نا اگاهی عمومی مردم درباره ی زمینه های پیدایش اسلام وتعالیم اخلاقی واجتماعی ان و بخصوص کوشش های برخی روشنفکران مسلمان و تعبیرهای دلخواه و تفسیرهای فریبنده از احکام اسلام که برابری اسلامی را شعار خود قرارداده اند، همه لازمه بررسی دقیق تاریخ اسلام را ضروری می سازد.
بررسی و مطالعه تاریخ اسلام امروزه وسیله مناسبی در مبارزه مردم برای دور ماندن از اشتباه و سلاح قدرتمندی برای دستیابی انان به اگاهی بیشتر واینده ای روشن تر می باشد.
در سال ۵۷۰میلادی کودکی ازطایفه قریش در مکه دیده به جهان گشود که نام او را محمد نامیدند.نام مادر او امنه وپدرش عبدالله بود که پس از بدنیا امدن، پدرش وبعداز پنج سالگی مادرش رااز دست داد وپس از اندکی پدربزرگش را، ویکی از عموهای او به اسم ابوطالب سرپرستی او را بعهده گرفت.
قبیله قریش یکی از معتبرترین وبانفوذترین قبایل عربستان بود ومردم ان به خاطر مسافرت های بازرگانی ورابطه بااهالی شام وعراق از سایر اعراب اگاه تر وازموده تر بودند .محمد از همان دوران جوانی همراه عمویش (ابوطالب) برای تجارت وبازرگانی به بسیاری از شهرها وقبایل عربستان رفت وامد داشتند ودر این سفرها ، اوبا افکار واندیشه های اجتماعی ومذهبی روزگارش اشنا گشت .اگاهی وتبحرمحمد دراموربازرگانی درسن بیست سالگی به اندازه ای بود که خدیجه (بیوه ثروتمند ویکی ازبزرگترین بازرگانان مکه )سرپرستی امور مالی تجارتی خودرا به او واگذار کرد، سرانجام نیز بعد ازمدتی ، محمد در سن بیست وچهارسالگی باخدیجه که چهل سال داشت ازدواج کرد.
هزاران کتاب درباره ی زندگی وحوادث بیست وسه سال ظهور وافول وهمه کرداروگفتار اونوشته شده ولی هنوز کتابی درباره اونوشته نشده که تصویر اورا عاری ازگردوغبار ، اغراض وپندارهاو تعصبات نشان دهد، اینکه پیامبراسلام در اذهان عموم مردم نیکوکارترین وکاملترین خصوصیت های اخلاقی رو دارد وبدون کوچکترین لکه سیاه در اعمال ورفتار واخلاقش به نظر حیف نیست که این ذهنیت را خراب کرد از انجا که متاسفانه پیامبر یک شخصیت مقدس در اذهان عموم است همواره مسلمانان پیوسته کوشیده اند تصویراو رایک موجود خیالی ومافوق بشری ترسیم وتصور کنند. محمد تا سن چهل سالگی اثر مهمی در تاریخ نیست.در سن چهل سالگی بود که نخستین سوره ” علق” بر محمد نازل شد وبعثت اعلام کرد ومدتی وحی قطع میشه واین دعوت مدتی مخفیانه ومیان عده ای کم صورت می گرفته وبعد از ان سوره های دیگری نازل گردیده واز همان ابتدای نزول هفت تا ده سوره اول مخالفت مردم وبه سخره گرفتن محمد اشکار گردیده است.
_چگونگی شکل گرفتن اسلام
در مکه تنوع ادیان وازادی ادیان بود کسی به دین و خدای دیگری کاری نداشت ، اسلام هم در چنین محیطی شکل گرفت ومشکلی نداشت.جامعه عربستان بهنگام ظهور اسلام دارای اوضاع اقتصادی واجتماعی پیچیده ای بود:از یکطرف ،وجود جماعت های طایفه ای واز طرف دیگر، وجود مناسبات برده داری، بازرگانی و روابط پولی وکالایی. ظهور اسلام در جامعه عربستان با این تحولات اجتماعی واغاز یک نهضت سیاسی و مذهبی ، روابط اساسی داشت از عقاید وباورهای مذهبی مردم مکه قبل از اسلام اطلاعات زیادی در دست نیست بااین حال می دانیم که پیش از حضرت محمد ، پیغمبرانی در نقاط مختلف عربستان به دعوت ونهی از پرستش بت ها برخاسته بودند که ذکر چند تن از انها در قران امده است مانند هود در قوم عاد ، صالح در ثمود .
مکی هاو بعضی دیگر از قبایل شبه جزیره عربستان پیش از ظهور اسلام “الله”را به عنوان خالق بزرگ ویکتایی که به هنگام خطر باید به او پناه برد ، می شناخته اند ، این امر از ایات قران به خوبی استنباط می شود ، همچنین نام پدر پیغمبرعبدالله نیز خود دلیل دیگری بر اشنایی مکی ها با مفهوم الله است
بنابراین با اطمینان می توان گفت که پیش از ظهور محمد ، انعکاسات مختلف معنوی ، دینی و مادی و جریانات گوناگون فرهنگی که از مراکز رومی و شامی (ارامی) ایرانی وحبشی که از راههای غسانی ویمنی می گذشت در ناحیه حجاز طنین انداز بوده وافکار وعقاید مردم این سرزمین را تحت تآثیر خود قرار داده بودند.
_ پایه های حکومت اسلامی برچه چیزی استوار بود؟
محمد تنها کسی است که می گه خدا منو فرستاده وجبرئیلم هرشب با من حرف می زند وشما موظفید به من گوش کنید وکسی که به من گوش نکند در ذلالته وما می توانیم باهاش جنگ بکنیم واورا از بین ببریم .شاید هوشمند ترین ادمها او بوده در تاریخ توانسته از همه قضایای ماوراءالطبیعی در پیشبرد اهداف ومقاصدش استفاده بکند یک ژنرال لایق در جنگ ها ، بسیار بسیارخوب رهبری میکرد. کسی که با تعداد سیصد نفر می توانست نهصد نفر را شکست بده و شکست را مبدل به پیروزی می کرد بدین وجه که می گفت کشته گان ما کشته گان بهشتی هستند در واقع یک نوع مثبت اندیشی ست وروحیه ای که دمیده بود در دل این اعراب که هر مردی می تونست با صد نفر مقابله بکند. خونریزی یکی از
پایه های حکومت اسلامی است ، فرضیه اسلام براین است که ما باید اونقدر جهاد بکنیم که جهان مسلمان شود ، مسلمانان می گویند جایی رو که می گیریم داخل اسلام وهر جا رو که نگرفتیم دارالحرب است. مسلمانان نمی توانند با صلح باکسی زندگی بکنند تا ایات فتال و نفرت در قران هست نمی توانند با مسالمت زندگی بکنند مگر اینکه این ایات روبیرون بکشند مبتنی برایات نیک ومبتنی بر دستورات اخلاق خوب زندگی بکنند.
_ دلیل عدم برخورد مشرکان و چگونگی هجرت پیامبر
ظاهرآ قریش حساسیتی بر بت پرستی و یا تغییرائین برخی افراد خود نداشته اند مشکل انان این بود که کسی به بتان ومهمتر از همه به اباء واجدادشان توهین کند واین دقیقا همان رفتار محمد بود که به خدایان واباء واجدادشان توهین می کرد.قریش نزد ابو طالب رفتند وخواستند که محمد را راضی کنند که اینقدر توهین و ناسزا نگوید اما محمد دست از توهین برنمی داشت ، روز دیگر برای بار دوم بزرگان قریش از ابوطالب خواهش کردند که جلو توهین محمد را بگیرد ” از تو خواستیم که برادرزاده ات را از ما بازداری وبازنداشتی به خدا نمی توانیم دید که پدران مارا ناسزا گوید عقول مارا سبک شمارد واز خدایان ما عیب گیرد وبرای بار سوم باز از ابوطالب درخواست کردند که ای ابوطالب تو بزرگ وسالار مایی درحق ما انصاف کن و برادرزاده ات رااز ناسزا گویی خدایان ما بازدار مانیز او را با خدایش واگذاریم ، اگر محمد ناسزا نمی گفت ورفتار اومنصفانه ومودبانه بود می تونست در مکه به تبلیغ اسلام ادامه بده وابوطالب نیز متوجه شده بود که رفتار پیامبر بی انصافیست وسران قریش از او انصاف می خواهند.
از ان به بعد زندگی بر مسلمانان سخت شد وحتی برخی از مسلمانان به حبشه فرار کردند اما دشنام گویی پیامبر همچنان ادامه داشت وهریک از قبایل قریش بر ضد مسلمانان خویش برخواستند وبه شکنجه انان پرداختند .امروزه در اسلام مجازات سب الله ، سب نبی، سب بزرگان وامامان شیعه ، بی درنگ کشتن است .
بعد از این وقایع پیامبر حاضر شد دست از دشنام گویی بردارد وبه واسطه فشار قریش او ایات غرانیق را اورد.
ایات غرانیق این بود که بر پیامبر ایاتی نازل شد که بت هارا نام برده وتکریم واحترام کرده ، پیامبر ایات رادر حضور مشرکان خواند وبه سجده رفت مسلمانان ومشرکان هم به سجده رفتند جز چند نفر از کافران حدیث داریم که جن وانس هم به سجده رفتند همه شاد شدند. مسلمان و کافر همدیگر رابوسیدند وهمه چیز به خوبی وخوشی تمام شد.اونهایی که به حبشه فرار کردند بهشون خبر دادند که برگردند.
اما هنوز اونها ازحبشه به مکه نرسیده بودند که محمد پشیمون شد وگفت این ایات را شیطان به من نازل کرده ودوباره دشنام و دعوا راشروع کرد وقریش به محمد چنین گفتند: توچیزی برقومت اورده ای که کسی در میان عرب برای قومش نیاورده توپدران مارا ناروا شمردی خدایان ما را ناسزا گفتی ودانایان ما را سفیه خواندی وجماعت مارا متفرق کردی وچیزی زشت تر از ان درمیان مانبود بعد از ان شعب ابی طالب در محاصره درامد واین رفتار پیامبرپیش از هجرت بود پیش از اینکه قدرتی در دست داشته باشد ، پس از هجرت ، پیامبرناسزا گو ، شمشیر هم بدست گرفت وهیچ جاده ای از راهزنی های مسلمانان در امان نبود هیچ جایی از خشونت وخنجر بی شرمانه فرستادگان محمد در امان نبود. ترور ، غارت اموال، قتل، کشتن ، راهزنی کردار محمد و پیروانش بود.
_ وقتی محمد مورد نفی قوم خود واقع شد
محمد وقتی که در مکه بود ایات قرانی هم گواهه به لحاظ گفتار و کردار ورفتار مذهبی بوده یعنی حالت یک نوع روحانیت را دارا بوده سخنانش شاعرانه است خالی از خشونت وتحمیل در ان نیست به جهت اینکه قدرتی در دستش نبوده ، نمونه کوچکش مثلا : خمینی رو میتوانیم تصور کنیم وقتی که در فرانسه بود حرکات ووجنات این اقا بایک حالت انتصار ومتظاهر به ضعف بود برای اینکه ترحم رو به سمت خودش بکشه که من یک سید منکسر شکسته ای هستم می خواهم برای ازادی کار بکنم وقتی که سخن از ازادی میکرد می گفت همه باهم ازادند ، بله همه باهم ازادند ، زنها برابرند ، کمونیست ها می توانند حرفشان رابزنند در حکومت اسلامی احزاب ازاد است ، هیچ خشونتی در کار نبود می گفت اگر من به ایران بروم یک طلبه پیری هستم می روم در قم کار طلبگی مو انجام می دهم.اما به محض اینکه به ایران رسید واون استقبال رو دید عوض می شه وقتی قدرت رو بدست گرفت، اولین تهدیدش این بود که می زنم در دهان این دولت تا اونجایی که گفت نابود کنید دشمنان اسلام رو ، وبا یک سخن جان حدود دوازده هزار نفر ودر جایی می گن که تا صد هزار نفر به فرمان همین اقا کشته شدند دقیقا داستان همانگونه است در واقع اگر ماانصاف داشته باشیم وبه تاریخ نگاه کنیم در می یابیم که زندگی پیغمبر اسلام عین همین است یعنی وقتی مورد نفی قوم خود واقع شد وقریش او را نخواستند وخواستند او را از شهر بیرون کنند با ابوبکر گریختند نصفه شب وامده اند مدینه ، به محض اینکه پایش به مدی
نه رسیده درست همون حالت خمینی که به تهران رسیده ، در مدینه دو قبیله ئوس و خزرج دو قبیله عرب بودند وپنجاه وپنج درصد جمعیت هم یهودی بودند . یهودیان کسب و کار می دانستند و ثروت دردستشان بود واعراب با انها کار می کردند گاهی هم مناقشاتی بین انان بود .
