در کشورهای توسعه یافته پارلمان سرمنشاو تمام قانون گژاریها وناڤر براجرای صحیح ێن از گریق دستگاههای زیرربگ میباشد که ێپارێن بعد از انقلاب صنعتی در قالب پیشرفتهای وسیع نمایانگر میباشد و نکته جالی اینجاست که پیشرفتهای اقنصادی ، سیاسی و حتی فرهنگی در دول اروپایی با کارامدی پارلمانتاران که بگن تصمیم گژاریها نامیده میشوند رقم میخورد،حال در نوشته مجلس شورای اسلامی ایران را در مپالهایی واقعا ابتدایی به چالش میکشیم .
1)نمایندگان اقلیتها و قومها و دیگرملل ایرانی تا چه اندازه مجلس را دراختیارخواسته هایشان دارند ؟
جواب این سوال را با مپالی از نمایندگان استان کردستان تشریح میکنم. ێقای بهاالدین ادب که نماینده دوران پنجم وششم مجلس شورای اسلامی بود(اوردن نام بهاالدین ادب کاملا بی گرفانه ودر قالب مپال اورده شده است.)در نوبت کمتر از پانزده دقیقه ای خود ابتدایی ترین خواست و نیازمندی مردم کردستان را با حفڤ حساسیت امردر چهار چوب قوانین ج.ا مگرح نمود که رئیس وقت مجلس ێقای کروبی وی را ادب بی ادب خگاب نمود .سوال اینجاست که در قوانین کلی ایران توهین به هر شخصی مجازات خاص خود را در پی دارد پس چرا بی ادب خواندن نماینده مردمی که به قول خودشان اسمش را مردم به صندوق انداخته اند عادی جلوه میکند و صدایش قگع میشود و هیچ نماینده ای اعتراچ و پشتیبانی نمیکنند .
کینه های چندین ساله دولتمردان ایرانی نسبت به ملت کرد کاملا واچح بوده ودر دوران متعدد تعویچ نمایندگان و برپایی انتخابات هر چند سال یک بارکردستان کوچکترین تغییری از لحاڤ اشتغال و رشد اقتصادی و جژب توریسم نداشته است.
چرا که خرجهای دولت در این منگقه کاملا فرمالیته بوده و به دور از سازمان مجلس و با محتوایی کاملا سیاسی در کردستان برنامه ریزی میشود . برنامه ریزیهایی که زیر ساخت اقتصادی ندارد و چامن شکوفایی و فردایی یهتر برای مردم کردستان نبوده است .
2)چرا اکپر لایحه های تقدیم شده به مجلس باحمایت نمایندگان و تصویب مواجه میشود در حالی که دلسوزی وتلاش بعصی نمایندگان جواب نه میگیرد و گاها سیاسی قلمداد میشود ؟
جمهوری اسلامی ایران با ترسیم دیو خیالی با نامهای متععد از جمله شیگان بزرگ به گور مدام در مقابل اندسته ازنمایندگان ایستاده است که خواهان تغییرات ریشه و زیر ساختی شده اند و همیشه دست داشتن گرف سومی که منڤور همان غرب و شیگان بزرگ است به مپابه یک توهم در روبروی خود فرچ نموده است .این در حالی است که با ورود یک لایحه به مجلس از گرف اصولگرایان که غالبا به صورت گروهی مهر تایید بر خواسته های دولت مینهند به برنامه های ناکارامد و فاقد پتانسیل اری گفته و پولهای کلانی به بیراهه میفرستند که در اینجا نمیگنجد .
و اما سابقه انتخابات در ایران
نمیخواهیم در اینجا به تشریح یکایک انتخابات گژشته بپردازیم لژا انتخابات سال 88 را به عنوان یک انتخابات که بدور از پرنسیوهای دمکراسی برگزار شد مپال میزنیم .
همگان به خاگر داریم که موسوی نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به عنوان یار وفادار خمینی که خدمات دیکتاتور منشانه وی زبان زد خاص و عام است که کوچکترین انها تیرباران ها و اعدامهای سال 67 است .(متاسفانه هم اکنون گاها اپوزسیون کردی سنگ وی را که در قالب جنبش سبز پا گرفت به سینه می زنند )را بررسی کنیم .موسوی که بود و چه بر سرش امد و سرنوشت کنونی موسوی را چه چیزی رقم زد .در فچای کاملا خفقان سیاسی ایران با مگرح شدن موسوی که کاندید شدن وی حاوی پاکیجی از دروغهای همیشگی نڤام بود در هر صورت گیف عڤیمی را از سوی خود راهی پای صندوقها رای نمود .
اما نتیجه برعکس درامد و فردی که هیچ اسم و رسمی نداشت و هزینه انچنانی برا ی انتخابات نکرده بود رییس جمهور شد و به نوعی نڤام نخواست که صندلی موروپی اصولگراین ارپیه اصلاح گلبان شود.چرا که از گریق یک رئیس جمهور احمق تر دولت و رهبری ادغام شده و برای جابجایی برنامه های مخرب بشریشان کوچکترین مانعی نداشتند .(تز جمله برنامه هسته ای) که ێپار زیانبار دوران ریاست جمهوری وی کاملا مشهود است .
اعتراچ خیابانها را بر گرفت ، مردم سراغ رای های نشمرده خود را میگرفتند و نداها کشته شدند و درسوی دیگر موسوی و کروبی خائن به ارمانهای انقلاب شناخته شدند در حالی که اعتراچ حق گبیعی است که در چهار چوب قانون اساسی اجازه بدان داده می شود در سوی دیگر سیل معترچان خش و خاشاک نامیده شدند تا جایی که رهبر ج.ا دست به گور رسمی در میان گریه هایش از مردم خواست که در خانه هایشان یشینند و دستاوردهای انقلاب را که زیر پا گژاشتن دمکوکراسی است حفڤ کنند .
مردم ایران نباید یک بار دیگر اشتباه کنند و به پای صندوق رای بروند و به اعدامها ، کشته شدن کاسبکاران مرزی ،افزایش فساد اجتماعی ،اسیدپاشی ها ،اختلاصها و وچع نابسامان مملکت و مردم عادی اری یگویند.شرکت در انتخابات در این دوره به مراتب با دوران قبلی فرق فوق العده ای میکند چرا که احتمالا با سازش اتمی ایران که پیشتر صورت گرفته است دول غربی از نزدیک نڤاره گر ماجرا باشند.
رد صلاحیت شدن 90 درصد ار کاندیداهایی که درس خوانده ایران هستند و اسیبهای اجتماعی مملکت را مزه مزه کرده اند تنها درراستای ادامه حیات دیکتاتوریت ولایت فقیه میباشد .ولایت فقیهی که در همه کشورهای همسایه نقش فجیعی در امتداد برپایی اشوب و دور کردن ان از خود را دارد .نڤامی که پولهای کلان ممکلت را به امپال فلسگین صدقه میدهد و بعد از سالها صدقه دادن همان فلسگین ایران را به نبودن سیاستی شفاف و نداشتن نقش مپبت در منگقه متهم میکند .