تحصیلات عالی در ایران؛ از بحران تا هویت/ فواد محمدی

دانشجویان در دوران تحصیل و فارغ التحصیلی با مشکلات زیادی روبرو میشوند. ازجمله مهمترین مشکلاتی که بر دانشجو تاثیر گذار است می توان به این موارد اشاره کرد: مشکلات دانشجویان در وحله اول به  عوامل ناشی از تاثیرات  محیطی و اجتماعی بر میگردد، به این معنا که اگر جامعه با مشکلات اقتصادی روبروست  می‌تواند بر دانشجو تاثیر مستقیم و مضاعف داشته باشد. در وحله دوم به ویژگی‌های فردی و باورهای فرهنگی و اجتماعی برمی‌گردد که در پیشرفت تحصیلی دانشجو تاثیرات منفی گذاشته  و دانشجو در دوران تحصیلی خود موفقیت آنچنانی حاصل نمی‌کند.

به نظر میرسد دلیل اصلی رفع مشکلات دانشجو در ایران، جدا از سیاست این باشد که دانشجو یا مشرف بر مشکلاتش نیست و یا اینکه حل و بحث بر سر طرح و حل آنرا لازم نمیداند. از نظر من این ضعف اراده تغییر و رفع معضلات ریشه تاریخی در  مسائل محیطی و اجتماعی دارد. نظام آموزشی حاکم بر نهادهای آموزش عالی و دانشگاهها در ایران با به کارگیری نظریه و قشر صلاحیت شده خود برای پرورش و آموزش؛ اکثریت تفکرات و اقشار جامعه را از آن بی بهره کرده و در نتیجه هرگز تغییر ملموس و رضایت بخش ایجاد نشده‌ و اکثریت دانشجویان خود را عناصری پویا و فعال در نظام آموزشی نمی‌بینند، که این در هایت به بحران هویت دانشجو در ایران می‌شود و در نهایت  با معضلات اقتصادی و اجتماعی زمینه بروز انزوای دانشجو را فراهم می‌کند. انزوایی که با فراغت بیکاری و تفریح کاذب و گاها مسموم، سر از لیبرالیسم سیاسی و اعتیاد به ارتباطات تکنولوژیک و مخدارت در می‌آورد.

این نه تنها مسبب اصلی مشکلات دانشجویان به حساب می‌آید، بلکه غیرمستقیم اکثریت جامعه را گریبان‌گیر خود کرده است، همچنین به جای مبارزه و پردازش راهکار این معضلات، موج عظیمی از جامعه خود را تسلیم وقایع زندگی می دانند و “درنتیجه این بیکاریها به مواد مخدر می‌گرایند”. آنچه که حاکمیت با توجه به نمود سهولت دستیابی و وفور اشکال آن، خواهان تداوم آنست!

دشمن در این راستا برای از بین بردن هر نوع تشکلات فرهنگی، مخدرات را ارزان و قاب دسترس نموده است؛ پدیده‌ای که مصرف آن در مدارسها و خوابگاهها به وضوح دیده میشود و حتا آمار دقیق از آن در دسترس نیست.

در این حالت نتیجه این میشود که ناآرامی و اعتراضات از این معتادین تحصیلکرده  بر نمیخیزد. حکومت اسلامی ایران با اعمال غیر انسانی‌ای که از خود بروز می دهد، خوب میداند که در مراکز دانشگاهها، دانشجوی ساقی (عامل پخش مواد مخدر) به نام ‘داروی یادآوری و تقویت حافظه’، دانشجویان را به دام اعتیاد میکشاند؛ روندی که در اوج خفقان امنیتی در دانشگاهها به روال خود ادامه میدهد و تنها دلیل ‘ضد امنیتی’ بودن فعالیت و حتا تفریح دانشجویان، سیاسی بودن است، و نه مخرب و ویرانگر بودن اعتیاد به مواد مخدر.

