رفتار با اسرای جنگی در کردستان و بلوچستان: از تفاوت تا دستاورد
رفتار با اسرای جنگی طی تاریخ نزاعهای بشر از موارد حائز اهمیت و مورد بحث و پیگیری طرفهای درگیر بوده است. از دلایل مهم توجه به این مسئله، افزایش توان تبلیغاتی طرفها در بازگوئی و بازسازی موارد نقض حقوق اسرا بوده است.
طبق تعریف کنواسیون ١٩٠٧ لاهه، اسیر جنگی به شخصی نظامی یا غیر نظامی گفته میشود که در طول یک جنگ و یا بلافاصله پس از پایان جنگ توسط نیروهای طرف مقابل دستگیر و به اسارت گرفته میشود. اسیران جنگی دارای حقوقی هستند که در فصل دوم از ضمیمهٔ کنواسیون ١٩٠٧ لاهه و همچنین کنواسیون ژنو(1) به جزئیات رفتار با اسیران جنگی اشاره شده است. همچنین این حقوق در کنواسیون سوم ژنو در سال ۱۹۲۹ و تجدید نظر آن در سال ۱۹۴۹ مفصلتر گردیده است. مادهٔ چهارم کنواسیون ژنو به محافظت از افراد نظامی، برخی از جنگجویان چریکی و افراد خاص اشاره دارد که این محافظت از زمان اعلام آنها به عنوان اسیر تا عودت آنها به کشور خود ادامه دارد. یکی از اصلیترین مفاد این قرارداد مبنی بر غیرقانونی بودن شکنجه اسرای جنگی میباشد و یک اسیر تنها لازم است نام، تاریخ تولد، رتبه و شماره سرویس (در صورت اطلاق) را اعلام کند.
بر اساس این تعریف، موردی که در رفتار با اسرا قابل تامل و تمایز میان نیروها و عدم برتری نرم آنهاست، اعمال خشونت آمیز با اسرا و اعمال انواع شکنجه است. اگرچه شکنجه نیز تعاریف و انواع مختلفی دارد و گاها با خصوصیات اجتماعی و تاریخی نقاط و جنگهای مختلف تداعی میشود، اما در کل اعمال هر نوع آذار و اذیت جسمی و روحی به قصد انتقام و یا فشار به منظور کسب اقرار و تضعیف روحیه اسیر شکنجه است.
بدرفتاری با اسیر
نقطه مشترک عیان در انواع شکنجهها این است که تقریبا در هیچ جامعه و طی و بعد از هیچ جنگی، طرفین مهاجم و مورد هجوم واقع شدهای اقرار به اعمال شکنجه نکردهاند. بنابراین ‘مخفیکاری’ و ‘تنوع’ از اصول همیشگی و جهان شمول شکنجه اسرا و حتا میتوان گفت رفتار با اسرای جنگی، اعم از رزمنده و غیر رزمنده است.
خوش رفتاری با اسیر
از وجوه تمایز کلان، اما نچندان مشهود رفتار با اسرای جنگی، خوشرفتاری با اسرا و پرهیز از خشونت است که گاها با تبلیغات رسانهای همراه است. این ویژگی از نرمهای معمول جنبشهائیست که در حال مبارزه و معمولا مورد هجوم واقع شدهاند. نقط مقابل این شیوه رفتار معمول جنبشهای آزادیبخش، بددهنیها و خشونتهای جسمی و روحی اسرای جنگی است از جانب نیروهای مهاجم، که طی چند سال اخیر به منظور اعتراف گیریهای رسانهای و پخش آن رشد روزافزونی داشته است.
کردستان و بلوچستان
کردستان و بلوچستان و چند منطقه پیرامون دیگر در ایران از نقاط جنگخیزی هستند که در تاریخ معاصرشان شاهد دهها نوع جنگ داخلی و تحمیلی بودهاند و طی این جنگها علاوه بر ویرانیهای گسترده زیربنایشان، هتک حرمت و پایمال کردن نخستین حقوق انسان را شاهد بودهاند. بدون شک طی سه دهه و نیم گذشته، مبارزات آزادیبخش ملت کرد در کردستان، از مبارزات مردم بلوچستان همهگیرتر و متشکلتر بوده است، همین ویژهگی این استعداد را به مبارزات مسلحانه کردستان داده است تا امکان اسیرگیری و اسیر شدن را افزایش داده و تنوع بیشتری در رفتار با اسرا ایجاد کند.
خاطرههای دوران جنگ بعنوان معمولترین اسناد گویا از جنگ، در وجوه نوشتاری و صوتی_تصویری همیشه گویای فرهنگ عامه رفتار با اسرای جنگی بوده است. در این میان، این فرهنگ معمولا با شعایر و تبلیغات رسانهای جنبش همخوانی داشته و بیانگر نگرش جنبش آزادیخواهی بوده به مفهوم انسان و استراتژیهای مبارزاتی؛ ناگفته نماند درصدی از برخورد با اسرا از جانب مبارزین کرد و بلوچ(و البته تمامی مبارزین آزادیخواه) عکس العملی به شیوه برخورد طرف مقابل با اسرای آنها بوده است، که به جرات میتوان گفت این درصد در اقلیت است.
سهم کردستان از جنگ مسلحانه و تنوع رفتار با اسرای جنگی طی دوران قیام ٥٧ و بعدها، تا اواسط دهه ٧٠ از بلوچستان بیشتر است، اما بدلیل کمی رسانههای جمعی در آن سالها و تسلط جنبههای عاطفی و سنتی در برخورد با اسرا از جانب نیروهای پیشمرگه از یک سو و سکولار بودن این نیرو بلحاظ عقیدتی و مطلعتر و مدرنتر بودنشان از نیروهای وابسته به رژیم، اما عمق تبلیغات رژیم و تاثیر آن در میان توده مردم ایران به مراتب بیشتر بوده است.
درکل نمیتوان مبارزه در دو بخش متفاوت و دور از هم یعنی کردستان و بلوچستان را حتا بلحاظ برخورد با اسرا مقایسه کرد، اما میتوان گفت که برد چانهزنی و وسعت رسانهای به اسارت گرفتن ٥ مرزبان جمهوری اسلامی از سوی گروه ‘جیش العدل’ و امتداد جنبش آزادیبخش کردستان، صدها کیلومتر دورتر از بلوچستان این نکته را بعنوان یک آسیب نظامی در خلال جنبش کردستان نمایان میسازد، اشارهای که با عیان بودن برخورد انسانی نیروهای پیشمرگه با نیروهای اسیر شده وابسته به جمهوری اسلامی طی نزدیک به چهار دهه گذشته بیانگر آن است.
سالها مبارزه سنگر به سنگر و نبردهای نابرابر و سخت با رژیم تا دندان مسلح و با اتکا به نیروی دریایی! جمهوری اسلامی(1) در کردستان، شاهد حماسههای بسیاری بوده است که هر ثانیه از اشغال نیروهای جمهوری اسلامی را برایشان به دوزخی از انتظار برنگشتن مبدل ساخته، و چه بسا صدها اسیری که بدون شکنجه، اذیت و آزار و حتی محاکمه از سوی نیروهای پیشمرگه آزاد شدند، فقط در ازای رساندن پیغام سلح و انساندوستی جنبش به سایر مردم ایران… .
نتیــجه
جیش العدل جدا از مانور تبلیغاتیای که طی دو ماه در ابررسانههای جهان برای خود براه انداخت، دستاورد دیگری هم داشت و آن اینکه در اوج تعاریف رادیکال و تندخوئیهای نظامی بروال یک جریان واپسگرای دینی توانست این کنش را به تبلیغی ‘انساندوستانه’ مبدل کند و به گوش جهانیان برساند.
برتری دیگری که این آزادسازی یکجانبه و به دور از درگیری داشت این بود که جیش العدل از مداخله دادن نیروهای خارجی(بطور آشکار و خصوصا وزارت امور خارجه پاکستان) و غالب کردن آنها در معادلات نشست با سران امنیتی جمهوری اسلامی خودداری کرد و نیروهای مردمی و محبوب منطقه (آنگونه که شایع است مولوی عبدالحمید، اما جمعه زاهدان) را طرف خود قرار داد و جسد گروهبان و ٤ اسیر سرباز را به هیئتی تحت اداره او تحویل داده است.
در مجموع میتوان گفت، جیش العدل با تمام ناخوش نامیای که در منطقه دارد، با نوپایی و ماجراجوئیهایی که میکند، در مورد پرداخت و مانور با اسرای ایرانی طی دو ماه بطرز ماهرانهای رفتار کرد و جدا از تندخوئیهای احتمالی با آنها، توانسته است تحسین عمومی را از کانالهای تبلیغاتی به بهترین شیوه چه در بلوچستان و چه در دنیای خارج و سطح رسانههای جهان به سوی خود متمایل کند.
جیش العدل با تمام تفاوتی که با بنیادهای جنبش آزادیخواهی نوین و دموکراسیخواهی در تمام دنیا دارد، و با وجود تشابه و همسوئی آشکارش با بنیادگرایی دینی، توانست دستاورد مهمی را در شناخت و پرداخت منطقهای و بینالمللی به دست آورد و در ازای بی رسانهایاش، با کمترین تلاش مجازی(تنها یک وبلاگ) نام خود را به لیست گروههای مطرح و حائز اهمئیت در خاور میانه اضافه کند؛ حادثهای که اگر با عینک سیاسیتر و دقت بیشتری از سوی آنها پرداخته شود و از نام آن گرفته تا ماهیت و ادعاهایش تغییر نوین به خود ببیند میتواند همبستگی منطقهای به دنبال داشته باشد و از دیگر سو در سطح جهان مورد توجه همسوگرانه واقع شود.
2) اشاره به گفته مشهور خمینی پس از سقوط تمامی مراکز ژاندارمری سابق و شکست هجوم اول نیروهای سپاه و ارتش به کردستان: ‘تمامی نیروها در حمله به کردستان بسیج شوند.’