پێنج شه‌ممه‌ 3 تشرینی یه‌كه‌م 2024

منشاء زن ستیزی رژیم ؛ سیاسی شدن مفاهیم دینی و اخلاقی !!

به بهانه 8 مارس روز جهانی زن

محمود خادمی
استبداد دینی حاکم بر کشور ما از همان ابتدای روی کار آمدنش ؛ با حذف زنان از تمامی عرصه های سیاسی ؛ اقتصادی ؛ اجتماعی ؛ فرهنگی و ….. به نابرابری جنسیتی از جمله در زمینه تحصیل ؛ کار ؛ ازدواج ؛ طلاق ؛ حقوق خانواده و …… صورتی قانونی بخشید و سعی کرد ضمن سرکوب مستمر زنان بوسیله مزدوران و نهادهای سرکوبگرش ؛ با ترویج و تبلیغ فرهنگ مرد سالارانهِ دینی ؛ این فرهنگ را هر چه بیشتر در جامعه نهادینه نماید و مردان را به وسیله ای برای سرکوب زنان تبدیل تماید ؛ تا قدرت کنترل خود را بر زنان یعنی نیمی از جامعه ایران ؛ تثبیت نماید .

با استقرار استبداد دینی ؛ زنان ایران قبل از همه و بیشتر از همه ؛ هدف سرکوب و تبعیض حاکمان جدید قرار گرفتند و نه تنها به آزادی ؛ عدالت و رفاه اجتماعی دست نیافتند بلکه بسیاری از حقوقی ــ آزادیهای اجتماعی و فرهنگی ؛ حقوق مدنی و عرفی و ….. ــ را که در زمان شاه و در اثر مبارزه و فعالیت در گروهها و تشکل های انقلابی کسب کرده بودند را نیز از دست دادند .

این رژیم در طول حیات نکبت بارش ؛ با حاکمیت نوعی از اسلام که در آن فقه حرف اول را میزند و راهنمای اجرای احکام حکومتی است ؛ تبعیض و نابرابری علیه زنان را بطور رسمی نهادینه کرد . و برای توجیه و پیشبرد نیات شوم خود بهر ترفندی متوسل گردید ؛ از روضه خوانی های حکومتی گرفته تا تبلیغات شبانه روزی رادیو و تلویزیون و تا تغییر کتب اموزشی در مدارس و طرح و تصویب قوانین و لوایج ضد زن در مجلس آخوندی و ضرب و شتم های خیابانی و انواع مجازات های آشکار و پنهان و …. استفاده کرد تا مانع حضور نیمی از افراد جامعه ایران یعنی زنان در عرصه های اقتصادی ؛ اجتماعی و فرهنگی ؛ شود .

در اثر حاکمیت این رژیم زنان از بدیهی ترین حقوق خود یعنی حق انتخاب پوشش ؛ حق طلاق ؛ حق برابری دستمزد ؛ حق حصانت فرزند و ….. محروم شده و اوضاع معیشت ؛ امنیت و سلامت ــ حیات و معاش ــ آنان روز بروز وخیم تر و آمار طلاق و تلاشی خانواده ها ؛ اعتیاد ؛ فحشاء ؛ زنان کارتن خواب ؛ دختران فراری و …. روز به روز فزونی گرفت و میگیرد ؛ بطوریکه بعضا” بسیاری از زنان و دختران برای فرار از این وضعیت ؛ دست به خودکشی میزنند .
فاشیسم دینی حاکم بر ایران با تبلیغ و ترویج درک فقهی از اسلام ؛ به تبعیض و نابرابری علیه زنان مشروعیت دینی بخشیده و با کمک قوانین مدنی این درک دینی ــ در باره حقوق زن ــ را قانونیت بخشیده و باینوسیله سیاست بی حقوقی ؛ تحقیر و ستم علیه زنان را بر نیمی از جمعیت کشورمان تحمیل نموده است . یعنی از یکطرف با تصویب قوانین ضد زنِ مبتنی بر احکام شرع و از طرف دیگر با گسیل اوباش بسیجی و نیروهای ویژه سر کوب به خیابانها برای مقابله با زنان ؛ روز به روز عرصه را بر زنان تنگ و تنگ تر نموده است .

بنابراین آنچه دست و پای زنان ایران را برای پرواز رهایی بسته است احکامِ شریعت آخوندی ؛ فرهنگ مرد سالارانهِ دینی و آداب و رسوم ناشی از این فرهنگ است . زیرا دین و رسومات مذهبی با فرهنگ سنتی و عوامانه مردم ایران گره خورده است . بطوریکه شاهد هستیم که ؛ متأسفانه بسیاری از زنان ؛ حتی بسیاری از زنان آگاه ؛ برابری طلب و مدرن هم آگاهانه و یا ناآگاهانه ؛ هنوز هم در چهارچوب همین احکام و موازین سنتی رفتار نموده و زندگی خانوادگی خود را ؛ بر اساس این احکام و سنتها تنظیم میکنند .

بعلاوه با تشکیل حکومت دینی از همان ابتدا ؛ کار اصلی آخوندها و سران دینی نظام تفسیر و تبین دین بر اساس مصالح و منافع نظام حاکم بوده است . آنان برای توجیه اعمال رذیلانه و جنایتکارانه خود علیه زنان ؛ به احکام و سنتهای دینی کارکردی سیاسی بخشیدند . به این معنی که ؛ به احکام و قوانینی که در اساس کارکردی دینی ؛ معنوی و اخلاقی داشته و بایستی برای رستگاریِ آخرتی بکار روند ؛ کارکردی سیاسی بخشیده و بر حسب مصالح و منافع نظام مورد استفاده قرار گرفتند .
مفاهیمی مانند عفت ؛ عصمت ؛ پاک دامنی ؛ حجاب و ….. که مفاهیمی اساسا” دینی و اخلاقی اند ؛ با تفسیر و تبیین آخوندها وارد قلمرو سیاست شده و به ادعای آخوندها و سران دینی نظام بعنوان ؛ وسیله و ابزار دشمن برای تضعیف نظام باصطلاح مقدس جمهوری اسلامی معرفی میگردند .

کما اینکه واژه هاو مقوله هایی مانند کافر ؛ مرتد ؛ ملحد ؛ منافق و ….. که به رابطه فرد و خدا مربوط میشوند و به معنای دشمنی ؛ مخالفت و نفی خداوند است و فرد خاطی باید در آخرت و در پیشگاه خدا مورد داوری قرار بگیرد ؛ معنای زمینیِ دشمنی و مخالفت با حکومت دینی و قدرت حاکم پیدا نموده و با استناد به این احکام ــ برای مصالح نظام و تثبیت قدرت ــ در این 37 سال دستور ؛ سبعانه ترین قتلعام ها و اعدام و تیرباران دهها هزار نفر از بهترین و پاکترین جوانان کشور را صادر کرده اند .
یعنی با استناد به چنین درکی از اسلام بوده است که مفاهیمی مانند حجاب و امر به معروف و نهی از منکر ؛ معانی سیاسی یافته و همه روزه به بهانه آخوند ساخته بد حجابی ؛ زنان میهن مان در خیابانها مورد توهین ؛ سرکوب و تحقیر اوباشان بسیجی و سایر مزدوران رژیم قرار گرفته و میگیرند .

ولی فقیه نظام ــ شیخ علی خامنه ای ــ بعنوان عالی ترین مقام دینی این حکومتِ قرون وسطائی ؛ در ملاقات با عده ای از زنان وابسته به نظام ؛ در مورد برابری زنان میگوید ” برابری همیشه به معنای عدالت نیست ؛ عدالت همیشه حق است ؛ اما برابری گاه حق است و گاه باطل است ” . وی در ادامه و با سفسطه گری ؛ فرهنگ ارتجاعی و زن ستیز خود را به نمایش گذاشته و میگوید ” خداوند آنان ــ زنان ــ را از لحاظ جسمی و عاطفی برای منطقه ویژه ای از زندگی آفریده است . با کدام منطق باید زنان را در عرصه هایی وارد کنیم که آنها را دچار رنج و سختی میکند ؟! ” ( 30 فروردین 1393 ) .

خامنه ای در ادامه در مورد عرصه هایی که زنان را دچار رنج و سختی میکند یعنی در مورد اشتغال و تحصیل زنان چنین توضیح میدهد ” بر خلاف برخی دیدگاهها ؛ اشتغال از مسائل اصلی زنان نیست ؛ البته اشتغال و مدیریت مادام که با مسئله اصلی یعنی خانواده منافاتی پیدا نکند ؛ ایرادی ندارد ” و در مورد تحصیل زنان هم میگوید ” نباید رشته های تحصیلی و مشاغلی که مناسب با طبیعت زنان نیست به آنان تحمیل شود ” . و بدین ترتیب ولی فقیه نظام ؛ حق انتخاب آزاد زنان ” در نوع و روش زندگی ؛ تحصیل و کار ” را نفی و باطل اعلام میکند و آن را تحمیل بر زنان تعبیر میکند .

بنابراین کاملا” روشن است که بخش اصلی و گسترده نظام تبعیض و نابرابری علیه زنان ؛ در احکام و موازین فقهی و قانونیِ رژیم دینی حاکم بر ایران ریشه دارد ؛ اما فرهنگ مرد سالارانه حاکم بر جامعه ایران ــ بعنوان شرط ــ ؛ برای تثبیت و تحکیم این تبعیض ؛ تحقیر و سرکوب زنان ؛ راه باز کرده است .

بطوریکه میتوان با یقین ادعا نمود که بدون چنین فرهنگی و بدون کمک و راه باز کنی مردان و زنان معتقد به این فرهنگِ مردِ سالارانه ؛ آخوندها هر گز نمی توانستند زنان کشور ما را این چنین از حقوق شهروندی شان محروم و چنین سرکوب و تحقیری را بر آنان اعمال نمایند . یعنی این رژیم و مزدورانش با استفاده از این دو عامل است که در سکوت و بی تفاوتی جامعه ایران ــ بخصوص مردان ــ به چنین جنایات فجیع و رذیلانه ای علیه زنان و دختران بی پناه میهن مان ؛ دست میزنند .
یعنی رژیم با اتکا به فرهنگ مردسالارانه حاکم بر جامعه ایران بهتر توانست زن را سرکوب و باسارت بکشد ؛ چرا که بسیاری از عناصر فرهنگی جامعه ؛ خشونت و تبعیض علیه زنان را توجیه میکند و رژیم هم با اتکاء بهمین عناصر منحط و خشن فرهنگی جامعه است که سیاست سرکوب زنان را توجیه میکند و پیش میبرد .

سکوت و بی اعتنائی اخلاقی جامعه و بخصوص مردان در برابر زن آزاری ایادی و مزدوران رژیم آنهم در جامعه ای دینی که انتظار میرود مردمش اخلاق و رویه های اخلاقی را راهنمای خود قرار دهند ؛ شگفت انگیز است . و این امر برای زنان آزادیخواه و برابری طلب ؛ زنانی که نمی خواهند سرنوشت شان را نرمها و سنتهای دینی مرد سالارانه رقم بزند و زنانی که نمی خواهند به ملزومات فقهی آخوندها و فرهنگ سنتی مرد سالار پای بند بمانند ؛ راه دشوار و پر چالشی در پیش روی نهاده است . آنها هم با بی توجهی جامعه مردسالار و هم با سرکوب و آزار و اذیت ایادی رژیم مواجه میشوند .

و این در حالی است که ؛ مبارزه زنان علیه قید و بندها و سنتهای ارتجاعی رژیم بخشی از مبارزه آزادی خواهانه مردم ایران میباشد و خیر اعتراضات اجتماعی و توسعه مبارزه سراسری مردم ایران ؛ حکم میکند که مردان مبارز و آزادیخواه به موازات مبارزه سیاسی و اجتماعی با رژیم ؛ با صدای رسا و بیانی روشن از منافع جنسیتیِ حاصل از ساختارِ ضد زن نظام فاصله بگیرند و صف خود را از مزاحمان و متجاوزین خیابانی زنان جدا کنند و نشان دهند که با آنها نیستند و آشکارا و با نمایشات علنی ؛ با سرکوب و خشونت علیه زنان به اعتراض برخیزند و خواهران خود را در چنگال سرکوبگران وحشی و اسید پاشان حزب اللهی ؛ تنها نگذارند .

اما مهمتر اینکه سرکوب و تحقیر زنان ؛ بخشی از دکترین سرکوب کل جامعه است . آخوندها و کارگزاران دستگاه سرکوب ؛ از تحقیر و سرکوب زنان برای سرکوب و مهار پتانسیل اعتراضی نهفته در جامعه استفاده میکنند .

یعنی سرکوب و تحقیر زنان ؛ دریچه سرکوب کل جامعه و یک تحقیر ملی است . چرا که اگر ؛ رژیم زن ستیزی را کنار بگذارد دیگر روبناهای مذهبی مربوطه هم موضوعیتی ندارند و بالاجبار آخوندها و سران دینی نظام بعد از کنار گذاشتن تکیه گاه نظری سرکوب ؛ باید ماهیت واقعی خود را آشکار ساخته و به سرکوب عریان پلیسی و نظامی جامعه روی بیاورند . بنابراین سرکوب و تحقیر زنان به شکلی با موجودیت این رژیم و بقای آن گره خورده است .

ببنابراین ؛ تحقیر و سرکوب زنان و متقابلا” تلاش و مبارزه آنان برای رهائی و برابری ؛ به صورت مسئله اصلی رهائی و آزادی تمام مردم ایران از چنگال دیو صفتان حاکم تبدیل شده است و در این چشم انداز است که خشم و نارضایتی انباشته شده مردم ؛ نهایتا” از دهانه آتش فشان قدرتمندِ خشمِ زنان شجاع و آزادیخواهِ ایران بر سر آخوندهای جانی و جنایتکار و دیگر حاکمان این نظام ؛ فوران خواهد کرد و چه بسا انقلاب آینده ایران ؛ خصلتی نیکوتر و زنانه داشته باشد .

با یقین با اینکه آخوندها و سردمداران جنایتکار این رژیم بهیچوجه نمی توانند گریبان خود را از بیداد و ستمی که در حق زنان و دختران میهمن مان روا داشته اند ؛ برهانند . 8 مارس روز جهانی زن ؛ بر زنان ؛ مادران و دخترکان ایران ؛ مبارک و گرامی باد .

07.03.2016 ( 17 اسفند 1394 )
arezo1953@yahoo.de

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …