امروز مصادف است با اوج قتلهای زنجیره ای که فاز اول در دهه اول شصت , سرکوب نه یاران و کشتار دگر اندیشان و حمله به کردستان و ترکمن صحرا , فاز دوم آن در دهه نیمه دوم شصت پس از خاتمه جنگ ایران و عراق, ارعاب و تهدید و تواب سازی و کشتار هزاران زندانی و فاز سوم قتلهای برون مرزی , با سران کومه له رفیق جانباخته صدیق کمانگر در کردستان عراق و غلام کشاورز در یونان و سران حزب دمکرات کردستان در خارج از ایران و ترور بیش از سی صد کادر این دو حزب در کردستان عراق و دگر اندیشان جمهوری اسلامی در خارج کشورو فاز چهارم قتلهای داخلی, قتل و ترور نویسندگان و نقادان مذهبی شروع می شود و قتل سعیدی سیرجانی و مختارپویند و فروهرها به اوج خود می رسد. جنایت رژیمی که , بیش از صدو بیست هزار اعدامی در کارنامه خویش به ثبت رسانده که در مقابل اسدها و شیخ و مشایخ های حاکم در منطقه و نه مبارک و نه آتاتورک و …نه هیچ نسل کشی منطقه ای قابل مقایسه نیست. جنایتی که کشورهای غربی هم از این همه جنایت و برای منافع و چپاول سرمایه این سرزمین , از کنار آن گذشته و به سران خون خواراین رژیم چراغ سبز نشان می دهند که هم چنان بر جنایت بیشمار خود بی افزاید.
امروز بیش از دو دهه بر سر این جنایت هولناک و دهشتناک می گذرد نه هر که عواملین آن جنایات دادگاهی و به افکار عمومی شناخته نشد بلکه هم عامل و هم عامر در رده های بالای حکومتی منسوب و به جنایت خود ادامه می دهند. جنایاتی که هر روز با انواع شگردها و موتودهای قرون بربریت باز تولید می شود و انسانهای دگر اندیش و معترض بر سیاستهای این رژیم خونخوار و اقلیت های مذهبی , به کام مرگ و به سلاخ خانه های مرگ کشانده می شوند.
در سنندج در دو سه سال اخیر چندین جوان هم زمان , توسط مشروبات الکلی آغشته به سم دچار مسمومیت می شوند و جان می دهند , آنطور که از سایتها گوناگون و اخبارها پیداست, مرگهای مشکوک در دانشگاهها کشور و مرگهای سرطانی شخصیت های سیاسی و فرهنگی در داخل ایران , واین اواخر مرگ مشکوک خبرگذاری هرانا در ترکیه و قتل های روزمره در داخل ایران واعدام دسته جمعی در زندان کرمان به بهانه مواد مخدر, سوژه اسید پاشی در شهر اصفهان به یقین هر انسانی که اخبار ایران را دنبال می کند هیچ شکی برای وی باقی نمی گذارد که این , همان عقبه قتلهای زنجیره ای است که دامنه دار است.
اینک بیش از یک ماه از جنایت اسید پاشی شهر اصفهان می گذرد نه تنها اثر و ردپای از عاملین و عامرین این جنایت وجود ندارد بلکه مرگ مرتضی پاشای (خواننده نه چندان معروف) را وسیله ای , برای رد گم کردن عاملان و عامران بانی این جنایات و انحراف افکار عمومی قرار داده اند تا بدین وسیله این جنایات را همانند قتلهای زنجیره ای پینه و لحاف پوشی کنند. حتی به قدری زیرکانه این فضا را مهندسی کرده اند که به گفته پلیس تهران , روز دفن این خواننده شلوغ ترین روز کاری پلیس در پایتخت بوده که در مدت بیش از سه ده ونیم حکمرانی سران رژیم , این قدرپایتخت شلوغی به خود ندیده است !!. در حقیقت با این اوصافی که شرح دادم قتلهای زنجیره ای وارد فاز جدیدی شده که مهندسین قتلهای زنجیره ای , با شیوه ای دیگر و موتودی دیگر وارد میدان شده که بار دیگر فضای خشونت و سرکوب خویش را در پهنای ایران نهادینه کنند و تا این سران دیوانه حاکم باشند جامعه ایران هیچ گاه از بند غارت و استثمار و سرکوب خلااصی نخواهد یافت و روز به روز به قهقرا و بربریت پس رفت می کند.
امروز بیش از دو دهه بر سر این جنایت هولناک و دهشتناک می گذرد نه هر که عواملین آن جنایات دادگاهی و به افکار عمومی شناخته نشد بلکه هم عامل و هم عامر در رده های بالای حکومتی منسوب و به جنایت خود ادامه می دهند. جنایاتی که هر روز با انواع شگردها و موتودهای قرون بربریت باز تولید می شود و انسانهای دگر اندیش و معترض بر سیاستهای این رژیم خونخوار و اقلیت های مذهبی , به کام مرگ و به سلاخ خانه های مرگ کشانده می شوند.
در سنندج در دو سه سال اخیر چندین جوان هم زمان , توسط مشروبات الکلی آغشته به سم دچار مسمومیت می شوند و جان می دهند , آنطور که از سایتها گوناگون و اخبارها پیداست, مرگهای مشکوک در دانشگاهها کشور و مرگهای سرطانی شخصیت های سیاسی و فرهنگی در داخل ایران , واین اواخر مرگ مشکوک خبرگذاری هرانا در ترکیه و قتل های روزمره در داخل ایران واعدام دسته جمعی در زندان کرمان به بهانه مواد مخدر, سوژه اسید پاشی در شهر اصفهان به یقین هر انسانی که اخبار ایران را دنبال می کند هیچ شکی برای وی باقی نمی گذارد که این , همان عقبه قتلهای زنجیره ای است که دامنه دار است.
اینک بیش از یک ماه از جنایت اسید پاشی شهر اصفهان می گذرد نه تنها اثر و ردپای از عاملین و عامرین این جنایت وجود ندارد بلکه مرگ مرتضی پاشای (خواننده نه چندان معروف) را وسیله ای , برای رد گم کردن عاملان و عامران بانی این جنایات و انحراف افکار عمومی قرار داده اند تا بدین وسیله این جنایات را همانند قتلهای زنجیره ای پینه و لحاف پوشی کنند. حتی به قدری زیرکانه این فضا را مهندسی کرده اند که به گفته پلیس تهران , روز دفن این خواننده شلوغ ترین روز کاری پلیس در پایتخت بوده که در مدت بیش از سه ده ونیم حکمرانی سران رژیم , این قدرپایتخت شلوغی به خود ندیده است !!. در حقیقت با این اوصافی که شرح دادم قتلهای زنجیره ای وارد فاز جدیدی شده که مهندسین قتلهای زنجیره ای , با شیوه ای دیگر و موتودی دیگر وارد میدان شده که بار دیگر فضای خشونت و سرکوب خویش را در پهنای ایران نهادینه کنند و تا این سران دیوانه حاکم باشند جامعه ایران هیچ گاه از بند غارت و استثمار و سرکوب خلااصی نخواهد یافت و روز به روز به قهقرا و بربریت پس رفت می کند.
28.11. 2014