به مناسبتِ روز جهانی بهداشتِ روانی / آویده مطمئن‌فر

در سراسرِ جهان هزاران نفر که از عدمِ سلامتِ روان رنج می‌برند از حقوقِ اولیه‌ی خود از جمله آزادی محروم هستند و تحت خشونت، بدرفتاری، و تبعیض قرار دارند.

World-mental-health-day

روزِ جهانی بهداشت روانی، که توسط سازمان ملل متحد حمایت می‌شود، هر سال دهم اکتبر، به منظور بالا بردن آگاهی عمومی در مورد مسایلِ مربوط به بهداشت روانی در سراسر جهان برگزار می‌شود. این رویداد، نه تنها بحث‌ را در مورد بیماری‌ها ترویج می‌دهد بلکه یک سرمایه‌گذاری در خدمت پیش‌گیری و درمان بیماری‌ها به حساب می‌آید.

امسال، روز جهانی سلامت روان با موضوع “کرامت در سلامت روان” همراه است و به آنچه می‌توان   انجام داد تا افرادی که از بیماری‌های سلامت روانی رنج می‌برند زندگی عاری از ننگ داشته باشند، می‌پردازد.

بنابر آمار سازمان بهداشت جهانی، افسردگی که شکلی از بیماری روانی است با تحت تاثیر قرار دادن زنان، بیشتر نسبت به مردان، یکی از علل اصلی ناتوانی حدود 350 میلیون نفر در سراسر جهان است. شایع‌ترین اختلالِ روانی اضطراب و افسردگی است. حدود 47 میلیون نفر در سراسر جهان به گونه‌ای از زوال عقل مبتلا هستند. زوال عقل معمولا یک بیماری مزمن یا پیش‌رونده است. اختلالاتِ خلقی دو قطبی حدود 60 میلیون نفر در سراسر جهان و اسکیزوفرنی حدود 21 میلیون نفر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بیماری جنون، از جمله اسکیزوفرنی، تحریف در تفکر، ادراک، احساسات، زبان، حس از خود و رفتار است.
اختلالات روانی به طور کل، تقریبن ۱۲ درصد از جمعیت جهان، یعنی۴۵۰ میلیون نفر در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.  سازمان بهداشت جهانی، بهداشت روانی را به عنوان یک وضعیت خوب که در آن مردم قادر به استفاده از استعدادهای خود هستند، می‌توانند با استرس‌های زندگی عادی مقابله کنند، سازنده باشند و به جامعه خود خدمت کنند، تعریف کرده است.

منابعِ انسانی و مالی اختصاص داده شده به سلامت روان، به خصوص در کشورهای کم درآمد بسیار ناکافی است. اکثر کشورها با درآمد کم و متوسط، کم‌تر از ۲ درصد بودجه سلامت خود را به بهداشت روان اختصاص می‌دهند. در کشورهای با درآمد کم و متوسط، ۷۶ تا ۸۵ درصد از بیماران با اختلالات روانی به درمان دست رسی پیدا نمی‌کنند و حتا در کشورهای با در آمد بالا۳۵ تا ۵۰ درصدِ بیمارانِ سلامتِ روان، تحتِ درمان قرار نمی‌گیرند. بسیاری از کشورها کمتر از یک متخصص بهداشت روانی برای هر یک میلیون نفر از جمعیت دارند و حتا بخش قابل توجهی از منابع محدود در بیمارستان‌های روانی بزرگ و نه برای خدمات و مراقبت‌های بهداشتی اولیه استفاده می‌شود.

شأن و منزلتِ بسیاری از افراد مبتلا به اختلالاتِ بهداشتِ روان رعایت نمی‌شود و بسیاری از آن‌ها در   نهادهایی تقربین زندانی هستند و به طور بالقوه با آن ها بدرفتاری می‌شود. برخی از مردم از حق تصمیم‌گیری در موردِ درمان و مراقبت و همچنین زندگیِ شخصی خود محروم هستند و برخی دیگر حتا از حق کار یا آموزش و پرورش محروم می‌شوند.
من بر این باورم که تعادل، هماهنگی بدن و ذهن است. هر گونه اختلال در ذهن، در بدن منعکس می‌شود و به بیماری جسمی منجر می‌شود. به همین ترتیب، بیماری‌های مزمن جسمی باعث اختلالات روانی می‌شوند. بنابراین، علت زمینه‌ای بیماری‌های روانی یا جسمی، بر روی رابطه ظریف اما عمیق بین ذهن و بدن استوار است.

تحقیقاتِ گسترده نشان داده است که قربانیان بیماری‌های مزمن جسمی، از مسایلِ مربوط به بهداشت روانی نیز رنج می‌برند، چیزی که می‌تواند به دسترسیِ متناقض به مراقبت‌های بهداشتی منجر شود. انگ و تبعیض نیز اوضاع را بدتر می‌سازد و هنوز مشکلاتِ زیادی در درمان اختلالات روانی، عصبی و سواستفاده مواد مخدر در کشورهای محروم وجود دارد. سازمان بهداشت جهانی تا به حال چهار نوع از بیماری‌، دیابت، سرطان، بیماری‌های قلبی عروقی، و بیماری‌های تنفسی را به عنوان بیماری‌ مزمن فیزیکی طبقه بندی کرده است. آمار نشان می‌دهد که ۶۰ درصد مرگ و میر در سراسر جهان به این نوع از بیماری‌های مزمن نسبت داده شده است. اما امروزه، ما می‌دانیم که مسایل مربوط به بهداشت روانی اهمیت بیش‌تری دارند زیرا این مشکلات چنین تاثیر منفی بر ذهن می‌گذارند که باعث بسیاری از اشکال بیماری‌های مزمن فیزیکی می‌شوند.

بیماری‌های روانی قربانیان خود را انتخاب نمی‌کند و می‌تواند هر کسی را در هر سنی تحت تاثیر قرار دهد. نزدیک به 450 میلیون نفر در سراسر جهان در تلاطم مشکلات سلامتی روان هستند. نزدیک به ۳۵۰ میلیون نفر در میان آن‌ها با افسردگی مبارزه می‌کنند و با این حال، ما باید تا رسیدن به بهبود تعداد کسانی که در واقع به دنبال کمک‌های حرفه‌ای می‌روند، راه درازی را طی کنیم.

مسایلِ مربوط به بهداشتِ روانی زنان و کودکان نیز نیاز به توجه خاصی دارد. بنابر گزارشات اخیر، نزدیک به ۱۰ درصد از کودکان از نوعی اختلال روانی رنج می‌برند. مدارس باید سیستمی داشته باشند که در آن مسایل مربوط به سلامت روان در کودکان به توجه والدین برسد و والدین به کمک‌های حرفه‌ای هدایت شوند. در حالتِ ایده‌آل، مشاوران و مدیران مدرسه می‌توانند با مشارکت با متخصصانِ بهداشت روانی به نیازهای بهداشت روانی دانش آموزان مدرسه بپردازند.

بیماری‌های روانی سرچشمه‌ی بسیاری از اسطوره‌ها و تصورات غلط است. این تصوراتِ غلط بیماری‌های روانی و وضع اسفناک قربانیان را تشدید می‌کند، و بسیاری از آن‌ها پشتیبانی مورد نیاز از خانواده‌های خود را دریافت نمی‌کنند. بسیاری از آن‌ها با وجود این اسطوره‌ها تحت فشار قرار دادند و بسیاری از آن‌ها به دنبال کمک نیستند. هنگامی که مشکلات روانی تشخیص داده نمی‌شوند، بدن را تحتِ تاثیر قرار می‌دهند و در نتیجه به بیماری‌های مزمنِ فیزیکی منجر می‌شوند.

هنگامی که بیماری خود را نشان می‌دهد، این نشانه‌ای از عدمِ تعادلِ بدن و ذهن است. بسیاری از بیماری‌های فیزیکی ناشی از اختلالاتِ روانی هستند و تا وقتی که علت بیماری قابل درک نباشد، درمان ممکن است اثر مورد نظر را نداشته باشد. علاوه بر این، کسانی که دچار بیماری‌های مزمن جسمی، برای مثال سرطان هستند، برای مقابله با این بیماری به کمک نیاز دارند و اینجا است که خدمات متخصصان بهداشت روانی می‌تواند اثرات زیادی در راه بهبود سلامت فیزیکی داشته باشد.

هنگامی که ذهن تسلیم می‌شود، بدن هم تسلیم می‌شود و یا هنگامی که بدن ضعیف است، ذهن نیز به همین ترتیب رنج می‌برد. بنابراین، چیزی که واضح‌ست این است که درمان و مراقبت بهداشتی باید همه جانبه، به بدن و ذهن به عنوان یک نهاد بپردازد. مراقبت‌های بهداشتیِ اولیه باید یک روی کرد یک پارچه به مسایل مربوط به سلامت داشته باشد، یعنی با نگاه به بدن به درمان ذهن بپردازد، و با درمان ذهن به درمان بدن برسند.

این طبیعت انسان است که از آنچه که درک نمی‌کند بترسد. بسیاری از مردم از بیماری‌های روانی می‌ترسند. بیماری‌های روانی متاسفانه، هنوز یک ننگ به حساب می‌آید و این ننگ باعث می‌شود که بسیاری از بیماران به دنبال دریافت کمک نروند. این بسیار مایه تاسف است، چرا که تقریبن برای تمام بیماری‌های روانی درمان موثر وجود دارد. از همه بدتر این است که، احساسِ ننگی که افراد مبتلا به یک بیماری روانی تجربه می‌کنند می‌تواند مخرب‌تر از خود بیماری باشد.

بسیاری از اسطوره‌ها در مورد بیماری‌های روانی وجود دارد و تا مردم حقیقت را نیاموزند، به انکار و جلوگیری از صحبت در مورد این موضوع به طور کامل ادامه خواهند داد. یک اسطوره این است که افراد مبتلا به بیماری‌های روانی خشن و خطرناک هستند. حقیقت این است که، به عنوان یک گروه، این افراد، هیچ خشن‌تر از هر گروه دیگر در اجتماع نیست. در واقع، احتمال دارد که آن‌ها به مراتب بیش‌تر خود قربانیان خشونت باشند. یک اسطوره دیگر این است که افراد مبتلا به بیماری‌های روانی ضعیف، بی‌استفاده و یا کم هوش‌تر هستند.

بسیاری از مطالعات نشان می‌دهد که بیش‌تر بیماران روانی دارای هوش متوسط و یا بالاتر از متوسط هستند. بیماری‌های روانی مانند بیماری‌های جسمی، می‌تواند هر کسی را بدون توجه به هوش، طبقه اجتماعی و سطح درآمد تحت تاثیر قرار دهد. اکثر مردم فکر می‌کنند که بیماری‌های روانی به علت یک ضعف شخصی ایجاد می‌شود. حقیقت این است که بیماری روانی یک نقص شخصیتی نیست بلکه یک بیماری است، و بیماری هیچ ربطی به ضعف داشتن و یا فاقد اراده و قدرت بودن ندارد. اگر چه افراد مبتلا به بیماری‌های روانی می‌توانند نقش مهمی در درمان و بهبودی خود بازی کنند، ولی بیمار شدن انتخاب آن‌ها نیست. یک اسطوره دیگر در مورد بیماری‌های روانی این است که بیماری روانی یک اختلال نادر است. حقیقت این است که بیماری‌ روانی یک بیماری خاص نیست بلکه یک طبقه‌بندیِ گسترده‌ای برای بسیاری از اختلالات می‌باشد. اضطراب، افسردگی، اسکیزوفرنی، اختلالات شخصیت، اختلالات خوردن و اختلالات مغز می‌تواند باعث بدبختی‌ها، اشک‌ها و فرصت‌های از دست رفته برای میلیون‌ها انسان باشد.

کلماتی مانند «دیوانه»، «روانی» و غیره تنها چند نمونه از کلماتی هستند که انگِ بیماریِ روانی را زنده نگه می‌دارد. این عبارات افراد مبتلا به مشکلات سلامت روان را می‌رنجاند. بسیاری از ما، از آن‌ها بدونِ قصد استفاده می‌کنیم ولی همان‌طور که ما کسی را برای داشتن یک بیماری جسمی مانند سرطان یا بیماری قلبی مسخره نمی‌کنیم، این بی‌رحمانه است که به تمسخر از کسی که با یک بیماری روانی درگیر است بپردازیم.

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …