چوار شه‌ممه‌ 20 تشرینی دووه‌م 2024

مروري بر تقسيم واحد‌هاي استاني در ايران⁄ د__کامران امين آوە

  • “تغيير بافت جمعيتي و نقش آن در بروز تنش‌‌هاي قومي – ملي”

تلاش براي تغيير بافت جمعيتي و برهم زدن و جابجايي مرزهاي جغرافيايي ملل، يکي از شگردهاي ديرين ديکتاتورهاي حاکم بر کشورهاي چند مليتي خاور زمين است. اين حکام مي‌کوشند با اين شگرد به اختلافات قومي ـ ملي دامن بزنند و در راه مبارزه متحد خلق‌ها سنگ اندازي کنند.
تشکيل ايالت‌ها و استان‌هايي با ترکيب شهرها و روستاهايي داراي ساکنان ملل مختلف، جابجايي ساکنان بومي و اسکان آنها در مناطق قومي ديگر ملت‌ها، همچنين تغيير اسامي مناطق مختلف جغرافيايي از جمله سياست‌‌هاي ديرين و هدفمند خاک پرستان باورمند به تئوري يک دولت، يک ملت و يک زبان رسمي است.
رخ نمايي رشته اي از بحران‌‌‌‌ها و اختلافات در ميان آذري‌ها و کردها در دوران حاکميت حکومت ملي آذربايجان و جمهوري کردستان در سال ١٣٢٥ در مرزهاي منطقه خودمختار مانند ماکو، خوي، شاپور و اورميه که با درايت رهبران دو حکومت و امضاء قرار دادي در ٣ ارديبهشت ١٣٢٥ در تبريز حل شد؛ همچنين رويداد‌‌ها و تنش‌هاي نقدە در سال‌‌هاي بعد از انقلاب بهمن ١٣٥٧ پي‌آمد چنين سياست‌‌هايي بودە است. در اين راستا توطئه‌‌ها و تلاش‌هاي هدفمند و نفاق افکنانه عاملين حکومت مرکزي در ايجاد، دامن زدن و شعله‌ور ساختن اين اختلافات نقش کمابيش تعيين کنندە‌ يا ياري رسان داشته است.
براي ريشه‌يابي چنين بحران‌‌هايي لازم است نيم نگاهي به پيشينه و شيوە تشکيل واحد هاي استاني در ١٥٠ سال اخير در ايران بيندازيم.
اگر نخواهيم در پي کاوش و ‌ريشه‌يابي جغرافياي امروزي کردستان و آذربايجان در عهد باستان ايران و گذشته‌هاي دور برويم و تنها رويدادهاي مختلف تاريخي مانند حملات و استيلاي مهاجمان بيگانه، جنگ‌ها و درگيريها با حکومت مرکزي، کوچ‌ها و اسکان‌هاي اجباري را پيش چشم داشته باشيم، مي بينيم که مرزهاي جغرافيايي، اسامي شهرها و منابع طبيعي و بافت جمعيتي بسياري از مناطق ايران از جمله آذربايجان و کردستان ايران دستخوش دگرگوني‌هاي بسياري گشته‌اند.
هر چند در تاريخ پر فراز و نشيب ايران، از دوران حاکميت هخامنشيان به بعد، تقسيم‌بندي‌‌هاي کشوري مختلفي چون: ساتراپي‌‌ها، کستگ‌ها، ايالات و ولايات وجود داشته است، با اين وجود در “ممالک محروسه”ي ايران تا قبل از دوران مشروطه، قانون مشخصي در خصوص تقسيمات کشوري وضع نشده بود. اولين قانون، “قانون تشکيل ايالات و ولايات و دستورالعمل حکام”، در ١٢٨٦ به تصويب رسيد. در سال‌‌هاي بعد “قانون تقسيمات کشور و وظايف فرمانداران و بخشداران” در٢٦ آبان ١٣١٦؛ اصلاحيه‌ قانون دوم،‌ “قانون تقسيمات کشور و وظايف فرمانداران و بخشداران”، در١٩ دي١٣١٦؛ و “قانون ضوابط و تعاريف تقسيمات کشوري” در تيرماه١٣٦٢ به تصويب رسيدند.
طبق قانون اول سال ١٢٨٦ کشور به چهار «ايالت آذربايجان»، «کرمان و بلوچستان»، «فارس و بنادر»، و «خراسان و سيستان» تقسيم شد. دوازدە ولايت نيز عبارت بودند از: استرآباد، مازندران، گيلان، زنجان، کردستان، لرستان، کرمانشاهان، همدان، اصفهان، يزد، عراق، خوزستان و دارالخلاقه تهران.
در آبان ماه ١٣١٦، در دوران سلطنت رضا شاه، طبق قانون جديد تقسيمات کشوري، ايران به شش «استان شمال غرب»، «استان غرب»، «استان شمال»، «استان جنوب»، «استان شمال شرق» و «استان مکران» تقسيم شد.
نامگذاري استان‌هاي کشور بر اساس موقعيت جغرافيايي آن‌ها و جهات اربعه بود:
• استان شمال غرب شامل‌: شهرستان‌هاي سلماس، خوي، رضائيه (اروميه)، مهاباد، تبريز، اردبيل، ميانه و مراغه؛
• استان شمال شامل: گيلان، مازندران، تهران، اصفهان، مرکزي، زنجان و سمنان فعلي؛
• استان غرب شامل: شهرستان‌هاي کردستان، گروس، کرمانشاهان، باوندپور، پشت کوه، لرستان، بروجرد، همدان، خرمشهر و آبادان، خوزستان، کهگيلويه؛
• استان جنوب شامل: نواحي بوشهر، کرمان، هرمزگان، فارس و يزد؛
• استان شمال: شرق شامل خراسان و شاهرود؛
• استان مکران شامل: بم، بشاگرد، جاسک، ميناب و زابل.
پس از ٢ ماە، اين تقسيم‌بندي شش‌گانه در ١٠ دي‌ماه‌‌ همان سال به تقسيمات جديد کشوري دربرگيرنده‌ي ١٠ استان، ٤٩ شهرستان و ٢٩٠ بخش تغيير يافت.
اين استان‌ها عبارت بودند از:
• ‌استان يکم: زنجان، قزوين، ساوه، سلطان آباد، رشت، شهسوار؛
• استان دوم: قم، کاشان، تهران، سمنان، ساري، گرگان؛
• استان سوم: تبريز، اردبيل؛
• استان چهارم: خوي، رضائيه، مهاباد، مراغه، بيجار؛
• استان پنجم: ايلام، شاه آباد، کرمانشاه، سنندج، ملاير، همدان؛
• استان ششم: خرم آباد، اهواز، گلپايگان، خرمشهر؛
• استان هفتم: بهبهان، شيراز، بوشهر، فسا، آباده، لار؛
• استان هشتم: کرمان، بم، بندرعباس، خاش، زابل؛
• استان نهم: سبزوار، بيرجند، تربت حيدريه، مشهد، قوچان، بجنورد، گناباد؛
• استان دهم: اصفهان، يزد[١].
در سال 1326 عنصر جديدي به نام فرمانداري کل به نظام تقسيمات کشوري اضافه شد. تعداد استانهاي کشور تا سـال 1336 کـه استان سيستان و بلوچستان تشکيل ميشود، 10 اسـتان بـوده، پـس از تشـکيل اسـتان سيستان و بلوچستان به 11 استان و دو فرمانداري کـل تغييـر يافت. در سـال 1337 استان آذربايجان که از ادغام دو استان سوم و چهارم تشکيل يافته بود به دو استان تغيير و استانهاي سوم و چهارم تشکلي دوباره يافتند. در سال 1337 به غير از تاسيس دوباره اسـتانهاي سـوم و چهـارم فرمانـداري کـل چهارمحال و بختياري و استان کردستان تاسيس مي شود.[٢] نگاهي به شيوە تشکيل و ترکيب اين استان‌ها نشان مي‌دهد در ١٥٠ سال اخير هيچ‌گاە خصوصيات ملي و قومي مبناي تشکيل استانها نبودە است، بلکه شهر‌ها و مناطق مختلف با قوميت‌ها و مليت‌هاي گوناگون در چارچوب جغرافيايي يک استان قرار گرفته‌اند. همين امر نيز گاە و بيگاە موجب بروز اختلاف و درگيري در بين اهالي و باشندگان آن استان‌‌ها به دلايل مختلف مي‌شود. از اين رو مي‌توان نتيجه گرفت که شکل دهي استان‌هايي از اين دست، از جمله استان آذربايجان غربي ـ که از ترکيب مناطقي از آذربايجان و کردستان در دوران رضا شاە بوجود آمد ـ در اساس غلط و هدفمند بوده است. اين سياست سرزمين ملل همسايه را به واحدهاي اداري – سياسي متعدد تقسيم کردە، با ترکيب مناطق زيست آنها با خلق‌‌هاي همسايه، ضمن تغيير بافت ملي – قومي آنها، بستر مناسبي را براي پيشبرد سياست‌‌هاي تفرقه‌اندازانه حکومت‌‌هاي مرکزي و ايجاد تنش‌هاي بين قومي بوجود آوردە است.
در کتاب مفصل و تحقيقي “فرهنگ جغرافياي ملي ترکان ايران زمين” بگونه‌اي مستدل به نمونه‌هاي از اين سياست و چگونگي تشکيل اين استان‌ها اشارە شدە است:
“… [دولت مرکزی ايران] در استان آذربايجان شرقي در شهرستان مراغه شهر کردنشين شاهين دژ(صائين‌قلعه) و در پنج بخش تکاب، شاهين‌دژ، قرە آغاج، حومه مياندوآب و مراغه يکصد و بيست و سه دە کرد نشين را از سرزمين پيوسته کردستان ايران جدا کردە و تحت اختيار و ادارە آذربايجان شرقي ترک نشين گذاشته است و برعکس.
آذربايجان غربي تشکيل يافته است از پنج شهر کردنشين مهاباد –-بوکان – سردشت – اشنويه و نقدە و چهار شهر واقع روي مرز دو خلق کرد و ترک يعني رضائيه، شاپور، مياندوآب که کرد و ترک نشين‌اند و اکثريت سکنه با ترکهاست و يک شهر ترک نشين خوي و از دو هزار و دويست و پنجاە آبادي استان آذربايجان غربي يکهزار و سيصد و بيست و هشت دە کردنشين و سي آبادي از آن کرد و غيرکردنشين(مخلوط). و هشتصد و دوازدە آبادي ترک نشين بيست و نه آبادي ترک، آسوري، ارمني نشين و سي و شش آبادي آسوري ارمني نشينند – آباديهاي کردنشين نامبردە از سرزمين پيوسته کردستان ايران بريدە شدە و در تحت اختيار آذربايجان ترک نشين بنام آذربايجان غربي گذاردە شدە و امروز ادارە امور شهرها و دهات کردنشين، با اينکه اکثريت شهرها و آباديها متعلق باکراد است با استاندار و استان آذربايجان غربي است.
در فرمانداري کل همدان ترک نشين يکصد و هفدە آبادي کردنشين و دو آبادي کردنشين(مخلوط) از اراضي پيوسته کردستان ايران ضميمه فرمانداري کل همدان شدە است.
در استان معروف بکردستان، يعني منطقه زيست ناحيه شهرستان سنندج عمل بر عکس شدە است. باين معني در شهرستان قروە هشتاد آبادي ترک نشين از سرزمين پيوسته ترکان ايران زمين بريدە شدە و در اختيار کردستان شهرستان سنندج گذاردە شدە است” [٣] بدون ترديد براي جلوگيري از هرگونه تنش احتمالي ،در ايراني آزاد و دمکراتيک، بطور کلي در شيوە تقسيم‌بندي استان‌ها يا ولايات ايران بايد بازبيني صورت گيرد و اين بازبيني بايد بر اساس پيشينه تاريخي، جغرافيايي و ملي ملل ايران انجام گيرد.
تغيير اسامي شهرها، روستاها و اماکن مختلف از سوي حکومت پهلوي‌‌ يکي ديگر از سياست‌‌هاي همگونسازي و بي‌هويت کردن تاريخ و زبان ملل غيرفارس بود. اين تغييرات بطور عمدە در راستاي مخدوش کردن مرزهاي قومي و جغرافيايي، و همچنين دامن زدن به اختلافات ارضي در بين مردم کردستان و آذربايجان چونان بخشي از سياست دولت ـ ملت‌سازي رضاە شاە انجام مي‌گرفت.
در همين راستا “در سال 1307 (…) اسامي برخي از مکان ها (درايران) تغيير يافت، مثلا عربستان به خوزستان، بندر انزلي به بندر پهلوي، بخشي از کردستان به آذربايجان غربي، اروميه به رضائيه، استرآباد به گرگان، علي آباد به شاهي، سلطانيه به اراک، و محمره به خرمشهر تبديل شد”. [٤] جالب توجه اين که، در بين ١٠٧ عنوان جغرافيايي که تا سال ١٣١٩ شمسي به تصويب اولين کميسيون جغرافيا در فرهنگستان، به رياست رضازادە شفق مسئول تغيير اسامي جغرافيايي رسيدە بود، بيشترين تغييرات مربوط به مناطق ترک و کردنشين بود. [٥] برخي اوقات وجود نام‌هاي غير بومي در استان‌‌هاي مختلف ايران و از جمله در کردستان، توجيه گرانه دستاويزي مي‌شوند براي مثلا غيرکردستاني خواندن آن مناطق. ولي نبايد از نظر دور داشت که اسامي برخي از شهرها، روستا و مکان هاي مختلف ايران در نتيجه استيلاي متجاوزين خارجي از يک سو و سياست‌‌‌ حکومت‌‌ مرکزي از سوي ديگر، دستخوش تغييرات بسياري شدەاند. در کردستان نيز با پديده تغيير اسامي برخي از مناطق آن روبرو هستيم. زمان رخ نمايي اين تغييرات به خيلي پيشتر از تغييراتي که در اواخر دورە قاجار و دوران پهلوي انجام گرفت، باز مي‌گردد، يعني در پي هجوم سلجوقيان، مغولان و سلسله‌هاي ترکمن قراقوينلو و آق‌قوينلو و حکمراني آنها در بازه ي زماني بين سدە ١١ تا ١٥ ميلادي در اين ديار صورت گرفته است. البته تغيير نامها با تغيير بافت جمعيتي هم همراه بوده است. بنابراين مشکل است وجود نام‌‌‌هاي غير کردي در کردستان را بعنوان دليلي استوار و منطقي براي اثبات تعلق خاک به گروە قومي ديگر يا غير کردستاني بودن آن پذيرفت.
نگاهي گذرا به آثار پرشمار جغرافي‌دانان، شرق شناسان و پژوهشگران و گردشگران نشان از زيست تاريخي و ديرين کردهاي مناطق کردنشين آذربايجان غربي کنوني در چارچوب کردستان مکرياني دارد. علاقمندان به اطلاع بيشتر در رابطه با کردستان مکري و تغيير و تحولات جغرافيايي و جمعيتي اين منطقه در روند تاريخ، مي توانند به آثار برجسته‌‌اي چون کتاب «شرفنامه – تاريخ مفصل کردستان» تاليف شرف‌خان‌بن شمس‌الدين بدليسي، حاوي تاريخ قبايل و سلسله‌ هاي مختلف کرد، از ابتدا تا سال ١٠٠٥ هجري قمري و از جمله حکام ولايت مکري، «مسافرت به کردستان» – سرکينر، «شرح اقامت در کردستان» – ريچ، «جغرافياي غرب کردستان» – دمورگان، آثار متعدد مينورسکي در رابطه با جغرافياي کردستان، «کرد و کردستان» اثر نيکي‌تين، تحقيقات اسکارمان در منطقه مکريان و … مراجعه کنند.

سخن پاياني
١.‌ تقسيمات ولايتي و استاني در ايران براساس خصوصيات تاريخي و اتنيکي مردم اين مناطق صورت نگرفته است. بويژە از دوران حکمراني رضاشاە به بعد، اين تقسيمات در راستاي پيشبرد سياست دولت – ملت‌سازي و ايجاد يک دولت و يک ملت، همگونسازي ملل مختلف اين سرزمين، کوچاندن ها و مخدوش ساختن مرزهاي جغرافيايي ملل و اقوام همسايه بودە است.
٢.‌ درهم‌آميزي ملل در چارچوب استان‌هاي مختلف امري است عيني و موجود. بسياري از مواقع عناوين استان‌ها تناسبي با بستگي قومي مردم و باشندگان تشکيل دهندە آن خطه ندارند. گره ي اين مساله با آوازه گري هاي خاک پرستانه و پاشيدن بذرهاي دشمني بين اين ملل باز نمي‌شود. اين مسايل تاريخا شکل گرفته، مسايل در دستور روز ايران فرداست، که نمايندگان سياسي و کارشناسان با همانديشي و همکاري جدي و مسئوولانه، بر اساس واقعيت‌هاي تاريخي و جغرافيايي در پي يافتن راه حل هاي منطقي مشکلات قومي و اتنيکي برآيند.
٣.‌ دوستي و زندگي مسالمت مردم آذربايجان و کردستان ايران، ريشه در تاريخ شکل گيري سرزمين چند مليتي ايران دارد. هرگونه کوشش براي ايجاد تفرقه و اختلاف قومي و ملي، به هر بهانه‌‌اي در راستاي خدمت به ديکتاتورها و حاکمان زر و زور حکومت مرکزي و دامن زدن به چند پارچگي و تفرقه و خصومت در بين باشندگان اين خطه ها و نمايندگان ملي و سياسي آنها است. آنهايي که از بين مخالفان رژيم آگاهانه يا ناآگانه به دلايل واهي بر سر تقسيمات واحدهاي استاني و سرزميني، به اختلاف بين خلقها دامن مي‌زنند بايد بدانند عمل شان به گره گشايي اين چالش تاريخا شکل گرفته ياري نمي‌رساند. رسالت نيروهاي آزاديخواە و دگرانديش دوري از هرگونه تنش و اختلاف، بسترسازي براي اتحاد و ايجاد جبهه مشترک تمام ملل و اقوام ايراني براي به زير کشيدن حاکميت جمهوري اسلامي و ايجاد ايراني آزاد و سيستم غيرمتمرکز دولتي است.
١٠ سپتامبر ٢٠٢١

منابع.
١.‌ تقسيمات کشوري ؛ از ايران باستان تا 10 استاني شدن در دوره رضا شاه | طرح مجلس براي دو تکه شدن اصفهان؛ يک شهر تاريخي ديگر مرکز استان مي‌شود؟
https://www.chamedanmag.com/news/

٢.‌ دکتر زهرا احمدي پور، عليرضا منصوريان، تقسيمات کشوري و بي‌ثباتي سياسي در ايران (1357-1285)
http://pdfarchive.ir/pack-08/Do_73613850103.pdf

٣.‌ ژنرال – دکتر محمود پناهيان، (تبريزي)، فرهنگ جغرافياي ملي ترکان ايران زمين ، جلد يکم، صص ٩٣-٩٢، مرداد ماە ١٣٥١،
٤.‌ يرواند آبراهاميان، ايران در بين دو انقلاب؛ ترجمه احمد گل آبادي، محمد ابراهيم فتاحي، ص ١٧٨، نشر ني، چاپ شانزدهم، ١٣٦٩ تهران
٥.‌ شهرە جلالي‌پور. تحليل تغيير اسامي شهرهاي ايران در دوره پهلوي اول و نقش فرهنگستان ايران، فصلنامه گنجينه اسناد، سال ۲۲، دفتر چهارم، زمستان ۱۳۹۱؛

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …