خواهران و برادران گرامی!
یکی از علل عدم موفقیت جنبشهای رهاییبخش کردستان، علیرغم پیکارهای دلاورانه و تلاشهای مستمر این بوده است که این پیکارها، هم در بعد زمانی و هم در بعد مکانی، هر بار در گوشهای از کردستان صورت گرفته است و پیکارگران از استعانت برادرانشان در بخشهای دیگر کردستان محروم بودهاند، و مهمتر از آن به جهت استقرار رژیمهای سرکوبگر و دیکتاتوری، انتقال تجارب هر نسل پیکارگر به نسل بعدی میسر نبوده است و لذا هر نسل مجبور شده است در تمام زمینهها قدم به قدم و با ابتکار خود، تلاش و پیکار را آغاز کند و بدین جهت، هم از نظر زمانی و هم از لحاظ صرف نیرو و انرژی، مدت نسبتا طولانی را صرف تهیه مقدمات و سازماندهی کند و چه بسا فرصتهای بسیار مغتنم را از دست بدهد.
با توجه به این مقدمات، در این عصر که شاهد پیشرفتهای حیرتانگیز از نظر وسایل ارتباط جمعی و خبررسانی هستیم؛ انتقال تجارب علیرغم تضیقیات سرکوبگرانهی رژیمهای سرکوبگر، امکانپذیر شده است.
نگارنده این سطور با وقوف به این حقایق، از آنجا که سالیان دراز درگیر مبارزات آزادیخواهانه و یا شاهد آن بوده است؛ وظیفه خود میداند که حاصل تجارب خود را در اختیار فعالان نسل حاضر و سازمانهای سیاسی درگیر در پیکار اجتماعی بگذارد. چنین است حاصل این تجارب به گونهای موجز و بدون طول و تفصیل که مقتضای این مجلس است؛
1. منبع فیاض و لایزال توان و نیروی هر سازمان سیاسی، پایگاه مردمی آن است و پایگاه مردمی میسر نمیشود مگر اینکه فعالان سیاسی پیوندهای خود را با تودههای زحمتکش هرچه بیشتر گستردهتر سازند. فعالان سیاسی باید در فعالیتهای روزمره، دلمشغولی تودهها را به درستی دریابند و ارضای همین دلمشغولیها را به شعارهای تاکتیکی خود مبدل سازند. فعالان سیاسی در پیوند با تودهها باید به معنای واقعی متواضع باشند. و هیچگاه با اعتبار اینکه عضو این یا آن سازمان میباشند، نباید در لباس آمر و معلم جلوهگر شوند؛ اگر چنین کنند تودهها به صورت دیگری به آنان نگاه میکنند و اعتمادشان نسبت به آنان متزلزل میگردد.
بدیهی است رهبری سازمانهای سیاسی باید در هر مرحله از مبارزه در هر مقطع، تحلیل دقیق و علمی بر مبنای شناخت دقیق عوامل عینی و ذهنی و فضای حاکم بر جامعه و مرحلهی تاریخی آن، به صورت ساده و قابل فهم، تدوین و انتشار دهند و تودهها را دچار خلاء ذهنی نسازند.
2. تشخیص درست متحد استراتژیکی یا تاکتیکی هر سازمان سیاسی از اهمیت درجه اول برخوردار است. در مرحلهی تاریخی کنونی، با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر بخشهای مختلف کردستان، متحد استراتژیک هر سازمان سیاسی کُرد، سازمانهای سیاسی کُرد در بخشهای دیگر کردستان میباشد. لذا وظیفهی مبرم رهبری سازمانهای سیاسی کُرد است که با شناخت دقیق و عینی از سازمانهای سیاسی در بخشهای دیگر کردستان، در درجهی اول زمینهی ارتباط نزدیک برای مبادلهی اطلاعات بین خود و آن سازمانها را فراهم سازند، به گونهای که صرفنظر از وسایل ارتباط جمعی، به طور خصوصی نیز تبادل اطلاعات مربوط به رویدادهای روزمرهی مبارزاتی تامین گردد و به تدریج در سایر زمینهها نیز تبادل اطلاعات و مشاوره صورت پذیرد. توجه به تاریخ مبارزات گذشته و نهضتهای آزادیبخش کردستان نشاندهندهی این واقعیت است که انزوای سیاسی و عدم استفاده از همدردی و اشتراکات ملی، بزرگترین نقاط ضعف این مبارزات بوده است که منتهی به شکست و ناکامی گردیده است. عدم توجه به این مهم موجب مسوولیت این یا آن سازمان است و هیچگاه قابل گذشت نخواهد بود.
3. رهبران سازمانها و احزاب کُردی دربارهی روابط با دولتهایی که کُردها در آن به سر میبرند، باید نهایت احتیاط را مرعی دارند، تنها رابطهی قابل توجیه مربوط است به مسالهی عبور و مرور از مرزها، خصوصا انتقال بیماران و مجروحان برای مداوا. دریافت کمک، خاصه کمک مالی نادرست و غیرمشروع است؛ زیرا اتکای به چنین کمکهایی، اعتماد به نفس رهبران و کادرها را از بین میبرد، به علاوه تردیدی نیست که آن دولتها در ازای کمک مالی، انتظاراتی دارند که سرانجام منتهی به از دست دادن استقلال عمل این سازمانها میگردد.
4. ملت بدون حافظهی تاریخی وجود ندارد. تدوین و انتقال حافظهی تاریخی کُرد، وظیفهی مبرم رهبری هر سازمان سیاسی کُرد است. شکستها و ناکامیها، پیروزیها و افتخارات کُرد، در طول تاریخ پر نشیب و فراز کردستان باید به طور دقیق، مدون و منتشر گردد. و تنها از این طریق است که از تاریخ و گذشت روزگار پند گرفته میشود و از تکرار خطاها و اشتباهات جلوگیری خواهد شد.
5. پشتیبانی از هرگونه جنبشهای دموکراتیک در هریک از چهار کشوری که کُردها در آن به سر میبرند، وظیفهی مبرم و غیرقابل اجتناب احزاب و سازمانهای کُردی است. همچنین احزاب و سازمانهای کُردی باید هرگونه عملیات سرکوبگرانه بر علیه اقلیتهای قومی و مذهبی و عقیدتی را قویا محکوم کنند و مجدانه بر علیه این قبیل عملیات، افشاگری و مبارزه کنند؛ به گونهای که سازمانهای کُردی به قائمهی مبارزات دموکراتیک و آزادیخواهانه مبدل شوند، برعکس سازمانها و احزاب کُردی نباید با سازمانهای واپسگرا تحت هیچ عنوان، وحدت عمل و همکاری داشته باشند.
6. سازمانها و احزاب کُردی در جریان مبارزات سیاسی و اجتماعی باید موازین و قواعد اخلاقی را مراعات کنند. تجربه نشان داده است احزابی که رهبرانشان موازین اخلاقی را زیر پا گذاشتهاند، سرانجامی جز فلاکت و ادبار نداشتهاند، اقشار زحمتکش این قبیل احزاب و رهبرانشان را غیرقابل اعتماد میدانند و از آنان روی برمیگردانند.
7. احزاب و سازمانهای کُردی باید در جریان مبارزات و نیز در مطبوعات و انتشارات خود عفت کلام را رعایت کنند، ناسزاگویی و فحاشی و ایراد اتهامات بی مورد، در شان مبارزات حقطلبانه و شرافتمندانه نیست.
8. انتقاد و انتقاد از خود، از وظایف ارگانهای هر سازمان دموکراتیک در تمام سطوح است. بنابراین احزاب و سازمانهای کُردی باید در اساسنامه و مرامنامهی خود جای شایانی به این امر بدهند، به گونهای که اجرای مرتب آن در هر مقطع بحرانی تضمین گردد. و تخلف از اجرای آن را مستوجب مجازات بدانند. انتقاد و انتقاد از خود به صورت جدی از بروز هرگونه انشعاب جلوگیری خواهد کرد و انسجام و سلامت سازمان سیاسی را تامین خواهد کرد و نیز از تکرار انحرافات و اشتباهات جلوگیری خواهد کرد.
موفق و سرافراز باشید