روز شنبە ٧ نوامبر برابر با ١٧آبان سال ١٣٩٩ خورشیدی ، سالگرد انقلاب کارگری روسیه بود. این انقلاب در اکتبر سال ۱۹۱۷یعنی دقیقا ١٠٣ سال پیش و در چنین روزی ، طبقه سرمایه دار روسیه را از قدرت به زیر کشید و پایه های حکومت کارگری را در این کشور بنیان نهاد. پیشروی جنبش طبقه کارگر و انقلاب کارگری بتدریج همه امپراتوری روسیه را در برگرفت. گشوده شدن افق سوسیالیسم و عدالت اقتصادی، و چشمنداز تامین برابری های اجتماعی و لغو امتیازات و نابرابری های ملی، اتحاد داوطلبانه ای از ملت های ساکن این امپراطوری شکل داد و بدین ترتیب اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیست متولد شد.
واقعییت این است کە تحولات انقلابی سال ۱۹۱۷ در روسیه به انقلاب فوریه که انقلابی لیبرال ـ دموکراتیک بود محدود نماند و جنگ قدرت میان نیروهای لیبرال دموکرات از یکسو و نیروهای رادیکال انقلابی و کمونیست از دیگرسو، از فوریه تا اکتبر در روسیه در جریان بود و سرانجام با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بلشویکها به رهبری لنین در روسیه قدرت را به دست گرفتند.
امروز ١٠٣ سال از آن واقعە مهم میگذرد . واقعەای که از آن بهعنوان مهمترین و تاثیرگذارترین واقعەهای جهان قرن بیستم یاد میشود. انقلاب اکتبر روسیه در قرن بیستم کە متولد آن واقعە مهم است، در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهان را دچار تحولی شگرف کرد و جریانی کلان در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پدید آورد که در بسیاری از مناطق جهان و از جمله ایران منشا اثرات عمدهای شد.
انقلاب سوسیالیستی در اکتبر ۱۹۱۷ رویدادی بیهمتا که مسیر تاریخ کلّ جهان را تغییر داد و چنان درسهای عمیقی از خود برای جنبش کارگری بینالمللی برجای گذاشت که محال است بیآن بتوان کمترین گام را برای خلاصی از شرّ نکبت سرمایهداری برداشت. موضوعیت و اهمیت و تازگی صدو سومین سالگرد انقلاب اکتبر در بطن وضعیت کنونی جهان نهفته است. امسال سالگرد انقلاب روسیه در شرایطی فرا رسید که از یکسو سرمایهداری جهانی در تب و لرزِ عمیقترین بحران همهجانبۀ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و ایدئولوژیکاش به خود میپیچد و از سوی دیگر با وجود صعود دوبارۀ مبارزۀ طبقاتی (از آسیا تا افریقا و اروپا و امریکا)، اما متاسفانە «کمونیستها» در نهایتِ پراکندگی به سر میبرند. وضعیت کنونی سرمایهداری بنا به تمام شاخصها (نابودی محیط زیست، حادترین رکود اقتصادی از زمان «بحران بزرگ» دهۀ ۱۹۳۰، رشد چشمگیر نابرابری اجتماعی، احیای دوبارۀ میلیتاریسم و گسترش جنگها و مداخلات نظامی امپریالیستی، بازگشت ناسیونالیسم اقتصادی و تقویت گرایشهای راست افراطی و فاشیستی) نه فقط نشان میدهد که این نظام گندیده و غرق در خون و کثافت بسیار فراتر از عمر طبیعی خود دوام آورده، بلکه واژگونی آن یک ضرورت و فوریت است.
انقلاب اکتبر، تحقق «وظیفۀ فوری کمونیستها» بە معنای واقعی کلمە متشکل کردن کارگران به مثابۀ یک طبقه، برای تسخیر قدرت سیاسی و سرنگونی سیادت بورژوازی بود .
گر چە دولت های سرمایه داری و امپریالیستی جهان در آنزمان با وجود آنکه هنوز زیر بار لطمات ناشی از جنگ جهانی اول کمر راست نکرده بودند، اما ارتش های خود را برای از بین بردن حکومت کارگری به کار گرفتند. در واقع حکومت نوپای شوروی وارث ویرانی های یک جنگ ویرانگر امپریالیستی، صنایع ویران شده، کشاورزی آسیب زده، قحطی و گرسنگی سراسری و فقر و فلاکت غیر قابل توصیفی بود که از حکومت تزار بجا مانده بود. سه سال نخست پس از پیروزی انقلاب کارگری، کارگران و زحمتکشان با تحمل سختی های کم نظیری، با فداکاری و امید به رهایی حکومت کارگری را از بحران مرگ و زندگی نجات دادند.
انقلاب اکتبر نشان داد که استراتژی انقلاب در کشورهای واپسمانده به لحاظ رشد نیروهای مولد با توسعۀ دیرهنگام مناسبات سرمایهداری، بیکموکاست «سوسیالیستی» است و طبقۀ کارگر تنها نیرویی است که میتواند و باید وظایف و تکالیف دمکراتیکِ تاریخاً بهتعویقافتاده را توأم با وظایف سوسیالیستی انجام دهد؛ انقلاب اکتبر نشان داد که چرا جنبش کارگریِ خودانگیخته و حتی شوراها بدون یک ارگان سازماندهی و رهبری منسجم انقلابی در قامت «حزب پیشتاز انقلابی» ناتوان از تسخیر قدرتاند؛ انقلاب اکتبر نشان داد که سرنگونی و درهمشکستن ماشین دولت سرمایهداری نخستین گام ضروری طبقۀ کارگر است برای آغاز انقلاب اجتماعی؛ نشان داد که شکلگیری دولت کارگری، «دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا»، لازمۀ بیچون و چرای گذار به سوی سوسیالیسم است.
اما انقلاب اکتبر گر چه در همان نخستین سالهای بە قدرت رسیدنش بە شکست کشیدە شد و نتوانست سوسیالیسم را متحقق کند، اما نباید بە یاد برد کە این انقلاب ، سراسر قرن بیستم و تاکنون را نیزتحت تأثیر قرار داد.انقلاب اکتبرامواج نیرومند آزادیخواهی و عدالت طلبی را در سرتاسر کره زمین به حرکت در آورد.
با پایان دوران جنگ سرد، سرمایه داری غرب با شکست حاکمیت سرمایه داری دولتی در شوروی و فروپاشی آن، سعی نمود با پایین کشیدن مجسمه لنین نه تنها کینه و نفرت خود را نسبت به مارکسیسم و کمونیسم اعلام نماید، بلکه تلاش کرد تا آخرین آثار و بقایای انقلاب کارگری و حکومت شوراها را از اذهان کارگران و توده های مردم محو سازد.
امروز و بعد از گذشت ١٠٣ سال از انقلاب کارگری اکتبر، طبقه کارگر جهان و به خصوص طبقه کارگر ایران با درس گیری از تجارب و اندوخته های این انقلاب، با زنده نگاه داشتن سنت ها و دستاوردهای انقلاب اکتبر و با اتکا به آرمان های کارگری و کمونیستی و رهایی بخش آن، می تواند مسیر مبارزات طبقاتی و انقلابی خود را در تمام عرصه ها و شرایط به غایت نابرابر و آکنده از استثمار، ستم، بی حقوقی و بربریت حاکم بر بشریت امروز، تداوم بخشیده و با قدرت سازمانیافته و متشکل، راه رسیدن به سوسیالیسم را هموار و کوتاه تر سازد.
به امید آن که تجربه سازمانیابی شورایی کارگران، به عنوان حرکتی پویا و فراگیر در درون جنبش کارگری تداوم یابد و طبقه کارگر با اتکا به تشکل های خود و بکارگیری درس های انقلاب اکتبر، در مبارزات و افت و خیزهای پیشاروی، مطالبات و حقوق پایمال شده خود را به دست آورد و پیروزمند و سرافراز اهداف انسانی و رهایی بخش خود را تحقق بخشد. اکنون زمینه ها و شرایط عینی برای رهایی از نظام ستمگر سرمایه داری آماده تر از هر زمانی است.
زندە باد انقلاب کارگری بە رهبری طبقە کارگر
مرگ بر جامعە سرمایداری
زندباد سوسیالیسم
بابەتی هاوپۆل
قفس، یادداشت چهارم: پیشبند “به یاد سپیده فرهان”
مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شدهام و هر دو بار در خانهی خودم؛ …