پێنج شه‌ممه‌ 14 ئازار 2024

هشت مارس روز زن / شهرام وحدانی

هشت مارس روز زن، یادگاری با ارزش از تلاشها، جانبازی ها و مبارزات زنان و مردانی است که برای رفع ستم بر “زن” تا پای جان ایستادند، آنهایی که با مبارزه بی امان خود کوشیده اند تا دنیایی نو برافکنند، دنیایی عاری از ستم و بهره کشی. این مبارزه، یادآور ستمی است که در طول تاریخ و در تمام دورانها با اشکال گوناگون بر زن روا داشته شده است. اما کاپیتالیسم در دوران کنونی بیش از هر زمان دیگری، برای به یغما بردن دسترنج و حاصل کار انسانها، سنگینی سیستمی انسان ستیز را بر گرده ی اکثریتی عظیم از جامعه بشری افکنده است و تا پایان این دوران و گسستن تمام حلقه های زنجیر بردگی با پایبندی به ارزشهای انسانی سوسیالیسم، این سنگینی رنج آور بر گرده ما 99 درصدی ها خواهد ماند.

در دنیایی مردسالار، سرشار از بی عدالتی و ستم، بی گمان زن ستمی دوچندان را متحمل میشود. این ستم دوسویه است، “زن” در دنیای سرمایه داری هم به مثابه نیروی کاری ارزان مورد ستم واقع میشود و هم بدلیل زن بودنش از نظر جنسیتی با تبعیض روبرو است و این یعنی تراژدی. اگرچه زنان کارگر به همراه مردان در سیستم سرمایه داری به واسطه استثمار نیروی کار، نابرابری فرصتها، بیعدالتی در توضیع ثروتها با بهره کشیهای ظالمانه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روبرو هستند و با مردان از دردی مشترک رنج میبرند، اما از سوی دیگر بدلیل نادیده انگاشتن و بی ارزش بودن “کار در خانه” نیز درد و رنجی مضاعف را متحمل اند. کار در خانه، زایش و بزرگ کردن فرزندان در روند تولید اجتماعی کار محسوب نمیشود و برای زن وظیفه ای طبیعی به شمار میآید که در نهایت همچون کاری بدون ارزش و دستمزد به خدمت انباشت سرمایه گمارده میشود و شاید این کلید رمز استثمار زنان و آپارتاید جنسی بر علیه نیمی از جامعه بشری باشد. مرد و زن هر دو از مناسبات غیرانسانی حاکم در رنجند و بدون حضور زن مبارزه برای براندازی نظام موجود “آب در هاون کوفتن” است، رهایی زنان نیزاز ستم جنسی در گرو آگاهی و همراهی مردان است و بدون این تنگاتنگی مبارزاتی دستیابی “زن” و “مرد” به برابری در هر شکل آن غیرممکن است. اگرچه در پاره ای کشورهای پیشرفته به واسطه گستره و قدمت بیشتر جنبش مبارزاتی زنان، “زن” از آزادیهای فردی برخوردار است و این جنبش توانسته در راستای تلاش برای رفع ستم بر زن و برابری با مرد، دستاوردهایی داشته باشد اما این موضوع نباید فراموش شود مشکل زنان آنگونه که وانمود میشود تنها یک پدیده فردی نیست و موضوعی کاملاً سیاسی است که باید از نگاه اقتصاد سیاسی به آن پرداخت. برای نمونه صرفاً از این دریچه است که میتوان به پدیده های “کالاوارگی زن” در نظام سرمایه داری، سکسیسم و یا صنعت سودآور “پورنوگرافی” نگاهی درست افکند و آنها را شکافت. اساساً هیچ جایی در جهان نیست که زن به تمامی از آماج خشونت رهیده باشد و حتی در کشورهای پیشرفته نیز زنها راه درازی در پیش دارند تا از حقوقی برابر با مردان و نیز از امنیت کامل برخوردار شوند.

در پهنه وسیعی از جهان، تحت حاکمیت رژیم هایی با ساختار غیردمکراتیک و در جوامعی که مذهب نقشی پررنگ و برجسته دارد، زنان از حداقل حقوق انسانی خود بی بهره اند و با انواع ستم ها و خشونتهای گوناگون دست به گریبانند. درغالب کشورهای عقب مانده و بخصوص در خاورمیانه، در پناه دیکتاتوری های شدیدا مردسالار، سیستم حاکم در این کشورها با بهره گیری از مذهب و تقدس بخشی به قوانین زن ستیز دینی و بازتولید آموزه های ضد زن، زندگی را برای زنان به جهنمی غیرقابل تحمل مبدل کرده است. زنان در این جوامع نه تنها از حقوق طبیعی خود محرومند بلکه همواره در زیر تیغ آخته انواع خشونتها قرار دارند. چند همسری، قتلهای ناموسی، ختنه دختران، تجاوز، سنگسار، اسیدپاشی، ازدواج های اجباری، ازدواج درسنین کودکی از جمله این خشونتها هستند که البته باید خودکشی و خودسوزی زنان را هم به این سیاهه افزود که فشارها، سلب آزادی ها و غیرقابل تحمل بودن خشونتها بر علیه زنان از موجبات اصلی آنند. و در کنار همه اینها سرکوب دولتی زنان از سوی حکومتهای دیکتاتوری نیز باید لحاظ شود که در شمار انواع خشونت عریان برعلیه زنان است. اساساً زن در دوران کنونی سیستماتیک و از سوی نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مورد هجمه واقع شده و خشونت بر علیه زن بازتولید و تشویق میشود. زن از ایفای نقشی درخور و سزاوار در سیاست و راهبرد جامعه دور نگه داشته میشود و تنها نقشی که برای او دست و پا میکنند و آنرا تقدس میبخشند مادری است و بزرگ کردن بچه و رفت و روب خانه. نزدیک به سه چهارم بیسوادان جهان زن هستند. در بسیاری از نقاط جهان زنان حتی از کنترل رحم خود یعنی حق سقط جنین و یا استفاده از راهکارهای پیشگیری از بارداری محرومند. هنوزهم در پهنه وسیعی از جهان و حتی در کشورهای پیشرفته، باکره بودن یکی از ارزشها برای دختران جوان به شمار میآید و از فاکتورهای لازم و حتمی برای ازدواجی موفق است. هرچند که ما در برخورد با وضع زنان در جوامع گوناگون با تفاوتها، پیچیده گیها و گاه تضادهایی روبروئیم اما در هر حال لازم است با دست بردن در ریشه ها به نقد و بیان این تضادها بپردازیم. سینما، موسیقی، ادبیات و هنر و هر مقوله انسانی دیگری را باید با نگاه نقادانه نگریست و با تمام مصادیق زن ستیزی، نه با اغماض و چشم پوشی، بلکه بیرحمانه باید برخورد کرد. وفتی که روزانه در گفتگوها، در خانه و محیط کار، در طنز، در فضای مجازی و در کامنت نویسی ها با ادبیاتی ضدزن روبرو میشویم، تنها اکتفا کردن به گرامیداشت روز زن، سپردن سنگر مبارزه به زن ستیزان است و بس. باید تمام قد در برابر این فرهنگ عقب مانده ایستاد و در تمام لحظات، در هر جایی که هستیم مبارزی باشیم برای فراهم کردن زمینه های پدید آوردن دنیایی عاری از ستم بر زن و سرشار از برابری.

اینروزها در حالی به پیشواز 8 مارس میرویم که جنبش “زنان” در ایران همسو با “خیزش طبقاتی” برای براندازی نظام واپسگرای اسلامی با “دختران انقلاب” به میدان آمده. بر بلندای هر سکویی در خیابان دختران و زنان “حجاب اجباری” را بر دار زده و خواهان آزادی اند و ماندگاری یکی از “زن ستیزترین” رژیمهای تاریخ معاصر را به چالش کشیده اند. در “روژآوا” زنان و دختران دوشادوش مردان با مقاومت جانانه در برابر نیروهای داعش، پرچم سیاه این نیروی برخواسته از اعماق تاریخ را به زیر کشیدند. در منطقه بلازده خاورمیانه که زن بیش از هر جای دیگری از سوی “دینداران” و “آیین های ضد زن” و “حکومتهای دین پناه” با سرکوب روبروست، زنان روژئاوا پیام آوران آزادی و برابری هستند و نشانی از زنده بودن امید.

در این میان بایستی از “زنان کومله” یاد کنم و در برابر عزم و اراده شان با سر تعظیم فرود آورد که از چهار دهه پیش تا کنون از پیشگامان آزادی بوده اند و در بزنگاهی تاریخی که دژخیمان برای کشتن امید و انقلاب خیز برداشتند و با “توسری” و زندان و اعدام، زن را “روسری” بر سر کردند، دست به اسلحه بردند و بذری کاشتند که امروز جوانه های آن در کوبانی و عفرین سر از خاک برون آورده اند. زنانی که نامشان آمیزه ای است از افتخار، امید، مبارزه و تسلیم ناپذیری. روز زن بر همه آزادگان گرامی باد.

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …