مائو: قدرت سیاسی از لولە تفنگ بیرون میآید !
انقلاب سال ١٩٤٩ میلادی برهبری حزب کمونیست و شخص مائو در کشور چین کە تار پود روستائی داشت تحول عظیمی بوجود آورد. دکترین مائو بر اساس تز سە جهان تفسیر و ترجمە می گردید . رویزیونیزم در شوروی، مراحل دگردیسی خویش را باسرعت می پیمود . در صد چشمگیری از انقلابیون و آزادیخواهان جهان از این قطب باصطلاح کمونیست منزجر و روی بر تافتە و ، بسوی دکترین مائو سمت گیری کردەبودند . اگرچپ سنتی و کلاسیک ایران ، بسوی دکترین مائو علایق و سمت وسوئی داشتەاند، حقیقتأ گناە و جرمی مرتکب نشدەاند . آثار مائو، در اکادیمیای پکن کە صدها زبان شناس و مترجم توانا در اختیار داشت ، یکی پس از دیگری بزبان های متفاوت ترجمە میگردید . ترجمەهای فارسی آثار مائو در محافل چپ کلاسیک ودانشجوئی خصوصأ در تهران، مشتاقان زیادی داشت . و این کتاب ها ، از دیدگاە و ارزیابی “ساواک ” سیستم شاهنشاهی را بطور جدی تهدید می نمود و ، همیشە در تعقیب ها و اسارت دانشجویان و آزادیخواهان ، از مدارک قاچاق وخطرناک بشمار می آمدند. طرفداران کتاب های اندیشمندان دیگر مانند: مارکس، کیم ایل سونگ، انگلس ، لنین ، بوردیگا، تروتسکی، انورخوجە ، پلخانوف، برلینگوئر ، هوشی مین ،چەگوارا، چوئن لای و زینویف کم نبودند . اما گرایش بسوی کتاب های مائو باتوخە بە ساختار زیربنائی و روبنائی جامعە ایران جاذبەی خاصی داشت . حزب کمونیست چین ،در پروسەی تبلیغات و بزرگنمائی کم نیاورد . درواقع شکست ها و افتضاح های حزب کمونیست شوروی ، کە در سال ١٩١٧ میلادی هژمونی سیاسی را کسب کردە بودند و، می خواستند ” سوسیالیزم ” را در جامعەای کە حقیقتأ بافت کارگری ضعیفی داشت پیادە کنند ، بستر مناسبی برای مقبولیت حزب کمونیست چین گردید . همزمان دول امپریالیسی با تمام قدرت در صدد بشکست کشانیدن رژیم نو پای شوروی بودە و، در واقع بنحوی در محاصرە و تنگنای اقتصادی اسیرش کردە بودند . حزب کمونیست چین در ساختار جامعە ، چنان نفوذ و تسلطی یافتە بود کە، پرستش حزب داشت بصورت روالی عادی و کلتور جا افتادەای در میآمد . اما برنامەهاو پروژەهای حزبی موفق نبودە و، بە رشد و شکوفائی جامعەی چین کمک چندانی نکردند. مائو انسانی آگاە، تاریخدان ، خردمند و قدرت فوق العادە عظیمی در بسیج تودەها داشت . تقریبأ بعد از شانزدەسال دریافت، می بایدبرای مبارزە با مخالفین و دگراندیشان ، باتاکتیک تازەای آنها را از میدان دور سازد . لذا با مطرح کردن انقلاب کلتوری و فرهنگی ،کە از مسیر و کانال وحشتناکی عبور کرد، افکار عمومی جهان و ناراضیان چینی را خلع سلاح نمود . در سال ١٩٦٦ میلادی و احتمالأ زود تر زمینەها و تدارک این جنبش چیدە شدە بود . برایند انقلاب کلتوری بر روی چهار ستون تکیە داشت : ١- افکار و ایین قدیمی ٢- سنتهای کهن ودیرین ٣- عادات و رسوم دیر پای مردم ٤- فرهنگ باستانی و پایدار .
نقاط ضعف این پلاتفورم ، نوسان و جلوهای متفاوتی داشت . شدیدأ حزب توصیە میکرد ، کە مسیر صحیح را می باید از رنجبران سختکوش یاد گرفت . گاردهای سرخ بازوی توانمند انقلاب لقب گرفتە بودند ، اما در پراکتیک بە ابزار سرکوب استحالە یافتە و، تودەهای مردم را زیر فشار گذاشتە بودند . در دوران این جنبش فرهنگی و کلتوری ، استدلال و اقناع، جای خویش را بە تحکم آمرانە، کج اندیشی و تحجر دادە بود و، می بایست آحادمردم بە حزب کمونیست و رهبریش وفادار باشند . پدیدە سانسور دولتی و پنهان کاری موذیانە، و دوری از شفافیت سیاسی کە سالیانی بود در جوامع غرب مختصات،جایگاە و ارزشی نداشتند، در چین جا افتادە بودند و، تاثیرات و انعکاس این پدیدە در خاورمیانەمـشاهدە می گردید .اکنون در کشورهای نپال، سریلانکا ، بوتان، هند، فیلی پین، کلمبیا، انگولا، نامیبیا و اکوادور احزاب طرفدار خط مشی مائو فعالیت می کنند . برچسب های ملاک ، دشمن حزب ، خائن ،دشمن مردم القابی حاضر و آمادە در دسترس گاردسرخ قرار گرفت کە بر پیشانی دگراندیشان کوبیدە می شد . ستاتوس و اعتبار دبیران، آموزگاران و اساتید دانشگاە ها ، بشیوەای دردناک زیر ساطور و منگنەهای گارد سرخ قرار گرفت . در زمان جنبش فرهنگی دروازەهای دانشگاە ها برای مدتی بستە شدند و، دانشگاهیان با پرنسینب ، در برابر برچسب های کذائی و مشمئزکنندە ، باج سنگینی را پرداخت کردند . زحمات کمر شکن و پر مشقت معلمان درسطحی بود کە می بایست یک جوان پانزدەسالەی چینی دوهزار سمبول و نیشانەی الفبائی را بشناسد و یادبگیرد . طیف میلیونی و بی نهایت وسیع دانش آموزان را بمیدان کشیدە وفرصت و مجال تاریخی یافتند تا، نسبت بە آموزگاران اوج گستاخی و شقاوت نشان دهند. روند مبارزات دانش آموزان از کانال ” انارشیزم و انتقام ” می گذشت . تعداد دانش آموزانی کە در قتل اساتید و آموزگاران با پرنسیب، شریف و بیگناە محاکمە شدند قطرە در برابر دریا بود . بعد از مرگ مائو نمایندگان فکریش را بە دادگاەهای ایالات کشیدە و عنوان باند ” تبهکار چهار نفرە ” را بە آنها دادند . از خانم جیانگ چینگ همسر مائو در دادگاە های فرمایشی اعتراف گرفتە وایشان بی محابا خطاب بە ماسمیدیا گفت : بخاطر همسرش ، ایدەها و دستورات مائو اسیر شدە و قربانی می گردد * جامعەشناسان و متفکران مارکسیست ، با گذشت فراوان ، این جنبش فرهنگی را فاجعەای در تاریخ ذکرمی کنند . * انقلابیون جهان کە تفسیر لوژیک و منطقی از مارکسیزم دارند این نهضت کلتوری را مشحون، از اشتباهات ، کج روی، لغزش ها و بی عدالتی ارزیابی می نمایند . * حزب کمونیست چین در کنفرانسها، سمپوزیوم ها و کنگرەهایش ، در مورد انعکاس و پیامدهای این رویداد وحرکت اجتماعی کە درواقع با مبانی مارکسیزم بیگانە بود ،مطلقأ سکوت کردەاست . و جزیرەی هونگ کونگ کە پس از سالیان طولانی بە چین مسترد گردیدە ، اکنون با نظام و سیستم حکومتی دیگری ، کە با اساسنامەی حزب کمونیست چین در تضاد و مغایرت کامل قرار دارد ادارە میگردد . فرار مغزها بسوی اروپا و امریکای شمالی ، کە سرمایە قابل اتکای چین است، ادامە دارد. ثروتمندان و صاحبان فوندهای کارتلی در چین ، امکانای مادی خویش را در پروسەای آهستە و پیوستە ،بکشورهای غربی انتقال دادەاند .
نتیجەگیریها بعد از جنبش فرهنگی : ١- در حقیقت حزب کمونیست چین . از ابزاری برای نابودی دگر اندیشان و مخالفان بهرەبرداری کرد و، حزب را کە از حل مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی عاجز ماندە بود کمک شایانی نمودە و ، در این بستر نیروها و مخالفین حزب را تصفیەی تاریخی نمود . ٢- آنهائی کە باصطلاح مجرم شناختە شدند، در ملاء عام بە جرم های ساختگی و بی اساس و زیر فشار گارد سرخ اعتراف کردند . نویسندگان ، هنرمندان ، شاعران ،متخصصین و موسیقیدانان کە از مشی حزب دل خوشی نداشتند بیرحمانە سانسور، بایکوت و مورد نفرت گارد سرخ قرار گرفتند . ٣- پدیدەی نوظهور رویزیونیسم ، کە در جنبش های کارگری قدعلم کردە بود ، خیانت کارانە ارزیابی شد . محافل چینی کە مواضع رویزیونیست های روسی را تبلیغ می کردند ، بعنوان نمایندەگان مستقیم رویزیونیسم در رسانە های گروهی، معرفی شدند ٤- گویا با ناسیونالیزم کە در جنبش کارگری چین رشد کردە بود ، مخالفت های اینجا و آنجا می گردید . ٥- بعدا از انقلاب فرهنگی پلاتفورم ،تاکتیک و استراتژی حزب کمونیست چین ، ترمیم و باز سازی گردید و وعدەهای فراوانی در زمینە های شکوفائی اقتصاد، تکنیک و رفاە اجتماعی بە مردم دادە شد .
* * * * *
یک نکتەی تاریخی : ایدەها و تفکرات مارکسیزم – لنینیسم اکثرأ با زبان های چینی ، روسی و آلمانی نوشتە شدەو، در قدم دوم بە زبان های انگلیسی، فرانسوی ، اسپانیائی و چکی برگرداندە و، در قدم سوم بزبان های عربی ، ترکی و فارسی ترجمە گردیدە و ، بعضأ و در مرحلەی چهارم اززبان های عربی ، فارسی و ترکی بە زبان کردی ترجمە شدەاند . آزادیخواهان کردستان ،کە سیستم کدهای مغزیشان با ” زبان مادری” آرایش نیافتە ، ترجمەهای دست سوم و دست چهارم بدستشان میرسید. البتە این ترجمەها با دخالتهای نا مسئولانەی احزاب شیوعی عراق و سوریە ، حزب تودەی ایران و حزب کمونیست ترکیە انجام می گرفت.
خرداد ماە ١٣٩٥ ( مای ٢٠١٦ )