عصر شنبه پانزده خرداد یادداشتی در شبکه های اجتماعی منتشر شد که طی آن از “مردم آزادیخواه و شریف انتظار ” داشت “در حمایت از جعفر عظیم زاده و محمد صدیق کبودوند و علیه شلاق زدن کارگران…. روز یکشنبه 16خرداد ساعت 6بعد از ظهر در خیابان های اصلی شهرهای کردستان راهپیمایی” کنند.
فراخوان از سوی”تعدادی از فعالین مدنی و دانشجویی” بدون ذکر نام و امضای هیچ تشکل شناخته شده یی صادر شده بود…..همین قدر خلاصه – و بی که قصد تحلیل و ارزیابی چنین فراخوان های سستی را داشته باشم-،عرض کنم از آن جا که من به شکلی کاملا تصادفی و اتفاقی در شهر سقز بودم به اتفاق رفیقی راس ساعت موعود به خیابان اصلی شهر ( امتداد میدان هه لو) رفتیم و از آنجا راهی خیابان ساحلی و پارک مولوی کرد شدیم. به ازای هر شهروندی که برای گردش و هوا خوری به پارک و خیابان آمده بود کم و بیش دو یا سه نفر پلیس رسمی لباس شخصی و پلیس امنیتی مجهز به شلاق و انواع اسلحه مانور می داد!”مردم آزادیخواه و شریف” روی چمن ها دراز کشیده و مشغول هوا خوری بودند!! کم و بیش یک ساعتی را در جوار “برادران پلیس” بالا پایین رفتیم و اولین و آخرین و بزرگترین تجمعی را که دیدیم “اجتماع” ما دو نفر بود. البته در این مدت یکی از فعالان قدیمی جنبش کارگری را هم دیدیم که تک و تنها در گوشه یی نشسته بود و خمیازه می کشید! توجه کنید این جاخیابان اصلی شهر سقز است! سقز! بله سقز! باری بدون آن که برای این وقت تلف کردن بیهوده عصبی باشم به این تذکر ساده و دم دستی خطاب به فراخوان دهنده گان ” مدنی و دانشجویی” — البته ارجمند و محترم- اکتفا می کنم که توقع اکسیون و راه پیمایی در مملکت “شهید پرور ما”بدون سازمان دهی و دخالت موثر تشکیلات و تنها با صدور بیانیه چیزی است شبیه سفر به کره ی مریخ با ماشین مشدی ممد علی که نه بوق داره نه صندلی! مستقل از این که فراخوان دهنده باید از یک پشتوانه ی عمیق و شفاف و معتبر توده یی بهره مند باشد و صرف نظر از این که -به قول شاملو-“چشم من از هیچ جنبش خود انگیخته یی آب نمی خوره” مساله به ساده گی این است که اگر “مردم آزادیخواه و شریف” با هر اطلاعیه ی بی نام و نشانی به خیابان می آمدند آن گاه باید واقعا حزب و تشکیلات را می گذاشتیم در کوزه .. …. دست کم گرفتن مبارزه ی سیاسی و طبقاتی آن هم تا این حد به راستی شگفت ناک است! اگر این فراخوان برای ما آب نداشت باری برای سازمان های مختلف پلیس نان اضافه کاری داشت! وقتی این همه پلیس را در خیابان دیدم یقین یافتم که اتاق فکر ها و روسا و فرماندهان محلی ایشان نیز هیچ شناخت درستی از پروسه ی مبارزه ی سیاسی ندارند و فقط حاضر و یراق و گوش به زنگ هستند که با شنیدن هر تک زنگی “همه با هم” هجوم بیاورند و خفه کنند!
بی شک جعفر عظیم زاده شایسته ی بیشترین حمایت است …..
سقز.16خرداد
محمد قراگوزلو