شه‌ممه‌ 23 تشرینی دووه‌م 2024

نظام ذمه داری به مثابۀ انقیاد مدرن / آناهیتا اردوان

کارگران مهاجر از سال 2006، اعتصابات و تجمعات بی شماری در امارت متحدۀ عربی برگزار کردند. این فعالیتها با ارائۀ شواهد و مدارک جدید مبنی بر تهدید و آزار و مرگ و میر کارگران تاسیسات زیربنایی مسابقات جام جهانی در کشور قطر، نظر جهانیان را به بهای سنگینی که نیروهای مولد برای پیشرفت اقتصادی کشورهای حاشیۀ خلیج فارس می پردازند، جلب کرد. مرکز حقوق بشر در دوحه مورخ اسفند ماه سال 1392 اعلام کرد؛” بیش از 450 کارگر هندی در دو سال گذشته به دلایل سختی کار جان خود را از دست داده اند. همچنین، یک مقام سفارت نپال در ماه ژانویه به خبرگزاری فرانسه گفت : “در سال 2013 حدود 191 مورد مرگ کارگران و سال قبل از آن 169 مورد به ثبت رسید که بسیاری ناشی از ناراحتی قلبی و غیر طبیعی بوده است.”

کارگران از جنوب آسیا بخش عمده ایی از جمعیت بیست و دو میلیونی نیروی کار مهاجر شش کشور پیرامون خلیج فارس- “شورای همکاری کشورهای خلیج فارس”، را دربرمی گیرند. از اینرو، توسعه و پیشرفت بی قاعده در این کشورها بخصوص پس از دومین صعود قیمت نفت در دهۀ هفتاد وامدار استثمار شدید کارگران مهاجر، است. بیش از نود درصدِ جمعیت نه میلیونی امارات متحدۀ عربی را مهاجران تشکیل می دهند. کارگران هندی با مهارت پایین و تحصیلات ابتدایی بیشترین جمعیت مهاجران ( 2.2 تا 2.8 میلیون) و مابقی شامل کارگران مهاجر پاکستانی، بنگلادشی، فلیپینی و ایرانی، می شود. تعداد کارگران مهاجر، سال 2002، در اوایل اوجگیری برق آسا و احتکارآمیز معاملات ملکی، به موازات بازگشت سرمایه گذران به منطقه پس از واقعۀ یازده سپتامبر و یک دهه اجرای سیاستهای معیوب تعدیلی، بشدت افزایش یافت. کشور دبی، توجۀ سرمایه گذاران جهانی را جلب کرد و میزبان تعداد چشمگیری از پروژه های تجاری- ملکی میلیونی شد و سریعاً به کانون رشد و توسعه سرمایه در منطقه، بدل گشت. کشورهای حاشیۀ خلیج در این دوران، اشتهای سیری ناپذیری برای جذب نیروی کار ارزان قیمت پیدا کردند. اما، حباب رشد و توسعۀ معاملات ملکی کشورهای خلیج با آغاز بحران مالی سال 2008 آمریکا، شکاف برداشت. بحران ساختاری سرمایه داری بیشترین ضربه را به زندگانی کارگران مهاجر وارد ساخت؛ بیش از پنج میلیون کارگر تنها در یک شبانه روز بیکار، بازداشت و از کشور اخراج شدند. معیشت کارگران مهاجر بر پایۀ تحقیقات مستدل، منظم و تخصصی ائتلاف نیروی کار خلیج در سراسر دهه های کسادی و حتی رونق اقتصادی پرمخاطره و بغرنج گزارش شده است. آنان با وجود جمعیت انبوه، دشواری کار، وسعت و شدت بهره کشی و وضعیت دردناک شغلی و شرایط معتزل اجتماعی، هنگام تدوین کنوانسیون بین المللی “حمایت از حقوق کلیۀ کارگران مهاجر و خانواده هایشان” که در سال 1990 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید، در نظر گرفته نشدند. دولتهای کشورهای حاشیه خلیج مزورانه بر موقتی بودن دوران کار آنان، اصرار می ورزند. این در حالی ست که کارفرمایان بعنوان کفیل، حق دارند کارگران را بمدت طولانی و تا هنگامیکه ثمربخش و سودمند واقع گردند، حفظ کنند. یک شهروند سعودی بر طبق قانون می تواند کارگر را بمدت نامحدودی، به کفالت خویش درآورد.

شورای همکاری کشورهای عرب خلیج در پی جنبش موسوم به بهار عربی جهت کنترل اوضاع داخلی و سرکوب مبارزات کارگری به تغییر مقررات و قوانین مهاجرتی اقدام ورزید. در این مسیر، با اتخاذ محدودیتهای بیشتر نه تنها دریافت ویزای کاری را با موانع بیشماری روبرو ساخت. بلکه، وضعیت کارگران مهاجر را نیز سختتر و دشوارتر کرد. منتها، کارگران مهاجر به رغم عدم برخورداری از افزارهای صف آرایی و جایگاه عاریه ایی در نیروی کار کشور میزبان نقش ستایش انگیز و درخور تاملی در نبردهای سیاسی- اجتماعی منطقه، ایفاء کردند.

حیات کارگران مهاجر در کشورهای حاشیه خلیج، تحت تاثیر سازه های گوناگون؛ “شهر سازی بی رویه”،”اجرای سیاستهای نولیبرالیستی”، “کاهش دستمزد و افزایش بدهکاری” و “مناقشات و منازعات دولتها در منطقه” با روندی فرسایشی روبه روست. افشاء سیاست تفکیک میلیونها نیروی کار ساختمانی از تبعه ها، بی بهره از تشکل و محبوس در کمپهای کار موجب شرمساری و سرافکندگی شورای هماهنگی کشورهای عرب خلیج فارس در اذهان عمومی جهان، گشت.

تحقیق و تجسس پیرامون شرایط کارگران مهاجر بدون ژرف اندیشی و وارسی نظام دریافت ویزای کاری ثمره ایی سودمند به بارنخواهد آورد. نظام دریافت ویزای کاری از طریق ضمانت کارفرما و با شراکت شورای هماهنگی کشورهای حاشیۀ خلیج فارس، شرکتها و تجارت خانه های خانگی و جهانی نظیر فیفا و دیگر ایادی، صورت می پذیرد. مجموعه عریض و طویل فوق به همراه تئوریسینها، تحلیلگران و بنگاههای خبررسانی در پاسخ به چرایی اجرای سیاستهای تضییقی و تعسیری وضعیت کارگران مهاجر غالباً به استدلال سالوسانۀ “تصادف فرهنگی” یا “اختلاف فرهنگی”، ارجاع می دهند. گنجاندن مشکلات کارگران مهاجر در چارچوب موضوعاتی فرهنگی جهت فریب اذهان عمومی و در فرجام، تامین منافع طبقات حاکم و کلان سرمایه داران در جهان امری متداول و رایج است. گفتنی ست که این شرکتها و موسسه های غربی که با اتکاء به مانیفستاسیون تمایزات فرهنگی از شرایط اسفناک کارگران مهاجر که بانی و حامی آن هستند، اغماض دارند در کمال شگفتی از زمره منادیان آزادی و برابری نیز بشمار می آیند. این کلکسیون استثمارگر از سوی دولتهای طفیلی منطقه نیز نماد ارزشهای لیبرال و معیارهائی نظیر آزادی بیان، گفتگوی تمدنها و پایبند به رعایت استانداردهای کار، معرفی می شوند. اما، جدا از ژستهای دمکرات منشانه، از طریق “نظام الكفالة” در کارزاری سخت رقابتی جهت کسب بیشترین سود به استخدام کارگران در سراسر منطقه و بهره کشی نیروی کار آنان، مبادرت می ورزند. در حقیقت، “نظام الكفالة” از سوی دولتها، کلان سرمایه داران و صاحبان ابزار تولید به مثابۀ مدلی مدرن و سودمند و اعطاء فرصتی طلایی به کارگران کشورهای منطقه، مشهور است. ساختار اتوکراتیک قدرت و ثروت بادآوردۀ هنگفت گاز و نفت جواز سربازگیری نیروی کار ارزان قیمت در منطقه را برای دولتهای کشورهای حاشیۀ خلیج، صادر می کند. مضاف بر این، قانون تبعیت این کشورها به گونه ایی تنظیم شده که ستم مضاعفی را بر کارگران روا دارد؛ کارگران مهاجر از نیروی کار تبعه (شهروند) و تبعه ها را از بازار کار خصوصی، جدا و متمایز می سازد. بر طبق پژوهشهای مبسوط مشروح در کتاب “خلیج” (1)؛ مجموعه سیاستها، آیین نامه ها و مقرارت دریافت ویزای کار در کشورهای حاشیۀ خلیج، معضلی پیچیده ایی موسوم به “کارگران مهاجر دائمی” را پدید آورده است. بطور کلی، میزان پرداخت دستمزد و استثمار بین شهروندان و کارگران مهاجر و حتی در درون اردوگاه کارگران مهاجر بسته به نژاد، ملیت و روابط بین دولتها متفاوت و متغییر است. نظام ذمه داری به ظاهر تحت نظارت دولتهاست و بخشی از روال کار دولتی بشمار می آید. اما، از آنجاییکه کارگران در سیستمی بسیار غامض و تضاریسی بر اساس شیوه و اسالیب آلوده به رشوه خواری، پارتی بازی، باج گیری و باج دهی توسط عناصر غیرمولد در پوشش واسطه های خرد و کلان، سرباز گیری می شوند در حقیقت بخشی مافیایی و خصوصی است که بطور غیرمستقیم گماشتگان و قراول سیاستهای استثماری و استعماری است. هژمونی واسطه ها و دلالان آسیای جنوبی متشکل از مردان میانسال در روند پر پیچ و خم وصول ویزای کار از ماهیت نژادپرستانه و پدرسالارانۀ نظام ذمه داری پرده برمی کشد. بت وارۀ هرمی شکلی را تصور کنید! کلان سرمایه داران آمریکایی و اروپایی و شیوخ ثروتمند عرب و غیر عرب را در طبقات فوقانی نشسته اند. بت واره با رسن کلفتی شکل گرفته از دلالان بویژه مردان آسیای جنوبی مابین جثۀ های نحیف و لبان تشنۀ کفیل و ویزای کار، به پیش رانده می شود. بر دهان خوش اقبالان لگام و بر تن شان شلاق فرود می آید. سپس، بت واره توسط دلالان به پیش می رود و کارگران دیگر زیر آن خونین و مالین- ناکام باقی می مانند . کدامین جثۀ بی علاج با پرداخت چه بهای سنگینی به دریافت ویزا نائل می آید نظیر بی شمار معاضیل جهان شی واره به شانس، پارتی بازی و هزار نیرنگ و ریا دیگر- پیوند می خورد. ولیکن، یک امر بدیهی و غیر قابل انکار است: شانس دریافت ویزای کارگران جنوب آسیا با توجه به نقش هژمونیک دلالان هندی در فرایند واسطه گری نسبت به کارگران دیگر کشورها، افزونتر است. آمار نیز همانگونه که در سطور نخست این مطلب ذکر شد صحت و درستی این واقعیت را گواهی می دهد. رقابت بیرحمانه بین افراد جویندۀ کار مسیر انقیاد و بهره کشی نیروی کارشان را بیش از پیش، می گشاید. سرپرستی و تمامی جنبه های حیات کارگر از طریق “نظام الكفالة”، بطورغیردموکراتیک بویژه در جوامع با ساختار خودکامه، به کارفرما سپرده می شود. کارگرانی که نه تنها قادر به ادامۀ زندگی در میهن خود نبوده اند. بلکه، امکان حضور در کشور دلخواه نیز برایشان بسیار سخت و دشوار است به گونه ایی که حاضرند برای ادامه حیات خود و خانواده اشان تن به هر شرایط سخت و دشواری بدهند. افرادی که سرنوشت شان را بعنوان آخرین راه علاج به دست مجموعۀ عریض و طویل و پیچیده ایی متشکل از دولتها، کارفرمایان و دلالان عیان و پنهان می سپرند تا وارد کشور دیگری شوند و نیروی کارشان را بدون برخورداری از اندکترین امکانات انسانی، به ازای دریافت مبلغ ناچیزی، بفروشند. بطور کلی، گردن نهادن به انقیاد و بردگی زیر پوشش قانونی “نظام الكفالة” تنها راه برای ادامه حیات ایشان و ماحصل اجرای سیاستهای ضد کارگری ساختارهای قدرت زادگاه شان از یکسو و ظلم و جور نظام سرمایه داری جهانی از سوی دیگر است. سیستم سرمایه داری، بر اساس بهره کشی انسان از انسان بنا شده و تمامی عوامل تولید از جمله نیروی انسانی را به کالا تبدیل می کند و برای سود هر چه بیشتر در معرض فروش و رقابت آزاد قرار می دهد. از اینرو، همواره به تولید و باز تولید باندهای مافیایی قاچاق انسان بطور قانونی و غیرقانونی می پردازد تا کارگران هرچه ارزان قیمت تری در اختیار کارفرماها قرار گیرند. بدین ترتیب، بخشی از تولیدات در این سیستم توسط نیروهای مولد پنهان و به حاشیه کشانده شده، انجام می پذیرد. مسلماً، ارزشی که از تولیدات کارگران مهاجر گرفتار در دوزخ سیطرۀ ستم و تفرعن مهره های ریز و درشت سرمایه داری، عاید کارفرمایان و مافیای سرباز گیری نیروی کار می گردد، بسیار افزون، خواهد بود. سیاست دولتهای منطقه و مناقشات بین آنان نقش بسیار مهمی در وضعیت کارگران مهاجر بازی می کند. بعنوان مثال، در زمان جنگ خلیج، سال 1991، بسیاری از کارگران فلسطینی و یمنی مشکوک به جانبداری از عراق در مقابل کویت از کار بیکار و از کشور اخراج شدند. افزون بر این، برخی از کارگران بدلیل گرایش به اندیشه های چپ و تلاش برای ایجاد تشکل مستقل و اتحادیه از برای انجام اعتراضات سازمان یافته و یکپارچه و ضدیت با حمله آمریکا به عراق در سال 2003، بسرعت بازداشت، از کار و کشور اخراج گشتند. امارات متحد عربی در سال 2005، قانونی به تصویب رساند که منابع نیروی کار حداقل بایستی از سه کشور تامین گردد. این قانون تحرکات دولتهای کشورهای همسایه در سبقت از یکدیگر را افزایش داد. در پی تصویب قانون مذبور، سفیران و کنسولگریهای کشورهای تامین کننده نیروی کار با طرح مقررات و گنجاندن تبصره های متعدد از حمایت شهروندان شان شاکن کشورهای حاشیه خلیج در جهت تدارک و آفریدن ارتشی متشکل از “کارگران مافوق مقاوم” – “کارگرانی فرمانبردار، شکیبا با توانایی لایتناهی برای کار”- بی درنگ اقدام کردند.

در این اثنی، نقش ویران کنندۀ جمهوری اسلامی در منطقه، تاثیر غیرقابل انکاری در تشدید روند استثمار و تکثیر نیروی کار ارزان قیمت دارد. زیرا، یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی دخالت آشکار و ویران کننده و تخریبگر در بیرون از مرزهای ایران است. این واقعیت، شرایط کارگران مهاجر ایرانی در خیل انبوه کارگران جویندۀ کار را بیش از پیش شکننده و معتزل می سازد. قدر مسلم، منافع کارگران مهاجر ایرانی در کشورهای حاشیه خلیج در الگوواره رژیم رانت خوار، فاسد و سرکوبگری که پاسخگوی تامین حداقل مطالبات و خواستهای کارگران در میهن نیست و در مناقشات منطقه ایی بدنبال تثبیت اقتدار ننگین و منحوس خویش است، نمی گنجد. بدین جهت، اعانت و عنایت از خواستهای کارگران مهاجر ایرانی در منطقه به مثابۀ حربه ایی جهت صف ارایی با سیاستهای سالوسانه و ضد کارگری رژیم در کشور و برون مرز، روی میز مبارزات کارگری و کنشگران و طلایه داران جنبش سوسیالیستی ایران، قرار دارد. کارگران ایرانی در نبرد پر نشیب و فراز خود ضرورتا بمنظور تقویت و استحکام همبستگی و همبودگی هر چه افزونتر کارگری در منطقه و ادای سهم خود در آفرینش نظمی نو از پایین ضرورتا به جانبداری و پشتیبانی از خواستهای کارگران مهاجر ایرانی،” بی یار و یاورترین ها”، نیازمند است.

1. The Gulf- High Culturel/ Hard labor.
Publication October 29, 2015 by Paula Chakravartty and Nitasha Dhillon and The gulf Labor Coalition members.
Written contributions by: Haig Aivazian, Mounira Al Solh, Ayreen Anastas, Kadambari Baxi, Doris Bittar, Jordan Carver, Paula Chakravartty, Nitasha Dhillon, Rene Gabri, Mariam Ghani, the Global Ultra Luxury Faction (G.U.L.F.), Hans Haacke, Guy Mannes-Abbott, Naeem Mohaiemen, Walid Raad, Andrew Ross, Gregory Sholette and Mabel Wilsos

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …