چوار شه‌ممه‌ 30 تشرینی یه‌كه‌م 2024

راستی کجای این مملکت امن است…؟/ مجید حسینی

جامعه مدرن ایران زیر شمشیر خون و طناب دار و عربده کشی های لمپنیسم اسلامی تسلیم نشده است. حرکت اعتراضی دیروز، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ مردم در مهاباد، سومین اعتراض سراسری معلمان در همین روز و اعتصاب چند روز پیش کارگران در ساوه و اعتراض فوری و محکم مردم اصفهان به اسید پاشی اوباشان اسلامی این پیام را به ما میدهد. ما این نظام را نمی خواهیم. عدالت و برابری حق همه ماست.

فریناز خسروانی در دفاع از کرامتش از طبقه چهارم هتل خود را به بیرون پائین پرتاب کرد و جانش را از دست داد. تجمع اعتراضی دیروز، ۱۷ اردیبهشت هزاران نفر از مردم مهاباد در مقابل “هتل تارا” قابل تحسین است. در این روز مردم مبارز در مهاباد در اعتراض به فساد کاری و تجاوز مامورین اطلاعاتی رژیم که منجر به مرگ فریناز خسروانی شد تجمع کردند. آنها خواهان مجازات عاملین این جنایت شدند. کاربدستان رژیم به جای دادن جواب به خواست مردم و مجازات عاملین این جنایت، تجمع مردم را بوسیله پلیس ضد شورش زیر حمله گرفتند و از مامور جنایت کار و فاسد خود بدفاع بر خاستند. بدنبال آن مردم این هتل را به آتش کشیدند. اعتراضات تا نصف شب ادامه داشت و مردم با پلیس ضد شورش در گیر شدند. جوانان در چند مورد مامورین سرکوبگر را تنبیه کردند. بنا به اخبار تا کنون دو تا سه نفر از مردم بر اثر تیراندازی نیروهای دولتی کشته شده اند. تعداد بسیاری زخمی و تعداد بیشتری دستگیر شده و در زندان هستند. این تنها گوشه و صحنه ای از اعتراض توده ای مردم ایران در این روز است.
در همین روز معلمین مبارز ایران بطور یکپارچه مدارس را تعطیل کردند. این سومین تجمع اعتراضی سراسری معلمین برای افزایش حقوق ناچیز خود و آزادی معلمان زندانی در شهرهای ایران و در مقابل ساختمان مجلس جمهوری اسلامی است. چندی پیش از این معلمین دومین و پیش تر از آن اولین اعتراض سراسری و شکوهمند خود را بر گزار کرده بودند. چند روز پیش کارگران نورد و لوله صفا در ساوه دست به اعتصاب و تجمع زدند. سراسر جامعه را اعتراض و تنفر از این رژیم گرفته است. ما به جای زندگی نرمال و بهره مندی از نعمات آن باید دائما آماده رو در روئی با پلیس ضد شورش و بسیج و پاسدار باشیم. کشته و زخمی شویم و به زندان برویم. راهی نیست و اگر این قبیل مبارزات متحدانه مردم در مهاباد و اصفهان و معلم ها و کارگران و غیره نبود زندگی ما شهروندان این جامعه بسیار تلخ تر و نا امن تر از آنچه بود میشد. خوشبختانه در این دوره حساسیت عمومی جامعه به اقدامات و سیاست های دولت بیشتر شده است. هر اقدام سرکوبگرانه آن با صف متقابل مردم جواب می گیرد. این مسئله از مشخصه این دوران مبارزه و اعتراضات توده ای است. فعالین و رهبران آگاه لازم است این نکته و تناسب قوای کنونی را مد نظر داشته باشند. یک شرط موفقیت و رادیکال ماندن هر مبارزه توده ای ایندوره در گروه درک این روند سراسری و همبستگی مبارزاتی در سطح ایران است.
