زنان و رویای ریاست جمھوری در ایران⁄ گلاویژ عبدیکانی

میزان پویایی و فعال بودن یک جامعە را میتوان از روی میزان شکاف ھای موجود در ان جامعە، مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
یکی از این شکافھا، شکاف جنسیتی می باشد کە ناشی از تقسیم جامعە بە دو گروە زن و مرد می باشد.کە غالبا در جوامعی کە تحت تاثیر دین و اموزەھای دینی بە خصوص دین اسلام، کە زن را تابع بی چون و چرای شوھر میداند و مخالف حضور زنان در عرصەھای سیاسی و اجتماعی می باشد و بیشتر بە زن بە دید ابزاری در جھت تولید مثل و خدمت بە خانوادە و شوھر و.. می نگرد.
با این مقدمە کوتاە میتوان بە بررسی اوضاع سیاسی کنونی ایران و وضعیت و موقعیت اجتماعی و سیاسی زنان پرداخت.
در جامعەی کنونی ایران، کە رژیم حاکم، رژیمی مذھبی و استبدادی میباشد، ھموارە با وضع قوانین دست و پاگیر، سعی در ھرچە بیشتر بە انزوا کشاندن زنان دارد.
قانون اساسی سراسر مردسالارانەی رژیم، کە با مفاد و بند و تبصرەھایش، اشکارا شکاف جنسیتی را بیشتر و زنان را بە زیر سلطە و کنترل مردان دراوردە است.
یکی از قوانینی کە زنان را، این نیمی از جمعیت جامعە را، عملا نادیدە انگاشتە و انان را از صحنە سیاسی بە کل حذف نمودە، شرایط انتخاب رئیس جمھور است.
در بند ١١٥ قانون اساسی صراحتا اعلام شدە؛ کە رئیس جمھور باید از میان رجال سیاسی و مذھبی باشد.با در نظر گرفتن این شرایط چند نکتە قابل تامل است:
-با توجە بە اینکە حکومت ایران حکومت مذھبی بودە و قوانین اسلامی بر ان حاکم می باشد و در اموزەھای دینی، از «رجل » بە عنوان «مرد» معنی شدە است، «در اینجا بە این نکتە اشارە مینمایم کە در جلسات بحث دربارەی قانون اساسی در شورای خبرگان، عدەال پیشنھاد واژەی « مردان» را دادند ولی بە پیشنھاد بھشتی از واژەی« رجال» استفادە نمودند»، بدین معنی کە تنھا یک مرد میتواند حاکم و ولی باشد و در مبانی دینی و قوانین جمھوری اسلامی یک زن نمی تواند حاکم و ولی باشد. و اینگونە عملا مانع انتخاب شدن زنان بە عنوان رئیس جمھور و رھبر شدەاند.
-سوای از دید جنسیتی، با شرایط سیاسی، اجتماعی حاکم بر ایران، اینکە یک زن بتواند از رجال سیاسی باشد، تقریبا محال بە نظر میرسد. چرا کە منظور از رجال سیاسی این است کە، فرد باید شخصیتی برجستە و صاحب عنوان از لحاظ سیاسی باشد.زنان برای کسب اجازەی دستیابی بە پست ریاست جمھوری، باید بتوانند بە مدیریتھای کلان در جامعە دست یافتە باشند تا توانایی ھای خود را در زمینەی مدیریت بخشی از جامعە بە اثبات رساندە باشند، ولی این مورد نیز با شرایط حاکم بر جامعە و دیدی کە نسبت بە زن در جامعە نھادینە شدە است، در شرایط کنونی دست نیافتنی می باشد.
دور نگە داشتن زنان از فعالیتھای اجتماعی و سیاسی، مشارکت ندادن انان در پست ھای مدیریتی کشور و…در نھایت منجر بە تضعیف اعتماد بە نفس انان و عدم توانایی و حضور جدی در عرصەی مبارزات سیاسی شدە است.با این تفاسیر در رژیم جمھوری اسلامی ، زنی کە رجل سیاسی و مذھبی باشد وجود ندارد.
تنھا تعدادی از زنان کە از وابستگان نظام بودەاند،اجازەی حضور در عرصەھای سیاسی دادە شدە کە متاسفانە انان نیز تنھا در جھت منافع رژیم گام برداشتە و دنبالەرو برنامەھای رژیم بودەاند و ھیچ گام موثری در جھت بھبود وضعیت موجود برای زنان ننمودەاند بلکە تا در برخی موارد نیز بیشتر از مردان در جھت سرکوب و بە انزوا راندن زنان تلاش نمودەاند کما اینکە در تصویب لایحەی چند ھمسری، نمایندگان زن حاضر در مجلس، بسیار فعالتر از نمایندگان مرد این لایحە را بە تصویب رساندند.
ھموارە رژیم سعی نمودە از وجود زنان برای سو تبلیغات استفادە نمودە است.دولت یازدھم و دوازدھم، صرفا جھت فریب اذھان عمومی، برای مدت کوتاھی از زنان در سطوح میانی استفادە کردند بە عنوان مثال؛ دستجردی در کابینە احمدی نژاد کە بە عنوان وزیر بھداشت منتصب شدە بود کە وی نیز پس از مدتی از این پست کنار گذاشتە شد.
اگر تمام مشکلات قانونی پیش روی زنان برای دستیابی بە مقام ریاست جمھوری راکنار بگذاریم، بحث دیگری کە در این رابطە انکار ناپدیر است مسالەی دین و عرف جامعە است. جامعە ایران متاثر و تحت تاثیر مستقیم دین اسلام می باشد، دینی کە زن را ناقص العقل می انگارد، شھادت دو زن در مقابل شھادت یک مرد در دادگاە، دیە زن را نصف دیەی یک مرد میداند، چگونە در چنین مکتبی میتوان انتظار داشت زن بە عنوان سرپرست و مسئول یک مملکت باشد در حالیکە بە او اجازەی سرپرستی خود و خانوادەاش دادە نمشود و خود تحت سرپرستی مردش است.در چنین جامعەایی افکار عمومی نیز پذیرای یک رئیس جمھور زن نمی باشد. در تصدیق این موارد موضع گیری شخص اول نظام، علی
خامنەای کە اظھار داشت ؛بە ھیچ وجە نباید در مقابل گفتمان غرب در خصوص زن منفعل شد، بلکە باید گفتمان اسلام درمورد زن را بە صورت تھاجمی و طلبکارانە مطرح کرد.افتخار کردن بە تعداد بالای زنان شاغل در مناصب اجرایی «از نظر او» موتد اشکال و در واقع امتداد ھمان گفتمان غربی است.
در حالی کە بە دلیل مشکلات شدید اقتصادی، فشار مالی، تورم روزافزون، افزایش سرسام اور قیمت کالاھای مصرفی، رواج روزافزون فقر و فحشا.. پایەھای نظام را بیشتر از پیش متزلزل نمودە است و اعتراضات و اعتصابات مردم بە وضعیت کنونی، رو بە افزایش است. و ھمچنین چھرەی رژیم مستبد و سرکوبگر اسلامی بیش از پیش در داخل و خارج از کشور تخریب شدە است ، رژیم بە دنبال راە فراری از این بن بست است تا بتواند چند صباحی بیشتر رژیم از درون پوسیدە را سرپا نگە دارد، پس این بازی تکراری « نامزدی زنان برای ریاست جمھوری» را بەراە انداختە است تا بار دیگر عدەای را فریب دادە و بە میدان انتخابات بکشاند.بنا بە اعترافات صریح مسئولین نظام، باید از ھر نوع وسیلە و ابزاری برای جذب ارا و کشاندن مردم بە پای صندوقھای رای استفادە کرد.انان برای داغ کردن تنور انتخابات از ھیچ حقە و فریبی رویگردان نیستند. عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگھبان بە تازگی اعلام نمودە، زنان نیز میتوانند برای احراز پست ریاست جمھوری، بە عنوان نامزد ثبت نام کنند!!! پر واضح است کە این سخنان تنھا برای گرم کردن تنور انتخابات است.چراکە مشکل اصلی نامزد شدن زنان نیست بلکە تائید صلاحیت و رد شدن از فیلتر شورای نگھبان و وارد مرحلەی رای گیری شدن می باشد، چە بسا در دورەھای پیشین نیز زنانی ثبت نام نمودە بودند ولی شورای نگھبان بااستناد بە بند ١١٥ قانون اساسی« رئیس جمھور باید از رجال سیاسی و مذھبی باشد» رد صلاحیت شدەاند. بازی ھای از این دست تنھا نمایش ھای سیاسی می باشد کە رژیم براە می اندازد.
مشکل کنونی زنان در ایران تنھا حاکمیت رژیم مستبد جمھوری اسلامی نیست، بلکە جامعە باید بە اندازەای بە رشد فکری برسد کە پذیرای این واقعیت کە زنان نیز بە اندازەی مردان دارای توانمندی مدیریت می باشند، کە بە نظر میرسد برای دستیابی بە این مقولە راە درازی در پیش داریم کە این خود مستلزم تلاش بی وقفە برای بالا بردن سطح اگاھی جامعە و ھمچنین جدایی دین از حکومت و سیاست می باشد.

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …