هه‌ینی 22 تشرینی دووه‌م 2024

تن‌فروشی برخی دختران ایرانی در بانکوک: مردان عرب، روسپی‌های بدون حجاب را دوست ندارند! / اختر قاسمی

روسپیگری، فحشا، تن‌فروشی، کارگر جنسی… عناوینی که با نگاه متفاوت به این پدیده اجتماعی داده می‌شود حال آنکه منظور از همه اینها یعنی انسانی که از تن خود برای کسب در آمد استفاده می‌کند.

یکی از ناهنجاری‌های اجتماعی ایران بعد از انقلاب ۵۷ رشد چندین برابر تن‌فروشی زنان است که بنا بر برخی گزارش‌ها به ۴۰ برابر رسیده است. هنوز هیچ‌گونه تحقیقات علمی در این زمینه در ایران صورت نگرفته چرا که جمهوری اسلامی از یک سو با پاک کردن صورت مسئله سعی در انکار آن دارد و از سوی دیگر با به دست گرفتن کار دلالی و واسطه‌گری در فحشا، آنچه را زیر عناوین شرعی مانند صیغه و «خانه‌های عفاف» عرضه می‌کند، اساسا روسپیگری به شمار نمی‌آورد.

اما موضوع آنچنان علنی و ریشه‌دار شده که مسئولین اتفاقا ترویج «صیغه» را به عنوان بدیل شرعی به جای فحشا توصیه می‌کنند. حال آنکه خواندن یک ورد شرعی موضوع را درباره این رابطه به ویژه در زمینه حقوق زنان و فرزندانی که ممکن است از صیغه به وجود بیایند، تغییر نمی‌دهد.

به گفته جامعه‌شناسان و کارشناسان، بیکاری، فقر، اعتیاد، نبود آزادی برای جوانان، عدم حمایت دولت از زنان بی سرپرست از مهم ترین عوامل رشد روسپیگری‌ و هم چنین «صیغه» است.

این همه سبب شده تا نه تنها فحشای زنان و دختران در ایران رشد کند بلکه بازاری برای بردگی زنان شکل بگیرد و گروهی سودجو با وعده  کار به دختران در خارج از کشور از آنان برای تن‌فروشی استفاده کنند. طبق گفته برخی از این زنان که حاضر به مصاحبه با رسانه‌ها شده‌اند، آنها در شرایط پیچیده‌ای قرار می‌گیرند که راهی برای خلاصی پیدا نمی‌کنند. برخی از این دختران با آگهی کار در خارج از کشور به دام چنین باندهایی می‌افتند. این موضوع  طی سالیان گذشته انعکاس وسیعی در رسانه‌های چه در داخل و چه در خارج کشور داشته است. خرید و فروش دختران خانواده‌های فقیر و قاچاق آنان به خارج از مرزهای ایران بخصوص در کشورهای عربی تصویر ناخوشایندی از زن ایرانی در این کشورها به وجود آورده است. طبق گزارش سازمان حقوق بشر جهانی هر ساله هزاران ایرانی برای تجارت سکس فروخته می‌شوند که بیشترین آنان را زنان تشکیل می‌دهند. آنچه خود مسئولین و رسانه‌های ایران هم عنوان می‌کنند میانگین سن فحشا در ایران است که به حتی زیر ۱۵ سال رسیده است.  حال آنکه پیش از انقلاب بنا بر تنها تحقیق علمی انجام شده توسط ستاره فرمانفرماییان میانگین سن فحشا ۳۱ سال بود. بر طبق این تحقیق زنان تن‌فروش عمدتا بی‌سواد و از قشر پایین و فقیر جامعه بودند در حالی که در تحقیات نسبی که در دهه ۱۳۸۰ صورت گرفته بخش مهمی از زنان تن‌فروش ایران، تحصیل‌کرده و یا دانشجو هستند و حتی با توافق همسران‌شان به این کار روی می‌آورند.

آنچه مرا به نوشتن این گزارش کوتاه وادار کرد این بود که تا به حال عمدتا صحبت از تن‌فروشی یا فروش زنان و دختران ایرانی به کشورهای حوزه  خلیج فارس و یا ترکیه و کشورهای اروپای شرقی شنیده می‌شد اما روسپیگری زنان ایرانی را تا کشورهای خاور دور مانند تایلند نیز می‌توان دید.

هفته گذشته یک شاهد عینی که جهت شرکت در یک سمینار سه روزه به بانکوک رفته بود، از یکی از همکاران خود که مدام به بانکوک سفر می‌کرد شنید که در مقابل هتل‌های محله عرب‌ها در این شهر، دختران ایرانی و افغانی به انتظار مشتریان پولدار عرب می‌ایستند. او از شنیدن چنین خبری خیلی متاثر می‌شود و با ناباوری به آن محله می‌رود تا با چشم خود ببیند.  وی همان موقع در فیس بوک با من تماس گرفت و موضوع را با من در میان گذاشت. او تعریف کرد: «چیزی که خیلی برای من عجیب بود حجاب کامل و پوشیده این زنان بود و من باورم نمی شد که اینان با این حجاب و چادر و مقنعه ممکن است روسپی باشند و خودفروشی کنند. از دیدن این صحنه که دختران ایرانی برای ارائه خود به مردان عرب مقابل هتل انتظار می‌کشند، خیلی ناراحت شدم اما شرمم می‌شد که نزدیک بروم و با آنها صحبت کنم.» او ادامه داد: «وقتی ما آنجا رفتیم آنها ابتدا فکر کردند که مشتری هستیم و برخوردشان خیلی خوب بود اما بعد که دوستم نزد آنها رفت و متوجه شدند که ما مشتری نیستیم خیلی بدرفتاری کردند و حتی گفتند  ما مشتری ایرانی نمی‌خواهیم چون مردان ایرانی خوب پول نمی‌دهند و خوش حساب نیستند!»

از این کاربر فیس بوک پرسیدم: «شما هیچ  با آنها صحبت نکردید و دلیل حجاب‌شان را نپرسیدید؟» وی پاسخ داد: «نه، من اصلا جلو نرفتم و از مغازه‌ای که در نزدیکی آنها بود نگاه می‌کردم و چند عکس از دور گرفتم که چندان هم خوب نشده اما دوستم نزد آنها رفت و وقتی علت حجاب کامل آنان را پرسید، آنها گفتند: مردان عرب زن فاحشه بدون حجاب را دوست ندارند!»

از او که با ناراحتی این جریان را تعریف می‌کرد خواهش کردم آن چند عکس را برایم بفرستد. وی پذیرفت و ادامه داد: «چیزی که مرا واقعا متاثر می‌کرد اینکه چه دختران زیبا و جوانی بودند ولی چقدر زبان زشتی داشتند و بی پروا حرف‌های رکیک می‌زدند و حتی با فریاد خواهان مردان عرب می‌شدند.»

این شخص به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بود و در پایان با ناراحتی گفت: «دلم می‌خواست در خیابان به حال دختران میهنم گریه کنم، خیلی دردآور بود که دختران زیبا و جوان هموطن خود را ببینی که برای امرار معاش در بانکوک مقابل هتل مردان عرب که عمدتا هم  پیر بودند ایستاده بودند و  این گونه خود را تحقیر می‌کردند.»

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …