اگر کشورسازان انگلیسی در نهایت مساله موصل را برخلاف خواست کردها، به نفع الحاق آن به کشور تازه تاسیس عراق به هدف ایجاد توازن بین جمعیت شیعه وسنی آن و تضمین دسترسی نامحدودو آسان به چاههای نفت منطقه و در سطح منطقه ای نیز تحکیم کمربندهای امنیتی به دور هندوستان حل کردند، حدود یک سده بعد سقوط این شهر و استانش – نه ولایت تارخی آن که امروز شامل اقلیم کردستان به انضمام استان کرکوک است – به دست گروه افراط گرای داعش، تردیدهای جدی درباره بقای عراق به عنوان یک کشور مطرح نموده است.
در یک مقایسه تاریخی شاید بتوان اهمیت سقوط موصل را با کودتای اوت 1991 شوروی سابق مقایسه کرد. کودتای مذکور که به هدف بازگرداندن امور امپراطوری کمونیستی به روز های نظم و اقتدار گذشته صورت گرفت ، نه تنها در دست یابی به این هدف ناکام ماند ، بلکه مانند گلوله ای برفی در جهنم آن را به سمت نابودی نهایی سوق داد. یکی از پیامد های عمده این کودتا زوال قدرت مرکزی و تقسیم جمهوری ها به دو دسته آماده استقلال مانند جمهوریهای بالتیک و برخی کشورهای قفقاز، و وامانده از این مسیر مانند بعضی کشورهای آسیای میانه بود. سقوط موصل نیز هویت عراقی را که قبلا در اندیشه و رفتار سیاستمداران و شهروندان تجزیه شده بود ، برارض واقع تکه تکه کرد و عملا کشور را به بخشهای آماده تجزیه و یادر شرف آن تقسیم نمود.
اگر پاک کردن صورت مساله موصل کلید تشکیل عراق جدید از مرده ریگ امپراطوری عثمانی بود، امروزه این سقوط موصل است که میرود به سرفصل جدیدی در حیات این سرزمین و احیانا تغییر مرزهای آن و یا حداقل پایان روزهای اقتدار در بغداد تبدیل شود.
رۆژی کورد و شهوی عەرەب(روز کرد و شب عرب)
رۆژ ( در زبان فارسی روز) واژهای محبوب و مستحسن در زبان کردی است که سوای معنای لغوی آن ، به طالع و بخت و روشنی هم اشاره دارد. این کلمه و مشتقات آن مکرر برای نامگذاری نشریات، رسانهها و اشخاص مورد استفاده قرار گرفتهاست. رۆژ، رۆژین، رۆژان، رۆژگار و رۆژهف تنها بخشی از ترکیبات این واژه هستند. صدو اندی سال پیش اسماعیل آقا شکاک یکی از سرکردگان ناکام ناسیونالیزم کرد، در دوره اوج قدرتش در ارومیه، نشریهای بهنام رۆژی کورد و شهوی عهجم (روز کرد و شب عجم) منتشر میکرد. سوای سودای خام سیاسی نهفته در این نامگذاری و احتمالا تاثیرپذیری آن از برخی نگره های افراطی و دست راستي ناسیونالیستی اروپایی آن زمان، اما این تسمیه دارای وجوه دیگری نیز بود که مهمترین آنها شادمانی و شادکامی عجولانه و شتابزده کردهای راندهشده به کوهستان از آمدن از فرش به عرش و سقوط و ادبار قدرت قاجاریه بود که آنها را به چشم بیگانه و غیر خودی مینگریست.
اگر براساس این نگاه سادهاندیشانه و احساسی امروز به کردهای عراق بنگریم، شاید بتوان این نامگذاری را به روز کرد و شب عرب تغییر داد. دلایل زیادی برای این قضاوت وجود دارد: توسعه و امنیت که در عراق شیعه و سنی به کالایی نایاب تبدیل شده، در اقلیم کردستان به وفور موجود است. سرزنش و توبیخ بینالمللی که هر روزه و از تریبونهای گوناگون نصیب دولتمردان عراقی میشود در کردستان جایش را به تحسین و تشویق میدهد و کردها که قبلا یاغی و مخل امنیت کشور و منطقه نامیده میشدند ، امروز به عنوان نیروهای میانهرو و مسئول، حساعتماد را در میان همسایگان و قدرتهای دیگر بر جای میگذارند. مهم تر از همه اینها پیامدهای سقوط موصل برای کردهاست.
در خلا دولت مرکزی وهرج و مرج احتمالی ناشی از آن ، کردها مناطق کردنشین مورد اختلاف با بغداد را به آسانی تصرف کرده و جالب این است که به دلیل آوازه افراطیگری گروه داعش چندان هم مورد اعتراض واقع نشدهاند. به جرات میتوان گفت در هیچ دوره تاریخی – شاید به استثنای دوران پادشاهی ماد- کردها اینقدر اختیار سرزمین خود را در کف نداشتهاند. تقریبا تمامی مناطق کردنشین سوریه به اضافه مناطق متنازع فیه تا حدود 70 کیلومتری دریای مدیترانه در غرب ودر جنوب هم تا بیابانهای داغ و تفتیده عربنشین عراق به تمامی از دست دولتهای مرکزی خارج شده و در ید و اختیار کردهاست. وسعت و گستردگی این سرزمین را نه در رویاها و شعارهای رادیکال جنبش ملی کرد در دهههای گذشته بلکه در دیوان اشعار شاعران کرد باید جست. تثبیت این دستاوردها و تبدیل آنها به راهبردهای معطوف به هدف ، بخشی جداگانه است که در ادامه به آن پرداخته میشود.