چوار شه‌ممه‌ 24 نیسان 2024

سلفیت و مدنیت در تقابلی پیچیدە / بهنام فتحى

ممکن است در تصورات اولیه واژه سلفیت برای ما کوچک جلوه کند و یا آن را بمثابه پدیده ای محلی و محفلی در نظر بگیریم. اما شاید واقعیت بسیار فراتر از این باشد.

سلفیت، بشکل مکتوب و تئوریک آن از اواسط قرن هفتم تقویم عربی و توسط “ابن تیمیه” زاده دمشق و متاثر ازحملات سهمگین مغول، آغاز میکند.
به عقیده ی سلفیون، ظهور اسلام تا قرن سوم هجری قمری، دوران طلائی و مقتدرانه ی حاکمیت اسلامی بوده است. آنها بر تکرار این تاریخ و پیروی از کلیه ی سنن اصحابه محمد ابن عبدالله و مسلمانان صدر اسلام تأکید می کنند و هر آنچه را که بعد از این سه قرن توسط حکام و علمای دین صورت پذیرفته باشد عمدتا ناقص و تحریف شده ودر مواردی هم فاسد ارزیابی می کنند.

به هرصورت سلفیت، همانگونه که از نامش پیداست نه فقط یک حزب، دسته و یا گروه خاص برای کسب قدرت سیاسی ویا ترغیب، جهت رجعت جامعه به گذشته و اسلاف صالح خویش اند بلکه یک جریان گسترده با شریانات عدیده ی جهادی و غیرجهادی به درازای تاریخ مکتوب اسلامی هستند که بشریت در نقطه ی مشخصی از جهان پیرامون ما خواه ناخواه مورد تعلیم،سیطره و نفوذ فکری این جریان قرار گرفته است.

با این حال این جریان در مقاطع مختلفی از تاریخ بسته به تاثیرات پیرامونی از نظر متدلوژیک دچار تغییر و نوساناتی نیز شده است.
امروز پیروان سلف صالح نه تنها در الأظهر و شاخه های منشعب اخوان المسلمین بلکه در ساختار یکایک قدرتهای متمرکز در خاور میانه(عربستان، قطر،ایران، ترکیه و…) ریشه دوانیده اند ودر دهه ها وسالهای اخیر هم عملا تبدیل به آلترناتیوی برای ایجاد رعب و وحشت درفضای سیاسی و اجتماعی در درون جنبش های کوچک و بزرگ آزادیخواه و ترقی خواهانه در مناطق گوناگون و به انحاء مختلف شده اند.

شاید تحلیل جریانات موجود در حاکمیت اسلام سیاسی نیازمند واشکافی و تحقیق گسترده در حوزه دین وتمایلات فاندامتالیستی به شکلی تخصصی تر و آکادمیک تر باشد. اما امروز دیگر نمیتوان سلفیت و سلفی گری را تنها به گرایشات اهل سنت و تشابهاتشان با جریاناتی از قبیل: حنفی،حنبلی و وهابی و… ، محدود کرد بلکه کاری بس مشکل و پیچیده خواهد بود اگر که بخواهیم گرایشات شیعی موجود در ساختار اسلام سیاسی در خاورمیانه را خارج از قائده و قاعله ی سلفیت تصور کنیم.

جمهوری اسلامی ایران نمونه بارز سلفی گری شیعی با عنوان متفاوتی بنام (رجعت) است که با چهار دهه حاکمت سیاسی و اعمال ارتجاعی ترین احکام شرعی، سیاسی واجتماعی بر علیه مردم ایران و با اشاعه ی مبانی اسلام سیاسی در منطقه ، شرکت در جنگهای نیابتی و تحرکات برون مرزی، احداث موسسات و حتی تجهیز نیروهای نظامی وابسته در خارج از مرزهای خود مشغول جنگ افروزی و توسعه و ترویج عقاید واپسگرایانه در منطقه است.
اگر خاورمیانه را بمانند یک پازل متشکل از نیروهای متأثر از اسلام سیاسی و قدرتهای سیاسی مقتدر در این منطقه با ساختار صرفا اسلامیشان تصور کنیم، تفکیک و تمایز موج مخرب و دهشتناکی که پدیده ی سلفیت بدان دامن زده است، بسیار مشکل و قریب به ناممکن می شود.

بطور کلی سلفیت کل جغرافیای تحت حاکمیت کشورهای اسلامی را با تمام گرایشات و القابش در بر میگرد و با توجه به روند پیش رو میرود تا در سراسر اروپا و آفریقا هم تکثیر و بازتولید بشود. داعش، القاعده، پوکوحرام و جریانات مرتبط با شبکه های تروریستی بین المللی، ماحصل، ارتجاع سلفیت نوینی را نوید میدهند که چه بسا جامعه ی جهانی را در آینده ی نه چندان دور آلوده به خون میکنند.
سلفیت میتواند زنگ خطری برای حیات جامعه انسانی باشد.

در ایران اما و بطور اخص در سالهای اخیر، پدیده ی سلفیت همچون یک آلترناتیو مشخص و موأکد از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی در مقابل تفکرات و جنبشهای چپ و آزادیخواه مورد استفاده قرار گرفته است و در این رابطه برخوردهای تظاهری و دوگانه از سوی جمهوری اسلامی با برخی جریانات منشعب از سازمان القاعده ، فعال در اقلیم کردستان عراق و ساکن در کردستان ایران صورت گرفته و در مواردی این جریانات و محافل تضعیف و گاها حتی تقویت شده اند…
انصار سنه، انصارالاسلام، جندالاسلام و جیش محمد در کردستان عراق و کتاب القاعد، صلاح الدین ایوبی و جیش الصحابه در کردستان ایران و خصوصا در سنندج،سقز،بوکان و مریوان، نمونه هایی از جریانات سلفی محلی و منطقه ای هستند که اخیرا با موجی از اعدامهای سازمانیافته از سوی رژیم ایران روبرو شدند.

اما جمعی دیگر از همان سالهای آغازین تشکیل حاکمیت اسلامی در ایران با پیوند با جریانات اهل سنت بلوچستان پا به صحنه ی سیاسی و اجتماعی ایران و خصوصا جامعه کردستان گذاشتند که بیشتر به مبانی دینی و تلفیق مذاهب در ساختار حکومت ایران وشرکت در امور سیاسی غیرجهادی با کمی هم چاشنی ناسیونالیسم و صوفی گری گرایش نشان میدادند. این گروه بنام سرکرده شان (احمد مفتی زاده) ظاهر شدند و بعدها در گیرو دار مصالحه و سهیم شدن در حاکمیت سیاسی اسلامی، تضعیف وبا مرگ احمد مفتی زاده به چند شاخه منشعب وتحت عنوانهایی چون مکتب قران و هواداران شخص مفتی زاده، اکنون هم در تلاش برای کسب پایگاه اجتماعی و سیاسی در درون جامعه ی کردستان هستند.
اشخاصی چون سعدی قریشی، حسن امینی و نماینده ی پیشین مجلس اسلامی ایران (جلال جلالی زاده) از جمله کسانی هستند که ادامه دهنده و مروج دیدگاه سلفیت غیر جهادی و وامدار محمد عبده و شریعتی…در کردستان می باشند که بطور طبیعی و آشکار با مقامات دولتی و امنیتی جمهوری اسلامی هم در حال مکاتبه و مراوده میباشند.

اگر بخواهیم رواج چنین تفکراتی را چه سلفی باشد و چه از نوع رجعت گرایانه اش در ساختارها و موسسات رسمی و آکادمیک جستجو کنیم، همین نکته ممکن است کافی باشد که امروز دانشگاه الاظهر در مصر دارای ظرفیت پذیرش پنج میلیون و دویست هزار کودک برای تحصیل تا مقطع متوسطه و چهارصد و پنجاه هزار دانشجو در مقاطع و رشته های مختلف عالی می باشد.
در این بنیاد که اکنون به یک موسسه ی چند ملیتی تبدیل گشته و عمدتا توسط شیوخ عربستان و قطر تغزیه می شود، شرط پذیرش در رشته های الهیات و فقه، حفظ کل قران و شرط تحصیل برای دیگر رشته ها حفظ کل قران در مدت تحصیل تا زمان اخذ مدارک تحصیلی عالی می باشد.

آنسوتر اما در ایران و در حوزه های علمیه و دانشگاههای منتسب به سپاه پاسداران با اسامی دانشگاه امام باقر و امام صادق همین پدیده شاید در مقیاسی کوچکتر درحال انجام است…

سخن آخر!
اگر این گفته ی مارکس را که”آگاهی انسان محصول شرایط اجتماعیست” بپذیریم، پس بایستی بر دایره ی تنگ تصوراتمان بیافزاییم و به ریشه و دیگر ابعاد امور هم بپردازیم. اقتصاد، سیاست و بطور کلی مبانی که فرد و جامعه را متاثر میسازند و متقابلا از آنها تاثیر می پذیرند، شاخصه های مهمی را مشمول قواعد خاصی از روابط می کنند که ممکن است بررسی آنها به درازا بیانجامد…
باری، نکته شاید اینجاست: تاثیراتی که شرایط خاص کنونی بر واکنشهای جوامع ما به رویدادهای پیرامونی در همه ی عرصه ها میگذارد، اصل تحلیلهای مشخص از شرایط مشخص و روندهای دیالکتیکی در مواجهه با دین را خصوصا در دوران حمایت تام و تاثیرگذار نئولیبرالیسم با در نظرداشت منافعش با احداث باشگاههای تروریستی برای ترویج ارتجاع و به قهقرا کشاندن جریانات فکری پیشرو در دوران حاضر ، زیر سوال می برد…

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …