بنا به گزارشات منتشر شدە، ساعت ٥ و ٤٥ دقیقە عصر روز یکشنبە ١٩دیماه ١٣٩٥ هاشمی رفسنجانی دچار عارضە قلبی شدە و لحظاتی بعد در بیمارستان “شهدای تجریش” مرد. طبق گزارشات تلویزیون و سایت های خبری وابستە به رژیم اسلامی” علارغم کوشش بیدریغ پزشکان در بیمارستان” رفسنجانی درگذشت، اما طرفدارانش از”کوتاهی مراکز پزشکی و درمانی” صحبت می کنند و مرگ وی را “مشکوک” می دانند .
رفسنجانی در سن ٨٢سالگی و در مسئولیت “مجمع تشخیص مصلت نظام ” و عضویت در “شورای نگهبان” ، رژیم اسلامی را جا گذاشت . اما این سطح از مسئولیت به هیچوجە بیانگر کاراکتر رفسنجانی در حیات سیاسی ، حکومتی و سرکوبگرانه جمهوری اسلامی نبودە و نیست . رفسنجانی از روز اول به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در زمستان ٥٧ تا کنون ، همیشە “مرد دوم” قدرت در حکومت ولایت مطلقە فقیە “خمینی و خامنەای” و در موارد متعددی نیز فرد اول تآثیرگذار بر تصمیمات سرنوشت ساز نظام بودە است. بسیاری از اگاهان به رویدادهای سیاسی و حکومت اسلامی حاکم بر ایران معتقدند کە جنگ هشت سالە ایران و عراق بە درخواست رفسنجانی و قانع کردن خمینی بعد از بازپس گیری “خرم شهر ” آدامه یافت کە دهها هزار کشتە و مجروح بیشتر و صدها میلیارد دلار خسارت برای طرفین به همراه داشت . همچنین اگاهان سیاسی معتقدند کە حاکمیت “خامنەای” محصول همکاری(توطئە) مشترک “هاشم رفسنجانی و احمد خمینی” بود کە در سالهای اخیر چند بار هم شاخ به شاخ شدند.
تردیدی نیست کە رفسنجانی همچون امامش خمینی و سپس خامنەای، از روز اول سرکوب قیام و مبارزات حق طلبانه مردم ستمدید ایران با سرکوب کارگران بندرانزلی ، نوروز خونین سنندج و سپس “فرمان جهاد” خمینی علیە کردستان، کشتار بیرحمانه ترکمن صحرا، سرکوب دانشگاهها تا شکستن قلم ها ، قتل روشنفکران و دگر اندیشان تا سازماندهی قتل های زنجیرەای پاییز ٧٧ ، سرکوب زنان و اسیدپاشی علیە آنان تا قتل عام زندانیان سیاسی در ٣٠خرداد ٦٠ و تابستان و پاییز ٦٧، ادامه جنگ خونین و مصیبت بار عراق و ایران بعنوان معاون فرماندە نیروهای مسلح رژیم اسلامی (کە خمینی فرماندە و رفسنجانی معاون ایشان بود) تا ترور فعالین و مخالفین سیاسی در خارج و داخل کشور، تا سازماندهی و حمایت از گروەها و شبکەهای تروریستی و بنیادگرای اسلامی و دولت های حامی آنان و دهها صفحە و صحنە خونبار دیگر ، شریک و بخشی از کارنامه “سردار سازندگی” ، ” مرد عبور از بحرانهای جمهوری اسلامی” و “عالیجناب سرخ پوش ” است کە در همه آنها دستان کثیف و خونین رفسنجانی مشهود و نقش بازیگر اول صحنەها را داشتە است. رفسنجانی از معماران اصلی و درجە اول ایجاد سیستم سرکوبگر و ضدانسانی رژیم مذهبی “ولایت فقیە” بود.
در عرصە اقتصادی نیز، رفسنجانی از بزرگ سرمایەداران ایران ، از حامیان بازار آزاد و طرفداران پروپاقرص نئولیبرالیسم اقتصادی ، از مسببین رانت خواری و دزدیهای کلان حکومتی و از عاملین اصلی تحمیل فقر و گرسنگی بر طبقە کارگر و مردم محروم جامعە ایران ، همگام با تحکیم پایەهای استبداد خونین مذهبی بود. رفسنجانی فارغ از دو دورە رئیس جمهوری و سە دورە نشستن بر ریاست مجلس ، اما زمانیکە به همت باند بیت رهبری از رقیبش “احمدی نژاد ” هم در جدال رئیس جمهوری شکست خورد ، کماکان در مرکز قدرت ماند و علارغم مخالفت های “خامنەای” با وی ، همیشە در تحکیم نظام خونین جمهوری اسلامی و ولایت فقیە، نقش کلیدی و مدافع “رهبر” را بازی کرد.
از لحظات پخش خبر مرگ هاشمی رفسنجانی، اصلاح طلبان حکومتی ، مفسران جناح راست کانالهای تبلیغاتی داخلی و خارجی و لیبرالهای نان به نرخ روزخور و عصای به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی، با وارونه نگری در زندگی سیاسی و حکومتی رفسنجانی ، با مقایسە ایشان به الگوی حکومتیشان “امیرکبیر” ، با جعل تاریخ خونبار حیات “هاشمی” جنایتکار ، درواقع قصد تبرئە جمهوری اسلامی و تاریخ خونبار آنرا دارند. رفسنجانی ، یعنی جمهوری اسلامی با تمام خصوصیات و ویژەگیهای آن و جمهوری اسلامی یعنی هاشمی رفسنجانی . رفسنجانی یک ساعت و یک روز هم در صف مردم نبود و همیشە در جبهە مخالف و ضدیت با خواستها و مطالبات آنان قرار داشت .
اما باید گفت کە رفسنجانی ناگفتەهای زیادی از جنایات جمهوری اسلامی در عرصە داخلی و بین المللی در سینە داشت کە با مرگ “مشکوک” و غافل گیر شدن هوادارانش ، همه آنها را با خود به زیر خاک برد. آرزوی اکثریت مردم ایران و بویژە قربانیان جنایت های جمهوری اسلامی این است و خواهد بود کە سران جمهوری اسلامی در یک دادگاه مردمی و جوابگو، در بارگاه مردم زجرکشیدە و ستمدیدە مردم ایران، محاکمە و تاوان جنایات و قصاوت های کە علیە این مردم ، منطقە و جهان آنجام دادەاند، پاسخگو و بپردازند، نه با مرگ طبیعی در جهان ناامنی کە ایجاد کردەاند آسودە سربربالین بگذارند.
تضاد منافع و شیوە نگرش برای ادامه حیات جمهوری اسلامی و جنگ جناحها ، از بدو سرکار آمدن این رژیم تا کنون و عشق و نفرت “خامنەای ” و “رفسنجانی” بویژە در سالهای اخیر، برکسی پوشیدە نبود . اما بی شک ، مرگ مرد “هزارچهرە” جمهوری اسلامی، برای خامنەای و جناحش و برای کل جمهوری اسلامی کە ” رفسنجانی ” از ستون های اصلی حفظ آن بود ، سخت تمام خواهد شد. خامنەای اگر قلبآ هم از مرگ رفسنجانی خوشحال باشد ، اما در عمل و در بحرانهای روزانه کە جمهوری اسلامی در عرصە داخلی و بین المللی با آن روبرو بودە و خواهد شد ، ” فقدان همرزم و همگامی که سابقهی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام میرسد(بخشی از پیام خامنەای بعد از مرگ رفسنجانی) و باز به گفتە این سردستە جنایتکاران جمهوری اسلامی در ” بینالحرمین کربلای معلی ” بستە شد، برای ایشان و نظامش به شدت احساس خواهد شد .
مرگ رفسنجانی برای اکثریت مردم زجرکشیدە و داغ دیدە ایران نیز، اگر چە بدون محاکمە و جوابگویی به جنایات صورت گرفتە ٣٧سال گذشتە وی و جمهوری اسلامی همراە و پروندەاش بستە شد ، بی شک شادی بخش خواهد بود . اما لازم است از این خوشحالی ، برای خودسازماندهی، اتحاد و مبارزە انقلابی ، اگاهانه و فعالانە تر با هدف بە گور سپردن کلیت نظام جمهوری اسلامی استفادە شود کە رفسنجانی مظهر و از معماران اصلی آن بود.
١٩ دیماه ١٣٩٥