عدم استقلال سیاست گذاری پرورشی و آموزشی در ایران تا جائیست که در هیچ دانشگاه و موسسه آموزش عالی‌ای، ارزش ریاست دانشگاه از حراست بالاتر نیست. برای مثال این در هر دانشگاهی آشکار است که دانشجو اگر در دوره تحصیلی دانشگاه، با حراست و نهاد مربوطه آن یعنی وزارت اطلاعات حاظر به همکاری و ارتباط مداوم باشد، تمام سهولتها از نمره‌دهی و رتبه‌بندی تا وام دانشجویی و برخورداری از مزایای دیگر را شامل میشود.
سپری کردن دوره تحصیلات عالی در ایران بیش از آنکه در راستای پر کردن اوقات فراغت و خالی کردن عقده‌های نوجوانی باشد، در راستای پرورش فکری و ارضای نیازهای آموزشی و حتا شغل یابی دانشجویان نیست، و این در ضمن بحران اجتماعی-طبقاتی حاکم بر آنست.

این مشکلات روز به روز رو به افزون است و هر گونه اعتراضی از سوی معدود دانشجویان، ولو در راستای امکانات رفاهی و زیستی محکوم و امنیتی تلقی می‌شود. رفتار معمولی نهادهای امنیتی در دانشگاههای ایران، با هر گونه اعتراض دانشجویی‌ای چیزی نیست جز سرکوب و پرونده سازی موهومی و برخورد قهرآمیز و به دور از شان دانشجو.
بدون شک قویترین سلاح جمهوری اسلامی برای مقابله با اراده تغییر و بهسازی دانشجو در زندگی سیاسی و اجتماعیشان در ایران، آلوده کردن دانشگاهها به سلاح خاموش مواد مخدر است، که برای او حکم ‘شمشیر دولبه پیشگیری(از رشد و تغییر بنیادین)’ را داشته است.

موضوعاتی که به آن اشاره شد گوشه‌هایی از مشکلات جوانان دانشجو و تحصیلکرده جامعه است و اگر بخواهیم به نکات ریزتری در سیستم آموزشی اشاره کنیم به نکات زیادی می توان اشاره کرد.
فارغ از این مشکلات عمومی تحصیلات عالی و مقطع دانشجویی در ایران، تعلق به ملتیتهای جدا از ملیت(های) حاکم، سرکوب جنسیتی و تحقیر مذاهب غیر شیعه (١٢امامی) و متعلق بودن به گرایشهای فکری_سیاسی مدرن همگی از جمله مهمترین اتهامات بالقوه یک دانشجو هستند که عرصه یک رقابت سالم پرورشی و آموزشی را بر او تنگ کرده است.

ان اینرو دانشجو باید دریابد که چه مواردی  می‌تواند حق و حقوق او را برگرداند. بدون شک بهترین شروع برای مبارزه با این سیاستهای غیر انسانی تنها “شروع مبارزه است”. سازمانها و اتحادیه‌های دانشجویی می‌توانند مبارزه و مقاومت را در مراکزهای علمی متشکل کنند و با پیوستن زنان و کارگران و سایر اقشار مبارز، زمینه را برای تغییر بنیادین و بروز و تاسیس یک نڤام آموزشی مدرن و به‌روز فراهم کنند.
برای به دست آوردن آزادیهای سلب شده، لازم است دانشجویان تمام نیروی خود را به کار گرفته و با سازماندهی کمیته‌های دانشجویی نحوه توحش دستگاه امنیتی را دور زده و خود را بدون هیچ شبهه‌ای تنظیم کرده و تمام دانشگاههای شهرهای مختلف با هم همصدا و برنامه‌ریزی شده به حرکت درآیند.

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …

وەڵامێک بنووسە

پۆستی ئەلکترۆنیکەت بڵاو ناکرێتەوە .

ئەم ماڵپەڕە لە ئەکیسمێت بۆ کەمکردنەوەی هەرزە واڵە و سپام سوود دەگڕێ. فێربە چۆن زانیاری بۆچونەکانت ڕێکدەخرێت.