مام رحمان
بیاید صف مبارزاتی خودرا ازرهبرانی که چهل سال است با کومهله بازرگانی میکنند جدا کنیم…
اینک کومهله بعنوان اصلیترین تشکیلات حزبی چپ و سوسیالیستی کوردستان از انسجام و همبستگی جهت پیشبرد اهداف فکری وسیاسی و مبارزاتی دچارچند صدایی و پراکندگی مواضع حزبی است وبقولی هرکس ساز خودرا میزند و تبدیل به یکی از معضلات مهم سیاسی چپ گرایان سوسیالیست کورد درداخل و خارج ازکوردستان شده است. چونکە هنوز بدیلی که جانشین کومه له باشددرکوردستان وجود ندارد و تازمانی این بدیل مقابل کومه له قرارنگرفته مسئولیت مبارزات سیاسی جریانات چپ وسوسیالیست کوردستان بااوست.
کومهله امروز دچارچندین بحران سیاسی مختلف دردرون تشکیلات است که هویت سیاسی و فکری کومهله راباچالش مواجه ساخته وخود معضلی مهم سیاسی و بشکلی جریان کاملا پیچیده وسردرکمی را برای طیف وسیعی از هواداران وبخصوص کسانی که در داخل کوردستان که به هرنوعی باگرایشات مختلف سیاسی چپ یا خودرا باکومه له پیوند وتعریف میکنند درآمده است. ناروشنی و نبود شفافیت تشکیلاتی واسرارتمام جناح ها برکومهله بودن وبرحق دانستن جناح وتشکیلات سیاسی که درآن فعالیت دارندوازطرفی همه جناح ها مدعی تاریخ سیاسی مشترک ، شهیدان مشترک ، وتمام افتخارات سیاسی وسنتهای که کومهله به ان وفاداربودوهست خلاصه آنچه هست و نیست را مالک هستند وهمه رابه خود نسبت ومنسب میکنند جزخطاهای سیاسی وعملکردی شفاف……..
البته کسانی که بباورمن به دموکراسی و آزادی بیان و اندیشه ایمان دارند باید تحمل وتعامل آرای مختلف سیاسی درجامعه را پذیرا باشد و من هم منکر کثرت گرایی سیاسی واحزاب نیستم، بلکه باوردارم یک جامعه مدنی ودموکراتیک زمانی به توسعه سیاسی ، صنعتی ، فرهنگی ، بهداشتی، آموزشی وعدالت اجتماعی وبرابری حقوقی ورفع تبعض مذهبی وجنسیتی خواهد رسیدکه درفضای آزادو دموکراتیک احزاب و تشکلهای سیاسی و صنفی باگرایشات متنوع سیاسی وبامطبوعات آزاد درآن نقش آفرینی داشته باشند.
آما آنچه امروزما شاهد آنیم درکومهله کثرت گرایی منفی و انشعابات درون یک حزب هستیم که تمام شالوده تشکیلاتی فکری وسیاسی آنرا دارد ازبین میبرد. البته کسانی که این بحران ها رامسبب هستنند وادامه دادند تا امروز مشخص است وامیدی نیز به آینده نزدیک که این مسایل حل شد و کومهله باردیگر با توان حزبی و انسجام تشکیلاتی ویا باچند صدای بتواند عرصه سیاسی ومبارزات جریان چپ وسوسیالیست کوردستان را رهبری و هدایت کنند دورنمای ندارد. متاسفانه تمام تلاشهای درچندسال گذشته حتی برای ائتلافی بین جناح های کومه له نیز هیچ نتیجه ای نداده است آیاادامه این وضعیت یک بهمن سیاسی برای کومه له بدنبال نخواهد.
آیاکسانی که درخارج ازاین جناح ها ویا درون این جناح بعنوان چهره و شخصیت سیاسی کومهله هستنند و واقعا خودرا پایبند سنتها و مبانی کومهله و تاریخ سیاسی ومبارزات این جریان میدانند وقت آن نرسیده که کومهله را بانامی جداگانه ازاین جریانات بازسازی نمایندو آنرابعنوان جریانی که تداعی مبانی سیاسی و فکری کاک فواد، کاک محمدحسین، دکترجعفرکاک صدیق هستنندوکومه له راازاین بازرگانان سیاسی جداکنند وبا ائتلافی نوین درقالب جریانی چپ وسوسیالیست باگرایشات مختلف وباایمان به کثرت گرایی و تنوع اندیشه درون یک حزب توان وانژی سیاسی هم به کومه له وهم به مردم آزادیخواه کوردستان برای مبارزی سخت وبی وقفه تا سرنگونی این رژیم ببخشند؟ ویامانند جمعیت های اول انقلاب راه را برای پیوند سیاسی تمام کسانی که امروز مخالف این وضعیت درکومه له هستنند پیداکنند وتوانست دوباره ی به این جنبش آنهم دراین شرایط حساس که تمام مردم ایران صدای اعتراض خودرا به گوش جهان رسانند و آماده سرنگونی این استبداد مذهبی هستنند.
آیا نباید جریانات چپ وسوسیالیست کوردستان بفکر انسجام و همبستگی وتجمع نیروی سیاسی خود با شعاروخواسته های سیاسی دراین جنبش قرارگیرند؟
آیا وقت آن نرسیده نام وصف سیاسی واعتبار مبارزاتی کومه له را ازآنانها که چهل سال این کشتی راروی این امواج به دریا به هرجزیره ای که نان وآب آنان را تامین میکنند لنگرمیاندازند خارج کنیم؟ آیا تاکی باید با اعتبار کسانی که نام کومه له فقط یدک میکنند با آنان دریک مبارزه کردوازمبارزات شما سؤاستفاده کنند؟
جای تاسف دارد که امروز ودرآستانه چهل سالگی کومه له این مطالب را نوشتم وخودشرمنده مبارزین وجانباخته گانی میدانیم که تمام وجود خودرا وزندگی پربارخودرادرراه اعتلای عدالت اجتماعی و آزادی و دموکراسی درکومه له بخت کردنند. ما امروز باید بجای بیان این مسایل از افتخارات و پیشروی های سیاسی کومه له برای اهتزاز پرچم سوسیالیستی آن باید می نوشتیم.
آیا این رهبران مدعیان سوسیالیست و دموکراسی حاکم برکومه له درتمام جناح ها که چهل سالگی صندلی رهبری خودراجنش میگیرند خسته نشدند، آیاوقت بازنشستگی آنان فرا نرسیده؟ آیانمی خواهند پایانی برای یک دوره طولانی از فعالیت سیاسی خود را اعلام کنند و رهبری سیاسی را به نسل جوان ومبارز کنونی بسپارندو نظارەگر مبارزاتی آنان باشند؟ تاکی میخواهند برای چندنسل درجامعه و، جریان چپ وسیوسیالیست کوردستان و تشکیلات کومه له تصمیم بگیرند؟ آیا فقط خودرامستحق رهبری میدانند آیا نمی خواهند دموکراسی رادردرون تشکیلات خود تجربه کنند؟ آیا نمی خواهند فرصت مبارزه را برای نسل آینده مهیا کنندویا نتوانسته اند بعداز چهل سال کادرورهبرسازی کنندو کسانی جایی آنان را بگیرید پس این چهل سال این آقایان شما دراین تشکیلات چکار میکردنند؟ آیامیدانند دراین مقطع چهره و شخصیت شمادرجامعه ونزدافکارعمومی مردم کوردستان به عنوان یک کاریزما و رهبر قابل اتکاواطمینان واقعا رسیده است. ایاهژمونیی واعتبارسیاسی دربین نسل جوان دارند؟ آیا اگرچهل سال حکومت و ریاست جمهوری درهرکشوری برای هرفردی بعنوان استبداد و دیکتاتوری قلمداد میشود؟
این قضیه برای این آقایان که چند نفر بیشتر نیستند که خودرارهبرازلی ودائمی کومه له کرده اند استبداد و دیکتاتوری حزبی نیست دیکتاتورها هم الان با انتخابات روی کارمیایندآیااین آقایان درجناح هایی کومه له باحزب کمونیست هم تا کی انتخابات مهندسی وبظاهرآزاد خودرادرحزب خود سازمان میدهند تاازپست رهبری خارج نشوند.این آیاها شایدبه صدها آیادرحوزه رهبری وعملکرد آنان برسد آما من به خودم اجازه نمیدهم ومصلحت هم دوستانه بیشترااین ادامه دهم.
سخن آخراگرجناح زحمتکشان کومهله که صداقت بیشتری را برای بازسازی و تعامل درون حزبی کومهله نشان داده بتواند با دیالوگ و دیپلماسی وکثرت گرایی سیاسی وباشفافت همراه با دوستان جریان سوسیالیستی کومه له وشخصیتهاوچهره های فکری ودلسوزخارج ازکومه له دراروپاوکوردستان پروسه نوینی و تعریف به روزی ازکومهله وآرمانهای سوسیالیستی درکوردستان ارایه دهندو تشکیلات نوینی را دراین پروسه سیاسی خارج ازکومهله شکل دهندو مبارزات اجتماعی این جریان سوسیالیستی رادرجامعه کوردستان و ایران دراین مقطع باجنبش های اجتماعی و مبارزاتی مردم هماهنگ کنندو باخواسته های سیاسی وشعارمبارزاتی مشخص وهمگام با احزاب اپوزیسیون کوردستانی میتوانند به رشدواعتبارجنبش های کارگری،زنان، دانشجویی…. ومبارزات واعتراظات مردمی کوردستان و ایران برای نان ،آزادی،کارخودراپیوند دهند، درغیراین صورت ادامه این وضعیت مابایدشاید پراکندهگی سیاسی بیشتری از فعالان چپ وسوسیالیست کردستان و ازدست دادن پایگاههای مردمی کومه له در تمامی شهرهاکوردستان باشیم.
بیاید دوستان و کسانی که سالهاازعمرخودراصادقانه به مبارزه درراه عدالت اجتماعی و کرامت انسانها بدون چشم داشتی سپری کرده اید باردیگرباهمبستگی واتحادوایمان به آرمانهاو مبانی فکری وسیاسی کاک فواد، دکترجعفر، کاک صدیق، کاک محمدحسین وصدهاجانباختگان راه سوسیالیسم وعدالت اجتماعی وآزادی ،متحدانه وبا همت وعزمی راسخ این پروسه را شروع کنیم وبرای همیشه صف سیاسی خودرا ازاین بازرگانان سیاسی کومه له جدا کنیم ومبارزات سیاسی خودرازیرچترمتحدانه جریان چپ و سوسیالیستی کوردستان ساماندهی کنیم وبه رسالت و مسئولیت تاریخی خود درمقابل نسل حال و آینده ملت کوردپایبندباشیم.
زنده بادسوسیالیسم
مام رحمان… کوردستان