در فرهنگ و مذهب شیعه واژه “انتظار ظهور” جایگاه و معنای بسیار ویژه و مقدسی دارد، بطوریکه می توان گفت که “انتظار ظهور”، بخصوص پس از حاکمیت شیعه گری بر سرتاسر ایران زمین، عملا تبدیل به یکی از بنیانهای فلسفی، اعتقادی وهویت بخش این مذهب گردیده است. در حقیقت، در کنار اصول پنجگانه توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت، اعتقاد به زنده بودن امام دوازدهم و انتظار ظهور او، همواره جایگاهی بسیار بنیادی و حتی عملا بالاتر از اصول دیگر از جمله “عدل” در نزد شیعیان داشته است. جشن های بسیار گسترده نیمه شعبان، سالروز تولد امام زمان و سرمایه گذاری های عظیم برای بازسازی و گسترش مسجد جمکران دال بر موقعیت برجسته “انتظار ظهور” در فرهنگ شیعه دارند.
یکی از وظائف اصلیِ حوزه های علمیه از زمان شکلگیری و ایجاد آنها تا کنون، تربیت جانشینان امام زمان و مراجع تقلید شیعه برای حل و فصل امور زندگی شیعیان در دوران غیبت بوده است. به همین علت کسبِ مقام مرجعیت و نوشتن رساله عملیه بالاترین موفقیتی است که می تواند یک طلبه حوزه های علمیه کسب نماید. در سطوح مدارس و دانشگاهها اما وظیفه تربیت جوانان مسلمان شیعه، در دوران انتظار، بعهده انجمن های حجتیه بود. انجمن هایی که بعنوان تنها نهاد مذهبی و مدنیِ رسمی می توانستند آزادانه فعالیت کنند. فعالیت اصلی این انجمن ها نیز بر تبلیغ فلسفه انتظار ظهور و مبارزه به بهائیت متمرکز بود.
یکی از تلاش های مهم دکتر علی شریعتی، بعنوان یک مسلمان انقلابی و نوگرا، برای تبدیل شیعه به یک فلسفه سیاسی و ایدئولوژیِ مبارزاتی بر نقد همین فلسفه انتظار ظهور، که توسط روحانیت شیعه و انجمن های حجتیه تبلیغ میشد، استوار گشت. وی در سخنرانی خود در هشت آبان سال ۱۳۵۰ در حسینه ارشاد نظریه جدید خود را تحت عنوان “انتظار مکتب اعتراض” معرفی می کند که بعدا در کتابی به همین عنوان چاپ می گردد. وی معتقد بود که فلسفه انتظار ظهور در شیعه سنتی و بقول وی تشیع صفوفی موجب سکون و رکود در جوامع مسلمان شیعه شده است؛، و بنابراین ما باید برای نجات این جوامع از عقب افتادگی و جمودی، این فلسفه و بطور کلی سایر اعتقادات شیعه را تبدیل به یک مکتب و ایدئولوژی اعتراضی و انقلابی نماییم، که وی برهمین مبنا نظریه تشیع علوی و تشیع صفوی خود را تئوریزه مینماید.
اینکه این نظریه تا چه اندازه بر متون اصلی شیعه و اسلام استوار بود و آیا شریعتی فقط بعنوان یک روشنفکر سیاسی سعی داشت به مفاهیم و اعتقادات شیعه ظواهر سیاسی و انقلابی بدهد، موضوع اصلی این یادداشت نیست. توجه اصلی در این سطور روی دو مفهوم انتظار و اعتراض است که بنظر من هردو بمانند دو روی یک سکه در کشاندن جامعه ما به یک حالت انتظار و رکود سهم داشته اند، البته هریک به شیوه خاص خود.
از زمانی که اعتقادات دینی مردم وسیله ای برای دست یابی به اهداف سیاسی افراد و یا گروه های خاصی گردیدند، و از اصول مذهب شیعه از جمله امامت و یا فلسفه انتظار ظهور، ایدئولوژی های سیاسی “امت و امامت” (توسط علی شریعتی) و یا “ولایت فقیه” (توسط روح الله خمینی) خلق گردیدند، جامعه ایران پا به یک دوران طولانی از تنش، التهاب های سیاسی و بدنبال آن سکون و انتظار کشیده شده است؛ دورانی که حدود چهار دهه از آن می گذرد.
اگر فلسفه انتظار از یکسو و مکتب اعتراض از سوی دیگر را، آنطور که علی شریعتی در نظر داشت، با هم ترکیب کنیم، آیا نتیجه ای جز یک ایدئولوژی سیاسی که اساس، بنیاد و حیات آن بر انقلاب دائمی برای فراهم کردن زمینه های ظهور امام زمان است خواهد داشت؟ و آیا این انقلابی گری و ستیز دائمی با عوامل دشمن، حاصلی جز بی ثباتی و تنش از یک سو و انتظار عموم برای پایان یافتن این دوران بی ثبات ببار خواهد آورد؟ قطعا خیر. همانطور که تاریخ حوادث و وقایع مهم سیاسی در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی نشان می دهد که کشور ما همواره از یک دوره بی ثباتی و انتظار به دوره دیگری از بی ثباتی و انتظار وارد شده است.
در سالهای اول پس از انقلاب، فرایند تثبیت ولایت مطلقه فقیه و سرکوب نیروهای خارج از مدار ولایت از عوامل اصلی بی ثباتی جامعه ایران از یکسو و انتظار همه برای خروج از این شرایط از سوی دیگر، بودند. این دوران هنوز به سرانجام نرسیده بود که جنگ با عراق آغاز شد و بمدت هشت سال کشور ما را معطل پایان یافتن جنگی که ادامه آن پس از فتح خرمشهر و آمادگی دولت وقت عراق برای مذاکره توجیهی نداشت، نمود. و همانطور که می دانیم، پس از پایان جنگ و فوت خمینی، کشور ما وارد دوره ای طولانی از تضادهای جناح های درونی جمهوری اسلامی که هریک ادعای پیروی خط امام را داشتند گردید.
در طول این سالها، مردم و سرمایه گذاران داخلی و خارجی همواره در انتظار شرایط مساعد و پایدار برای آغاز سرمایه گذاری های طولانی مدت بوده اند. اما وجود یک جناح بسیار قوی، تحت رهبری بیت خامنه ای، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روحانیون وابسته به ولایت و شورای نگهبان، که سود و منافع خود را در ادامه وضعیت انقلابی و ادامه راه خمینی برای جهانی کردن انقلاب اسلامی دیده و می بینند، همواره مانع بزرگی در برابر ایجاد ثبات و آرامش لازم برای سازندگی کشور و چرخه مداوم و رو به رشد اقتصاد و تولید کشور بوده است.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محمد علی جعفری در سخنرانی اخیر خود ضمن بکاربردن واژه فتنه، مانند فتنه ۸۸، برای توافقات اخیر هسته ای می گوید: “انقلاب اسلامی قابل تبدیل شدن به جمهوری اسلامی نیست بلکه جمهوری اسلامی باید بسترساز اهداف انقلاب باشد. برخی میگویند انقلاب متوقف شده و باید برویم سمت توسعه غربی و باید مراقب نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی دشمن باشیم که دنبال این هستند که بگویند دیگر انقلاب شده و نگران انقلاب نباشید دنبال اهداف انقلاب نباشید. نظام مستقر شده و حالا بیاییم به مسائل خود بپردازیم. کاری به غزه و فلسطین و زورگوییهای غربیها در منطقه نداشته باشیم در حالیکه حیات ما در انقلاب اسلامی است.”
بعبارت دیگر از دید فرمانده هان سپاه و سایر مقامات این نظام، از جمله رئیس قوه فضائیه که می گوید “شواهد بسیاری از نفوذ دشمن در جامعه دیده می شود” و یا از نظر “شورشگر اعظم”، رهبر جمهوری اسلامی، که مذاکره با امریکا مساوی با پایان انقلاب اسلامی است و بنابراین ممنوع می باشد، جامعه ایران همانند چند دهه گذشته، همواره در حالت تنش و جنگ با دشمنان خود باقی خواهد ماند. و چه از این بهتر که ادامه این تنش ها از جمله فاجعه منا، به قول علم الهدی امام جمعه مشهد، مقدمه ظهور امام زمان خواهند بود. “وی در مراسمی که در مشهد برگزار شد، می گوید: فاجعه منا مقدمه و پیش زمینه ظهور فرج امام زمان است و این زمینه نیاز به قربانی داشته، همچنان که رکاب بقیه الله فدایی لازم دارد.”
در این میان اما وضعیت بسیار خطرناکِ رکود اقتصادی و انتظار همه مردم که بالاخره سرانجامِ برجام چه خواهد شد، و نگرانی و شک و تردید های بسیاری از کارشناسان در مورد اینکه آیا اساسا باید منتظر گشایشی پس از برداشته شدن تحریم ها بود و یا این انتظار غیر واقعی است و پنداری بیش نیست، موجب می شود که چهار وزیر دولت حسن روحانی در یک اقدام غیر معمول نامه ای سرگشاده به رئیس خود بنویسند. نامه ای که پیام اصلی آن نگرانی های فراوان از وضعیت بسیار خطرناک رکود اقتصادی است. حسن روحانی نیز چند روز پس از انتشار این نامه از احتمال (ادامه) رکود اقتصادی سخن می گوید.
واقعیت این است که در پیشانی نظام جمهوری اسلامیِ تحت رهبری ولایت فقیه یک مثلث حک گردیده است، همانند پیشانی کبره بسته بسیاری از مقامات این نظام که گویی ساعت های طولانی از شبانروز را سر بر مهر نماز می گذارنند. در یک گوشه این مثلث کلمه “انتظار ظهور” چاپ گردیده، در گوشه دیگر “رکود” آمده است و زاویه سوم آن به “شورش و تنش” تعلق دارد. مثلثی از “انتظار”، “رکود” و “تنش” که بر تارک شیعه گری نشسته است.
انقلاب اسلامی اما از آن نوع انقلابهایی است که باید تا نابودی دشمنان اسلام و فراهم کردن مقدمات ظهور امام زمان ادامه یابد. انقلابی که اصولا نباید به یک نظام سیاسی و اجتماعیِ با ثبات و حتی بقول فرمانده کل سپاه به “جمهوری اسلامی” تبدیل شود. زیرا ثبات و ماندن در مرزهای جغرافیایی ایران موجب مرگ آن خواهد بود. این انقلاب اسلامی اما، در پوشش نظام جمهوری اسلامی، منبع و منشا اصلی همه بی ثباتی، تنش ها و بنابراین انتظار و انسداد دائمی جامعه برای رسیدن به آرامش بوده و خواهد بود؛ انتظاری که به پندار رهبران “انقلابی” این نظام و “شورشگر اعظم” سید علی خامنه ای، فقط و فقط با ظهور امام زمان بسر خواهد آمد.