سێ شه‌ممه‌ 26 ئازار 2024

کردستان و انقلاب 57 / آرش لرستانی

انقلاب 57 اولین فاجعه ای نیست که برای کرد خانمانسوز و ویرانگر بوده باشد ، همواره کردستان در معرض خطرهای دیگری است که با هوشیاری و اتحاد، ملت کرد می شود با کمترین تنش در جهت تقویت ساختار دمکراسی در کردستان حرکت کرد.

ملت بودن کرد حتی پس از مشروطه که نقطه آغاز جریان دمکراتیک در ایران است همواره نفی شده و امروزه برخی از فعالان سیاسی مانند گذشته از قبول و طرح کثیرالملله بودن ایران امتناع کرده و با رفتار غیر دمکراتیک سیاسی بصورت مستقیم و غیر مستقیم بر پیکره مبارزات مردمی خدشه وارد می کنند. شاید بهتر باشد به انقلاب 57 و مهم ترین ویژگی ها و آثار آن از زاویه دید ملت کرد نگاه کرده شاید نتایج مثبت تری بدست آید.

مهمترین وقایع قبل از انقلاب 57 در ایران، کودتای 28 مرداد، انقلاب سفید، مبارزات مسلحانه چریکها و مجاهدین، خروج شاه و دوران کوتاه حکومت دکتر بختیار هستند، اگر بخوبی تاریخ را مرور کنیم خواهیم دید که در تمامی این مراحل فضای سیاسی و مبارزاتی درون کردستان بهتر از بقیه نقاط ایران بوده و علیرغم رکود فعالیت سیاسی در ایران، احزاب کردی و خصوصا حزب دمکرات کردستان با امکانات مساعدتری به تبلیغ و ترویج مبارزات سیاسی خود پرداختند. عدم اتحاد و هماهنگی احزاب سراسری ایرانی و نبود گفتمان و اهداف و دورنمای مشترک باعث شد که خمینی با استفاده از سازمان دهی مساجد و بازار و همچنین بهره برداری از فضای مذهبی حاکم بر جامعه به برتری دست یابد و به راحتی با کنار زدن سایر احزاب سیاسی که سالها برای تغییر رژیم و شکل دهی انقلاب فعالیت کرده بودند، در مدت کوتاهی با رفراندوم 12 فروردین 1358 جمهوری اسلامی را مستقر کند.

اگر باز هم به تاریخ مراجعه کرده، میتینگ صد هزار نفری 11 اسفند مهاباد و کسب رای 84 درصدی حزب دمکرات کردستان بخوبی نشان می دهد که کردستان استعداد و آمادگی استقرار نیروها و فعالان سیاسی کرد را برای سازندگی کردستان داشت، تحریم انتخابات 12 فروردین از طرف حزب دمکرات به رهبری دکتر عبدالرحمن قاسملو که پس از چندین دیدار با خمینی صورت پذیرفت و گفتار دکتر قاسملو درباره ی ضرورت همکاری و تفاهم با دکتر بختیار به جای رهبریت خمینی، همچنین محکوم کردن اشغال سفارت آمریکا همگی حکایت از متد و شیوه تفکر صحیح کرد و رهبرانش از وضعیت موجود داشته و در مقابل عملکرد نادرست احزاب سراسری و خصوصا اقدامات نابجای چریکهای فدایی و مجاهدین، وضعیت سیاسی ایران را بحرانی تر کرده و خمینی مستقیم و غیر مستقیم اقدام به تصفیه و کشتار اندیشه های مخالف جمهوری اسلامی کرد و زمانی که احزاب پایگاه و پناهگاهی نداشتند، کردستان پناهگاه آنان شد. ملت کرد طبق اصول آزادی خواهی و حق طلبی نه تنها از حمایت سایر احزاب برای فعالیت آزادانه شان دست برنداشتند، بلکه پس از دستور حمله تمام عیار به کردستان توسط نیروهای نظامی و شبه نظامی به رهبری خمینی از آرمانها و حقوق انسانی خود دفاع کردند.

اگر باز هم با دقت بیشتری به تاریخ انقلاب 57 نگاه کنیم خواهیم دید، به غیر از کردستان و ترکمنستان که احزاب ملی قوی و ریشه داری فعالیت می کردند، بقیه کشور بصورت اکثریتی به سمت خمینی سوق پیدا کرده بودند و این انتخاب اکثریت جامعه ایرانزمینه ساز روی کار آمدن یکی از مستبدترین حکومتهای تاریخ شد، انتخابی که ملت کرد و سایر ملیتها بدون آنکه از آن دفاع کنند قربانی این انتخاب شدند و به جرات می توان گفت کردستان سنگین ترین بها را پرداخت کرد، پس از انقلاب 57 اکثر رهبران کرد و فعالان سیاسی کردستان ترور و یا اعدام شدند و حتی پس از گذشت 34 سال کردستان دارای آمار بیش از 60 درصدی زندانیان سیاسی و اعدام در ایران است.

اگر از ناسیونالیزم ایرانی که محل جدل و انواع نزاع هاست عبور کرده و تنها موازین حقوق بشری را به عنوان معیار درستی و یا نادرستی افکار و حقوق قرار دهیم آیا نباید طبق مصوبات حقوق بشر به ملت های گوناگون ساکن ایران اعتراف کرد و برای آنان حق تعیین سرنوشت و احترام به حقوقشان قائل شد؟ آیا انقلاب 57 و تفاوت سطوح سیاسی کردستان و ایران، نشان دهنده بهترین و منطقی ترین متد امروزی برای حل مشکلات که همان، فعالیت در چهارچوب حقوق ملیتها و تمرکز زدایی است نبود؟ تا کی ملیتهای ساکن ایران باید تاوان اشتباهات و زیاده خواهی و تک روی احزاب سراسری را بدهند، احزاب و جریاناتی که ایران را یک واحد جغرافیایی یکدست میدانند و می پندارند که تمام جامعه ایران باید در جهت افکار و خواسته های آنان بسیج شوند. آیا نباید مردم و جامعه را محور قرار داد و هویت و مشروعیت خود را از تمامی ساکنان ایران گرفت؟ آیا تجربه 57 و تمامی مصیبتها و مشکلات دوران 34 ساله جمهوری اسلامی نباید ما را ملزم به رعایت موازین حقوق بشری کند؟

البته احزاب کردستانی هم پس از انقلاب 57 اتحاد و انسجام کافی را نداشته و باید اقرار کرد که جمهوری اسلامی با امکانات وسیع سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و رسانه ای خود طی 34 سال گذشته از هر فرصتی برای ضربه زدن به اتحاد ملی کرد و انکار هویت او تلاش کرده و به تجربه دریافته است که همیشه کردستان می تواند بهترین و قویترین محرک سیاسی کل جامعه ایران باشد، لذا از هیچ کاری دریغ نمی کند و در برخورد با مخالفان کرد با تند ترین احکام و شیوه ها برخورد می کند تا جایی که حتی با استخدام و بکار گیری برخی از مردم کردستان بر علیه سایر کردها، سعی در تحقق خواسته های خود که عدم انسجام و اتحاد کرد است قدم بردارد.

انقلاب 57 قدرت و توانایی کرد را به همگان اعم از جمهوری اسلامی، احزاب اپوزیسیون و خود ملت کرد نشان داد و نیروی سیاسی مسئول کسی است که در جهت بکار گیری این انرژی برای احقاق حقوق کرد تلاش کند و هیچوقت نباید فراموش کرد که آغاز و انجام هر کاری تنها با اتحاد و مشارکت صورت می پذیردو پر واضح است که جبهه متحد کردستانی و سعی در تاثیر گذاری بیشتر بر افکار مردم کردستان مهمترین عامل پیروزی است. کرد باید فعالانه با سایر احزاب غیر کرد مشارکت و همکاری داشته باشد و همواره با برجسته کردن حقوق انسانی مصوب سازمان ملل معیار همکاری و قضاوت را به نفع ملیتهای تحت ستم در تمامی مراحل تغییر دهد، موازین حقوق بشری که دائما در حال تکامل است نه تنها به خواسته های ملت کرد و سایر ملیتهای ایران پاسخ میدهد بلکه می تواند حقوق انسانی بیشتری را به آنها ارمغان دهد.

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …

وەڵامێک بنووسە

پۆستی ئەلکترۆنیکەت بڵاو ناکرێتەوە .

ئەم ماڵپەڕە لە ئەکیسمێت بۆ کەمکردنەوەی هەرزە واڵە و سپام سوود دەگڕێ. فێربە چۆن زانیاری بۆچونەکانت ڕێکدەخرێت.