من بعنوان یکی از افرادی که در کنگره اول کومهله شرکت داشتم ، بر این باورم که انتشار علنی متن این مباحثات کاری مفیداست ، که می بایست حداقل 35 سال پیشدر اختیار اعضا کومهله و فعالین جنبش چپ و انقلابی آن زمان قرار می گرفت .
صورت جلسات نشستهای کنگره اول کومهله ، علیرغم کمبودها و نواقصی که دارند ، یک سند تاریخی مهم و در همان حال پرافتخار برای همه ما شرکت کنندگان در آن کنگره است .
برای درک بهتر مباحثات آن کنگره ، باید به زمین و زمانی که کنگره در آن شکل گرفت ، شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوران، خفقان حاکم ، سن متوسط اعضا شرکت کننده در کنگره – من خود در آن مقطع 24 سال سن داشتم – و … توجه کرد .
نمی توان و نباید با دید و تجارب کنونی ، کنگره اول کومله مورد نقد و بر رسی قرارگیرد .
ما جمعی از جوانان انقلابی و پر شور چپ بودیم ، که در شرایط خفقان ساواک ، باعشق و ایمان به جامعه ای انسانی تر، به رفع ستم و استثمار، به جامعه ای بی طبقه، به عدالت و آزادی، به بهبود جدی وضعیت فلاکت بار زندگی توده های کارگر و زحمتکش ، به رفع ستم و تبعیض علیه مردم کردستان می اندیشیدم .
جمع کوچک ما که نمایندگی رفقای بسیاربیشتری را می کردیم ، و اکثرمان بعد ازسالها شکنجه و فشار از زندان سیاسی شاه آزاد شده بودیم ، بکار مخفی در میان توده ها مشغول بودیم ، بگونه ای حرفه ای به امر آگاهی بخشیدن و متشکل کردن تودههای زحمتکش و جوانان انقلابی مشغول بودیم .
هر سند تاریخی و با توجه به ارزش واهمیتی که برای مردم و جریان پیشرو وانقلابی دارد ، باید در اولین فرصت ممکن در اختیار جامعه قرار گیرد ، تا فعالین سیاسی و مدنی بتوانند درک روشن تر و واقعی تری از تاریخ تحولات فکری و عملی جنبش داشته باشند.
اسنادی که هیچگونه خطرات احتمالی وامنیتی برای فعالین سیاسی بوجود نمیآورند، ضروری است انتشار علنی یابند ، تا بتوان انرژی و توان گستردهتری را درخدمت تحقق آرمانهای انسانی و چپ بسیج نموده ، و به درک واقعی و شفاف تحولات نظری و فکری در جامعه منجر شود .
در دنیای مدرن و پیشرفته ، اسناد طبقه و زمان بندی شده و بخش عمده اسناد دولتی، بعد از مدت زمانی در اختیار محققین ومدرسین و … قرار می گیرد، و با این امید که انتشار علنی متن مباحثات کنگره اول کومەله، با انتشار دیگر اسناد موجود تکمیل گردد .
باشد که کومەله ای که پیشقراول و پیشتاز بسیاری از مبارزات و ابتکارات توده ای ومترقی در منطقه بود ، این بار هم نقش پیشروی را در انتشار علنی اسناد سیاسی و مخفی خود ایفا نماید .
چرا 35 سال پیش می بایست اسناد کنگره اول کومەله در اختیار اعضا و کادرهای سازمان قرار می گرفت ؟
واقعیت این است که ما علیرغم کار سخت وتوده ای ، علیرغم آماده سازی خود و بخشی از پیشروان جامعه ، آمادگی لازم را برای تحولات سریع دوره قیام سال 1357 نداشتیم .
انتظار نداشتیم که با آن سرعت در ایران انقلابی رخ دهد ، کردستان آزاد گردد و ما در مقیاسی وسیع و توده ای در رهبری بخش بزرگی از جنبش جامعه کردستان قرار گیریم .
بدلیل وضعیت ویژه کردستان ، ما عملا دررآس جنبشی قوی و مسلحانه ، قرار گرفتیم، که به گواه این صورت جلسات نه توان وابتکار آنرا داشتیم ، و نه با انتشار علنی ویا درون تشکیلاتی این اسناد ، از انرژی گسترده خارج رهبری موجود استفاده مناسب و درخور کردیم .
اگر این اسناد بموقع در درون تشکیلات چاپ و پخش می شد ، اعضا و فعالین ما متوجه محدودیت و مشکلات رهبری قرار میگرفتند، چه بسا آستین را بالا زده و با توان و خرد جمعی ، بسیاری از اشتباهات بعدی مجال بروز نمی یافت .
مرگ و جان باختن فاجعه بار و زود رس رفیق فئواد مصطفی سلطانی و جان باختن تعدادی دیگر از کادرهای اصلی سازمان در اوایل قیام و استقرار جمهوری اسلامی، ضربه سنگین و فلج کننده ای بود بر بدنه تشکیلات ، درست در زمانی که ما بیش ازهر وقت دیگر حیات سیاسی سازمان ، به رهبری روشن بین و توانمندی نیاز داشتیم .
من عمیقا بر این باورم که انتشار بموقع اسناد کنگره اول کومەله می توانست خون جدیدی در بدن سازمان جاری کند ، که متاسفانه با اشتباه عدم انتشار بموقع آن ، ما قادر نشدیم آنگونه که لازم است از توان و انرژی رفقای خود استفاده نماییم.
اینک و بعد از حدود چهار دهه از تشکیل کنگره اول کومەله ، مباحثات کنگره اول منتشر گردیده ، و خلاصه وار به چند نکته میپردازم :
1. جلسات کنگره اول کومەله ، اولین و مهم ترین نشستی بود که تاثیر زیادی روی هماهنگ کردن محافل و هسته های مخفی تشکیلات داشت .
خفقان ساواک ، دستگیری و زندانی شدن بسیاری از رفقای رهبری توسط رژیم سلطنتی، ضرورت جلوگیری از ضربات دیگر ساواک بر بدنه سازمان ، امکان چنین نشست و جلساتی را به ما نمی داد .
این نشست ها کمک کرد که توافق نظریبیشتری شکل گیرد و اختلافات شخصی رابمیزان قابل توجهی کاهش دهد .
2 – اختناق ساواک ، نبود منابع مطالعاتی لازم، اختلافات چین و شوروی سابق ، سن کم ما و تجارب نا کافی ، بستر بسیاری ازمشغله های فکری و نظری آن دوره ما بود .
چند جزوه و مقاله مائو تسه تونگ ، رهبروقت حزب کمونیست چین در مورد ضرورت انتقاد و انتقاد از خود ، انعکاس خود را درانتقادات افراطی از خود و دیگران در کنگره اول نشان میدهد .
ما جوانان پرشور و انقلابی که کمر به تغییرجهان کهنه بسته بودیم ، بی رحمانه و بگونهای غیر واقعی خود و رفقایمان را زیرتازیانه انتقاد و انتقاد از خود نوع چینی آنقرار داده بودیم .
3 – درک ناقص و نا روشنی از سوسیالیسم ، کمونیزم ، طبقه کارگر، انقلاب ، توده ها ، روشنفکران و … داشتیم .
ما روشنفکرانی که در رهبری کومله بودیم واکثرا از طبقات و اقشار بالا و ثروتمند جامعه آنروز کردستان بودیم ، تصمیم گرفته بودیم برای اصلاح گرایشات خرده بورژوایی و غیر کارگری خود ، بمیان کارگران و زحمتکشان برویم ، و ضمن اصلاح خود ، به امر آگاهی و تشکل دادن توده های زحمتکش بپردازیم .
در پایان و بعد از حدود چهل سال از کنگره اول کومەله ، اینک که ما سنی داریم ، تجربه زیادی کسب کرده ایم ، بسیار خوانده ایم، سفرهای بسیاری کرده ایم ، جهان را بهترمی شناسیم ، چگونه مباحثات کنگره اول کومله را ارزیابی می کنیم ؟
با عقل و تجربه امروز ، بسیاری از آن مباحثات آن کنگره ، بدیهی ، ساده و شاید غیر ضروری و پیش پا افتاده است .
آنروز ما انقلابیون جوان و پر شر و شوری بودیم ، که انقلاب ما را از جلسات کنگره ، به صف اول مبارزات توده ای علیه شاه ، به مبارزه برای سرنگونی شاه ، به مبارزه علیه رژیم تازه تاسیس جمهوری اسلامی پرت کرد .
نسل ما ، رهبری و تشکیلات آن زمان کومەله، رنج و مشقات بسیاری کشید ، فداکاری بسیاری کرد ، تا جلو استقرار ضدانقلاب وارتجاع جمهوری اسلامی را بگیرد .
ما هر نظری در مورد مباحثات کنگره اول کومەله داشته باشیم ، نمی توانیم یک نکته رافراموش یا انکار کنیم ، و آن این است شرکت کنندگان در آن کنگره و رفقایی که در آن کنگره نمایندگی می شدند ، مبارزین شرافتمندی بودند که علیه استبداد شاه وساواک ایستادند و برای جلو گیری ازاستقرار ارتجاع و استبداد اسلامی جنگیدند و فداکاری بسیاری کردند .