راستی کجای این مملکت برای مردم امن است؟ محل کار، زندان، مدرسه، خیابان، پارکها و یا محلاتش؟ آیا در درون چهار دیواری خانه ها در کنار بچه هایمان امنیتی باقی مانده است؟ هر وقت بخواهند به خانه هایمان میریزند. هر گاه بخواهند، روز و شب، در منزل و خیابان و محل کار و دانشگاه و مدرسه و در جشن و عزاداری بر سرمان می ریزند. باید به میل آنها نوشیدنی بنوشیم و غذا بخوریم. باید به میل آنها لباس بپوشیم. باید به میل آنها آواز بخوانیم. در غیر این صورت دارو دسته های مسلح و اسید پاش را خبر می کنند. زنان در هیچ جا امنیت ندارند. جوانان را دسته دسته در ملاء عام بدار می کشند تا ساکت شویم. همه جا را پر از هروئین کرده اند و ارزانترین بازار دنیا اینجا است. این چه مملکتی است کارگر و معلم و پرستار و مردمان زحمتکش و کار کن آن حقوقی چند برابر پائین تر از خط فقر می گیرند؟ در این مملکت کار نیست. اگر هم کار کنیم حقوقمان را نمی دهند. حرف بزنیم زندانی میشویم. در روز کارگر و روز زن و جشن کودک و جشن آدم برفی و بهر مناسبتی و بهر بهانه ای تعدادی از ما را زندانی میکنند.
در مقابل با این وضعیت به زندگی خیل آخوندها و کاربدستان این دولت و آقا زاده هایشان نگاه کنید. آیا کسی می تواند آماری از تعداد حساب بانکی اینها، نه مقدار سر سام آور دلارها و یورو و پوند را در کشورهای دیگر بدست بیاورد؟ کدام بانک خارجی هست که از پول و ثروت این جانیان اسلامی اشباع نشده باشد؟ در کدام دوره تاریخی و در کدام کشور دیگری رقم های سرسام آور دزدی و غارت ثروت جامعه در این ابعاد صورت گرفته است؟
فریناز خسروانی مشغول کار برای امرار معاش بود و جانش را گرفتند. ریحانه جباری و فریناز خسروانی و هزاران زن دیگر به خاطر اعتراض به تجاوزکاری و فساد این نظام بخاطر دفاع از کرامت خود جانشان را از دست دادند. تجاوز به زن و مرد زندانی در زندانهای جمهوری اسلامی قانونی و شرعی است. تجاوز امر قانونی و نهادینه شده ای است. مصباح یزدی و آیت الله های ریز و درشت این نظام علنا فتوایش را داده اند. در چنین نظامی مردم صاحب هیچ حقی نیستند و حریم شخصی برای کسی باقی نگذاشته اند. هر مزدوری نه تنها در زندان ها بلکه در محل کار و مدارس و دانشگاها تجاوز به فریناز خسروانی و ریحانه جباری را حق خود میداند.
راستی کجای این مملکت امن است؟
مردم، کارگران و معلمان و پرستاران و دانشجویان!
جامعه مدرن ایران زیر شمشیر خون و طناب دار و عربده کشی های لمپنیسم اسلامی تسلیم نشده است. حرکت اعتراضی دیروز، ۱۷ اردیبهشت ۱٣۹۴ مردم در مهاباد، سومین اعتراض سراسری معلمان در همین روز و اعتصاب چند روز پیش کارگران در ساوه و اعتراض فوری و محکم مردم اصفهان به اسید پاشی اوباشان اسلامی این پیام را به ما میدهد. ما این نظام را نمی خواهیم. عدالت و برابری حق همه ماست. باید برای بدست آوردنش متحد شویم.
سرنگون باد جمهوری اسلامی

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …

وەڵامێک بنووسە

پۆستی ئەلیکترۆنییەکەت بڵاوناکرێتەوە. خانە پێویستەکان دەستنیشانکراون بە *

ئەم ماڵپەڕە لە ئەکیسمێت بۆ کەمکردنەوەی هەرزە واڵە و سپام سوود دەگڕێ. فێربە چۆن زانیاری بۆچونەکانت ڕێکدەخرێت.