28 مرداد سالروز حمله ی همه جانبه ی ارتش و سپاه جمهوری اسلامی به مردم کوردستان ایران است.
این حمله به دستور آیت الله خمینی رهبر حکومت اسلامی صورت گرفت و فاجعه ای خونبار و دهشتناک در تاریخ انقلاب اسلامی ایران را شکل داد.
در بخشی از فرمان خمینی که به دفعات از رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی خوانده شد، اینچنین بود. ( گروه های مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده اند م بدهم به سوی پاوه رفته، غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر میکنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم. اگر با توپ ها و تانک ها و قوای مسلح تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم… )
با این فرمان، تانک هاو ادوات و قوای مسلح جمهوری اسلامی لشکر کشی کرده و رهسپار کوردستان شدند تا مقاومت مردم کرد را سرکوب کنند. در جریان یورش قوای مسلح که از زمین و هوا صورت گرفت، هزاران تن از مردم کوردستان به خاک و خون کشیده شده و کشته شدند و هزاران نفر مجبور شدند خانه و کاشانه ی خود را رها کرده و آواره ی کوه هاو روستاهای دور دست شوند.
جنگِ جمهوری اسلامی با مردم کوردستان، تمام شهرها و روستاهای این استان را در برگرفت، در این جنگ نیروهای مسلح جمهوری اسلامی دست به جنایات زیادی زدند. از فجایع تلخ و خونبار این تهاجم اعدام های مبارزین کورد ومردم همچنین کشتار دسته جمعی مردم از جمله در روستاهای «قاتلان» و «قارنا» بود.
یورش گسترده سپاه و ارتش از پاوه و نوسود با فرماندهی، فرماندهان سابقا شاهنشاهی و به تازگی مسلمان شده، تا مصطفی چمران و بیسج مردمی با استفاده از مدرنترین امکانات نظامی از طریق زمین و هوا در 28 مرداد یورش به کوردستان آغاز شد.
سپاه سرکوبگر اسلام تازه به حاکمیت رسیده، با یورش گسترده و در نهایت قساوت و بی رحمی به جان مردم مقاوم، مبارز و آزادیخواه کردستان افتادند که تنها گناه آنها اداره زندگی عادی و روزانه خود به شکل انسانی و دموکراتیک و به دور از قانون شرع و اسلام بود.
همزمان با این یورش گسترده و همه جانبه، از صدا و سیما، تا روزنامه ها و مطبوعات دولتی، منبر مساجد و نماز جمعه ها، حوزه های ارتجاع و فساد، در هماهنگی واحد و یک صدا علیه مردم کوردستان که به “کفار” نامبرده می شدند، واعظان مذهب شیعه درهای بهشت را بر روی شهدای اسلام باز و قول دختران باکره و جویبارهای شراب و واگذاری کلید بهشت که تهیه شده و بر گردن جوانان نااگاه و فریب خوردە پاسدار و بسیجی آویزان میکردند، آنان را به قتلگاه کوردستان اعزام و خود در بهشت دنیای مادی کنونی به عیاشی و خوش گذرانی پرداختند. همزمان با اعزام فوج و لشکرهای متعدد از سپاه اسلام به کوردستان و بمباران شدید شهر و روستاهای این منطقه و قتل عام مردم بی دفاع این دیار، قصاب بی رحم و تشنه خون، موجودی جنونی و دیوانه به اسم “صادق خلخالی” با حکم شرعی و حکومتی خمینی به کوردستان اعزام و دهها تن از مبارزین و انسان های بی گناه را به جوخه آتش سپرد. مبارزین زخمی را با بلانکارد به میدان تیر اعزام و آنان را گلوله باران کردند. شماری از روستاهای کوردستان از جمله “قارنه و قلاتان،ایندرقاش، کانی مام سید،سرچنار و گولە و چندین روستای دیگر” را با پیر و کودک و زن و مرد قتل عام و دسترنج دهها ساله این مردم بی دفاع و زجرکشیدە را به یغما برده یا به آتش کشیدند. چنین رفتاری تنها با یورش مغول ها به ایران، قابل مقایسه است.
در برابر این یورش وحشیانه و ضد انسانی، مردم کوردستان در صفی به هم فشرده و متحدانه به مقامت و دفاع سراسری پرداختند و طعم شیرین پیروزی را در مدت زمانی کوتاه به جام زهری تاریخی برای خمینی و دارودستە اش تبدیل و او را ناچار به سر کشیدن آن کردند. خمینی بعد از3 ماه با قبول شکست سپاه اسلام در برابر آراده متحدانه مردم کردستان ، با صدور فرمان رسمی آتش بس در26 آبان 58 اولین شکست را از مردم مقاوم و متحد کوردستان چشید.
چرا رژیم اسلامی می خواست به کوردستان حمله کند.
با اولین جرقه های قیام ضد حکومت پادشاهی در نیمه دوم سال 1356 و ادامه آن در 1357 مردم کوردستان که کینه عمیق و تل آنبار شده ایی از رژیم شاهنشاهی در دل داشتند، بلافاصله اعتراض و مبارزه دسته جمعی خود علیه رژیم خودکامه شاهنشاهی را در مدارس و مکان های تحصیلی شروع و به فاصله کوتاهی به خیابانها کشاندند. پاییز ۵٧ تا ٢٢ بهمن سالروز پیروزی قیام، کردستان یکپارچه در تحرک ،اعتراض و مبارزه بود. همزمان با کم شدن قدرت پادشاهی پایه های حاکمیت سلطنتی در کل ایران، در کوردستان الترناتیو انقلابی و مردمی جای آن را میگرفت و اداره کردن شهرها و روستاها توسط تودهای مردمی شکل گرفته و گسترش می یافت. بعد از پیروزی قیام در روز22 بهمن 57 دو فاکتور مهم در کردستان به نفع مردم و به زیان نظام تازه به قدرت رسیده عمل کرد.
بعد از 22 بهمن سال 57 بود که در کوردستان با توجه به احزاب های مثل کومه له و دموکرات و سایر سازمانها و گروهای سیاسی که حضور داشتن و مردم کوردستان را آگاهی می دانند از این رو بود که در مدت کوتاهی مردم با توجه به شرایط خفقان رژیم قبلی به خیلی از مسائل اگاهی کامل ندداشتند و این احزاب بودند که در همه مناطق کوردستان در حال سازمان دهی مردمی بودند با توجه به اینکه مدت چند ماهی بود که رژیم اخوندی بر ایران مسلط بود در کوردستان اوضاع سیاسی به نحو دیگری رقم خورد. که باید از نوروز 57 یاد کرد که حاکمیت شهر سنندج را به گلوله توپ بست و خمپاره باران کرد چون می دانست که کوردستان از نظر سیاسی و مذهبی با سایر مناطق ایران تفاوت زیادی دارد و باور به گفته های اخوند و رژیم اسلامی ندارند. در نوروز 58 با توجه به اوضاع کوردستان شهرهای کوردستان میزبان هزاران مهمان بودند که از سایر استانهای دیگر به خاطر اوضاع باز سیاسی و آزادی های مدنی روی آوردند و از نزدیک شاهد بودند که کوردستان با سایر شهرهای دیگر ایران تفاوت دارد که حکومت تازه به رسیده از این اوضاع خوشش نمی آمد. چون می دانست که کوردستان زیر حاکمیت آخوند و اسلام هیچگاه نخواهند رفت و تا به امروز هم نرفته, به هر شکلی که حاکمیت خواسته نتوانسته آن طوری که می خواهد کوردستان را زیر حاکمیت سیاسی و افکار مذهبی ببرد و هر بار شکست خورده.
با توجه به اینگونه مسائل بود که رژیم آخوندی چون اوضاع کوردستان را اینچنین می دید با یورش و لشکر کشی نظامی از هوا و زمین به کوردستان حمله کرد و جنایتهای حکومت اسلامی تا به امروز در ذهن مردم کوردستان مانده است و رژیم اسلامی درمانده و فقط فشار بر مردم و فعالین مدنی و سیاسی و اعدام های سیاسی روی آورده است و تا به امروز از نظر سیاسی هیچ گاه کوردستان برای هیچ یک از حاکمان در گذشته و حال برای رژیم اسلامی سر تعظیم فرود نیاورده و نخواهد آورد .
مرگ بر جمهوری اسلامی ایران
زنده باد کورد و کوردستان
زنده باد آزادی و دمکراس