شه‌ممه‌ 23 تشرینی دووه‌م 2024

٨ مارس از نگاهی دیگر/ شیرین نجفی

یکی از اصلی ترین اهداف طرفداران مساوات بین زنان و مردان همانا افزایش سهم قدرت و تاثیر گذاری زنان در تمامی شئون اجتماعی وسیاسی است. بر اساس آ ماری که UNDP میدهد کمتر ار 01 % زنان جهان در ا رگانهای پارلما نی نمایندگی میکنند و تنها 6% از زنان پستهای وزارت دارند.

   دنیای سیاست مردانه است . نقش زنان در عرصه سیاست گذاری کم و کوتاه مدت است، تغییرات اجتماعی بر ساختار مردسالارانه کند و دشوار است، نقش زنان درحوز ه خصوصی و خانواده نقشی کلیدی است و در نتیجه امرمشارکت و حضور آنان در عرصه های اجتماعی را با موانع جدی روبرو میکند.

ساعت کار زنان و مردان کاملا غیر عادلانه تقسیم شده بعبارتی زنان در بهترین حالت دستکم 71 % امور خانه را بعهده دارند و این در حالی است که بسیاری از این زنان در بیرون نیز کار میکنند . تقسیم عادلانه قدرت در تمامی عرصه های اجتماعی و سیاسی بین زنان و مردان نه تنها ضامن پیشبرد دموکراسی است بلکه حق طبیعی شهروندی برای هر دو جنس است که سهم برابربرای تاثیر گذاری در عرصه های سیاسی را دارا باشند.

حضور زنان بشکل فردی در عرصه سیاست معضل و سوال امروز ما نیست. مسئله امروز ماحضور زنان در عرصه سیاست گذاری بعنوان یک گروه اجتماعی است و برای این منظور نیاز به تدوین قوانین مبتنی بر حقوق بشرمسئله امروز ماست، اما در عین حال فراموش نکنیم که تدوین قوانین لازم و ضروریست ولی کافی نیست. تغییرساختار مردسالارانه و فرهنگ مردسالار نیاز به کار طولانی و صبورانه دارد.

قوانین، رل مهم ولی محدودی را ایفا میکنند ، تجربه کشورهای غرب نیز نشان میدهد که هر آنزمان که تغییرات ساختاری بخصوص فرهنگی بسود زنان صورت نگیرد کماکان (Patriarchat مردسالاری( نقش خود را ایفا میکند ولی اینبار با مکانیسم های پنهان و پیچیده تر.

چرا حضور زنان در سیاست کمرنگ است ؟ آیا کمبود وقت و مسئولیتهای خانوادگی زنان باعث کمرنگ بودن حضور آنان است؟ آیا عرصه سیاست برای آنان جاذبه ندارد؟ آیا زنان را ههای دیگری را برای تاثیرگذاری بر میگزینند؟ آیا زنان بدلیل آنکه فضای غالب سیاست را مردانه میبینند ، از اینروست که با دنیای سیاست فاصله میگیرند ؟ آیا جو غالب مردانه موجب دلسردی زنان برای تاثیرگذاری میشود؟ آیا مردان شروط خود را به زنان تحمیل میکنند؟ پاسخ به تمامی این سوالات آری ست!

 مسئولیت حفظ خانواده و کودک ، نگهداری فرزندان و پیران خانواده تماما تاریخا به زنان محول شده. در دوران حاضر به این مسئولیت کاردر بیرون نیز اضافه گردیده . عدم تقسیم عادلانه کار در خانه و جامعه یکی از اصلی ترین عوامل عدم مساوات در بین زنان و مردان است بطوریکه سهم بالای زنان از پذیرش مدیریت خانه و خانواده مانعی جدی برای پرداختن آنان به خود وسایر مسائل اجتماعی است.

سوال اینست که چگونه میشود این مناسبات را تغییر داد و تقسیم کاری عادلانه در خانه و جامعه بنا کرد؟ اگر هدف را براین بگذاریم که میان زنان و مردان عدالت برقرار شود در آنصورت چاره ای جز بر هم زدن نظم کاذب گذشته را نداریم نظمی که به حکم زور و تاریخ به زن نقشی محوری در خانه داده و مرد را از قبول بسیاری از مسئولیتها که ” زنانه ” نیز تلقی میشود مبرا دانسته .

آیا نوع جنسیت دردنیای سیاست مهم است؟ واقعیت اینست که برای رشد و توسعه اجتماعی میبایست تمامی نیروهای انسانی بکار گرفته شود تا بهره مندی کافی نائل گردد. استعداد ، عقلانیت و احساس مسئولیت خصوصیتی انسانی است و نه جنسی . به باور من تنها دادن فرصتهای برابر به زنان است که میتواند صلاحیتهای آنان را به نمایش گذارد ما زنان باید خود را باور کنیم و دیوارخشتی ناباوری را از میان برداریم تا آنگاه در یابیم که هستی در دستهای ما متحول میشود.

بدون قبول حضور زنان در عرصه های اجتماعی و سیاسی و ارگانهای تصمیم گیری وسیاست گذاری نمیتوان ازنواندیشی سخن بمیان آورد. بسیار ظالمانه است که ما توانمندیها وشایستگیهای زنی را که از حضور در صحنه اجتماعی محروم بوده و فرصت و امکان رشد جنبه های عقلانی ، فکری، عاطفی و اجتماعی خود را نیافته با مردی مقایسه کنیم که درگیر مسائل اجتماعی بوده است.

  زن و مرد هر دو ، باید از فرصتهای برابر و مساوی بهره مند شوند تا معلوم شود که زنان نیز همچون مردان توانائی رشد و کسب شایستگیهای فراوانی دارند . بدون حضور زنان در عرصه اجتماعی و سیاسی نمیتوان از تعادل اجتماعی و سیاسی جامعه سخن بمیان آورد. معضلات تاریخی زنان تنها با حضور گسترده زنان در دنیای سیاست است که میتواند راه حلهای عملی خود را در یابد. تاریخ بشریت نشان میدهد که حرف آخر را قانون گذاران و سیاست گذارانند که میزنند.

زنان میبایست به لزوم حضور گسترده خود در عرصه سیاست پی برند و برای کسب حقوق حقه خود ، خود را به تفکر سیاسی و جنسیتی مسلح کنند. ما باید در آنجا که در بار ه ما تصمیم گرفته میشود حضور داشته باشیم. سرنوشت ما نیمی بدست ماست !! مردان در این رهگذر یاران بی همتای زنانند و نه رقبای آنان !! چگونه میشود در جهت تغییر این مناسبات غیر عادلانه عمل کرد ؟

واقعیت اینست که ما نمیتوانیم به انتظار آن روز باشیم تا تحولی اساسی در ساختار اقتصادی و سیاسی کشور رخ دهد و دستی از آسمان بیرون آید و سرنوشت زنان را دگرگون سازد. برای احقاق حقوق شهروندی نیاز به چالش است و در این چالش زنان میبایست سهیم وبرای خود وزنه ای باشند . راه رسیدن به دموکراسی را میبایست زنان و مردان با هم بپیمایند. بدین منظور برای همراه کردن نیمه دیگر نیازمند تحولیم.

اولین گام ، حرکت در جهت تغییر نوع نگاهمان به نقشهای سنتی و از قبل تایین شده به زن و مرد است. این رلها و نقشها را میبایست بخوبی شناخت و تفکیک کرد. فراموش نکنیم که این پروسه ای درازمدت و با شتابی آهسته و در خور ظرفیتهای فرهنگی هر جامعه ای ست .

اهدا ف ما جهانی است اما متد های ما محلی ست یعنی زنان در سراسر دنیا خواهان مساوات و حقوق برابرنند اما شیوهای پیشبرد اهداف بنا به موقعیت فرهنگی هر جامعه ای متفاوت است . اولین قدم برای تغییر طرز تلقی هاو تغییر این مناسبات غیر عادلانه ایجاد تحول و تغییر در نوع نگاه ما زنان به دنیای اطرافمان و مناسبات جنسیتی است .

ما زنان اولین هدف این پروژه طولانی هستیم بدون تحول ریشه ای و بینشی در ما زنان نسبت به حقوق ونقش خود ، نمیتوان انتظار تکامل و تحول داشت. تا زمانی که به پسرانمان میگوئیم ” تو مرد بزرگی هستی ، تو قوی هستی ، مرد که گریه نمیکند……” و تا زمانی که به دخترانمان میگوئیم ” ضعیفه و یا دخترک بیچاره و یا ما زنها بد بختیم چرا زن بدنیا آمدیم ویا اینکه من کار بیرون نمیکنم آقا چشمش کور پول بیاره” چگونه میشود انتظار داشت که مساوات بین زن و مرد جدی تلقی شود.

ما زنان باید در مقابل اینگونه تعبیرها و برخوردها بطور جدی بایستیم و با بروز اینگونه رفتارها با خود و با دخترانمان قا طعانه مبارزه کنیم. ما زنان هر گونه تعبیر و برخورد تحقیر آمیزی را که بواسطه تاریخ در فرهنگ مردان متاسفانه نهادینه شده را میبایست بر نتابیم و با آن از در سازش در نیائیم.

شیوه ما مسلم ا مسالمت آمیزو مبتنی بر آموزش و گسترش اطلاعات در مورد علل و چگونگی جلوگیری از بروز چنین پدیده هائی است . گام بعدی تلاش برای حضور در عرصه کار اجتماعی ، تولیدی و مدیریتی است )حق کارو معیشت( . تحقیقات نشان میدهد که همیشه در خانواده آن کسی قدرتمند است که معاش خانواده را تامین میکند و نقش اصلی را در اقتصاد خانواده ایفا میکند.

برای مثال زنان آفریقائی کشاورز از آنجا که نقش اصلی را برای خرید و فروش محصولات خود ایفا میکنند در نتیجه زن سالار هستند و تقریبا زن سالاری در آنجا حاکم است. البته در این مثال منظور تبلیغ زن سالاری نیست چرا که هدف جنبشهای زنان انسان سالاری است !! تقسیم کار در خانه یکی از مهمترین راههای ایجاد وقت و آزاد سازی انرژی است.

بدون یک تقسیم کار عادلانه، زنان قادر نخواهند بود که در عرصه فعالیتهای اجتماعی حضور یابند. متحول شدن و تغییر الگوهای از پیش تعیین شده، تقسیم کار در خانواده گامی جدی خواهد بود برای ایجاد مناسبات بهتر بین زن و مرد و هم چنین باز شدن راه برای ورود زنان به سایر عرصه های زندگی . گام بعدی که بسیار نیز حائز اهمیت است همراه کردن مردان با خیل عظیم زنان برای پیمودن راه دشوار رسیدن به دموکراسی خانوادگی و اجتماعی است. جنبش زنان بدون حضور گسترده مردان پیش نخواهد رفت. چنانچه در این مسیر مردان حاضر به تقسیم قدرت و تسلیم جایگاه غصب کرده زنان نباشند امر پیشبرد مساوات با زنان دشوار پیش خواهد رفت. مردان بلحاظ تاریخی فرصت آنرا یافته اند که مهر هویتی خود را بر قلمرو بشریت ثبت کنند و از اینرو تقسیم عادلان ه سهم در این قلمرو کار آسانی نیست و تنها در پرتو درک و آگاهی ست که این امر ممکن میشود.

جنبش زنان در حال اعتلاست و حق مداری سوال امروز زنان در سرا سر جهان است ، مردان نیز به این جنبش پیوسته اند و راهی جز سازش و پذیرش این واقعیت نیست که باید زنان را برسمیت شناخت. امروز هر گونه مقاومت در مقابل این جنبش عظیم سرنوشتی جز شکست بدنبال نخواهد داشت . مکانیسمهای استیلا و اعمال قدرت بر زنان کدامینند؟

 خانم esÅ Berit پروفسور در روانشناسی اجتماعی در کشور نروژ پس از تحقیقات بسیار در زمینه نوع رفتار و واکنشهای برخی مردان نسبت به زنان برای اعمال قدرت و تسلط برآنان به 5 شیوه و یا تکنیک برخورد دست پیدا کرد. البته این به این معنا نیست که همه مردان از این اسلوب استفاده میکنند و یا همه زنان در معرض اینگونه برخوردها قرار میگیرند . آن پنج نوع برخورد عبارتند از : نامرئی انگاشتن و نادیده گرفتن زنان : برا ی مثال وقتی زنی در جمعی سخن را بدست میگیرد ، مردان شروع به جابجائی بروی صندلیهای خود میکنند و یا روزنامه ای بدست میگیرند ویا سعی میکنند به نوعی بی توجهی خود را نشان دهند. این بدترین شیوه تسلط است. زن در چنین شرایطی خود را نا امن و ناتوان و بی ارزش احساس میکند . استفاده ازاین شیوه های رفتاری منجربه کمرنگ کردن هویت و حضور زنان میشود. این شیوه برخورد سعی بر آن دارد که هرآنگاه زنی دهان به اظهار نظر گشود اورا به گونه ای خنثی سازد مثلا از طریق آنکه از نظر او عبورکند و آنرا نشنیده بیانگارد و جنبه ای دیگر را مطرح کند ویا مسئله را به سویی سوق دهد که نظر زن نادیده تلقی شود و ازآن یا چشم پوشی شود و یا در سایه قرار گیرد . مضحکه کردن و تمسخر آمیز برخورد کردن ودست کم گرفتن زن : بگونه ای که زن خود را خجالت زده و نادان احساس کند همان پدیده ای که بدنبال خود پاسیفیسم و کناره گیری را بدنبال می آورد. برای مثال بارها شنیده ایم که آقایان گفته اند که : ” کاری که خانم ها بکنند بهتر از اینها از آب در نمییاید” و یا ” حالا دو تا زن با هم حرفشون شده بمن چه من تو دعوای دو تا زن دخالت نمیکنم ” و یا” زن جماعت بجز غیبت کردن مگه کار دیگه هم بلده” و یا رانندگی زنان رو به تمسخر گرفتن و امثال اینگونه برخوردها ! پنهان ساختن اطلاعات از زنان و گفتگو های پشت پرده: در این حالت از آنجا که مردان زنان را ناتوان میدانند سعی میکنند در گفتگوهای پشت پرده توافقات لازم را با هم و بدون حضور زنان بعمل آورند و در نتیجه سر موعد مقرر خود تصمیمات هماهنگ شده خود را بدون حضور زنان به اجرا میگذارند .

مجازات دو جانبه و دوبله: برای مثال زنی که مادر است و فعالیت سیاسی و اجتماعی دارد از طرف جامعه مورد سرزنش قرار میگیرد که گویا او مادر بدی است و یا اگر تنها وظایف مادری را انجام دهد آنگاه نیز سرزنش میشود که چرا در امور اجتماعی غیر فعال است . و یا مثال دیگر: مرد برای آنکه زن را تحت کنترل خود در آورد از دادن سرویس و توجه و عشق به زن و کودکان خودداری میکند تا اوضاع را مهار و بر طبق دلخواه خود در بیاورد.

  القاء احساس گناه و مغبون بودن به زن : برای مثال اگر بچه ها مفتخر به اخذ امتیازاتی در زندگی و اجتماع شدند این را مدیون پدرشان هستند اما اگر دچار خطا شدند مسبب مادر بی عرضه است که موجب به کجراه رفتن بچه ها شده. بعبارتی زنان همیشه گناهکارند. یا مثلا اگر زنی مورد بی حرمتی آقائی قرار بگیرد باید دید که از ایشان چه عملی سر زده که آ قا به خود جرات داده که چنین و چنان بگوید.

پدیده های بالا نه تنها در حوزه خانواده بلکه در دنیای سیاست و عرصه های اجتماعی دیگر نیز بروز پیدا میکند و لی راه مقابله با آن اینست که اولا این پدیده را بخوبی بشناسیم و دوما راههای مقابله با آن را بیاموزیم . بروز اینگونه برخوردها بارها موجب دلسردی زنان از شرکت در امور اجتماعی و حوزه های سیاسی میشود. حتی به موجب این گونه برخوردها بسیاری از زنان دیده شده که از حضور در حوزه هائی که مردان شرکت دارند خودداری میکنند.

  شیوه های مقابله با مکانیسم های فشار میتواند عبارت باشد از : باید به خود و به تواناییهای خود باور داشت . باید اعتماد به خود را بالا برد و از این فکر فاصله گرفت که گویا عامل همه اشتباهات ما زنانیم. خود را احمق و ناتوان نپنداشت و به ارزشهای وجودی خود پی برد.

باید فهمید که این متد ها فقط بخاطر از میدان بدر کردن زنان است و در مقابل این شیوه ها مقاومت پایدار نشان داد . باید در خانه ، محل کار، فامیل، انجمن ها و احزاب بحثهای جنسیتی را دامن زد و نشان داد که ما هر دو انسانیم ولی دریچه نگاهمان به هستی و پدید ها میتواند متفاوت باشد و این تفاوت عامل تکامل است . باید نشان داد که به حساب آوردن زنان و کمک به ارتقاء حضور آنان نه فقط جامعه را پر بارتر میکند بلکه خانواده را نیز محکمتر و عشق را نیز افزون تر میکند.

باید تواناییهای خود را به نمایش گذاشت و از رقبا و سر زنش های خار مغان نهراسید . میخواهم سخنم را با این جملات بپایان برسانم : در پدیده هستی اساس ا تقسیم ارزشها نه بر اساس جنسیت بلکه بر اساس جایگاه انسانی است. زن و مرد هر دو پاره های یک انسانیت واحد ند. تقسیم انسانها به جنس برتر و دون تر تقسیمی بدور از فلسفه زایش هستی است.

نگاه ابزاری به زن و پنداشتن او چون جنس دوم نگاهی بدور از ارزشهای والای انسانی و اصیل فلسفه عدل هستی است. اگر زمین برای تمامی بشر آفریده شده است پس زنان نیز نیمی از این زمینند! اگر وظیفه حفظ و نگاهداری این زمین بر عهد ه بشر واگذار شده است پس زنان نیز نیمی از این محافظینند! اگر به انسان وظیفه حاکمیت بر سرنوشت خود محول شده پس زنان نیز نیمی از این حاکمانند .

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …

وەڵامێک بنووسە

پۆستی ئەلیکترۆنییەکەت بڵاوناکرێتەوە. خانە پێویستەکان دەستنیشانکراون بە *

ئەم ماڵپەڕە لە ئەکیسمێت بۆ کەمکردنەوەی هەرزە واڵە و سپام سوود دەگڕێ. فێربە چۆن زانیاری بۆچونەکانت ڕێکدەخرێت.