در بهمن ماه سال 1357 روند انتقال قدرت از سلطنت پهلوی به مبلغان مذهبی شیعۀ اثنی عشری، و تغییر و تحولات در چند ماهۀ قبل از تاسیس نظام مذهبی در ایران آن چنان پرشتاب بود که تعجب بسیاری از کارشناسان سیاسی و سیاست مداران جهان را برانگیخت.
حتا خود خمینی هم وقتی در 15 مهرماه سال 1357 از نجف وارد پاریس شد، هرگز تصور نمی کرد اجرای برنامه های سیاست پشت پرده، که همانا سیاست خنثی سازی ارتش در تقابل با اعتراضات مردم به رهبری مذهبیون بود، سه ماه بعد گام به گام به سقوط سلطنت در ایران بیانجامد.
در کتاب درس تجربه که به گفتگوی حمید احمدی و ابوالحسن بنی صدر اختصاص دارد و در سال 1380 در آلمان به چاپ رسیده، به اعزام ریچارد کاتم از سوی وزارت خارجۀ آمریکا در هفتۀ اول آبان ماه سال 1357 از واشنگتن به پاریس و گفتگوی او با خمینی اشاره می گردد، که سمت و سوی سیاست خارجی آمریکا به تمایل برکناری شاه و بقدرت رساندن خمینی در ایران را نشان میدهد.
در این کتاب ابوالحسن بنی صدر اظهار می کند که: چند روزی پس از ورود خمینی به پاریس، احمد خمینی در گفتگوی با او نگرانی پدرش و خودش را از اینکه مبادا در پاریس زمینگیر بشوند را بیان نمود بود. ولی از آنجائیکه همواره مبلغان این مذهب در عالم توهم و تخیل سرگردانند، خمینی بعد از دستیابی به قدرت، تمام این حمایت های پشت پرده در زمینه بقدرت رسیدنش، که نقش جاده صاف کن برقراری حکومت مذهبی در ایران را به خوبی ایفا نموده بود را فراموش کرده، و به فکر صدور مثلا انقلاب اسلامی خود افتاد. خمینی خیال می کرد به همان سادگی و سرعتی که نظام سلطنتی در ایران سرنگون شد، و او آنرا معجزه می پنداشت، می تواند سیاست کلی خود را پس از تاسیس نظام مذهبی، برای معجزه های بعدی مانند قرار گرفتن در جایگاه خلیفه مسلمین جهان دنبال کند.
بر پایه این تصور خمینی معتقد به صدور انقلاب اسلامی بود، و در نخستین سالگرد تاسیس نظام مذهبی اظهار داشت: ما باید به هر قیمت شده انقلاب خود را به تمام ممالک اسلامی و تمام جهان صادر کنیم. او پس از آمدن از قم به تهران و اقامت در محله جماران تهران و در دیدار با مردم آن محله و خطاب به مردم ایران تصریح کرد که: شما باید اسلام را به پیش ببرید و انشاءالله اسلام را به تمام دنیا صادر کنید و قدرت اسلام را به تمام ابرقدرتها بفهمانید. باورمندان و پیروان اندیشه صدور انقلاب اسلامی، با بیان این نظریه که انقلاب اسلامی نمی تواند در محدودۀ جغرافیایی ایران باقی بماند، از جمله آخوند مطهری چنین اظهار می داشتند: که اگر انقلاب در محدودۀ جغرافیایی ایران اسلامی محبوس بماند، به زودی از جوش و خروش می افتد و نابود می گردد. حتا آخوند منتظری، از مبلغان میانه رو در این رابطه در نماز جمعه 6 شهریور 1359 به لزوم صدور انقلاب تاکید می ورزید.
در راستای بینش صدور انقلاب اسلامی خمینی و پیروان و یاران او در قدرت، از همان ماههای نخست پس از تاسیس نظام مذهبی، این سیاست را در برخی کشورهای خاورمیانه و منطقه خلیج فارس دنبال کردند. اینان به اشکال مختلف در تقویت و سازماندهی و یاری رسانی مالی به جریانهای اسلامی و خاصه شیعه اسلام سیاسی در مصر، عربستان سعودی، کویت، بحرین و لبنان دست به فعالیت زدند. بدنبال اینگونه ارتباطات و همکاریهای آشکار و نهان بود که به عنوان مثال، در 31 فروردین 1359 به دعوت رسمی فرمانده سپاه پاسداران، شورای انقلاب جزیرة العرب، شامل نمایندگان شیعی عربستان سعودی، یمن، قطر، عمان، امارات متحده عربی وارد تهران شدند و سخنگوی شورا در تهران در سخنان خود گفت: همان طور که می دانید انقلاب اسلامی ایران اکنون امید تمام ملل مسلمان و جنبشهای آزاديبخش در جهان است.
این انقلاب امید ماست و ما خود را جزیی از این انقلاب می دانیم و ایمان داریم که انقلاب، تنها با پیروی از مشی و رهبری انقلاب اسلامی به پیش می رود. روزنامۀ جمهوری اسلامی مورخۀ 31 فروردین ماه و اول اردبیهشت ماه سال 1359 می نویسد: در خارج از ایران، نمایندگان روح الله خمینی مانند آخوند مُهری و آخوند هادی مدرسی در برخی از کشورهای منطقه خلیج فارس مانند کویت و بحرین که به سمت امام جماعت شیعیان انتخاب شده بودند، در همان ماههای نخست پس از تاسیس نظام مذهبی در ایران با طرح شعارهایی چون چگونگی اداره کشور اسلامی در کویت موجب تظاهرات جمعی از شیعیان در آن کشور شدند.
آخوند مُهری در 7 اسفند 1357 یعنی حدود دو هفته بعد از پیروزی خمینی به همراه هيئتی از شیعیان کویت به دیدار او آمدند و خمینی در آن دیدار از لزوم متشکل شدن کشورهای اسلامی در زیر یک دولت و یک پرچم تاکید ورزید و اظهار داشت: یک دولت بزرگ اسلامی باید بر همه دنیا غلبه کند.
با اینگونه مزخرفات مذهبی و گندگوئی های بی پشتوانه بود که خاورمیانه به جهنمی مبدل گردید، و روزانه صدها تن از ساکنان مسلمان آن ترجیح میدهند تا برای رسیدن بدنیای آزاد غرب، جان خود و خانواده خود را به امواج سهمگین مدیترانه بسپارند. روزنامه اطلاعات مورخۀ 5 مهر سال 1359 می نویسد: بنابرگزارش روزنامه رأی العام چاپ کویت، دولت کویت بعد از اخراج آخوند مهری از کویت، اظهار داشته: چنین معلوم است که تهران مایل است به نام اسلام یک امپراتوری را دوباره ایجاد نماید، اعراب به هیچکس اجازه نمی دهند، در بین آنها تفرقه افکنده و زیر لوای شعارهای دروغین در امور داخلی آنان دخالت کند.
به نوشته روزنامۀ آیندگان، مورخۀ هفتم اسفندماه سال 1359 ، دولت کویت که حرکات و اقدامات و اظهارات آخوند مُهری در کویت را طی چند ماه بعد از تاسیس نظام مذهبی ایران، مداخله درامور داخلی کشور و تحریک افراد به قیام علیه دولت خود تلقی کرده بود، مُهری را با گروهی از اطرافیانش شامل 19 نفر در 5 مهر 1358 از کویت اخراج نمود.
به عنوان نمونۀ دیگر می توان به جریان تسخیر مسجد اعظم مکّه توسط مخالفان خاندان پادشاهی سعودی و شورش شیعیان عربستان به پاسگاه پلیس اشاره داشت. واقعه تسخیر مسجد الحرام چون ضعف دولت عربستان سعودی و آسیب پذیری آن را نشان می داد به همین جهت زمامداران آن سعی کردند که واقعه را ناچیز جلوه دهند. ملک فهد در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار مجله نیوزویک گفت: گروهی که مسجد را تسخیر کردند، افراد کافری بودند که از اسلام تعبیر غلطی داشتند. ولی رادیو نظام مذهبی ایران در برنامه رادیویی خود که جریان مبارزه شیعیان در عربستان سعودی را پخش کرد، رژيم سعودی را مخالف اسلام و نمونه دیگری از تسلط شاهان و فساد آنان معرفی نمود که جرقه های انقلاب در آن مشاهده گردیده است و تسخیر کنندگان مسجد الحرام مکّه را نیز مسلمانان مترقی ستمدیده دانست و عمل آنان را تایید کرد.
این قبیل شعارها و اقدامات ماجراجویانه رژيم ملایان جمهوری اسلامی از جمله در رابطه با سیاست صدور انقلاب اسلامی در آن دوران را می توان به تفصیل بیشتر بررسی کرد و نشان داد. نمونه دیگر، تأیید عملیات تروریستی اسلامی و بدنبال آن نامگذاری یکی از خیابان های معروف تهران یعنی خیابان وزراء به نام خالد اسلامبولی تروریست اسلامی که انورسادات رئیس جمهور مصر را ترور کرده و به قتل رسانده بود، است. اما واقعیت این است که اینگونه نگرانیهای ناشی از امکان شروع جنگ خانماسوز و طولانی مدتی که لهیب آن تمام کشورهای منطقه را فراگرفته، و تمام زیرساخت های اقتصادی کشورهای منطقه را به نابودی بکشد، کوچکترین تأثیری در اندیشه مقامات ابله تعیین کننده سیاست کلان کشور ایران نداشت. سقوط نظام سلطنتی و استقرار دولت اسلامی در ایران، آخوند خمینی را چنان مغرور کرده بود که در رؤیای صدور انقلاب می زیست و بر پایۀ آن راهبرد سیاسی خود را تعیین می کرد و البته که تمام آنهائی که از این خوان یغما سود می بردند خود را در این رؤیا سهیم و با آن همسو کرده بودند. این غروز نابجا، ابلهانه و متوهمانه موجب تربیت یک مشت اراذل و اوباش مسلح، تحت نام سربازان بدنام امام زمان گردید، که اکثر رده های فرماندهی سپاه پاسداران را در اختیار داشتند.
این فرصت طلبان لمپن همواره ضمن زیاده گوئی ها غیر کارشناسانۀ نظامی، نه تنها به اختلافات عقیدتی مسلمانان دامن زده، بلکه در سایه منفعت طلبی ذاتی خود، ریشه های حیات سیاسی و اقتصادی کشور ایران را از هم پاشیدند. حسینعلی منتظری در خاطرات خود می نویسد: وقتی که خمینی پیروز شد یک غرور مخصوص هم بیت او، هم ما و هم دیگران را فرا گرفت، اصلاً در ذهن همۀ ما این بود که گویا عالم را مسخر کرده ایم، ما می گفتیم مسئله، مسئله اسلام است و ایران و عربستان ندارد، انقلاب اسلامی است و خمینی هم رهبر جهان اسلام است، ما هم حامیان اسلامیم. این حالت غرور را برای همه ما ایجاد کرد و لذا در ُبعد سیاست خارجی شعارها همه بر اساس صدور انقلاب و این که انقلاب مرز نمی شناسد و این قبیل مسایل متمرکز بود. این شعارها کشورهای همجوار را به وحشت انداخت و این فکر برای آنها ایجاد شد که اینها به این شکل که پیش می روند فردا نوبت ماست.
بانکهای انصارالمجاهدین، مهر ایرانیان، ثامن الائمه، قوامین و حکمت ایرانیان کاملا به نهادهای نظامی وابسته هستند. علاوه بر این سپاه در بانکهای سینا، تات، آینده، پاسارگاد و موسسه مالی و اعتباری کوثر نیز دارای سهام است. واگذاری مسئلهدار شرکت مخابرات ایران به کنسرسیومی متشکل از بنیاد تعاون سپاه و شرکتهای اقماری آن، سپاه را مالک یکی از درآمدزاترین شرکتهای دولتی کرده است.
در همین حال فرماندهان نظامی در پروژههای نفت و گاز ایران نیز بیشترین سهم را در اختیار دارند. به گفته مظفری شمس، خاتم الانبیاء در سال 1391 هشت درصد بودجه عمرانی کشور را به خود اختصاص داده است.
سپاه پاسداران در حال حاضر احداث 3500 کیلومتر خطوط انتقال نفت و گاز، 10000 کیلومتر خطوط انتقال آب، 250 کیلومتر تونل انتقال آب، 160 کیلومتر تونل مترو و راهآهن و 1500 کیلومتر آزاد راه را در اختیار دارد. همچنین انتقال آب دریای خزر به مناطق مرکزی ایران نیز به این نهاد واگذار شده و گفته میشود که ارزش پروژههای نفتی آن بیش از 25 میلیارد دلار است.
مجید رضوانی، معاون مهندسی قرارگاه خاتم الاوصیاء نیز گفته است: این قرارگاه سرمایه دو بانک را در اختیار دارد و به دلیل این که توان تامین مالی پروژهها را دارد، پروژهها با ترک تشریفات به آن واگذار میشود. می بینید سربازان بدنام امام زمان، دست پروردۀ خمینی دجال چه بر سر اقتصادی ایران آورده اند؟ اکثر منافع این دزدان اسلامی صرف تربیت تروریست و انجام امور تروریستی در سراسر جهان می شود.