تحلیل بر اساس فاکت ، امار و ارقام ، روند تحولات ، پیشینه و تاریخ رویدادها ، شرایطرمشخص ، ظرفیت ها و استعدادهای فعالین و عاملین رویداها ، منافع و خواست ها ، کاراکتر و پرنسیپ ، اگر و اما ها استوار است .
در تندپیچ ها ، در کودتا و انفجارهای اجتماعی ، در تغییر کیفی در جبهه های جنگ ، علاوه بر فاکتورهای روتین مورد نیاز تحلیل ، به اطلاعات و نقشه ها ، به پلان و نقشه ها ، به تاکتیک و استراتژی سیاست گذاران و بازیگران اصلی هم نیاز است ، که معمولا در دسترس تحلیل گران معمولی نیست .
انچه در کردستان در عراق پیش امد ، برای ان کار شده بود ، نقشه وجود داشت ، سه حکومت ایران ، عراق و ترکیه ، دو حزب حاکم اقلیم کردستان ، کاراکتر اصلی ان هستند .
ایران بازیگر اصلی ، و دو حزب حاکم و بویژه جناحی از اتحادیه میهنی و خانواده جلال طالبانی عامل اولیه ان هستند .
دهها و صدها شرکت تجاری و نفتی ، بازاری بزرگ ، و سهم خواهی و تجدید ارایش و قوای بعد از تلاشی داعش در این تحولات مهم هستند .
تا اینجا و نیاز به تغییر توازن قوا و یا نگهداری ان در وضعیت موجود ، بین بارزانی ها و طالبانی ها روشن است ، ولی انچه روشن نیست ، ایا امریکا در کجای این نقشه قرار دارد ؟
ایا این دامی است برای ایران از سوی امریکا ، این حلقه گم شده این وضعیت جدید است .
با خیانت هیچ چیزی را نمی توان توضیح داد و جهان و کردستان پر است از خیانت بخشی از رهبران علیه بخش دیگر ان و یا علیه توده های گسترده تر مردم .
سه کشور ایران ، عراق ، و ترکیه در صد سال گذشته پر است از کودتا ، خیانت ، توطئه و کردستان هم از این قاعده بدور نیست .
بهت و ناباوری ، شوک و دپرشن ، نا امیدی و اندوه ، علایم این دوره جدید است ، و مردم کردستان هستند ، خواهند ماند و این شهرها و روستاها دهها بار دیگر هم دست به دست می شوند .
بزودی ابعاد و اعماق این پلان روشن خواهد شد ، و دوره روی کار امدن بازیگران تازه و بیرون رفتن این رهبرانی که مردم را از تراژدی به تراژدی دیگر رهبری می کنند ، سالها است که تمام شده و مردم حق اعتراض ندارند ، اگر از خالقان این بحرانها و شوک ها کماکان حمایت نمایند .