دوو شه‌ممه‌ 25 تشرینی دووه‌م 2024

کاشت دوباره بذرهای مرگ؛ مین‌های ضدنفر در غرب ایران/ هاوری یوسفی

شمار قربانیان انفجار مین در مناطق غربی ایران، به‌ویژه در مرزهای کردستان پس از سه دهه از پایان جنگ ایران و عراق، هر ساله در حال افزایش است و علاوه بر تشکیک در صحت ادعای مقامات دولتی برای پاکسازی مناطق آلوده به مین، ساکنان نواحی مرزی کردستان که زندگی و معیشت‌شان با مرزها گره خورده، از کاشت دوباره مین در برخی از این مناطق خبر می‌دهند.
افزایش شمار قربانیان انفجار مین در حالی است که ایران تاکنون از ملحق شدن به «کنوانسیون اوتاوا» (پیمان منع به‌کارگیری مین ضدنفر) خودداری کرده است.
«ایران‌وایر» در همین رابطه با برخی از قربانیان مین در این مناطق گفت‌وگوی اختصاصی کرده و ضمن روایت رنج‌ها و آلام‌شان، به میزان حمایت و خدمات درمانی ارگان‌های دولتی و همچنین شروط لازم برای پذیرش قربانیان به‌عنوان جانباز از سوی فرمانداری‌ شهرهای این مناطق پرداخته است.
***
جنگ ایران و عراق در سال ١٣٦٧ با بر جای گذاشتن صدها هزار کشته، مجروح و نقص عضو جدی، به پایان رسید. اما مین‌های باقی مانده از این جنگ، ایران را همچنان در رتبه اول قربانیان مین در جهان نگه داشته است. ساکنان هر پنج استان کردستان، آذربایجان غربی، ایلام، کرمانشاه و خوزستان، پس از گذشت سه ‌دهه، کماکان با انفجار مین‌ها روبه‌رو می‌شوند.
مرکز آمار و اسناد «سازمان حقوق بشری هه‌نگاو»، در تازه‌ترین گزارش خود از افزایش شمار قربانیان مین در مناطق مرزی و شهرهای کردستان خبر می‌دهد.
به گفته این سازمان مدافع حقوق بشر، طی سال ٢٠٢٠ میلادی، دست‌کم ٤٠ شهروند در مرزهای کردستان قربانی انفجار مین شده‌اند که از این تعداد ٣٠ نفر مجروح و نقص عضو جدی شده و ١٠ نفر نیز جان خود را از دست داده‌اند.
این در حالی است که «محمدحسین امیراحمدی»، رییس «مرکز مین‌زدایی ایران» پیش‌تر ادعا کرده بود که از ٤ میلیون و ٢٠٠ هزار هکتار منطقه آلوده به مین در این پنج استان، فقط ٧٩ هزار هکتار باقی مانده است.
مین‌های جدید؛ ساکنان محلی چه می‌گویند؟
«ارسلان»، که اوایل پاییز سال جاری انفجار مین حین کول‌بری در مرز «هه‌نگه‌ژال» از توابع شهر مرزی بانه پای راست او را گرفته روایت دیگری دارد.
او که خود را یکی از قربانیان کاشت دوباره مین می‌داند، به ایران‌وایر گفت که علی‌رغم آشنایی با معابر مرزی و مسیرهای مین‌گذاری شده در کمال ناباوری در مسیر همیشگی و امنی که تردد می‌کرده، گرفتار انفجار مین شده است؛ آن‌هم در فاصله سه روز.
او می‌گوید: «سه روز قبل از حادثه از همان مسیر از مرز گذشتم و بدون هیچ مشکلی هم بازگشتیم. اما دور بعدی که هنوز از مرز هم رد نشده بودیم انفجار رخ داد و پس از متلاشی شدن پای راستم بلافاصله به بیمارستان بانه منتقل شدم. تا قبل از بی‌هوش شدن در بیمارستان باور نمی‌کردم که یکی از پاهایم را از دست داده‌ام.»
به گفته ارسلان بسیاری از کول‌بران دیگری هم که در دو سال گشته قربانی انفجار مین شده‌اند، اغلب تجربه‌ای مشابه داشته و با اطمینانی که از مسیری همیشگی داشته‌اند راهی مرز شده و گرفتار میادین تازه مین شده‌اند؛ مسیرهایی که قبلا مین‌گذاری نشده بودند.
او در ادامه ضمن اشاره به هزینه سنگین روند درمانی و عمل جراحی قطع پا از اقدام قانونی و تلاش‌های ناکام‌اش برای جلب حمایت و پذیرش او به‌عنوان جانباز از سوی فرمانداری شهرستان بانه گفت: «هنگ مرزی بانه پس از تایید انفجار مین و بازدید از محل حادثه از سوی پاسگاه زیر مجموعه خود، طی نامه‌ای چگونگی حادثه را به فرمانداری گزارش داد. اما چون گزارش شده بود که انفجار مین در خاک عراق رخ داده اداره فرمانداری پرونده را بسته اعلام کرد و پرونده من هیچ‌گاه به بنیاد شهید و امور ایثارگران نرسید و پیگیری‌های ما هم نتیجه نداد. در حالی که به شهادت شاهدان عینی وقوع حادثه در خاک ایران را تایید کردند.»
«اردلان تپه‌رشی»، شهروند پیرانشهری که او هم از قربانیان انفجار مین در نقاط مرزی این شهر است و پای چپ‌اش را از دست داده، تجربه‌ای مشابه ارسلان دارد.
اردلانِ ٤٢ ساله، که نان‌آور خانواده هم هست و بعد از قطع پای چپ‌اش به دستفروشی در کنار خیابان مشغول است، حدود یک سال و نیم قبل هنگام بازگشت از اقلیم کردستان عراق به همراه دسته‌ای از کول‌بران انفجار مین، پای چپ‌اش را در مسیر همیشگی رفت‌وآمدشان گرفت.
اردلان نیز با اشاره به کاشت دوباره مین در برخی معابر پرتردد کول‌بران در مرزهای «پیران‌شهر» به انفجار مین در مسیر همیشگی ترددشان مشکوک و ظنین است.
به گفته او: «امکان ندارد در مسیرهایی که قبلا هیچ انفجاری در آن‌ها رخ نداده به یک‌باره و در فاصله چند روز انفجار مین تعدادی از کول‌برها، کشاورزان و چوپانان یک مسیر مشخص را گرفتار کند. اگر ترددها پس گذشت ماه‌ها و همچنین بارش باران و جابجایی مین به دلیل رانش آهسته زمین می‌بود، قابل درک است؛ اما نه در فاصله چند روز و چند هفته.»
این شهروند پیران‌شهری هم جزء قربانیانی است که اقدام و درخواست او برای پذیرش و حمایت بنیاد شهید به دلیل نقص پرونده از سوی «فرمانداری پیران‌شهر» رد شده است: «فرمانداری پیران‌شهر علی‌رغم تایید حادثه در خاک ایران و بازدید و عکس‌برداری از محل حادثه از سوی ماموارن هنگ مرزی، بدون هیچ دلیل و عذری کارشکنی کرد و مانع تکمیل پرونده و ارسال آن به بنیاد شهید شد.»
او معتقد است که در شرایط کنونی پذیرش پرونده مجروحین و مصدومان انفجار مین بدون «پارتی و توصیه» افراد بانفوذ در ارگان‌های هم‌تراز دولتی هیچ‌گاه روند اداری و تکمیل پرونده طی و تکمیل نخواهد شد: «نمونه‌های بسیاری وجود دارند که اداره فرمانداری با وجود اطلاع از آسیب و جراحت جزئی آن‌ها، صرفا از طریق پارتی و توصیه پرونده‌هایشان را به بنیاد شهید ارسال کرده و به‌عنوان جانباز چهل تا شصت درصد هم مشمول تسهیلات پزشکی و خدمات درمانی بنیاد شهید شده‌اند.»
«عایشه» نیز یکی از قربانیان انفجار مین در شهرستان «مریوان» است که هشت سال پیش به همراه جمعی از کوهنواردان مریوانی، به دلیل انفجار یک مین ضدنفر در یکی از کوه‌های اطراف مریوان پای چپ‌اش را از دست داد.
البته پیگیری‌های اداری و حقوقی او در نهایت پرونده‌اش را به «کمیسیون ماده دوم» در هلال احمر سنندج کشید و بعد از تحقیقات فراوان و تایید نهایی، بدون پرداخت هزینه پای مصنوعی و فرایند درمان وی در بیمارستان، او را به‌عنوان جانباز چهل درصد محسوب کردند.
او به ایران‌وایر گفت که «پس از انفجار بلافاصله به بیمارستان مریوان منتقل شدم و بعد از عمل جراحی پای چپم را قطع کردند. اما پس از مدتی کوتاه به همراه برادرم کار تکمیل پرونده برای گرفتن کارت جانبازی را از آغاز کردم که در نهایت فرمانداری مریوان با ارجاع پرونده به کمیسیون ماده دوم هلال احمر استان بعد از تایید نهایی کارت جانبازی چهل درصد برایم صادر شد؛ اما از پرداخت هزینه بیمارستان و پای مصنوعی سرباز زدند.»
او در ادامه با اشاره به سطح نازل تسهیلات و میزان خدمات درمانی و همچنین برخورد دوگانه و تبعیض‌آمیز بنیاد شهید با جانبازان معتقد است که پای فساد حتی این نهاد را هم آلوده است و تعیین میزان درصد آسیب‌خوردگی به‌راحتی می‌تواند از سوی مسئولان مربوطه کم و یا زیاد شود.
او می‌گوید که پس از تایید پرونده‌اش به‌عنوان جانباز چهل درصد حدود یک سال است که یک مستمری ٧٥٠ هزار تومانی به‌عنوان حق پرستاری آن هم پس از اعتراض جمعی از جانبازان و معاینه دوباره پزشکی، برای جمعی از قربانیان لحاظ شده است: «اما در این میان افرادی هستند که به‌واسطه روابط و مناسباتی که دارند، غیر از حقوق ماهیانه، خدمات و تسهیلات جانبی از جمله دریافت بن‌های خرید ماهیانه دریافت می‌کنند؛ در حالی که نه درصد جانبازی آن‌ها بیش‌تر است و نه پرونده‌هایمان تفاوت ماهوی دارند.»
با این‌همه، سوال اصلی کماکان پابرجاست: مین‌های جدید در مکان‌هایی که قبلا نبودند، چگونه ظاهر می‌شوند و چه کسی آن‌ها را می‌کارد؟

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …