سێ شه‌ممه‌ 30 نیسان 2024
ئیبراهیمی عەلیزادە

درباره کاری ناروا / ابراهیم علیزاده

چند روز پیش کاک ساعد وطندوست یک جلد از کتابی تحت عنوان مباحث کنگره اول کومه له، که حاوی یادداشتهای این نشست بود را همراه با نامه ای برایم فرستادند. در نامه ایشان آمده بود که اگر ملاحظه ای در مورد این کتاب دارم، آنرا بنویسم تا در چاپ بعدی کتاب در نظر گرفته شود. از آنجا که من یکی از ده نفر شرکت کنندگان در این نشست بودم، برای روشن شدن اذهان کسانی که آنرا مطالعه میکنند، لازم دیدم به نوبه خود نکاتی را در رابطه با این کتاب تاکید کنم.

 

(۱)_سابقه مسئله

 

حدود چهار ماه پیش کاک ساعد وطندوست در یک تماس تلفنی به من گفتند که در نظر دارند یاداشتهای جلسات نخستین نشست کادرهای کومه له را که بعدا کنگره اول نام گرفت را منتشر کنند. من از ایشان سوال کردم که هدف از این کار چیست؟ ایشان جواب دادند که در نظر دارند تاریخ کومه له را با مراجعه به اسناد، مستند کنند و در اختیار افکار عمومی قرار دهند و این بخشی از پروژه است که در دست انجام دارند. تاکید کردند که این سند معین  نشان می دهد که بر خلاف آنچه که در مورد گذشته این تشکیلات گفته میشود، کومه له در دوره انقلاب ایران دارای خطوط برنامه ای و خط مشی روشنی بوده است. من در جواب تائید کردم که البته چنین است.

 

من هرگز این متن را قبلا نخوانده بودم اما مباحث کنگره را که خود در آن شرکت داشتم به خاطر می آوردم. یاد آوری کردم که بخش زیادی از مباحث این نشست به انتقاد از خود هائی اختصاص دارد که انتشار آنها ضرورت سیاسی خاصی ندارد. درآوردن مباحث سیاسی و برنامه ای هم از متن یادداشتها، به یک ادیتوری دقیق نیاز دارد، تا بتواند از این لحاظ روح واقعی نشست را منعکس کند. هم چنین گفتم بویژه کسانی که در قید حیات هستند و در این نشست حضور داشته اند، لازم است قبل از انتشار آنرا مطالعه کنند. یاد آوری کردم که صورت جلسات با توجه به غیر حرفه ای بودن شیوه نگارش آنها، نادقیق اند و در مواردی سوء تفاهم هائی به وجود می آورند که ممکن است مورد سوء استفاده ناروا در مورد این و آن و در مورد کل کومه له قرار بگیرند. ایشان گفتند که در این زمینه تصمیم خود را گرفته اند و قبل از انتشار هم آنرا برای من خواهند فرستاد. با این قول و قرار، تا حدودی خیالم راحت شد، که به هر حال فرصت برای بحث و دیالوگ در این مورد باقی است. اما متاسفانه نسخه کتاب پس از چاپ و انتشار آن بدست من رسید. قبل از دریافت نسخه چاپی هم نسخه اینترنتی آن هم در سایتها قابل دسترس بود. حال که به هر صورت کتاب منشر شده است تاکید بر روی چند نکته را ضروری میدانم.

 

(۲)_ این کتاب سندیت ندارد

این کتاب نمیتواند بعنوان یک “سند” تلقی شود. شاید برای کسی که در این نشست شرکت داشته است و بخواهد خاطراتش را بنویسد کمک کند به اینکه مطالبی را که با گذشت زمان فراموش کرده است به خاطر بیاورد. در خوشبینانه ترین حالت این تنها خاصیت این کتاب است.  من به عنوان کسی که یکی از منشی های این جلسات بوده ام ، به خاطر می آورم که یادداشتها قبل از آنکه منعکس کننده دقیق نظرات گویندگان آن باشد، برداشت های شخصی منشی جلسات بودند. سخنان به زبان کردی بود و منشی آنرا به زبان فارسی “تند نویسی” میکرد. کلماتی به فارسی نوشته شده اند، که معادل کردی آن دارای بار سیاسی و فرهنگی کاملا متفاوتی هستند. اینهم به نوبه خود از دقت اظهارات کم میکرد. برای کسی که خود در آن جلسات حضور نداشته است، در بسیاری موارد صحبتها نامفهوم هستند و حتی حکمت و صغری و کبرای بعضی از اظهار نظرها روشن نیست.  البته کاملا معلوم است که اظهاراتی هم از قلم افتاده اند.

 

(۳)_ این کتاب تصویر مخدوشی از جایگاه واقعی برنامه، سیاست و تاکتیک در کنگره اول بدست میدهد

کسی که این یادداشتها را مطالعه می کند، حق دارد تعجب کند از اینکه در  شرایط انقلابی آن دوره، چرا کادرهای رهبری کومه له این چنین به انتقادات روانکاوانه از خود و از همدیگر پرداخته اند.(؟) بدون شک این یک انتقاد جدی به آن کنگره و مباحث آن در این زمینه است. اما آیا این تمام حقیقت بود؟ بطور قطع خیر.(!) مشغله جدی شرکت کنندگان در این کنگره این بود که اجازه ندهند جامعه کردستان از شرایط انقلابی سراسری عقب بماند. شاهد این مدعا غیر قابل انکار است. جلسات کنگره در دو محل در نقده و سنندج برگزار گردیدند. جلسات کنگره در نقده عقب افتاد به این دلیل که زحمتکشان توتونکار شهر بانه تصمیم گرفته بودند، برای نخستین بار انحصار دخانیات را بشکنند و از این پس توتونهایشان را به قیمت ارزان در اختیار اداره دخانیات قرار ندهند. جمع تصمیم گرفت که به پیروزی رساندن این حرکت بمنظور بالابردن فضای مبارزاتی بر علیه رژیم شاه در آن منطقه مهمتر از ادامه کار کنگره است. رفقائی به منطقه رفنتد تا این حرکت را به ثمر برسانند. دو هفته بعد که جلسات کنگره در سنندج دنبال شد، در اثنای جلسات، مسئله استقبال از رفقای زندانی که به تازگی آزاد شده بودند، مطرح شد. در آن هنگام مفتی زاده اطلاعیه ای صادر کرده بود و از مردم خواسته بود که در این استقبال شرکت نکنند. کار کنگره متوقف شد، تا اطلاعیه ای در این زمینه منتشر شود و سازماندهی لازم  در این رابطه به عمل آید. از نظر جمع به شکست کشاندن فراخوان مفتی زاده از ادامه کار کنگره مهمتر بود. آیا چنین لحظات مهمی در این یادداشتها منعکس شده اند؟

 

در کنگره اول بحثهای سیاسی نسبتا مفصلی در مورد اوضاع اجتماعی جامعه ایران و کردستان و سیاستهای ما در شرایط جدید به عمل آمد. دیدگاههای متفاوتی در این زمینه وجود داشت. شرایط انقلابی حکم میکرد، که منتظر به نتیجه رساندن این مباحث نباشیم و  رفقا بیش از این معطل نشوند و به محلهای فعالیت خود بازگردند. از اینرو به پیشنهاد رفیق فواد قرار شد که بحثها را تا رسیدن به توافق، در مجالهای دیگر دنبال کنیم. یادداشتهای این کتاب به هیچ وجه چند و چون این بحثها را منعکس نمیکنند. حجم قابل ملاحظه ای از بحثها اصلا ثبت نشده اند.  از این لحاظ نیز این کتاب تصویر یک جانبه ای از جایگاه کنگره اول بدست میدهد و به هدفی که که ظاهرا انگیزه ناشر آن بوده است خدمت نمی کند.

 

بیش از سه دهه پیش رفیق شعیب زکریائی، به عنوان عضو هیات تحریریه نشریە پیشرو ارگان کمیتە مرکزی کومه له  با مراجعه به صورت جلسات کنگره اول مقالات تفصیلی تحت عنوان “از کنگره اول تا کنگره دوم” نوشتند که در نشریه پیشرو به چاپ رسید. تا آنجا که به جهت گیری سیاسی و استراتژی و خط مشی کومه له در کنگره اول مربوط می شود، از یک دیدگاه انتقادی در این مقالات  حق مطلب ادا شده بود. چاپ این مقالات انتشار صورت جلسات غیر حرفه ای و نادقیق کنگره اول را غیر ضروری کرده بودند.

 

(۴)_ انتقادات و اظهار نظرهائی که در این صورت جلسات بنام افراد ثبت شده اند، به هیچ عنوان خصلت نمای چهره واقعی و شخصیت سیاسی گویندگان آن نیستند

شرکت کنندگان در این کنگره  در یک نشست رفیقانه و محدود، صادقانه احساسات خود را بروز میدهند. به نادرست، اما با انگیزه انقلابی خود را آزار میدهند، تا کمبودهای خود را در ارتباط با شرایط جدید برطرف سازند.  همه شرکت کنندگان در این کنگره که تحت تاثیر فرهنگ ناشی از روشهای مرسوم در حزب کمونیست چین، این چنین بی رحمانه و گاه به اغراق تیغ انتقاد را بر علیه خود بکار انداخته بودند، از چهره های انقلابی، وارسته و پاکباخته زمانه خود بودند. نقش عینی آنها در همان دوره و از بدو تشکیل کومه له و قضاوتی که جامعه و رفقای نزدیک شان در همان دوره در مورد آنها داشتند، خلاف آن چیزی است که روح این کتاب آنرا منعکس میکند.

 

تا آنجا که به کومەله بعنوان یک سازمان کمونیستی مربوط است، پراتیک (۳۸) سال پس از کنگره اول تا کنون، بخش جدائی ناپذیری از تاریخ واقعی سراسر مقاومت و مبارزه در جامعه کردستان است. در متن این مبارزه پر از فراز و نشیب، انسانهائی که با این جریان ماندند، یا از آن کناره گرفتند، هر کدام فرصت یافته اند، خود را به محک نقد اجتماعی بگذارند و به این اعتبار جامعه و تاریخ در مورد آنها قضاوت خواهد کرد. اما متاسفانه این فرصت برای رفقای جانباخته ای که در این کنگره شرکت داشتند، یا از آنها در این کنگره نام برده شده است، بسیار محدود بود. اما از حق نباید گذشت که در همین فرصت محدود هم کارهائی کردند، کارستان و تصویری مغایر با آنچه که این یادداشت های پراکنده و نامنسجم بدست میدهند از خود ارائه دادند.

 

بعنوان مثال رفیق محمد حسین کریمی که به عنوان مسئول بخش مهمی از تشکیلات کومەلە در دوره (۸)ساله نخست فعالیت کومەلە خود را در رکود یک دوره از فعالیت کومله مسئول می دانست و این چنین خود را به خاطر سطح مسئولیتش به باد انتقاد می گیرد، خود از شاخص ترین و برجسته ترین چهره های فعالیت همین دوره هم بود. سازماندهنده یک اعتصاب پیروزمند کارگری در کارخانه سنگ شکن در جاده بوکان، میاندواب ، جائی که خود در آنجا کارگری میکرد، سازماندهنده اعتراضات زحمتکشان شرکت سهامی زراعی مهاباد، از سازماندهنگان یکی از توده ای ترین تظاهرات های شهر سردشت. نطق آتشین وی در یکی از اجتماعات شهر سقز را در تهییج مردم به شرکت در انقلاب بر علیه رژیم شاه را بسیاری هنوز بیاد دارند. بیش از 9 ماه بود بصورت حرفه ای کارگری و فعالیت انقلابی میکرد. با دستهای پینه بسته و چهره آفتاب سوخته به کنگره آمد. و سرانجام در صف مقدم قیام کنندگان شهر سقز بی باکانه جان خود را در راه اهدافش در طبق اخلاص نهاد. رفقائی که در این کنگره او را سزاوار تنبیه میدانستند، همانهائی هستند که روز جان باختن اش را بنام روز کومه له نام نهادند. معنای واقعی این حرکت چیزی نبود جز خط بطلان کشیدن بر همه آنچه که تحت عنوان “انتقاد از خود” و تحت تاثیر یک سنت عقب مانده که آخرین رمقهای خود را در کومەله می کشید، در این نشست به عمل آمد.

 

رفیق فواد مصطفی سلطانی هم از جمله کسانی است که این کتاب چهره مخدوشی از شخصیت واقعی وی را منعکس میکند. در مورد کاک فواد بسیار سخن گفته شده است، لازم نیست من در این مورد چیزی به آنچه در فرصتهای مختلف گفته ام اضافه کنم.  فواد امروز به عنوان سمبل جسارت و عمل انقلابی، روشن بینی در سیاست و تاکتیک،  تیز هوشی در مذاکره با دشمن، سازمانده حرکاتهای بزرگ در مقیاس توده ای،  وفاداری به آرمان کمونیستی، عشق به مردم کارگر و زحمتکش، در نزد دو نسل این جامعه شناخته شده است. چهره او به عنوان یک شخصیت برجسته در جنبش کمونیستی ایران تثبیت شده است. فواد همه این خصائل را در مدت 11 (۱۱) ماه  از خود بروز داد. اما آیا اگر کسی بخواهد کاک فواد را از روی صفحات این کتاب قضاوت کند، همین تصویر را خواهد گرفت؟ مسلما جواب منفی است. به شهادت کسانی از شرکت کنندگان کنگره که در ماههای بعد از این نشست با رفیق فواد کار کرده اند، کاک فواد بسیار زود و در کمتر از یک ماه در بسیاری از قضاوتهای خود در مورد رفقای این نشست، تجدید نظر کرده بود. ارج نهادن به نقش واقعی کاک فواد با روح آنچه که این کتاب منعکس می کند، مغایر است.

 

رفیق صدیق کمانگر که در این نشست مورد انتقاد قرار میگیرد، در اوج دیکتاتوری شاه وکالت زحمتکشان روستای دارسیران که بر علیه اربابها و دستگاههای دولتی به اعتراض برخاسته بودند را برعهده گرفت. وی از جمله نخستین وکلای مدافعی بود که در چهارچوب کانون وکلای ایران به امضاء خود به مقابله با دیکتاتوری شاه برخاسته بود. راجع به نقش رفیق صدیق در  مبارزات مردم سنندج کتابها و مقاله ها نوشته شده است. در اهمیت قضاوت کاک فواد در مورد رفیق صدیق همین بس که کاک فواد در درست در حول و حوش کنگره اول کومه له در شهر سنندج خود از جمله محافظین کاک صدیق بود.

 

رفیق طیب روح الهی هم از جمله کسانی است که با چاپ این کتاب مورد ظلم واقع شده است. دستگیری و شکنجه های ضد انسانی در زندان جمهوری اسلامی و سرانجام اعدام، به وی  فرصت نداد تا توانائی های خود را در دوره های بعدی مبارزات انقلابی به ظهور برساند. وقتی چهره صمیمی و سرشار از شور و صداقت این عزیز را به خاطر می آورم، بیشتر به ناروا بودن چاپ این کتاب غیر مستند پی میبرم.

 

(۵)_ بخشی از حقیقت

این کتاب در بهترین حالت بخشی از حقیقت و نه همه حقیقت را بیان میکند. معروف است که می گویند: “گفتن بخشی از حقیقت، راه فریب را هموارتر میکند”. انتشار اسنادی که بتواند تاریخ واقعی کومه له را مستند کند، ضروری است. ولی در زندگی واقعی دیده ایم دست بردن به “انبان اسناد”، چگونه میتواند حتی در خدمت وارونه نشاندادن حقایق قرار گیرد. ” کتاب تاریخ مختصر حزب کمونیست اتحاد شوروی ” را که در دوره استالین منتشر شد، با کار تحقیقی تاریخ نویس دارای وجدان علمی، “ای اچ کار” در زمینه تاریخ اتحاد شوروی مقایسه کنید تا تفاوت روشن شود.

 

سرانجام انگیزه ویراستاران این کتاب هر چه باشد، از لحاظ عملی این کتاب نه در خدمت روشن کردن تاریخ واقعی کومه له،  بلکه عملا در خدمت مخالفان این جریان قرار می گیرد.

 

هشتم آوریل (۲۰۱۶)

 

بیستم فروردین (۱۳۹۵)

 

 

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …