بڕیارنامەی کومیتەی ناوەندیی کۆمەڵە سەبارەت بە:
بڕیارنامەی کومیتەی ناوەندیی کۆمەڵە سەبارەت بە:
گشت ارشاد برای مدت کوتاهی در جریان و پس از انقلاب زن، زندگی، آزادی در لفافه و در خفا به فعالیت خود ادامه میداد و حضور فیزیکی پر رنگی در سطح خیابان ها نداشت و تصور می شد که دیگر بازگشتی نخواهد داشت.
ولی نباید فراموش کرد کە حجاب تحمیلی و برخورد با زنان و دختران “پاشنه آشیل” رژیم جمهوری اسلامی است و به سادگی از آن عبور نخواهد کرد و مقامات و مسئولین مرتبط اعم از دستگاه های اجرایی، دستگاه رسانه و پروپاگاندا، پمپاژ نمایندگان خامنەای و امامان جماعت، عوامل آتش به اختیار و افراد تندرو و افراطی وابسته به نهادهای امنیتی و آمران به معروف و غیره، از وعده های هر روزه برای مقابله با زنان خبر می دهند.
تلاش برای قانونی کردن مقابله با بی حجابی و یا بدحجابی، استقرار ماموران در مترو، اتوبوس و ناوگان حمل و نقل، نصب بنر و دست نوشته هایی با مضامین مبارزه با بدحجابی، استفاده از تریبون های نماز جمعه و گسیل نیروهای خودی نظام با وعده برای مطالبه حجاب، توقیف خودروها، جریمه نقدی و دەها مورد دیگر، نمونەهای بارز و روشنی از پرکردن جای گشت ارشاد بوده و هست.
اما در این میان، مقاومت زنان و دختران و حتی دیگر طیف های مختلف در سطح کلان و خُرد آن، ایستادگی حاکمیت برای مقابله با زنان را درهم کوبیدە و رژیم را واداشته که به هر شیوه و طریق ممکن به سرکوب زنان ادامه دهد و بازگشت گشت ارشاد نیز یکی از همین راەها و روشهای حکومتی می باشد.
حال با نزدیک شدن به سالگرد قتل حکومتی ژینا امینی، شهروندان خود را برای ادامه انقلاب سراسری آماده می کنند و رژیم جمهوری اسلامی خود را با خطر اعتراضات مواجه می داند و از طرفی هم حکومت تا دندان مسلح برای کنترل وضعیت موجود، از هفتەها و ماەهای قبل تا کنون با اعدام های گسترده و بازداشت های فلەای و سرکوب و برخوردهای قهری و خشن و غیره، درصدد کنترل اوضاع و نارضایتی های فزاینده در جامعه برآمده است.
در نتیجە؛ علیرغم تمامی سرکوب ها از سوی حکومت و دستگاه های وابسته آن، رژیم جمهوری اسلامی دچار استیصال و محاسبه مبنی بر سرکوب زنان در قالب حجاب تحمیلی شده و خود حاکمیت از راس هرم تا پائین به خوبی به این امر واقف هستند که، قطار حرکت زنان و همسویی مردان با آنان دیگر سر باز ایستادن ندارد و با هیچ نسخەای نیز رهایی نمی یابند.