روی هم رفته مدینه شهری ارام بود . ما دو واقعه مهم راداریم که موقع حج به طور پنهانی دوازده نفر از بزرگان ئوس وخزرج امدند وقرارداد بستند وگفتند شما را برای مدیریت کارها وریاست قوم خود می خواهیم وبار دوم هفتادو سه نفر ، جالب اینجاست وقتی عباس عموی پیامبرامده وبه اینها گفته ما این پسر را دوست داریم واو را گرامی می داریم شما بایستی با او بیعت کنید که همانگونه که مگس وپشه را از خود دور می کنید مگس رااز او دور کنید وهمانگونه که جان خود را محافظت می کنید جان او را محافظت کنید. نخستین کسی که با او دست داده اسمش وراء بوده که ادم کش حرفه ای بود وشمشیر زنی هم بلد بود یعنی نخستین بیعت با خشونت وابراز خشونت شده . بعد از ان هیچ کس نمی توانست سرش را از مکه بیرون بیاورد چون مرتب سوار می فرستاد سپاه و کاروانها را می شکستند ومال ها رو می بردند واز انجا زندگی سیاسی محمد اغاز شد در واقع در اونجا به طورکل موضوع دین ومذهب واینها نیست وهمه این ایاتی که امده درواقع حکم گذاری وقانون مند کردن درواقع به قول مارکسیست که می گه هدف وسیله رو توجیه می کنه ایشون دراونجا برای به هدف رسیدن از هر وسیله استفاده می کرده ، برای گرفتن مکه ومسلمان کردن وشکست قریش حتی ترورهای سیاسی وقتل های زنجیره ای داشت عینآ همین اقایون که درایران مشاهده می کنیم یعنی در اونجا کعب ابن اشرف ، سلام ابن ابو ، اسماء بنت مروان همه قربانیان قتل های سیاسی نصف شب محمد هستند.
بدین ترتیب شهر مدینه پایگاه وپناهگاه مناسبی برای تحکیم قدرت مذهبی وسیاسی محمد به شمار می رفت، حضرت محمد برای کسب پایگاه سیاسی وپیشبرد عقاید مذهبی خود ابتدا با علم کردن ” لا اکراه فی الدین” در برخورد مسیحی ها ویهودیها شیوه مسالمت امیزومدارا در پیش گرفت وبااستفاده از دشمنی های موجود بین مردم مدینه و مکه توانست بیشتر نیروهای اقتصادی و اجتماعی مدینه را علیه اشراف مکه متحد کند . شعار ” انما المومنین اخوه یا اکره فی الدین” البته مانع اون نبود که پیروان مذاهب دیگر “یعنی اهل کتاب” را بجرم نپدیرفتن اسلام، یکجا سر نبرند به طوریکه در بنی قریضه پس از جنگ وتسلیم شدن مردم این قبیله ، دستور داد تا نهصد نفر از جوانان و مردان بنی قریضه را سر بریدند واموال ودارایی وزنان وکودکان این قبیله را به عنوان بردگی بین مسمانان تقسیم کردند .در این گونه جنگ ها ،اعراب مسلمان حتی از همخوابگی با زنان شوهردار پرهیز نمی کردند واین ،البته به دستور قران بود .
_ زندگی رسول در مدینه یکی از جنگ های معروف
زندگی حضرت رسول در مدینه یکسره زندگی سیاسی ست زبان خشن وتهدیدامیز قران دستور قتل وکشتن وبریدن دست چپ وپای راست وهر کجا اینها را دیدید بگیرید و بکشید اینها همه و همه کارهای سیاسیست که کماکان ادامه داره منشاء احکام اسلامی، قران ورفتار رسول است. رفتار رسول وقتی مجلس می گه شکنجه نباشه شورای نگهبان می گه که باشه ، شورای نگهبان درست می گوید چون خود رسول هم شکنجه گر بود و شکنجه می کرد.شلاق ، دراوردن چشم ، بریدن دست وپا و مانند اینها.
