شه‌ممه‌ 23 تشرینی دووه‌م 2024

ترورو خشونت در رژیم اسلامی ایران / شهریار ایازی

«تروریسم که از ریشه لاتین terror به معنای ترس و وحشت گرفته شده است، به رفتار و اعمال فرد یا گروهی اطلاق می شود که از راه ایجاد ترس، وحشت و به کار بستن زور می خواهد به هدف سیاسی خود برسد . همچنین، کارهای خشونت آمیز و غیر قانونی حکومتها برای سرکوب مخالفان خود و ترساندن آنان نیز در ردیف تروریسم قرار دارد، که از آن به عنوان تروریسم دولتی یاد می شود .
احساس خطررژیم  از دست دادن قدرت, حکومت اسلامی را جنایتکارترازآنچه هست می کند. درتاریخ سی وهفت ساله این حکومت چنین ویژگی ای را بارها تجربه کرده ایم و مشاهده کرده ایم .

ترور مخالفین تبعیدی,حکومت اسلامی در زمره ی معدود حکومت هایی است که مخالفان خود و دگراندیشان را درخارج از مرزهای خود به قتل رسانده است و می رساند.
گروه حقوق بشر پارلمان انگلیس درمارس ۱۹۹۴ گزارشی درباره ترورهای جمهوری اسلامی در خارج از کشور منتشرکرد. در مقدمه این گزارش آمده است که: قرن ها یکی از اصول حقوق بین المللی حمایت از قربانیانی بود که برای فرارازسرکوب در کشورهای دیگر پناه می جستند. در قرن بیستم، قربانیان هیتلر، استالین، موسولینی، پل پوت، سوهارتو، گالتیری، استرونسر، نی وین و چائوشسکو همگی در پناهندگی ازامنیت برخوردار شدند.
برای اولین بار در تاریخ، یک کشور برای کشتن مخالفان خود که در تبعید هستند در سراسر جهان اقدام می کند . این گزارش مجموعه ای است که اعضای پارلمان و علاقمندان را در جریان جزییات اقدام های دولت ایران قرار می دهد. گزارش به قطعنامه کمیسیون حمایت از حقوق اقلیت ها مورخ ۱۷ اوت ۱۹۹۳ اشاره می کند وبه اقدام ها و تحقیقات پروفسور گالیندوپل، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، می پردازد و سپس سازماندهی دستگاه تروررژیم اسلامی ایران را معرفی می کند.
ترورها و کشتارهایی که به برخی از آن ها دراین گزارش اشاره شده با برقراری حکومت اسلامی آغاز شد, حکومتی که براثر بیداد و ستمگری های اش در تمامی ابعاد حیات سیاسی, اجتماعی, اقتصادی, فرهنگی و مذهبی میهنمان, میلیون ها ایرانی را به ناگزیر از وطن شان راند. این حکومت برراندن و تبعید کردن دگراندیش و مخالف اش اکتفا نکرد و به دست “سربازان خمینی و امام زمان” اش در خارج از کشور جان ده ها تن ازمخالفین رژیم را گرفتند. اولین کشتار حکومت اسلامی اواخر سال ۵۷ و طی سال ۵۸ رخ داد,و تا به امروز ادامه دارد و ادامه هم خواهد داشت.
در طی این سی و هفت سال حکومت اسلامی تنها به کشتار مخالفان خود و دگراندیشان در ایران بسنده نکرد, و در خارج از ایران نیز از همان سال ۱۳۵۸ ترور و کشتار دگراندیشان و مخالفان تبعیدی را آغاز کرد, موجی از ترورها و کشتارهایی که نشان از تلاش حکومت برای ایجاد فضای رعب و وحشت در میان مخالفان و دگراندیشان در داخل و خارج از کشور داشت. انتخاب افراد برای ترور, هول و هراس حکومت از به تزلزل افتادن اریکه قدرت اش از سوی برخی از این قربانیان را نیز نشان می داد.
ترورها و کشتار های حکومت اسلامی در خارج کشور به امر و فتوی رهبران و روحانیون طراز اول حکومتی و بدست کارمندان اطلاعاتی دولت اسلامی و قاتلان حرفه ای و مزدور انجام می شود. در برخی موارد نیزعاملان و قاتلان دستگیر شدند. اما اکثر اینان, که مقرشان سفارت خانه های حکومت اسلامی بود, به یاری و امکانات حکومتی از چنگ عدالت گریخته اند. شواهد, اسناد و مدارکی که از سوی مسولین کشورهایی که ترورها و کشتارها در آن کشورها رخ داد, تردیدی برجای نگذاشته اند که آمران و عاملان قتل ها چه کسانی هستند.
البته اینکه آمرین این کشتارها رهبران و روحانیون طرازاول حکومتی بوده و هستند, پوشیده نبود و نیست. حضرات بارها با افتخار اوامرو فتاوی جنایتکارانه شان را آشکارا اعلام, و از آن ها دفاع کرده اند.
از خمینی می توان ده ها فتوی, امرورهنمود در باره محسنات کشتار دگراندیشان و مخالفان اش نمونه آورد, و به دنبال او بسیارند آخوندهای معمم و غیرمعمم که راه امام شان را رفته و می روند.
امروز مجموعه ای از همین افراد و دیگرانی که خون دگراندیشان و مخالفان سیاسی و عقیدتی خود را ریخته اند, در بیت ولی فقیه, مجلس اسلامی, قوه قضاییه اسلامی, دولت “امام زمانی” و جماعت همراه دولت و ارگان های ریز و درشت سرکوبگر انجام تکلیف و وظیفه می کنند.
ترور و کشتار تبعیدیان در خارج از کشور پس از کشتار “میکونوس” – برلین -, به دلیل مبارزات و افشاگری های اپوزیسیون خارج کشور, محافل بین المللی و پاره ای افراد و محافل داخل کشور به طور موقت, بویژه در اروپا, متوقف شد. می نویسم ” به طور موقت” چرا که تردید نباید داشت حکومت اسلامی بنا به ماهیت اش, بویژه در قدرت سیاسی, از این کار دست نخواهد برداشت. حکومت اسلامی ایران نشان داده است برای پاسداری از بیضه اسلام و قدرت سیاسی اش به کشتار شهروندان اش, حتی آنان که تن و جان به تبعید داده اند, نیاز دارد. این حکومت بدون کشتار, زندان, شکنجه و ایجاد ارعاب و وحشت ساقط و سقط خواهد شد. دلیل نیز روشن است: حکومت اسلامی, حاکمیت تحجر, توهم, هذیان و روان پریشی ست, بدیهی ست چنین حکومت بیماری توان و ظرفیت تحمل دگراندیشی, مخالفت و پاسخگویی به نیازهای شهروندانش, و نیز مسایل جهانی نداشته باشد و بر قامت زمانه و جهان ناقص الخلقه ترین رژیم است. با چنین ویژگی هایی ست که حکومت اسلامی می پندارد برای حفظ سلامت و قدرت بیضه ی اسلام و حکومت اش, و گریز از نابهنگامی اش, اقدامی موثرتر و کاراترا از ایجاد رعب و وحشت و ترور, آنهم به وحشیانه ترین و سبعانه ترین شکل وجود ندارد, فکر و روشی که اسلام از بدو پیدایشش به کار بسته و بهره ها برده است.
در طی چند روز گذشته نشان از آغاز حرکت ماشین کشتارحکومت در خارج از کشور را دارد که باید هشداری به فعالین سیاسی در تبعید باشد.
در جمعه شب۱۶ مرداد ماه ۱۹۳۴ برابر با هفتم اوت ۲۰۱۵‌‌‌ ازجانب سازمان‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی با همکاری یکی ازاعضای نفوذی خود در صفوف حزب کوملە کردستان ایران، چهار بمب بزرگ که ده ها کیلو مواد منفجره در آن به کاررفته بود، در یکی از ارگانهای کومه له که محل کار ده ها نفر از کادرو پیشمرگهای کومه له بود  جاسازی شده.صبح روز بعد یعنی شنبه ۱۷ مرداد وقتی کادر و پیشمرگه ها   به منظور انجام وظایف روزانه خود درمحل کارخود گرد آمده بودند، متوجه وضعیت غیرعادی محل کارشان شده و متوجه کارگذاشتن بمبها می‌شوند و بلافاصله با واحدهای خنثی کردن بمب‌  حکومت اقلیم کردستان تماس گرفته و درخواست کمک می‌نمایند.  تیم خنثی کننده بمب سریعا خود را به محل رسانده و درطول چندین ساعت کار طاقت فرسا و خطرناک و در نهایت احتیاط بمب ها را خنثی می کنند.
بدون تردید اگر بمب ها منفجر می شدند وهدف پلید و جنایتکارانه تروریست‌های  جمهوری اسلامی جامه عمل به خود می‌پوشید، نه تنهاتعدادی از کادرها و پیشمرگان کومه‌له جان خود را از دست می‌دادند  ده ها نفر از اعضاء خانوادها و ساکنین اردوگاه نیز  جان می‌باختند.
و همچنین در تاریخ 17مرداد ماه 1394 خورشیدی برابر با 7 اوت ۲۰۱۵  یکی از مزدوران جمهوری اسلامی که مدتی پیش به درون صفوف کومەله زحمتکشان کُردستان نفوذ کرده بود، در نخستین دقایق بامداد 18 مرداد در تلاشی مزبوحانه اقدام به ترورکردن رفیق رضا کعبی “دبیر هیات اجرایی کومەله” نمود، اما خوشبختانه تلاش مزبوحانه این مزدور با هوشیاری رفع گردید و رفیق رضا بدون هیچ جراحتی از این حرکت تروریستی جان سالم بدر برد.
جریانهای تروریستی چند روزگذشته درمقرهای حزب های کومه له بار دیگر نشان از عزم جدی نهادهای امنیتی برون مرزی جمهموری اسلامی جهت ترورکردن افراد احزاب کوردستان در جنبش کردستان ایران دارد و یا اینکه بتواند مقر ویا اردوگاهای احزاب کورد را منفجر نماید؛ تلاشی که بیگمان تنها به کردستان و جریانات اصلی سیاسی کردستان محدود نمی شود بلکه بنظر می رسد از استراتژی کلان امنیتی پیروی می کند که قصد دارد به دیگر جریانات و شخصیتهای ایرانی هم درسترسی داشته باشد .
تجربه نشان می دهد هر گاه جمهوری اسلامی در سیاست خارجی با شکست مواجه شود واز نظرسیاسی هم منزوی شود در سیاست داخلی بسته تر عمل کرده ودست به دستگیرهای فعالین وروزنامه نگران و دگراندیشان زده و حتی انها را به زندانهای طویل المدت محکوم می کند. که از این نظر کردستان نقطه  سیاستهای سرکوبگرانه داخلی بوده است.حوادث اخیر زنگ خطری جدی، نه تنها برای کوردها برای سایر نیروهای اپوزیسیون ایرانی هم هست.

کلن آلمان 14.08.2015

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …