پارتیزان والاترین نمونهی یک رزمندهی آزادگر، برگزیده و مبارز و پیشتاز مردم در نبرد آنان برای رهائی است.
جنگ پارتیزانی، برخلاف آنچه غالبا تصور میرود جنگی در سطح محدود، یعنی جنگی که به وسیلهی گروه اقلیتی علیه ارتش زورمند صورت میگیرد، نیست.
نه! جنگ پارتیزانی، جنگی است که به وسیلهی تمام خلق علیه ستم حاکم انجام میپذیرد. جنبش پارتیزانی پیشاهنگ مسلح خلق است؛ ارتش پارتیزانی تمام مردم را در یک منطقه یا کشور دربرمیگیرد، و این دلیل توانائی آن در پیروزی نهائی علیه هر قدرتی است که بکوشد آن را سرکوب کند، یعنی ،پایه و آبشخور (جنبش) پارتیزانی خلق است.
تصور این که یک گروه مسلح کوچک، هر چند متحرک و آشنا با منطقه باشند، بتوانند بدون کمک خلق در مقابل پیگرد سازمان داده شدهی یک ارتش مجهز دوام بیاورد، میسر نیست. حجت این که، تمام راهزنان و دزدان سرگردنه سرانجام مغلوب قدرت مرکزی میشوند – و باید به خاطر داشت که در نظر اهالی یک منطقه این راهزنان غالبا بیش از یک گروه دزد سرگردنه جلوه میکنند؛ عمل اینان نوعی مبارزهی رهائیبخش تلقی میگردد؛ اگر چه این شباهت صرفا ظاهری است. هر یک از اعضاء ارتش پارتیزانی، یعنی اعضاء ارتش برومند خلق، باید همهی محسنات بهترین سربازان را دارا باشند؛ ارتش خلق باید از دیسیپلین شدید پیروی کند.
این که مقررات زندگی نظامی سنتی با جنبش پارتیزانی وجه تشابهی ندارند، و این که “خبردار” و “بهراستراست” تعظیم و پوزه به زمین مالیدن در مقابل فرماندهان به هیچ شکل قابل تصوری در جنبش پارتیزانی وجود ندارد، بدین معنی نیست که دیسیپلین نیز وجود ندارد. دیسپیلین پارتیزان در وجود فرد او، در اعتقاد او و در ضرورت از بالا دست (مافوق) است، و تنها نه به این خاطر که اثربخشی گروه مسلح که خود او جزئی از آن است، حفظ گردد، بلکه به خاطر حفظ جان خویش نیز هست.
در ارتش معمولی، کوچکترین بیدقتی یک سرباز، به وسیلهی نزدیکترین همکارش تحت نظارت است. در جنگ پارتیزانی، که در آن هر سرباز، خود واحد رزمندهای است، هر اشتباه تعیینکننده است. هیچکس نمیتواند بیدقت باشد، هیچکس نمیتواند کوچکترین خطائی را مرتکب شود، چه زندگی خود او و رفقایاش در معرض خطر است.
این دیسیپلین واقعی غالبا به چشم نمیخورد.
در نظر یک فرد بیاطلاع، یک سرباز عادی، با تمام سیستم پیچیدهی نمایش دائر بر شناسائی و احترام به افسر مافوق، از یک پارتیزان که دستورات سرکردهی خود را با سادگی و احترام آگاهانه به اجراء میگذارد، به مراتب دیسیپلیندارتر است.
به علاوه ارتش آزادیبخش، ارتش دستچینشدهای است که در آن جائی برای کوچکترین ضعف انسانی نیست. چنین ارتشی، هیچ اسباب تنبیه یا سرویس جاسوسی که مانع قربانیشدن افراد در مقابل هویوهوسشان باشد، ندارد.
نظارت (آگاهانه)ی خودی، آگاهی عمیق نسبت به وظائف و دیسیپلین، نیروی ادارهکنندهی (پارتیزان) است.
یک پارتیزان علاوه بر این که سربازی است با دیسیپلین، از نظر فکری و جسمی نیز باید چابک باشد. جنگ پارتیزانی در حال سکون قابل تصور نیست. شب، هنگام کارزار است. پارتیزان بسته به این که با منطقه آشنا باشد، در شب حرکت میکند، موضع اختیار میکند، به دشمن حمله مینماید و عقب مینشیند. این بدان معنی نیست که او باید از منطقهی عملیات به فاصلهی زیادی عقبنشینی کند، تنها مهم این است که عقبنشینی سریع انجام پذیرد.
دشمن بلافاصله تمام نیروی سرکوبکنندهی خویش را در منطقهی مورد حمله متمرکز خواهد کرد، دشمن بمباران هوائی آغاز خواهد نمود، نیروهای ضربتی خود را وارد عمل خواهد ساخت تا محل را مورد محاصره قرار دهد و برای اختیار مواضع گمراه کننده، سرباز خواهد فرستاد.
پارتیزانها تنها باید در یک جبهه با دشمن مقابله کنند. با عقبنشینی به فاصلهی نزدیکی، در کمین دشمن نشستن،با حمله و عقبنشینی محدود، پارتیزانها به هدف خود، یعنی خستهکردن دشمن در طول چندین ساعت، یا حتی چند روز میرسند.
سربازان خلق در لحظهی مساعد از کمینگاه حمله را آغاز میکنند. در جنگ پارتیزانی اصول اساسی دیگری نیز وجود دارد. شناخت منطقهی عملیات از ضروریات است. پارتیزان باید به محل مورد حمله آشنا باشد. او باید به تمام راههای عقبنشینی، چه آنها که میتوان و چه آنها که نمیتوان مورد استفاده قرار داد، منازل دوستان و دشمنان، امنترین مکانها، آن جا که از یک رفیق مجروح میتوان نگهداری کرد، آن جا که میتوان موقتا اطراق کرد، را بشناسند؛ به عبارت دیگر او باید منطقهی کارزار را مانند کف دست خود بشناسد و این امر ممکن است، زیرا مردم، یعنی هستهی اصلی ارتش پارتیزانی، در پشت هر اقدام قرار دارند. ساکنین یک منطقهی آذوقهرسان، پیک و پرستاراند، منبع سربازگیری جدیداند و به عبارت ساده، دستیاران بسیار مهم پیشاهنگ مسلح خویشاند.
با توجه به همهی این مسائل، و با توجه به نیازهای تاکتیکی هزارگانهی پارتیزانها، این سوال پیش میآید، “چرا باید جنگید؟” و پاسخی که انعکاس مییابد این است که “پارتیزان اصلاحگر اجتماعی است. پارتیزان برای بیان اعتراض خشمآگین خلق علیه ستمگران اسلحه به کف میگیرد. پارتیزان برای دگرگونی سیستمی که برادران غیرمسلحاش را به فقر و مذلت کشانده، میرزمد. او علیه شرائط ممتاز “دستگاه” حاکمه میجنگد. او مصمم است که با استفاده از تمام نیروئی که اوضاع و احوال میسر میسازد “دستگاه” حاکمه را خرد کند.
دسامبر 196
تو زمینه ای که فعالیت میکنید جزو بهترین سایت ها هستید.