یکی از جنگ های معروف جنگ بنی قریضه بود.در بازار مدینه حمام خون راه انداختند یتیمان وزنان رابین مسلمین تقسیم کردند وفروختند . از اونجایی که متاسفانه شخصیت پیامبراسلام یک شخصیت مقدس در اذهان مردم است ومردم یک چهره بذک کرده از پیامبراسلام در ذهنشون دارند واز او به پیامبرمحبت ومهربانی یاد می کننددر قران ایه” لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله والیوم الاخره وذکرالله کثیرآ” پیامبر را الگو قرار داده و مردم خبرندارند که پیامبر درتاریخ اسلام چه رفتارهای شرم اوری داشته ووقتی به حکومت می رسه یا به شمشسر دست پیدا می کنه توجیه رفتار خشن غیرانسانی می شود همون بخش از رفتار پیامبرمقدس که مردم ازش بی خبرند،همین ایت الله خمینی بود که جنگ بنی قریضه(جنگ با یهودیان) رو الگوی حکومت اسلامی اعلام کرد.در یکی از سخنان خمینی امده ” انروزی که فهمید قابل تربیت نیست هفتصد نفرشون را دریک جا در یهود بنی قریضه درحضور ثورالله می کشند وگردن می زنند به امررسول الله ، اصلآ مهم نیست جنگ بنی قریضه درکار بوده یا نبوده مهم اینه که در تاریخ اسلام به عنوان جنگ پیامبرثبت شده همین میتونه روزگاری توجیه یک جنایتکاراسلامی مثل ایت الله خمینی باشد وتکلیف مردم مسلمان هم که معلومه الگو برداری از رفتار پیامبراسلام است همین ایت الله منتطری که ادم خوبه بود در کشتار۶۷در ایران به ادعای خودش جان چهارهزارزندانی رااز مرگ نجات داد همان موقع امد توی تلویزیون و استدلال کرد که همه مخالفان جمهوری اسلامی طبق احکام شرع اسلامی محکو
م به مرگ هستند واستناد به اینکه حضرت علی به خاطر کشته شدن یک مسلمان در یک روز چهار هزار تن از خوارج راکشت ، همین قصه ها می شود الگوی مسلمانها، اینها هم در تاریخ اسلام ثبت شدن وهم الگو بودنشان در قران ثبت شده همینه که شکنجه در زندانها و اعدامهای دسته جمعی ورفتارهای داعشی رااز مسلمانها می بینیم باز مسلمانها می گویند اینها رفتارهای اسلامی نیست خبرندارند که این خشونتها در بطن اسلام است واونها باحمایت ازاسلام دارند جنایت وخشونت را هم در وجود خوشان هم در میان جامعه حفظ می کنند . اسلام اونی است که در تاریخ اسلام امده است نه اون عروسک بذک کرده که در اذهان مردم است. حضرت رسول بسیار ادم کینه ای بوده وتحمل کوچکترین مخالفت رانداشتند هرگاه یک مخالف داشتند نه دشمن اورا از بین می برد .سیستمشون هم این بوده که می فرمود خدایا مارا از شراین اشرف راحت کن بعد کمی ساکت می شد می گفت کسی نیست مارا ازشر اینا راحت کنه ؟ اول حواله به خدا می کرد بعد کسی رو مآمور قتل می کرد.کاملآ سیاست در کاراشون نمایان بوده ، پیامبرواقعآ پیامبرداعشی بود بعداز هجرت پیامبر برای ترورمخالفان دسته های تروریست به این طرف وانطرف می فرستاداول اینکه اون مخالفان محاربین شمشیر کشیده برعلیه اسلام نبودند ، ترورها برای حذف شاعران مخالف پیامبربود که فقط شعر می گفتند یا برای حذف تاجران به منظور سرقت اموالشان بود ونکته دوم اینکه اسم این عملیات ترور را ” سریه ” نامیده بودند. امروزه می گویند سریه جنگ هایی بوده که پیامبرخودش دراون جنگ ها حضور نداشته ، نخیر در اصل جنگی نبوده ترور بوده ، یکی از سریه های صدراسلام : یکی از ترورهای عجیبی که در اسلام صورت گرفت ترور یک زن شاعر بوده که به سریه معروف است ، سریه عمیربن عدی به سوی اسماء بنت مروان از بنی امیه بن زید است وقتی این خبربه رسول خدا رسید فرمودند کسی نیست کاردختر مروان رایکسره کند عمیر بن عدی که نزد ان حضرت حضور داشت سخنش را شنید وبه هنگام شب در خانه اش به او حمله کردواو راکشت می گویند فرزندی هم برروی شکم او مشغول نوشیدن شیر بوده بچه را کنار میزند وشمشیررا به شکم او فرو می کند .بعد از کشتن اسماء رسول خدا به عمیر می فرماید تو به خدا ورسول او یاری رسانده ای . این قبیل ترورهای ناجوان مردانه از سوی پیامبربسیار رخ داده ابن شام اورده که ابن اسحاق می گوید رسول خدا فرمود به هر کس از افراد یهود که دست یابید انها را بکشید یک حکم قتل عام عمومی صادر کرده است.
_تعریف اسلام ، مذهب ودین
اسلام در واقع یک دین نیست یک حزب سیاسی ست با یک رویه دینی ، اساسآ مذهب دراسلام راه ندارد وتفکر مذهبی در اون ادم کشی وخشونت وتحمیل و اینها نیست ومذهب کارش به کار این دنیا نیست بیشتر کارش با روحانیت واخلاق است . اسلام یعنی تسلیم نماز بدین شکلی که هست برای شکستن غرورانسان است که کاملآ تسلیم الله شود. کسی که بر مسند خلافت بنشیند باید کارهای سیاسی بکند نمی شود بر مسندخلافت نشست و کارهای دینی انجام داد.به قول مارکس می گوید ” انسان دین را بوجود می اورد ودین حماقت را جاودانه کرده است.” وفقط دین می تواند جهل هزار سال پیش رو مقدس کند وتا به امروز ان را حفظ کند .بنابراین اسلام یک دین سامی است وبرخلاف ادیان اریایی ( زرتشتی وبودایی) دینی است که قهر وخشونت وجنگ طلبی لازمه استقرار وگسترش انست، اینکه بعضی از محققان تاریخ اسلام حضرت محمد را یک پیغمبرمسلح نامیده اند ناظر به همین واقعیت تاریخی است.
_ محمد از چه عناصری استفاده می کرده وکارش چه بوده ؟
از اونجایی که به زندگی رسول مربوط است ایشون از بام تا شام نقشه می کشیدند که دشمنان را چگونه از بین ببرند وکارش سیاست بوده نه دین.
لشکر کشی ، تعبیه سپاه، خندق کندن ، کشتن دشمنان یعنی طوری بوده که هیچ کس جرآت نمی کرد مخالف ایشون باشد بسیار کینه می گرفت . درجنگ خیبر سه یا چهار نفر اهل یصرب به جنگ نرفتند وقتی ایشون بازگشته پیغام داده به زنهای اینها که بااینها نخوابید حرام است. حتی چند جای قران در سوره بقره امده که می گوید این دشمنان ما که با ما مخالفند خداوند دل انها رو سیاه کرده وبه راه راست نمی ایند .بنابراین کار پیغمبرسیاست بوده وبسیاری ازمورخان می گویند هنگامی که به مدینه مهاجرت فرموده به طور کلی کارمذهب را رها کرده. الله دکوری بوده که محمد ازش استفاده می کرده برای پیشبرد نظرات خودش هیچ حقیقتی در دین نیست .از این صدها وهزارها دینی که امده ورفته اگر ما فرض کنیم حقیقت نزدیک یکی از انهاست باید تصور کنیم بقیه دروغگو هستند در حالیکه اساس دین مربوط است به ماوراءالطبیعه وماوراءالطبیعه بنیادی ندارد بنابراین بایستی ادم ها ازاد باشند وخودشون باشند واین با دین همخوانی ندارد.ابزارهای محمد وحی ومعجزه بهشت وجهنم بوده که یک ایدئولوژی نیرومندی است که اعراب را متقاعد کرده ، ما در قرن ۲۱ باید در نظر داشته باشیم چه اموری حقیقی هستند وچه اموری حقیقی نیستند
. اساس کار این شخص وحی ومعجزه بوده ، در عمق تفکر مردم فرو رفته ولی سخنانش انقدر مستدل نبوده که همه اعراب بپذیرند وهرکس راکه نپذیرفته باشمشیر مجبور کرده وعده بهشت وجهنم ودوزخ داده البته همه سخنانش باطل نبوده امر به عدالت وبرادری وبرابری می کرد وفرمان به مهر ومحبت می داد، سیستم اخلاقی بنیاد کرده بود. دست گذاشته بود روی تیره ترین بعد زندگی اعراب به اینها که فقیر بودند گفته مال هر کس رابگیرید مال شماست زن هر کس را بگیرید مال شماست اگر بکشید می رید بهشت واگر کشته بشید می روید بهشت بنابراین ضرری در این کار نبوده برای عربها.
_ چگونگی پیدایش قران ومرتد شدن کاتب وحی
در روزگار پیغمبرایشون می فرمودند دیگران هم می نوشتند حدود ده کاتب قران بود اولین کاتب عبدالله ابن سرح مرد شاعر وفصیحی بودکه از پیغمبرفصیح تر بود درکار بیان زبان عربی پیغمبر به اوگفته بود که جبرئیل اینارو میاره وبه من وحی می شود توهم برایم بنویس وقتی که پیغمبر چیزی میگفت عبدالله تصحیح می کرد ، چند بار این اتفاق افتاد ، سرانجام درمورد ایه ” فتبارک الله احسن الخالقین ” سوره مومن ایه ۱۴ با پیغمبراختلاف پیدا کرد او معتقد بود که این ایه را من سروده ام ومحمد انرا از من دزدیده است . ابن سرح درچند موردکه پیغمبرچیزی میگفت او راتصحیح می کرد، انرا می نوشتند واین ادامه داشت تاروزی که قلم راگذاشت زمین وگفت تو می گویی که اینا رو خدا فرستاده فرمود بله گفت پس چرا من عوض می کنم تواعتراض نمی کنی پس این داستان درست نیست ودروغ است .پس از این ماجراها ابن سرح از دین اسلام برگشت وپیغمبرخون اورا حلال ساخت گفته می شود وقتی فتح مکه شده گفت: شش نفر مرد و چهار نفر زن راکه به دیوا کعبه هم اویختند سرشان راببرید وبرای من بیاورید اولین عبدالله بود که بعدآ به واسطه عثمان ازمرگ نجات پیدا می کند.
_ بعد تعلیمات اخلاقی واجتماعی قران
تبلیغات وتعلیمات دینی محمد بیشتر براساس دعوت مردم به اطاعت از خدای یکتا وترساندن انها از روز قیامت وعذاب جهنم است وبسیاری از ایه ها ی قران ترس وتهدید است وعده ای از محققین براستی می نویسند که مهمترین عامل حیات مذهبی مسلمانان قرن اول هجری ترس بود، ترس از خدای قهار ، ترس از مرگ، ترس از حساب روز قیامت ، ترس از معصیت ، ترس از جهنمی که با وصف ” وقودها الناس والحجاره ” دل شیر هم از هیبت ان اب می شود .تصویر خدا درقران تصویر یک فرمانروای مطلق قبایل دوره پدر سالاری است تصویر کسی که انسان را به دلخواه خود خلق کرده وهر وقت اراده کند می تواند اورا از بین ببرد حتی پیغمبرخود را،
) ولو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذ نامنه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین ) یعنی اگر محمد بر ما افترا ببندد نیروی او را می گیریم وبند دل او را می بریم . چنین خدایی ، ادم وحوا را بخاطر عصیان ونافرمانی از دستوراتش از بهشت بیرون می راند وگرنه خوردن یک سیب یا ( گندم) خود به خودنمی تواند گناه کبیره ای باشد تا بخاطر ان ، چنان عذاب وعقوبت سختی را بتوان برانسان تحمیل کرد.چنین خدایی با اینکه مکر وحیله راکاری باطل وناپسند می داند، اما خود تاکید می کند که مکارترین مکاران است. در اسلام همانگونه که از نام ان پیداست اطاعت وتسلیم ، تقوا وفضیلت واقعی است وعصیان ونافرمانی گناه کبیره می باشد ودر این دین، عنصر اساسی ، اسارت انسان در برابر یک قدرت خارجی بنام خدا وانقیاد انسان در مقابل یک استبداد بیرونی است . نظام اسلامی ، اساسآ یک نظام خدا سالار است وانسان ، در تحلیل نهایی ، نقش بنده وعبدالله را دارد. در این نظام هدایت وسعادت بشر ، تنها به خواست ومشیت خدا بستگی دارد.بنظر قران زندگانی نیک ، همان زندگانی توآم با فضیلت وتقوی است وفضیلت وتقوی نیز یعنی ترس وتسلیم محض واطاعت برده وار در برابر اراده خدا است.
_ زبان قران
در واقع زبان قران ، زبان تهدید انسان است ، وانسان را دچار ترس ووحشت می کند اما ما امروز دیگر از این داستانها نمی ترسیم ولی می توان فهمید که مومنین نخستین چه میزان وحشت داشتند از این زبان ، زبان مهر ومحبت نیست زبان تهدید است یعنی تا اونجایی که می فرماید هر که با ما مخالفت کند منافق است . منافق یعنی کسی که به زبان می گوید من دوست شما هستم در باطن نیست ولی این دشمنی خیلی عظیمی نیست که در واقع حکمش این باشد که دست چپش را با پای راستش قطع کنند ، دست راستش را با پای چپش.
مشهور است که حبصه دخترعمر وزن پیغمبربوده اینها رو جمع اوری کرده ووقتی پیغمبر فوت کرده هر کسی قران خودشو داشته بعضی ها از حفظ داشتند . در زمان ابوبکر همان قرانی که پیش حبصه بوده استفاده می شده تا روزگار عثمان ، او شهود را صدا می زد ومی گوید تودیدی رسول چی گفت می گفتتد بله وبعد هم شاهد می اوردند واصلآ معلوم نیست قران چه پایه واصالتی دارد.
قران از بس ملال انگیز و پریشیده است که هرکه یک صفحه را می خواند فرار می کند . عثمان دستور داد هر جا قران دیدید بیارید واتش
بزنید قرانی که در دست است امروز با بقره شروع شده، اساسآ یک پنجم قران معنی ندارد وهمین که می گویند ترجمه نکنید قران رابه زبان دیگر چون یک پنجم قران به زبان عربی هم معنی ندارد.قران یک تکه التقاطیست از مطالب معروف روزگار عرب که نویسنده انها رو جمع کرده وبخشی از ان راجع است به روزگار صدسال یا صدو پنجاه سال پیش از اسلام .
_ تناقضات در قران واشتباهات
سوالات وانتقاداتی که هر مسلمانی باید با منطق خود به ان جواب دهد.
ایا الله خودش قادراست بشررادر زمین نابود کند ویااز مرگ نجات دهد؟ قران می گوید البته
ایا الله زنده می کند مرده را؟ قران می گوید البته ، الله بر هر چیزی تواناست. سوال اینجاست چرا این همه مسلمان ومومن در جنگ ها ویا زلزله کشته شدند والله نتوانست کاری بکند . الله که خود می تواند قتل کند چرا مسلمانان باید جان دهند ؟
حریص بودن بشر ایرادیست در افرینش یا ایرادیست از انسانها؟ قران می گوید الله انسان را بسیارحریص افرید قران می گوید الله زمین را مثل فرش پهن کرده است وان را معجزه می داند . قران می گوید هر پیامبری که امده باعث جنگ وادم کشی شده است ایا کتاب قران وبنابراین اسلام امده برای ترس ، ترور واعمال زور ؟ قران می گوید بله
قران می فرماید مردان بر زنان فرمانروایند واجازه دارند زنان خود را بزنند .قران می گوید الله بخشنده ومهربان است وسخت عقوبت می دهد وشکنجه گر وهمچنین می گوید الله فقط با محمد ومسلمانان مهربان است وظالم و متنفر است با کفار ومشرکان وغیره وباید از الله ترسید ، الله دستور می دهد دست وپای مسلمانان دزد را قطع کنند. قران می گوید شکل انسان را الله در رحم مادر نقاشی می کند بنابراین اگر نوزاد ناقص العضو باشدالله در رحم خوب نقاشی نکشیده است .قران می گوید بهشت جایی است که در ان نهر، انگور، خرما،میوه ، خمر ، شراب ، زنان زیبا رو ، زیور وطلاومروارید……..فراوان است.
سوال اینجاست چرا شراب در بهشت حلال است زرو زیور وطلا در بهشت به چه درد می خورد؟
ایا الله همه بشر را هدایت می کند قران می گوید همه را نه ، هرکه را بخواهد گمراه می گذارد سوال اینجاست چرا الله مسلمانان را به تشویق به کارزار وجنگ وقتل می کند واز سوی دیگر خودش بعضی را گمراه می کند. قران می گوید الله را باصدقه می شود خرید یعنی با گذشتن از مالها . از محمد پرسیدند رعدو برق را الله برای چه افرید ؟ می گوید تا شما را بترساند تا خواه ناخواه سجده کنید.
_ زن از دیدگاه اسلام
حقوق وجایگاه اجتماعی زن در نظام اسلامی ، جلوه دیگری از تبعیض نژادی ، جنسی و طبقاتی در اسلام است. نظر قران وحضرت محمدوحضرت علی عمومآ درباره زن منفی است .از نظر قران زنان کشتزارمردان اند ومرد بعنوان مالک ملک حق هر گونه تصرفی وتسلطی بر زن دارد.تبعیض وبرتری از نظر قران امری خدادی است . در این دیدگاه کتک زدن وتنبیه کردن بوسیله مردان حق طبیعی ومسلم است همچنین زناشویی باکنیزان مومن بر زناشویی با کنیزان مشرک برتری وارجحیت دارد حضرت محمد در خطبه وداع از زنان بعنوان اسیرهایی یاد می کند که در اسارت مردان هیچگونه اراده واختیاری از خود ندارد. قوانین اسلامی نیز در تمام موارد ( از جمله وراثت ، قضاوت ، ازدواج، طلاق و غیره ) عدم تساوی زن و مرد را تایید و تصدیق می کند در حقیقت برتری مرد ، در کلیه شئون خانوادگی واجتماعی از اصول اساسی حقوق اسلامی است .در حالیکه قران ( سوره نساء ایه ۳) حداکثر داشتن چهار زن را به مسلملنان اجازه داده است با این حال حضرت محمد “نه ” زن را باهم داشته است.
بنابراین انکس که عقل را پایه بررسی ها و داوری های خود قرار می دهد وانکس که با تکیه بر ایمان، هر گونه شک و تردید در روایت موجود دینی را گناه کبیره می داند ، منطقآ به نتیجه گیری های متفاوت و غالبآ متضاد خواهند رسید.