ساقی جام جم به کف
مطرب ناز کف به دف
جمله نشسته صف به صف
پیاله را شراب کن
جفای عقل و هوش را
صفای بانگ نوش را
امشب پر خروش را
نثار یک ناب کن
مست و خراب باده ام
ز دست و پا فتاده ام
دل به بتی سپرده ام
بتکده را خراب کن
بساز و هم خراب کن
مرا به می جواب کن
حباب روی آب کن
جرعه به جرعه خواب کن
نمانده فرصتی دگر
شبات کن, ثواب کن
به عاشق جنون زده
ثواب کن شتاب کن