمایشگاه‌ عکس !

این نمایشگاه‌ به‌ ابتکار جانباخته‌ دکتر بهمن اخضری و، رهنمود های کومه‌له‌  در پارک شهر  با عکس های تاریخی ازمبارزات مردم قهرمان مریوان ، که‌ شخصأ دکتر بهمن گرفته‌ بود و، عکس های دیگری که‌ اشخاص به‌ امانت تقدیم کرده‌ بودند  و عکس های مارش تاریخی آزادیخواهان و انقلابیون سنندجی بطرف مریوان، بر پا گردید . عکس ها گویا تر از هزاران داستان و نامه‌ بودندو، مملو از نشیب و فرازهای مبارزاتی و ، خیزش مردم و خصوصأ عکس های اردوگاه‌ کانی میران که‌ نافرمانی های مدنی  شهرآزادگان(مریوان ) را مجسم میکرد ، نشان میداد . تاریخ مبارزات مردم قهرمان مریوان در صدها پرده‌ عکس آرشیو  شده‌ بود و هر عکس، گویای  مبارزات عادلانه‌ وعزم راسخ توده‌ها بود . ویدئو و فیلم های دکتر بهمن از پیشمرگان ‌، که‌ شهر ها را از چنگ دشمن در آورده‌ و از انها استقبال تاریخی گردید ناپدیدهستند . فیلم های خام بنده‌ و کاک سعیددر زمینه‌ی استقبال از زندانیان سیاسی،اردوگاه‌ کانی میران، مقر یه‌کێتی جوتیاران و عکس پیشمرگان همگی در جریان حمله‌ رژیم به‌ کردستان در مغازه‌ عکاسی  با خمپاره‌ سوختند و یا در ماشین یکی از آشنایان بسرقت رفت .  آیا به‌گفته‌های عکاس که‌ خمپاره‌، عکس ها را سوزانده‌ میتوان  باور داشت؟ آیا به‌ گفته‌های دوستمان که‌ عکس ها در ماشینش  بسرقت رفته ، نباید شک و گمان کرد؟

هنر انقلابی، در مناطق تحت حاکمیت پیشمرگه‌ !  

کومه‌له‌ این هنر را در مناطق آزاد ، تحت فرمان و حاکمیت پیشمرگ را بازهم ادامه‌ داد . یکی از موفق ترین نمایشنامه‌ های کۆمه‌له‌ در مناطق تحت حاکمیتش نمایشنامه‌ی “زه‌حمه‌تکێشان چه‌کدار بن ! “( زحمتکشان مسلح شوید) بود که‌ بار ها  اجرا گردید . چهره‌های درخشان این نمایشنامه‌ رفقا: رزگار علی پناه‌، جانباخته‌ کیوان مهاجر ( محمد امین ) و حسین علی پناه‌ بودند .

photo meriwan13

هم چنین نمایشنامه‌ای تحت عنوان ” هه‌ستان !” ( بپا خیزید ) درشهر بوکان ،اردوگاها و روستاها روی صحنه‌ آمد . رفقا ناصر حسامی و خدیج حسن پور نقش های کلیدی نمایش را پذیرفته‌  و اوج قدرت هنری خویش را عرصه‌ نمودند و این نمایشنامه‌  شاهکاری در نوع خویش بود .  نمایشنامه‌ای در شهر بوکان بنام ” ئاڵای شۆڕش” که‌ توسط ناصر حسامی و … نوشته‌ شده‌بود در دبیرستان شهید کمال روی صحنه‌ آمد وسپس در شهر اشنویه‌ نیز روی صحنه‌ رفت . بازیگران موفق و درخشان این نمایشنامه‌ خدیج حسن پور، ناصر حسامی، سوعدا مراد بیگی، اسماعیل یوسفی، جعفر بابامیری و بر‌هان سنه‌ بودند . هم چنین نمایشنامه‌ ای در روستای ئاجی که‌ند بنام ” کاوه‌ی ئاسنگه‌ر”  توسط ڕزگار علی پنا نوشته‌ شده‌ وروی صحنه‌ رفت .‌ ناصر حسامی، ڕزگار علی پناه  نقش های کلیدی تئاتر را پذیرفته‌ و شاهکار هنری خویش را عرصه‌ کردند .  در  روستاها و از جمله‌ روستاهای سلامت، خورخوره‌، زیراندول روی صحنه‌ رفت  . کاوه‌ ئاسنگه‌ر تئاتر ارزشمندی بود که‌ دختران و زنان کومه‌له‌:  خدیج حسن پور، گه‌لاوێژ رستمی و پرشنگ خرمی در ان با جسارت و اعتماد به‌ نفس؛ نقش های حساس و موفقی را بازی کردند .

   *****

با گذشت 36 سال، نگارش این مطلب مطلقأ کار آسانی نبود ، لذا برای تدقیق مطالب به‌ افرادی مراجعه‌ کرده‌ام . رفقای عالیقدر و گرانمایه‌: ناصر حسامی، ارسلان عزیزی ،حسین ایزدی، پروین امینی، دلیله‌ رستمی، خدیجه‌ حسن پور،غلام قاسم نژاد،عارف نادری وجمعی از افراد خانواه‌ام ؛ اطلاعات جالب و دقیقی را تلفنی در اختیارم گذاشتند لذا از محبت های بیدریغشان نهایت سپاسگذارم .

  اگر اسامی کسانی، اطلاعات و مطالب بیشتری که‌ بنحوی از قلم افتاده‌ و یا به‌ ذهن من نرسیده‌  و فراموش شده‌ لطف کنید و انرا اضافه‌ نمائید ؛ تا نواقص این نوشته‌ بر طرف گردد. رجای واثق دارم اگر کمبودی ملاحظه‌ فرمودید، مرا ببخشید .

ڕوشنگری های لازم :

1- شهروندان منطقه‌ مریوان دریاچه‌ را زریبار می نامند. اما” مولوی کرد ” دراشعار دیوانش و حدود سیصد سال پیش ، نام دریاچه‌ را زریوار ذکر کرده‌ است .

2- ساتیر: اگر نثر، شعر ، رومان و تراوشات فکری انسان ها ، بصورت طنز به‌ خواننده‌، بیننده‌ و شنونده‌ نثار گردد، ساتیر گفته‌ می شود. عبید زاکانی (ایران ) سالتیکوف شچدرین ( روسیا) و عزیز نسین ( ترکیه‌) از نویسندگانی هستند که‌ از مقوله‌ ساتیر بگونه‌ای موفق بهره‌ گرفته‌اند.

    پی – هاش          P-H

3- اگر بالانس ترکیبات معدنی آب،به‌ سبب رعایت نکردن فاکتور های حساس محیط زیست از حالت نرمال خارج گردد، زیست جانوران و گیاهان آبی مختل می گردد که‌در علم شیمی این پدیده ر ا‌ تغییرات پی –  هاش  می نامند .

5 – پاراستن ارگان امنیتی جنبش کردستان جنوبی بود ، که‌  منتقدان  و مخالفین را در اشکال گوناگون  مورد بازخواست قرار می داد .

 پایان

  20  02  2014

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …

وەڵامێک بنووسە

پۆستی ئەلیکترۆنییەکەت بڵاوناکرێتەوە. خانە پێویستەکان دەستنیشانکراون بە *

ئەم ماڵپەڕە لە ئەکیسمێت بۆ کەمکردنەوەی هەرزە واڵە و سپام سوود دەگڕێ. فێربە چۆن زانیاری بۆچونەکانت ڕێکدەخرێت.