پێنج شه‌ممه‌ 25 نیسان 2024

مقصران واقعی بن بست کنونی کیستند؟ / ناصر مستشار

براستی چه کسانی مقصران واقعی حال و روز اندوه بارکشورهستند؟مردم یا نیروهای سیاسی؟

نه می توان مردم را درهمه برهه های تاریخی تقدیس کرد ونه آنها را بعد از هر فاجعه سیاسی و اجتماعی مقصر قلمداد کرد.آگاهی سیاسی مردم همچون آیه های آسمانی نازل نمی شود،بلکه در یک پروسه تاریخی ودر پرتو روشنگری اجتماعی حاصل می شود.

اگر نیروهای سیاسی در گذشته مشی های سیاسی نامناسب با جامعه ایران بر نمی گزیدند وبا بامبارزه عقلانی و منطقی در میان مردم به روشنگری و پژوهشگری می پرداختند ،آخوند هیچگاه جایگاه وسیعی در میان مردم نمی یافت.بالعکس نیروهای سیاسی در ضدیت با شاه با روحانیت به وحدت برخاستند و موجی از توهم و عقب ماندگی را در میان توده های مردم دامن زدند و تا امروز همان روند ادامه دارد.براستی نیروهای سیاسی تاکنون تا چه اندازه ای در میان مردم برای مفهوم سکولاریسم تبلیغ و ترویج نموده اند؟

به اعتراف اکثر نیروهای سیاسی در مقطع انقلاب 57 بسیاری از آنها هیچ آشنائی با مفهوم و مقوله جدائی دین از حکومت نداشتند !

«نهضت اساسش درعدم رضایت ،عصیان،وطغیان ملت است که رهبرآن آیت الله خمینی است.98 درصد ملت ایران مسلمانند والزامان حکومت آن نیز باید اسلامی باشدوخیال میکنم در این مورد آنچه که من میگویم وآنچه امام خمینی اظهار می دارنداختلاف زیادی وجود ندارد ـ دکترکریم سنجابی رهبر جبهه ملی ایران ـ روزنامه اطلا عات مورخ29 دیماه 1357»

حزب توده ایران طی اعلامیه ای از جانب کمیته مرکزی حمایت از تصویب قانون اساسی ولایت فقیه در سال 1358 ،آنرا مطابق با منافع ملی و حقوق دمکراتیک مردم ایران ارزیابی نمود»

در همینجا با ید خاطرنشان کرد که در گذشته نه چندان دور درصد ناآگاهی نیروهای سیاسی نسبت به درجه عقب ماندگی مردم بسیار بیشتر بود!

بسیار طبیعی می نماید ،وقتی پیشنماز نماز را غلط بخواند ـ تکلیف پس نماز کاملا روشن خواهد بود!

تا به امروز نیز نیروهای سیاسی به شناخت دقیق شرائط جامعه ایران دست نیافته اند و تنها به دنباله روی از تاکتیک های مردم روی آورده اند!

روزگاری طبقه کارگر همچون امام زمان بعنوان منجی بشریت تبلیغ می شد اما امروز کسی جرات چنین کاری را ندارد . براستی باید گفت که در عصر دیگری زندگی می کنیم که حتی پاسخگوی همه سئولات کودکان خردسال خود نیز نیستیم!

چگونه می توان از معضلی بعنوان حکومت اسلامی ایران که با راهنمائی اکثریت نیروهای سیاسی در فرمان بری از فرامین خمینی که در سایه انقلاب اسلامی 57صورت گرفت ،خلاصی یافت؟

تشتت و اختلافات نظری در ایران ملتهب و شوربخت بیداد می کند اما هیچ راهگشائی در چشم انداز و افق سیاسی کنونی دیده نمی شود!

بدین نظریه باید صحه گذاشت که حافظ هر نظام سیاسی در هرکشوری اپوزیسیون آن ملت هست نه حامیان رژیم سیاسی آن دولت که شب و روز در سرکوب مردم مشارکت دارند.

.

مصلحی:«افتخار می کنیم که در جمع هر سه ایرانی درخارج، می گویند که دو نفرشان جاسوس ایران هستند»

” – وزیر اطلاعات با بیان اینکه وزارت اطلاعات هم اکنون «موضع تهاجمی نسبت به اقدامات دشمنان جمهوری اسلامی ایران» اتخاذ کرده است، ایجاد تردید و شکاف درجریان های اوپوزیسیون خارج نشین را از جمله تازه ترین اقدامات وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد.”

در تمام جهان استعداد های مولفه ای بنام مردم ،هیچگاه بدون ظروف سیاسی واجتماعی ، تعریف و تبیین نمی شوند بلکه ارتباط تنگانگ مردم با آرزوهای تاریخی آنها به خرد جمعی منتهی می گردد ودر عرصه سیاسی ظهور می نماید.رابطه ذهنی مردم با رهبران سیاسی ـ نقش اساسی شکل گیری آینده هر کشوری را رقم می زند.سالهاست که صحنه سیاسی ایران از رجال سیاسی دور اندیش کاهش یافته است.بازیگران اصلی سیاست در عرصه سیاست کشور باردیگر ،همان پایوران سابق کشورند.

اپوزیسیون کنونی ونیروهای سیاسی ـ شب را به صبح می رساند تا فردای آنروز شاهد اظهارات خاتمی یا هاشمی تا شاید بدان واکنش نشان دهد و برای موضوعی جهت بحث های بی انتها برگزیند!

آیاسکوت و سردی جنبش سبز مردم را نیروهای سیاسی منتسب به آن سبب گر شدند یا مردمی که هر روز از جانشان می گذشتند تا به ذره ای آزادی دست یابند؟

مردم در روزهای خرداد سال 88 به خیابانها آمدند تا استبداد را به زانو در آورند اما رهبران سیاسی آنها به آرامش دعوت کردند و حکومت در همان لحظات حساس و تاریخی به سازماندهی سرکوب همه جانبه دست یافت!

این یک واقعیت تاریخی هست که شاه در یک دندگی خمینی که دائما تاکید می کرد “شاه باید برود” سرنگون گردید!اگر خمینی ذره ای مماشات می کرد ،شاه هیچگاه سرنگون نمی شد اما در سال های اخیر رهبران سیاسی مماشات گر مانع تحول سیاسی و اجتماعی کشور شده اند به بهانه حفظ تمامیت ارضی ودین ،به ماندگاری نظام جامه شریعت بخشیده اند!

آیاتا کنون این نیروهای سیاسی بودند که مردم را به روز سیاه نشاندن یا مردم خود بدست خویش خودرا به عذاب انداخته اند؟مردم بعداز انقلاب اسلامی 57 ـ بسرعت فهمیدند که چه کلاه گشادی بر سرش رفته است وآنها بدرستی مسئولیت همه گناه ها را بسوی نیروها و سازمانها و احزاب سیاسی اشاره دادند. از آن روزاعتبار نیروهای سیاسی رفته رفته کم شد اما این در حالی است که رژیم اسلامی هرچه بیشتر بر سرکوب هایش افزوده است اما نیروهای سیاسی هیچ رشد سیاسی نکرده اند ،براستی چرا؟

” – رییس کمیسیون اقتصادی مجلس، حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم، امروز گفت که مردم ایران باید منتظر گرانی های بسیاردیگری نیز باشند. او گفت:

آقای مصباحی مقدم که امروز در مشهد سخن گفت نبود شورش مردمی در ایران در پی گرانی های ماههای اخیر و اجرای طرح یارانه ها را معجزه نامید و از پروردگار سپاسگزاری کرد”.

.

مقام ارشد مجلس: «با وجود گرانی ها و حذف یارانه ها، خدارا شکر که ایرانی ها تظاهرات نمی کنند»

مقاله ،شکنجه و رنج، مرگ تدریجی ایرانیان خاموش ـ از آقای احمد ملکی در سایت کمپین سفارت سبز برای من بسیار تکان دهنده بود. متاسفانه آقای احمد ملکی بیشتر ناکامی های مملکت را متوجه مردم ایران کرده است!مردم بیچاره ای که از طلوع صبح تا تاریکی شب باید در چند نقطه کار کنند تا شاید معاش خانواده خویش را تا مین کنند.براستی مردم در گیر به مسائل امورات زندگی چه زمانی توانائی شنیدن ودیدن اخبار کشور و آگاهی سیاسی را دارند.

سالها قبل نیز مقاله ، مقصر تنها آخوند نیست، گناه جهل عوام نیز جایگاهی والا دارد

،ازدکتر مهرعلی مهر آسا برای من بسیار آموزنده بود.

آن چیزی که مردم ایران را در 31 سال گذشته گرفتار کرده است ،دینمداری مردم عادی نیست ،بلکه التقات دین در حواشی دیگر مکاتب افراطی و بنیاد گرایانه خارج از اسلام است!تمام گلایه ها وشکایات مرحوم آیت الله منتظری از به تصویب رسیدن تئوری ولایت فقیه نیز در قانون اساسی جمهوری که خو د شرکت داشت در این نهفته است که ایشان و بیشتر همراهان او توسط بخشی از نیروهای شناخته شده روحانی مسلک از مدرسه حقانی که به شبکه های خاصی از قرائت دینی وابسته بودند ،با به تصویب رساند ن نظریه التقاتی نظریه ولایت فقیه به نیت های معین و پلید خود دست یافتند و عاقبت توانستند عنان ایران را در اختیار بگیرند!تا به امروز نیز هیچ کس نتوانسته است در باره ریشه ولایت فقیه از درون اسلامی توضیح مستدلی بدهد!

نگاهی به «نامه سرگشاده مدرسین و طلاب قم و نجف به خامنه‌ای«

«در زمینۀ اعتقادات محمد شاه قاجارو وزیرش، شاید بتوان گفت که سخن ملایان چندان ناروا نبود. زیرا گوبینو هم گواهی می داد: محمد شاه «نه مسلمان بود، نه عیسوی، نه گبر، نه یهودی». بلکه بر این باور بود که «تجلی ذات خداوند همانا نزد خردگرایان است.» از این رو نه اهل دین او را بر می تافتند و نه او اهل دین را.(تحقیقات مستند خانم هما ناطق)

کمک روحانيت دوران قاجار به طرح انگليسی تجزيۀ ايران –

«نویسندۀ دیگری که شاهد ماجرای شفتی بود، با نام ساختگی، که چه بسا نام مستعار سفیر فرانسه بوده باشد، در بارۀ علل دشمنی مجتهدان با حکومت قلم زد. نوشت: صدراعظم میرزا آقاسی بر آنست که «از نفوذ علما بکاهد». از این رو «دشمنی میان عرف و شرع به علت اخلالگری‌های مجتهد اصفهان رو به افزایش نهاده است». این را هم افزود که میرزا آقاسی صدراعظم ایران مردی است “بس دانشمند” و با فرهنگ، درست برخلاف روحانیان که دانش آنان “در حد صفر” است. این طایفه “نان از تنبلی” می خورند. میرزا آقاسی به سختی می کوشد تا «امور شرعی را از دست آخوند‌ها برگیرد». گرچه مردم ایران “زیر دست ملایان” “خرافی” بار آمده اند، اما دیندار نیستند. آبشخور این بی تفاوت “سستی اندیشه‌های مذهبی” را همان نویسنده در “شکست ایران از روسیه” می داند .«

تاریخ اسلام و بخصوص شیعه نشان داده است که خطرناکترین روحانیون ،همانا آنهائی هستند که از یک طرف ادعای عرفان و صو فی گری و شاعری داشته اند و از طرف دیگر مرجعیت دینی !خمینی در دوره جوانی شعرهای عرفانی می سروده است و سپس فلسفه عرفان نیزخوانده و نیز درس می داد و مانند او خامنه ای نیز در محضر اخوان ثالث ناسیونالیست و عارف مستمع شده و به تریاک کشی و شعر پردازی اشتغال داشته است.خمینی در فتوای تاریخی خود حکم داده بود که وی حق دارد توحید ومسجد را به صلاح حکومت اسلامی تعطیل نماید.اینکه جامعه مدرسین اینک نمی تواند خامنه ای را برتابد ابتدا باید به نگرش خود در مورد خمینی گرائی بازنگری نمایند که چگونه در دوران ستیز خمینی با دیگر آیات عظام مانند شریعتمداری ها از خمینی اطاعت کردند و درخت استبداد دینی را پروردند! استاد جمالی بدرستی گفته است :«آنچه درقرآن هست ، بیرون نیاوردن و انچه درقرآن نیست درآن نهادن ، ایران را بدین فاجعه کشانید « در میان علمای اهل سنت کسی تا کنون مانند خمینی به خود اجازه نداده است که توحید را تعطیل نماید.صفویه نیز از جرگه عرفا و صوفیان بودند که ایران را به باد دادند!شاهان صفویه نیز خود را مطلع دین و قدرت خطاب می کردند!در تاریخ آمده است که «شاه اسماعيل نامه سلطان سليم را مطالعه كرد ومقداري ترياك توسط پيك سلطان به استانبول فرستاد وبه نامه رسان سلطان گفت: به سلطان بگويد نامه را در حال عادي تنظيم نكرده است زماني حالش عادي شد تصميم بگيرد. سطان سليم زماني ترياك و پيام شاه اسماعيل را ديد خيلي عصباني شد ونامه ديگري به شاه اسماعيل نوشت وهمراه آن يك خرقه ويك تسبيح ويك كشكول ويك عصا را براي وي فرستاد وبه صورت كنايه وصريح به شاه اسماعيل اعلام كرد خانواده شما درويشي بيش نبوده اند سابقه خانواده خود را بنگر ومغرور مباش آنگاه شاه اسماعيل پيغامي ديگري به سلطان سليم فرستاد و صلاح هر دو ملت وصلاح تشيع وتسنن را در همزيستي وتفاهم دانست و اعلام كرد ما از جنگ اباء نداريم ولي جنگ صلاح نيست.«اینک نیز باردیگر جنگ چالدرانی که جنگ هیرو شیمای قرن پانزدهم میلادی بشمار می آید در حال تکرار است!سپاه انبوه عثمانی از صدها اراده توپ جنگی و هزاران تفنگ برخوردار ومجهز بود اما سپاه ایران کاملا عشیرتی و ناتوان اما علیرغم همه اینها دراویش و صوفیان شاه اسماعیل عزم جنگ داشتند و عاقبت شکست را باخفت به جان خریدند!اینک نیز ولی فقیه خامنه ای با رمال بازی های احمدی نژاد ایران را در برابر جهان تنها و محروم ودر محاصره قرار داده است و دائما از پیروزی سخن می گوید!سربازان شاه اسماعیل نیز از پیروزی شمشیر بر توپ عثمانی سخن گفتند!

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …

وەڵامێک بنووسە

پۆستی ئەلیکترۆنییەکەت بڵاوناکرێتەوە. خانە پێویستەکان دەستنیشانکراون بە *

ئەم ماڵپەڕە لە ئەکیسمێت بۆ کەمکردنەوەی هەرزە واڵە و سپام سوود دەگڕێ. فێربە چۆن زانیاری بۆچونەکانت ڕێکدەخرێت.