پێنج شه‌ممه‌ 14 ئازار 2024

مهدي بزرگترين دروغ تاريخ (قسمت دوم)

آخوندهاي خندانيم مادزدان ايرانيم ماكشورايران راارث پدر ميدانيم
مابايدداناباشيم هوشياربيناباشيم. دردزدي ازبيت المال بايدتواناباشيم آبادباشي لبنان آزادباشي غزه جيبت پرشودپوتين سرحال بماني اسد
ازبهر حفظملاومهدي ،ويران بماني ايراني

طبق تماس ها وايميل هاي كه براي اينجانب اومده بود
درمنتشرشدن قسمت اول مقاله مهدي بزرگترين دروغ تاريخ فرموده بودند:
چرا خطاب به شيعيان وجهانيان كرده ايد
منظورم ازاين شيعيان وجهانيان اين مي باشدكه بدانيد ملادروغ ميگويدوافسانه ١٢٠٠ساله آخوندها كه درنظام ولايت فقيه آخوندي به أوج خودرسيده يك خرافات وجعليات دست ساز سياستمداران وحزب ها وقدرتمندان بوده جهت بقا وسرگرم كردن خود وازهمه مهم تراينكه
روحانیون قم معتقدند از بدو انقلاب 1357 امام زمان شخصا اداره امور مملکت را به عهده گرفت, و قرار است امام زمان مدیریت همه کشورهای جهان را به عهده بگیرد.
امروزه دركليپ هاي زياد مي شنويم ومي بينيم كه يكي ازمشاوران علي خامنه ايي بنام حسن رحيمي پوربه صراحت مي گوييد((امام فرمودماانقلاب صادرميكنيم وشماآن رابايدبه سرتاسرجهان گسترش بدهيد(((وبچه هاي عملياتي))) بايدكارهاشون خوب انجام بدهندتازمينه ظهور ايجادكنيم اين حرف مشاورخامنه ايي خودجواب دادن تمام جنايت هايي اينها درمنطقه مي باشد.
آدرس:https://youtu.be/k7VuGMY8-Ko
سعيدقاسمي(صدورانقلاب):https://youtu.be/P6zDpeTRE9E
وبصورت كلي اين راميخواهم بگويم به مردم عزيزم كه آياهمين مهدي كه خامنه ايي طبقه فرموده هاي مكارم شيرازي باامام زمان درارتباط است.واوراجانشين اومي دانندوهمانندخميني دجال،ولايت فقيه اومي داند،واگرخامنه ايي به درك حاصل شود كسي ديگر خودرا رهبرمسلمانان ناب محمدي ميداند.
آياهيچ فكركرده ايداي ملت شريف فارسي وعرب زبان همين مهدي كه بياييدوايرادي ازخامنه ايي ومراجع قم ،مشهد،كربلا،ونجف وسايربت خانه هاودُكان هاي ديگربگيرد.
بلافاصله توسط خوداين ها إعدام مي شود يااينكه ايشون رو دردادگاهي دو دقيقه ايي به زندان اوين مي اندازندايشون رو
ومهدي بيچاره بجاي توسل جستن بايددست به دامان سازمان ملل شودكه آزادش كنند ودوباره برگردد داخل چاه سرداب سامرا ياجمكران كه ازشكنجه هاي اطلاعات وتيم ترور نجات پيداكرده وپنهان شود تا دوهزارسال ديگر.

جالب اينجاست امام زمان ٦نائب داشته كه ٣تاشون اسمشون عثمان بوده من نميدانم چراامام زمان نگفته اسم هاتون عوض كنيدوگرنه نمي شويدنائب من چون عثمان نام خليفه سوم بود.
وامروزه اگه حساب كنيم خامنه اي شياد وسايراون شعبده بازها نام مشاورهاشون را هيچ وقت عمر وعثمان نميگذارندباشد
ولي امام زمان دروغين آخوندي اجازه داده.
روحانيون شيعه مي گويند: ما امامان ومهدي را خدا نمي دانيم، اما شگفت آور اينجاست:
زمانيکه ويژگيهاي امامان را بيان مي کنند هيچ تفاوتي با ويژگيهاي خدا، جز خالق و مخلوق يافت نمي شود، به عبارت ديگر:
شيعه معتقد است: امام صداي ميليونها انسان را در يک لحظه و بدون مترجم همانند خدا مي شنود،درحالي كه وقتي برويدجمكران برروي پوستر نوشته شده كه نامه هاي خودرابه عربي بنويسيدزيرادرروايات اومده امام زمان به فارسي مسلط نيستن. اين فرموده خودآقايان در دُكان جمكران مي باشد.
شيعه معتقد است: امام همانند خدا علم غيب دارد.
شيعه معتقد است: امام همانند خدا حاضر و ناظر بر بندگان است.
شيعه معتقد است: امام همانند خدا بهشت و دوزخ را تقسيم مي کند.
شيعه معتقد است: اطاعت از امام همانند خدا واجب است.
شيعه معتقد است: امام همانند خدا از حاجات بندگان اطلاع دارد.
شيعه معتقد است:امام همانند خدا جهان را مديريت مي کند.
شيعه معتقد است: زيارت خانه امام( ضريح و بارگاه) همانند زيارت خانه خدا عبادت است و شيعه معتقد است: کمک خواستن از امام بدون توسل عبادت است اما کمک خواستن از خدا بدون توسل دسيسه شيطان است.
این موضوع چالشهای گسترده ایی در بین فرهنگیان جامعه ایجاد نموده است که اگر امام زمان مدیریت همه کشورهای جهان را به عهده بگیرد آیا مدیریت این کشورها همانند ایران کنونی خواهد بود و از سوی دیگر آیا امام زمان طاقت و توان اداره این همه کشور را خواهد داشت ؟

بله بازهم ميگويم مهدي بزرگترين دروغ تاريخ است چراكه پيامبرمسلمانان فرموده هم اسم من هست هم نام من وهمين رافرموده وبس!! ونفرمودنداسمش مهدي هست ،نفرمودندصاحب زمان دقيق ثانيه زندگي مردم هست، نفرمودندونفرمودند………………….!!!
ودركتاب سرتاسراهل سنت صفاتي كه به مهدي داده اون صفاتي نيست كه آخوندشيعه داده وكاملا تضادهم هستند
مهدي اهل سنت يابطوري ديگر اگه بگويم خدمت شماخواننده گرامي امام زمان سني ها قرآن مي باشد
ومطلب مهم تري كه ديگران به آن اشاره كردند،
افسانه زنده ماندن ١٢٠٠ساله شخصي كه دروغي بيش نيست وبسيارمهم مي باشد براي آخوند،
و٤٠ساله ملت رو بنام ولايت فقيه موهوم سركارمي گذارند بخاطردُكان وصيغه هاشون ونيازي هست كه درموردآن نوشت تا كه آخوندها خفخان بگيرندازدروغ تاريخي شون.
ميخواستم بدانم اصلأ امام زماني در کار هست يا نه؟اگه هست به دنيا آمده يا در آينده به دنيا خواهد آمد.
بعدش اصلا چيزي به نام امام زمان بنابه فرمايش خداوند در قرآن سوره نسا آيه 165 وجود ندارد زيرا الله فرمود پس از پيامبران هيچ حجتي وجود نخواهد داشت که آخوندهاي عزيز شيعه فرمان الله را در اين مورد نيز قبول ندارند و معتقد هستند خداوند والعياذبالله اشتباه فرموده است، اما هدايتگراني در هر قرن وجود خواهد داشت که دين اسلام را تبليغ مي کنند، بخشي از ويژگيهاي امام زمان در کتب معتبر علماي عزيز شيعه عبارتند از: 1- قبر ابوبکر، عمر و عايشه همسر پيامبر مسلمانان را نبش مي کند. 2- از هر 1000 نفر انسان 999 نفر را به قتل مي رساند و نسل بشر را از کره زمين منقرض مي کند. 3- حکم به تورات و انجيل اساس کارش قرار مي دهد. 4- قرآن جديد مي آورد. 5- در هنگام ظهور عريان در مقابل آفتاب مي ايستد. 6- کعبه ، مسجد الحرام و مسجد پيامبر اسلام را ويران مي کند. 7- به علت کشتار و قتل عام انسانها اسبش تا زانو غرق در خون خواهد بود.

بله اين چنين هست امام زماني كه كليني وشيخ مفيدوآخوندها معرفي ميكننديعني همانندولايت داعشي خامنه ايي بخاطر بقااسد ودادن پول ملت شريف ايران حاضرمي باشدپانصدهزارنفرراازبين ببرند ويازده ميليون نفررا آوره كشورهايي ديگر كنند ودرعراق وبحرين ويمن وسوريه وافغانستان وسايرنقاط جهان دخالت كنند جهت زودترنزديك شدن ظهورامام سرداب رفته جمكران

درموردسايرپرسش هايي كه ديگران ازمن پرسيده بودند درمورد منابع ومأخذ درمقاله اولي كه نوشته بودم كجاست؟؟
خودشان كه ازجواب دهنده معلومه بايدبيشتربدانندو خودتحقيق كنيد وازپرسيدن سوالات خودايرادي بگيريدهرچندكه مراجع تقليدشيعه فرموده اندهرچه مرجع تقليدميگه بگوچشم!!
حجه الاسلام علي خامنه ایی جانشين امام زمان معتقد است : شیعه منابع سالمی در اختیار ندارد به متن اعتراف دقت فرمایید:
يكي از عظيمترين اعترافات تلخ علماي عزيز شيعه، حکايت از جعلي بودن منابع معتبر اين عزيزان دارد و همين موضوع سبب تحول فکري بسيار از مراجع عظام اين عزيزان به مکتب اهل سنت بوده است مانند آيت الله العظمي سيد ابوالفضل برقعي قمي، استاد حيدرعلي قلمداران، آيت الله سنگلجي وديگر دانشمند عزيز بوده است، در اينجا مي توان به يکي ديگر از اعتراف اين عزيزان استناد نمود، به عنوان مثال جناب خامنه ايي در کتاب (الاصول الاربعه في علم الرجال) اعتراف تلخي را بيان نموده است، متن اعتراف :( أن نسخ كتاب الفهرست كأكثر الكتب الرجالية القديمة المعتبرة الأخرى مثل كتاب الكشي والنجاشي والبرقي والغضائري قد ابتليت جميعا بالتحريف والتصحيف، ولحقت بها الأضرار الفادحة، ولم تصل منها لأبناء هذا العصر نسخة صحيحة.): ترجمه: نسخه کتاب فهرست مانند اکثر کتب رجالي معتبر گذشته ( شيعه) مانند کتاب کشي، کتاب نجاشي، کتاب برقي و کتاب غضائري، همه اين کتابهاي ( شيعه) دستخوش تحريف و تزوير شده است و ضررهاي فاجعه آوري به آن وارد شده است تا جاييکه ما( شيعه) امروزه حتي يک نسخه صحيح و مورد اعتماد از اين کتابها در اختيار ندارييم) آدرس دقيق: کتاب الاصول الاربعه في علم الرجال نوشته : جناب خامنه ايي، ص: 41و 42

حضرت آیت الله سید روح الله خمینی بر این باور بودند:
پیامبران الهی و پيامبراسلام در اجرای عدالت شکست خوردند و امام زمان در اجرای عدالت پیروز خواهد شد ، متن فرمایشات امام راحل که به مناسبت نیمه شعبان سال 1359 ارایه فرمودند:
((قضیه غیبت حضرت صاحب، قضیه مهمی است که به ما مسائلی می فهماند منجمله اینکه برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود در تمام بشر نبوده کسی الا مهدی موعود سلام الله علیه که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر، هر یک از انبیا که آمدند، برای اجرای عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود که اجرای عدالت را در همه عالم بکنند لکن موفق نشدند حتی رسول ختمی صلی الله علیه و آله و سلم که برای اصلاح بشر آمده بود و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند)) آدرس دقیق : (( صحیفه نور ج 12 ص:207)).
لینک مقاله :http://www.ghadeer.org/BsnText/1096
کارشناسان و پژوهشگران جهان اسلام از فرمایشات امام راحل در نشان دادن چهره شکست خورده حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در اجرای عدالت شگفت زده هستند و همه از ارایه تفسیر منطقی در مورد انگیزه آیت الله خمینی عاجز مانده اند.

مطلبي بعدي كه گفته اند وميگويندآخوندها كه وهابیها يعني همون سني ها معتقدند اصحاب امامان علیهم السلام امام زمان را نمی شناختند: ( در این مطلب پاسخی محکم علیه وهابیت خواهد بود):

اصحاب و یاران امامان از نام و نشان امام بعدی هیچگونه اطلاعی نداشتند و همیشه نزد امامان می پرسیدند: امام بعد از شما کیست؟
و امام توضیح می داد: امام بعد از من فلان فرزندم هست.
این موضوع در طول حیات همه امامان بزرگوار ادامه داشت، جالب اینجاست که اصحاب حسن عسکری علیه السلام نزد حضرت رفتند و پرسیدند: ای امام آیا شما هم فرزندی داریید؟
حسن عسکری فرمودند: بله، فرزند دارم.
همه این مطالب نشان می دهد : عدم شناخت امام زمان و یا یکی از امامان کفر نیست زیرا اگر این عقیده کفر باشد همه اصحاب امامان کافر خواهند شد.
همه این روایات در کتاب کافی کلینی به طور دقیق آمده است، آدرس : الکافی، کتاب الحجه، ج/1، ص: 311.
به متن یکی از این روایات دقت فرمایید:
عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن إسحاق ، عن أبي هاشم الجعفري قال : قلت
لأبي محمد عليه السلام : جلالتك تمنعني من مسألتك ، فتأذن لي أن أسألك ؟ فقال : سل ، قلت :
يا سيدي هل لك ولد ؟ فقال : نعم ، فقلت : فإن بك حدث فأين أسأل عنه ؟ فقال :
بالمدينة . آدرس دقیق: الکافی، کتاب الحجه، ج/1، ص:328.
ترجمه:
ابو هاشم الجعفری ( یکی از اصحاب ویژه حسن عسکری) می گوید: به حسن عسکری گفتم: بزرگواریتان مانع از سوالم می شود، آیا اجازه می دهید سوالم را مطرح کنم؟ حسن عسکری فرمود: بپرس ، ابوهاشم می گوید: گفتم : آیا شما فرزندی داریید؟ حضرت حسن عسکری فرمود: بله من فرزند دارم ….. آدرس دقیق: الکافی، کتاب الحجه، ج/1، ص:328.
برخی از مراجع عظام معتقدند : پرداختن به اینگونه روایات به صلاح نیست و از مداخل شیطان رجیم هست البته برخی از روحانیون معتقدند: امثال این روایات توسط یهودیان به کتب ما وارد شده است زیرا اصلا امکان ندارد اصحاب بزرگوار امامان در مورد امام زمان کمترین شک و تردیدی داشته باشند.

واما
آیا می دانستید چرا هیچ مدرک صحیح و صریحی مبنی بر تولد امام زمان فرزند حضرت حسن عسکری وجود ندارد:
این حکایت به حادثه كشته شدن حسین بر می گردد، پس از اینکه شیعیان کوفه به حسین فرزندعلي خیانت کردند و پس از آن به نشانه پیشمانی از این جنایت، جیش توابین را تشکیل دادند و هر ساله در این روز سعی می نمودند با تظاهر به مسلمانان نشان دهند که نسبت به كشته شدن حسین داغدیده هستند و برای جبران این لکه سیاه از جبین خود، عقیده امامت دربین فرزندان حسین را انتشار دادند و خود را همیشه خادمان این امامان معرفی می کردند و به نام امامان در بین مردم صدقات و نذورات را دریافت می نمودند.
جالب اینجاست که در عصر هر امام به تعداد برادران و فرزندان امام، مذاهب مختلف شیعه پدید آمد تا جاییکه برخی از شیعیان نزد امام می رفتند و می پرسیدند که امام بعد از شما چه کسی است؟!
به عنوان مثال : ( شیعیان زیدی زید بن علی، شیعیان اسماعیلی اسماعیل بن جعفر و شیعیان واقفه موسی کاظم و …. را امام خود می دانستند) و هر کدام از این مذاهب، امام خود را برتر از دیگر مذاهب شیعه می دانست.
تا اینکه اسماعیل بن جعفرصادق پیش از اینکه فرزندی داشته باشد از دنیا رفت و اینجا بود که مرحله اول حیرت یا آشفتگی شیعه پیش آمد.
البته این دسته از شیعه موفق شدند این بحران را دور بزنند و اعتقاد بدا یعنی تغیر نظر خداوند را در مورد امامت تاسیس کنند، از آنجاییکه قرار بود امامت تا روز قیامت ادامه پیدا کند و فرزند بزرگ هر امام به طور اتوماتیک امام بعدی باشد اما اسماعیل بن جعفر که فرزند بزرگ جعفر صادق بود بدون اینکه فرزندی داشته باشد از دنیا رفت به همین دلیل مدعی شدند: خداوند از قبل نمی دانست که اسماعیل بن جعفر بدون فرزند از دنیا می رود و برای خداوند این موضوع اکنون ظاهر گشته است، نص عربی روایت : (( بدا لله فی امر اسماعیل ما کان یبدوا له من قبل )) ترجمه : برای الله در امر اسماعیل موضوعی روشن شد که از قبل روشن نبود. آدرس دقیق: کتاب الکافی ج 1 ص: 146.
البته شیعیان اسماعیلی در این برهه زمانی مدعی شدند که حضرت اسماعیل امام زمان هست و قبل از قیامت باز خواهد گشت.
این موضوع امامت با وجود همه این بحرانها ادامه مسیر می داد تا بار دیگر به فاجعه دیگری روبرو شد: یعنی دقیقا حکایت وفات امام قبل از تولد امام بعدی پیش آمد و آنهم وفات محمد بن علی الهادی ( برادر بزرگ حسن عسکری ) که فرزند بزرگ علی الهادی بود و این مرحله نیز حیرت دوم شیعه اثنا عشر به شما می رود، البته شیعیان دیگری اینجا بودند که محمد بن علی الهادی را امام زمان خود می دانستند.
فاجعه بزرگتر اینجا بود که حضرت حسن عسکری که به جای برادر بزرگش ( محمد بن علی الهادی) از سوی برخی از شیعه به عنوان امام معرفی شد بدون اینکه فرزندی داشته باشد و یا حتی همسرانش حامله باشند از دنیا رفت، در این مرحله 20 نفر از مدعیان شیعه اثنا عشر به اتفاق گفتند حسن عسکری فرزندی دارد و تنها او با ما در ارتباط هست حضرت جعفر ( برادر حسن عسکری) این ادعا را یک دروغ محض می دانست: و مدعی بود برادرش حسن اصلا فرزندی نداشته است و هیچکدام از همسران برادرش نیز حامله نیستند، اما این مدعیان 20 نفره معقتد بودند : امام زمان در کمر مادر حامله شده است و از ران مادرش نیز متولد شده است و نسبت کذاب را به جعفرعلیه دادند. آدرس : کتاب الکافی ج 1 ص: 503.
مدتی کوتاهی نگذشت که بین این 20 نفر بر سر صدقات و نذوراتی که از سوی مردم جمع شده بود درگیری پیش آمد و شروع به تکذیب اندیشه مهدویت نمودند و نهایتا از بین این 20 نفر، چهار نفر که بعدها به نام نواب اربعه معرفی شدند با نامه ها و امضای منسوب به امام زمان، خود را محق معرفی کردند ( آدرس: کتاب الغیبه ص: 373) .
فاجعه دیگری در این راستا رخ داد و آنهم این بود که ابوالحسن، علی بن محمد سمری به عنوان آخرین نایب امام زمان که در نیمه شعبان سال ۳۲۹ دار فانی را وداع گفت، بحران عدم ارتباط با امام زمان بر افسانه بودن امام زمان دامن می زد اما مدعیان این ادعا هر چند که هوادارانشان را به مرور از دست می دادند اما با همه این موارد به خوبی همه بحرانها را مدیریت می کردند و همانند سابق، اندیشه ایی را برای دور زدن فاجعه پیش رو اختراع می کردند که در این مرحله اصطلاح موضوع غیبت کبری را تاسیس کردند و برای همیشه بر امام زمان سرپوش نهادند تا به عنوان یک خیال فقط در اذهان بماند و روایاتی را به امام زمان نسبت دادند که هر کسی پیش از ظهور ادعای رویت نماید انسان دروغگوست. آدرس: كمال الدين: 516 ح 44.

داستان ازدواج حسن عسکری با مادر امام زمان از کتب معتبر شیعه: ( لطفاحداقل 3 مرتبه مطالعه کنید و به دوستان خود منتشر کنید تا زمینه ظهور امام زمان ( عج) ایجاد شود:

از بشر بن سلیمان نخاس که فرزند ابوایوب انصاری و یکی از موالی ابوالحسن و ابومحمد بود و در سامراء همسایه آنها بوده روایت شده که گفت:( ) مولایم ابوالحسن هادی (÷) دانش برده‎داری را به من آموخته بود و من جز با اجازه او خرید و فروش نمی‎کردم و بخاطر موارد اشتباه از آن اجتناب می‎کردم تا در این مورد سناخت کامل پیدا کردم و به خوبی تفاوت حلال و حرام را درک کردم، شبی کافور خادم نزد من آمد و گفت: مولایمان ابوحسن علی بن محمد عسکری تو را فراخوانده است، نزدش بیا.
به من گفت: ای بشر، تو از فرزندان انصار هستی و این موالات در میان شما نسل به نسل منتقل می‎شود و شما معتمدان ما اهل بیت هستید( ) و من تو را با فضیلتی شرفیاب می‎کنم که از موالات شیعه برتر است و آن رازی است که تو را از آن باخبر می‎کنم و تو را در خرید امتی نجات می‎دهد، پس نامه‏ای لطیف با خط و زبان رومی نوشت و آن را مهر کرد و دویست و بیست دینار به من داد.
گفت: این را بگیر و به بغداد برو بامداد فلان روز در گذرگاه فرات حاضر شو وقتی که قایقهای اسیران به کنار تو رسیدند، سپس طوایف خریدار از وکلای دلال بنی‎عباس و گروهی از جوانان عرب پیرامون آنها جمع می‏شوند تمام روزت از دور بر عمر بن یزید نخاس مواظف باش تا اینکه کنیزی با فلان و فلان صفت ظاهر شود که لباس ابریشمی نرم پوشیده که بر روی زمین کشیده می‎شود، و فریادی رومی از پشت حجابی نازک ظاهر می‎شود، بدان که او سخن می‎گوید و خودش را می‎پوشاند، بعضی از خریداران می‎گویند: به سیصد دینار می‎خرم، عفت و پاکدامنی او رغبت مرا به او بیشتر کرد، به عربی به او مى‏گوید: اگر به شکل سلیمان بن داود و ملک و پادشاهى او در بیایی رغبتی به تو ندارم، پس مالت را نزد خود نگه دار. نخاس گفت: این حیله برای چیست در حالی که من مجبورم تو را بفروشم. کنیز گفت: چرا عجله، من باید کسی را بر گزینم که قلبم به او و وفاداری و امانتداری او آرام بگیرد در آن حال به او بگو: من یک نامه‎‎ای به زبان رومی از جانب بزرگان همراه دارم که کرامت و وفاداری و شرافت و سخاوتش را وصف کرده است. پس به او بده تا در مورد اخلاق صاحبش تامل کند، پس اگر به آن میل داشت و بدان راضی شد من وکیل او هستم که آن را خریداری کنم.
بشر گفت: تمام آنچه را که مولایم ابوالحسن ؛ برایم معین کرده بود، انجام دادم وقتی که به نامه نگاه کرد، شدیداً گریه کرد و به او گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش و قسم شدیدی یاد کرد که اگر او را به او نفروشد خودش را می‎کشد پس مدام در مورد قیمت او صحبت می‎کردند تا به قیمتی رسیدیم که مولایم به من داده بود، پس آن را به او دادم و کنیز را شادان و خوشحال دریافت کردم و همراه او به حجره‎ام در بغداد بازگشتم! آرام و قرار نداشت تا وقتی که نامه مولایمان را از جیبش بیرون آورد و آن را بوسید و بر روی چشمانش گذاشت و آن را روی صورتش قرار داد و آن را به بدنش می‎مالید و گفتم: نامه‎ای را می‎بوسی که نمی‎دانی صاحبش کیست؟ گفت: ای فرد عاجز و ناتوانی که شناخت ضعیفی از محل اولاد انبیاء داری، گوشت را به من بسپار و قلبت را برای من خالی کن. من ملیکه دختر یشوع پسر پادشاه روم هستم و مادرم از فرزندان حواریون است که به جانشین مسیح یعنی شمعون منتسب است. با تعجب به تو می‎گویم که جدم قیصر خواست که مرا به برادرزاده‎اش بدهد، در حالی که من دختری 13 ساله بودم پس سیصد نفر از نسل حواریون از کشیشیان و راهبان را در قصرش جمع کرد و هفتصد نفر از افراد مهم و خطرناک و چهار هزار نفر از فرماندهان لشکر و رئیس عشایر را جمع کرد و از زیباترین چیزهایش تختی را از جواهر درست کرد و به اندازه چهل پلکان آن را بلند کرد وقتی که برادرزاده‎اش بالا رفت و صلیبها افراشته شدند و اسقفان ایستاده بودند و اسفار انجیل باز شده بودند، صلیب از بالا سقوط کرد و به زمین چسبید و پایه‎های تخت را از هم جدا کرد و کسی که بالای تخت بود افتاد و بیهوش شد، رنگ اسقفها تغییر کرد و ترس شدیدی وجودشان را فرا گرفت، بزرگ آنها به پدربزرگم گفت: ای پادشاه بزرگ ما را بخاطر این اتفاق نحس ببخش، اتفاقی که بر زوال این دلالت می‎کند. پدربزرگم این اتفاق را شدیداً به فال بد گرفت و به اسقفها گفت: این پایه‎ها را درست کنید و صلیبها را بالا ببرید و برادر این جد بخت برگشته را احضار کنید، تا این دختر را به او بدهم تا با خوشبختی‎اش، نحس بودن شما را از بین ببرد.
وقتی که این کار را انجام دادند، اتفاقی که برای اولی افتاده بود، برای دومی نیز افتاد و مردم پراکنده شدند و جدم بسیار ناراحت بود، در آن شب خواب دیدم که مسیح و شمعون و عده‎ای از حواریون در قصر پدربزرگم جمع شد‎ه‎اند و منبری از نور را در آن نصب کرده‎اند در همان جایی که پدربزرگم تختش را نصب کرده بود و پیامبر ص و دامادش و جانشینش و عده‎ای از انبیاء بر او وارد شدند. مسیح نزد او آمد و او را در آغوش گرفت و محمد ص به او گفت: ای روح خدا من آمده‎ام تا ملیکه دختر شمعون جانشینت را برای این پسرم خواستگاری کنم. و با انگشتش به ابومحمد ص پسر صاحب این نامه اشاره کرد. مسیح به شمعون نگاه کرد و گفت: شرف و افتخار نزد تو آمده است، پس رحمت را به رحم و مهربانی آل محمد وصل کن، گفت: چنین کرد. پس محمد از آن منبر بالا رفت و مرا برای پسرش خواستگاری کرد و به عقد او در آورد و مسیح و فرزندان محمد و حواریون شاهد آن بودند. وقتی که بیدار شدم ترسیدم که این خواب را برای پدر و پدربزرگم تعریف کنم و مرا بکشند. پس سینه‎ام به محبت ابومحمد گرفتار شد تا جایی که نمی‎توانستم آب و غذا بخورم و شدیداً بیمار شدم و پزشکی در شهرهای روم باقی نمانده بود که پدربزرگم آن را برای من نیاورد، وقتی که ناامید شد، گفت: ای نور چشمانم آیا اشتهای چیزی را داری؟ گفتم: ای پدربزرگم اگر اسیران مسلمان را که در زندان تو هستند، عذاب ندهی و صدقه‎ای به آنها بدهی، امیدوارم که مسیح و مادرش سلامتی را به من برگردانند.
این کار را انجام داد و من احساس صحت کردم و مقداری غذا خوردم، پدربزرگم خوشحال شد و به اکرام اسیران روی آورد. چهارده روز بعد از آن دوباره شبی خواب دیدم که سرور زنان، فاطمه، به ملاقات من آمده است که مریم دختر عمران و هزار نفر از حوریان بهشتی همراه او بودند. مریم به من گفت: این بزرگ و سرور زنان مادر شوهرت ابومحمد است، پس نزد او رفت و از اینکه ابومحمد نمی‎خواهد با من ملاقات کند، گریه کردم و شکایت کردم. گفت: پسرم تو را ملاقات نمی‎کند چون تو مشرک هستی و این خواهر مریم از دین تو تبری جسته است. پس بگو: اشهد ان لا اله الا الله وان محمداً رسول الله، وقتی که این را گفتم مرا در آغوش گرفت و خودم خوشحال شدم و گفت: حال منتظر دیدار ابومحمد باش. در آن شب ابومحمد را در خواب دیدم گویی که به او می‎گفتم: ای دوست من به من جفا نکن، بعد از اینکه خودم را کشتم تا عشق تو را درمان کنم. گفت: من به دلیل شرک تاخیر می‎کردم و حال که مسلمان شدی هر شب به دیدارت می‎آیم تا اینکه خداوند ما را در عالم واقع به هم برساند.
بعد از آن تا به امروز هر شب به دیدار من می‎آمد.
بشر گفت: پس چطور در میان اسیران واقع شدی؟
گفت: شبی از شبها ابومحمد به من خبر داد و گفت که جد تو فلان روز لشکری را به جنگ با مسلمانان می‎فرستد. و تو باید همراه آنها بیایی و در جزء خادمان باشی. پس این کار را کردم و هنگامی که لشکر مسلمانان بر ما حمله کرد، آنچه را که دیده بودم، درست درآمد و احساس نکردم که من دختر پادشاه روم، کسی غیر از تو هستم، شیخی که من جزء غنایم او بودم نامم را پرسید و من انکار کردم و گفت: نرجس. گفت: اسم کنیز است؟ گفتم: تعجب می‎کنم که تو رومی هستی و به زبان عربی صحبت می‎کنی. گفت: این احساس پدربزرگم بود که مرا به یاد گرفتن آداب وا داشت و زنی را مسؤول این کار کرد که زبان عربی را به من بیاموزد.
بشر گفت: وقتی که بر مولایم ابوالحسن وارد شدم، به او گفت: چگونه خداوند عزت اسلام و شرف محمد و اهل بیتش را به تو داد؟ گفت: چگونه برایت بیان کنم ای پسر رسول خدا، در حالیکه تو به آن آگاهتری؟!! گفت: من دوست دارم که تو را اکرام کنم. کدام یک برای تو دوست ‎داشتنی‎تر است: ده هزار درهم به تو بدهم یا اینکه به شرافتی ابدی تو را بشارت بدهم؟ گفت: شرافت ابدی. گفت: پس بشارت بر تو باد به فرزندی که مالک شرق و غرب دنیا می‎شود و زمین را مملو از عدل و داد می‎کند، همچنانکه مملو از ظلم بود. گفت: چه کسی؟ گفت: کسی که رسول الله ص تو را برای او خواستگاری کرده است. آیا او را می‎شناسی؟ گفت: آیا از وقتی که توسط سرور زنان مسلمان شدم، شبی بوده است که او به دیدار من نیاید؟ گفت: ای کافور خواهرم حکیمه را صدا کن وقتی که بر او وارده شده او را در آغوش گرفت و خوشحال شد. ابوالحسن به او گفت: ای دختر رسول خدا، او را به خانه‎ات ببر و واجبات و سنتها را به او یاد بده، چرا که او همسر ابومحمد و مادر قائم است.
منابع :کمال الدین، صدوق، ص419-423؛ روضة الواعظین، ص252-255؛ دلائل الإمامة، طبری (شیعی) ص490-496؛ الغیبة، طوسی، 208-214؛ مدینة المعاجز، بحرانی، 7/513-521؛ بحار الانوار، 51/6-10؛ اعیان الشیعه، ا مینی، 2/45-46؛ الزام الناصب، حائری، 1/282-285؛ شرح احقاق الحق، مرعشی، 29/71-74.

در طول تاريخ مذاهب امامي متعددي پديد آمدند که علل پيدايش و گستردگي اين مذهب را مي توان به اينصورت تحليل کرد: پس از وفات يا شهادت هر امامي مذاهب متعددي منشعب مي شدند مثلا :
1- يک فرقه مدعي مي شدند که امام وفات نکرده است بلکه جسم مادي از دنيا رفته است و آخر دنيا به عنوان امام زمان باز خواهد گشت، که مجموع امام زمانها تقريبا به 25 امام زمان مي رسد.
2- گروه ديگر مدعي مي شدند که امام وفات نموده است و امامت به همين فرد ختم مي شود.

3- مذهبي ديگر مدعي بودند که امامت به برادران امام منتتقل شده است و ( بدا) حاصل شده است.

4- مذاهب متعددي به تعداد برادران امام پيش مي امد که هواداران هر کدام از برادران امام خود را شيعه جداگانه مي دانستند.

5- گروهي ديگر امامت را در فرزندان امام مي دانستند و معتقد بودند که ميراث امامت پدر به فرزندان منتقل شده است که به تعداد هر فرزند مذهبي تاسيس مي شد،

اکنون توجه بفرماييد به تعداد تمامي فرزندان حضرت علي مذهب شيعه وجود داشته است که به برخي از اين مذاهب اشاره خواهيم کرد:
1- شيعه علوي.
2- شيعه اثنا عشر.
3- شيعه زيدي.
4- شيعه کيسانيه.
5- شيعه مختاريه.
6- شيعه اسماعيليه.
7- شيعه الدروز.
8- شيعه النزاريه.
9- شيعه الحشاشون.
10- شيعه داوديه.
11- شيعه سليمانيه.
12- شيعه المستعلية الحافظية.
13- شيعه القرامطة.
14- شيعه السميطية.
15- شيعه الفطحية.
16- شيعه الثلاث عشرية.
17- شيعه الناوسية.
18- شيعه الهاشمية.
19- شيعه الواقفيه.

مساله غيبت صغري وغيبت کبري چيست؟(محرمانه)
افسانه ايي است که دکانداران مذهبی در سال 255 هجری ساختند.
انگیزه جعل افسانه غیبت این بود که دکانداران مذهبی در هر زمان مدعی بودند امامان اهل بیت آنها را مامور جمع آوری صدقات کرده است.
و همیشه بین این دکانداران رقابت شدیدی بود و هر مجموعه از این دغل بازان خود را در بین مردم به عنوان مریدان و مخلصان یکی از فرزندان امام گذشته معرفی می کردند.
فاجعه اینجا رخ داد که با از وفات حضرت حسن عسکری علیه السلام امامت به بن بست رسید زیرا هیچ فرزندی نداشت و عصر حیرت یعنی سرگردانی شیعه آغاز شد.
اما برخی از این دغل بازان با مهارت سکان امامت را به سمت و سوی که خود می خواستند باینصورت هدایت کردند:
برخیها مدعی شدند : امامت به برادرش جعفر ( یعنی همان جعفر کذاب ) منتقل شده است.
برخیهای دیگر محمد برادر دیگر حضرت حسن عسکری را امام می دانستند و بوسیله محمد بن علی الهادی نذورات مردم را دریافت می کردند. مجموعه دیگری که متشکل از چهار نفر بودند و بعدها به نام نواب اربعه مشهور شدند مدعی شدند که حضرت حسن عسکری فرزندی به نام محمد دارد و او امام زمان است که با مخالفت شدید جعفر بن علی الهادی علیهما السلام مواجه شد و نواب اربعه که در دروغگویی بصورت کاملا حرفه ایی عمل می کردند این بحران را با لقب دادن کذاب به جعفر علیه السلام موفق شدند مدیریت کنند.
این چهار نفر ( نواب اربعه ) مدعی بودند که با امام زمان به طور مخفیانه در ارتباط هستند و امام زمان آنها را مامور جمع آوری صدقات و نذورات مردم نموده است این چهار نفر مدتی موفق شدند مسلمانان ساده لوح را فریب دهند و نامه های نیز به نام امام زمان و با امضایش جعل می کردند و بین مردم منتشر می کردند.
پس از گذشت مدت زمانی مسلمانانی که صدقات خود را به این افراد پرداخت می کردند به جعلی بودن این موضوع مشکوک شدند که سبب شد مسلمانان اصرار بر ملاقات با امام زمان داشته باشند و مطمئن شوند آيا صدقات وخيراتشان بدستش رسيده است .
اين 4 نفر که اصرار مسلمانان را متوجه شدند و احساس کردند که دستشان رو شده است با مهارت ویژه گفتند: امام زمان شديدا عصباني شده است و شما را لایق دیدار نمی بیند و گفتند غيبت کبري صورت گرفته است و هر کسی هم ادعا کند که تا قبل از ظهور با امام زمان دیدار داشته است بدانید که دروغگوست.

نام كتاب:بررسي علمي دراحاديث مهدي
نويسنده :آيت الله العظمي علامه برقعي
چکیده کتاب فوق:
پژوهشی است در اخبار و احادیث منقول درباره مهدی- دوازدهمین امام شیعیان – و برسی صحت و سقم آنها . نویسنده در این اثر می‌کوشد تا با بهره گیری از آیات قرآن، گزاره های تاریخی و روایات ائمه شیعه، اصالت وجود امام زمان شیعه را بررسی نماید . آغاز کتاب، مقاله مستقل کوتاهی است به قلم یکی از همفکران مؤلف، تا خواننده بدین صورت بتواند در مورد محتوای کتاب و جهت گیری آن، ذهنیتی کلی پیدا کند . نخستین فصل کتاب به بررسی روایات شیعی درباره مادر امام زمان و تولد و زندگی او اختصاص دارد . نویسنده فصل بعد را به مسئله رجعت و کمّ و کیف آن و اتفاقاتی اختصاص داده است که شیعیان معتقدند پس از رجعت مهدی رخ خواهد داد . وی بلافاصله پس از نقل هر روایت، ضدیّت آن را با موازین عقل و منطق و قرآن و روایات پیامبر و اهل بیت به اثبات می‌رساند . در فصل بعد، آیاتی از قرآن را شرح و تفسیر می‌کند که مدعیان وجود مهدی به وی نسبت می‌دهند و سپس روایاتی را نقل و نقد می‌کند که به پیشگویی حوادث پس از مرگ او اختصاص دارد. وی در ادامه، به احادیث اهل سنت در مورد مهدی می‌پردازد. از آنجا که مهم ترین اخبار و روایات در مورد مهدی، در «بحار الانوار» مجلسی آمده است، سی و دو باب مختلفِ بحار را به تفصیل بررسی و تک تک روایات آن را موشکافی کرده و سقم و ضعف آنها را به اثبات می‌رساند.

نام كتاب عجيب ترين دروغ تاريخ
مترجم :اسحاق دبيري
چكيده كتاب فوق
نقد و بررسی دیدگاه تاریخی شیعه درباره امام زمان و اثبات انحرافات و دروغ‌های آن است. نویسنده در آغاز، نظریه مهدویت از دیدگاه شیعه را به تفصیل بیان کرده و نام‌های مهدی موعود را بیان و وجه تسمیه آنها را تشریح می‌کند. منابع مورد استفاده وی در تألیف این اثر، کتب مهم حدیثی شیعه و اقوال مجتهدین و محدثین شیعی است. وی بحث را با چگونگی ازدواج امام عسگری، بارداری همسرش و نحوه تولد غیر عادی فرزندشان پی می‌گیرد. داستان عجیب رشد ناگهانی مهدی، جا و مکان زندگی او و نحوه غیبتش، موضوعاتی است که در ادامه آمده است، وی سپس دلایل عقلی و نقلی شیعیان را برای وجود مهدی برشمرده و تحلیل می‌کند و در ادامه،علل قاطعی را ذکر می‌کند که ثابت می‌کنند روایات مبنی بر مهدویت امام دوازدهم، جعلی و باطل است. نحوه زندگی مهدی در حال حاضر، وضعیت شخصی و خانوادگی وی، واقعیاتی درباره مسجد جمکران و اقدامات مهدی پس از ظهورش، از جمله دیگر بخش‌های کتاب است.

توقيع نهايي امام زمان وداستان مسجدجمكران مي پردازد
چکیده کتاب فوق
نگاهی انتقادی است به آخرین نامه امام زمان به علی بن محمد سمری و داستان چگونگی ساخت مسجد جمکران. نویسنده با اشاره به تضاد آشکار عقل و شرع با اندیشه مهدودیتِ شیعی آن را برساخته عده‌ای دروغ پرداز می‌داند که با هدف نیلِ به مطامع شخصی بدان اقدام کرده‌اند. او بحث را با نقد و بازبینی نامه مهدی در خصوص غیبت کبری آغاز و انگیزه‌های جعل چنین نامه‌ای را ذکر می‌کند. در بخش بعدی، داستان ساخت مسجد جمکران را به طور کامل نقل نموده و دروغ‌ها، تضادها و کژی‌های آن را نمایان می‌سازد. در ادامه، نگاهی دارد به موضع علما و مجتهدین شیعه پیرامون جمکران. وی در این فصل دیدگاه 34 تن از آنان را با استفاده از سخنرانی‌ها، خطبه‌های نماز جمعه، مصاحبه‌ها و استفتائات نقل شده از ایشان شرح داده و به تحلیل آنها می‌پردازد و بدین ترتیب کتاب را به پایان می‌برد.

وهمچنين كتاب مهدي منتظر منتظرچندمهدي هستي
چکیده کتاب فوق:
بررسی اسناد روایات و گزارش‌های تاریخ درباره امام زمان شیعه است. قرن‌هاست که شیعیان در انتظار شخصیتی افسانه‌ای با نام مهدی هستند تا ظهور کند و نقش مصلح آخرالزمان را ایفا کند؛ غافل از این که چنین شخصی هرگز وجود نداشته و اصولاً چنین امری با سنت‌های رایج خداوند، روایات صحیح نبوی و حقیقت تاریخ در تعارض و تضاد کامل است. اما متأسفانه تقلید کورکورانه از علمای دینی، سستی علمی و فقر مطالعه، چنین خرافه‌ای را روز به روز پررنگ‌تر می‌کند. نویسنده‌ی اثر حاضر، انگیزه‌های پیدایش این افسانه‌ را در میان شیعیان بررسی نموده و عواملی را برمی‌شمارد که موجب تقویت آن شده‌اند. وی با اشاره به اختلاف فرقه‌های مختلف شیعه بر سر این موضوع، آن را نشانه‌ای بر موهوم ‌بودن امام زمان می‌داند، زیرا هر یک از فرقه‌های شیعه آن را محدود و منحصر به خود کرده و توصیفات کاملاً متناقضی از امام زمانشان ارائه می‌دهند که دال بر دروغ ‌بودن این پندار است.

وكتاب مهدي موعود يامهدي موهوم
نويسنده:دكترعبدالرحيم ملازاده
چکیده کتاب فوق:
نگاهی است انتقادی به مفهوم مهدویت و وجود امام زمان در مذهب تشیع و بیان تفاوت‌های آن با موعودِ اهل سنت. نویسنده اعتقاد به وجود مهدی را عمود خیمة خرافتِ شیعه می‌داند و با اشاره به آیات قرآن کریم و روایات پیامبر اکرم و ائمه شیعه، جعلی ‌بودن وجود وی را ثابت می کند. او بحث را با تردید در فرضیه امام زمانِ شیعه و تفاوت بزرگ آن با موعود به معنی حقیقی آغاز می‌کند. در ادامه، شباهت‌های متعدد امام زمان را با موعود یهودیان یادآور شده و چگونی ورود باور به وجود مهدی را از اعتقادات یهودیت به تشیع شرح می‌دهد. وی با ارائه دلایل پیاپی، بر اعتقاد امامیه درباره امام زمان خط بطلان می‌کشد و در فصل پایانی به این موضوع می‌پردازد که چرا روحانیت امامیه این دروغ خطرناک را ساخته و چنین امری را بر شیعیان تحمیل کرده‌اند.

چکیده کتاب فوق:
غائب همیشه غائب، بررسی مهدی شیعیان
(علی حسین امیری)
بررسی اعتقادات شیعه پیرامون امام زمان و طرح اشکالات و کاستی‌های مهدویت شیعی است. نویسنده در این اثر با نقد و تحلیل روایات مربوط به منجی بشریت و صاحب الزمانِ شیعه، نشان می‌دهد که این تفکر، با قرآن و سنت و عقل، تضادهای فراوانی داشته و نمی‌توان آن را پذیرفت. کتاب با بررسی آیات و روایاتی که شیعیان با استدلال به آن‌ها ادعای وجود مهدی را دارند، آغاز می‌شود. در ادامه، ضررها و مفاسد اعتقاد به چنین باور نامعقولی را برشمرده و آنگاه، ادعای شیعه را نسبت به ضرورت‌های غیبت مهدی شرح می‌دهد. علائم ظهور و قیام مهدی از منظر شیعه، تناقض آن با دیگر روایات مربوط به ظهور و طرح شبهات متعدد و بی‌پاسخ درباره امام زمان، موضوع دیگر فصل‌های کتاب است.

پانزده پرسش جدید عبدالله حیدری از علمای محترم شیعه
اگر مذهب شیعه اثناعشری مذهب اهل بیت پیامبر است روایات اهل بیت كه توسط آنان از پیامبر روایت شده کجاست؟!
تا کنون طی مقالات و مناظرات مختلف ثابت کردیم که بر خلاف ادعای بی دلیل علمای محترم شیعه اثناعشری مذهب معروف به جعفری یا مذهب شیعه اثناعشری هیچ ارتباطی با پیامبر گرامی اهل بيت ايشان ندارد به دلیل اینکه این مذهب نه تنها با قرآن سنت پیامبر گرامی كه حتى با عقل نیز بیگانه است!
كما اينکه هیچ آیه صریحی در قرآن کریم مبنی بر اثبات عقاید شاذه علمای شیعه وجود ندارد هیچ حدیث صحیح و صریحی نیز در این باره وجود ندارد.
وقتی به اصطلاح امامان اهل بیت با سند متصل از پیامبر گرامی حدیث نقل نمی کنند این مذهب چگونه اصول و عقاید خود را ثابت می کند؟!
فاصله ادعا تا ثبوت فقط یگ گام کوچک است که دلیل نامیده می شود اگر علمای محترم شیعه حرف ما را قبول ندارند برای اینکه ما را جلو میلیونها مسلمان شیعه و سنی کنف کنند و حرف ما را دروغ ثابت نمایند کافی است از هر امامی چند تا حدیث معرفی کنند و برای اثبات هر کدام از عقاید شاذه خود چند تا حدیث صحیح و صریح معرفی نمایند تا جهانیان حرف آنها را باور کنند و پوچ بودن ادعای ما خود به خود ثابت شود.
ما فقط یک حرف می گوییم و آن حرف و منطق قرآن است: قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین. اگر راست می گویید دلیل و برهان خود را نشان دهید.
اگر علمای محترم شیعه از آوردن دلیل عاجز هستند مشکل ما نیست چون آنها ادعا کرده اند باید برای اثبات ادعای خود دلیل بیاورند. ما مي گوییم این مذهب ربطی به اهل بیت ندارد و دلیل ما روشن است عدم وجود روایات صحیح و صریحی از اهل بیت بزرگترین دلیل بر بطلان ادعای آنان است.
حالا توپ در میدان علمای محترم شیعه است بفرمایند که:
1- پرسش اول: اگر مذهب شیعه اثناعشری مذهب اهل بیت پیامبر است روایات اهل بیت كه توسط آنان از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده کجاست؟!
2- پرسش دوم: حد اقل یک روایت صحیح از پیامبر گرامی از کتب شیعه و توسط امامان اهل بیت علیهم السلام در اثبات فضیلت حضرت فاطمه رضی الله عنها و علیها السلام.
3- پرسش سوم: حد اقل یک روایت صحیح از پیامبر گرامی از کتب شیعه که توسط خود حضرت فاطمه رضی الله عنها و علیها السلام روایت شده باشد در هر موضوعی باشد مهم نیست!.
4- پرسش چهارم: حد اقل یک روایت از پیامبر گرامی از کتب شیعه و توسط امامان اهل بیت در اثبات فضیلت حضرت علی رضی الله عنه و علیه السلام.
5- پرسش پنجم: حد اقل یک روایت از پیامبر گرامی از کتب شیعه و توسط امامان اهل بیت در اثبات فضیلت حضرت حسن رضی الله عنه و علیه السلام.
6- پرسش ششم: حداقل یک روایت از پیامبر گرامی از کتب شیعه و توسط امامان اهل بیت در اثبات فضیلت حضرت حسین رضی الله عنه وعلیه السلام.
7- پرسش هفتم: حداقل یک روایت از پیامبر گرامی از کتب شیعه و توسط امامان اهل بیت در اثبات امامت حضرت علی و فرزندان گرامی ایشان رضی الله عنهم وعلیهم السلام.
8- پرسش هشتم: حد اقل یک روایت از پیامبر گرامی از کتب شیعه و توسط امامان اهل بیت در اثبات عصمت حضرت علی و فرزندان گرامی ایشان رضی الله عنهم وعلیهم السلام.
9- پرسش نهم: حداقل یک روایت از پیامبر گرامی از کتب شیعه و توسط امامان اهل بیت در اثبات مهدی زنده و مدیر کل جهان هستی!
10- پرسش دهم: حداقل یک روایت از پیامبر گرامی از کتب شیعه و توسط امامان اهل بیت در اثبات هر کدام از عقاید شاذه علمای شیعه مانند خمس و صیغه و رجعت و بدا و غیره.
11- پرسش يازدهم: حداقل یک روایت از پیامبر گرامی از کتب شیعه و توسط امامان اهل بیت در اثبات کینه و دشمنی و لعن و نفرین همسر گرامی ایشان مادر مؤمنان حضرت عائشه صدیقه رضی الله عنها.
12- پرسش دوازدهم: حداقل یک روایت از پیامبر گرامی از کتب شیعه و توسط امامان اهل بیت در اثبات کینه و دشمنی و لعن و نفرین ابوبکر صدیق و عمر فاروق و عثمان ذی النورین رضی الله عنهم.
13- پرسش سيزدهم: حداقل یک روایت از پیامبر گرامی از کتب شیعه که توسط هر کدام از امامان اهل بیت روایت شده باشد 12 تا امام 12 تا روایت! در هر موردی که باشد مهم نیست فقط با سند صحیح یک روایت نقل کرده باشند!!!
14- پرسش چهاردهم: حداقل یک روایت از مهدی زنده و مدیر کل جهان هستی!!! از کتب شیعه که توسط این موجود شگفت جهان تخیل و افسانه از پیامبر گرامی صلی الله و علیه و سلم روایت شده باشد.
15- پرسش پانزدهم: حداقل یک روایت از پدر محترم این مهدی زنده و مدیر کل جهان هستی!!! یعنی حسن عسکری از کتب شیعه که توسط شخص ایشان از پیامبر گرامی صلی الله و علیه و سلم روایت شده باشد.

صدهزاران جمعه می آید، نمی آید کسی / نور کی با خدعه می آید؟ نمی آید کسی :::
بعد قرآن و پیمبر حجتی دیگر نبود / چون تو را تغییر می باید، نمی آید کسی :::
بی پدر شاید بزادی چرخ بازیگر ولی / طفل بی مادر نمی زاید، نمی آید کسی :::
جز خدای پاک ستار العیوب بی بدیل / کس تو را هرگز نمی پاید، نمی آید کسی :::
اینهمه ظلم و تو در اوهام خود خوابیده ای / ذره ای شک کن دلا، شاید نمی آید کسی :::
کار مذهب نیست جز آلودگی و تفرقه / دین ز روی عقل فرماید نمی آید کسی :::
قصه و افسانه و حرف و حدیث روضه ها / جهل روی جهل افزاید، نمی آید کسی :::
چون عمل با فکر صالح هست تنها راه تو / این ندا از عرش می آید، نمی آید کسی :::
بشنود آخوند اگر این شعرهای آتشین / خشمگین دندان خود ساید، نمی آید کسی :::
مکتب آخوند با توجیه و مکر و سفسطه / دین تو با قصه آلاید ، نمی آید کسی :::
کاش می آمد که تا آخوندها رسوا شوند / مشت آنها وا شود شاید، نمی آید کسی :::
در خیالی خام اجداد تو مُردند ای عزیز / صد هزاران جمعه می آید، نمی آید کسی/

التماس تفكربيشتر
احسان فتاحي روزنامه نگاروفعال حقوق بشردرايران

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …