«شیخ عزالدین حسینی»، از اصلیترین نامها در تاریخ مذاکرات پر فرازونشیب کردها با دولت انقلابی برای تحقق خواست خودمختاری در کردستان ایران بعد از انقلاب بهمن١٣٥٧ است.
اگرچه صدور فرمان حمله «روحالله خمینی» به پاوه در ٢٨مرداد١٣٥٨ و اعزام نیرو کردستان، به کل مذاکرات قبلی پایان داد، اما مقاومت ٣ ماهه کردها به آتشبس و دور جدید مذاکرات میان دولت انقلابی و کردها انجامید که عزالدین حسینی در راس آن بود.
«ایرانوایر» در این گزارش که بخش دوم و پایانی است، فعالیتهای این روحانی اهل سنت را در دوران پس از انقلاب ١٣٥٧ بررسی کرده است. در این گزارش، همچون گزارش اول، با برخی از چهرهای سیاسی و همچنین اعضای خانواده شیخ عزالدین حسینی گفتوگوی اختصاصی داشتیم و به عمدهترین فعالیتهای وی، از جمله تلاش برای تشکیل هیئت نمایندگی خلق کرد، مذاکره با هیئت ویژه دولت، دفاع از دستاوردهای انقلاب ایران و نظر وی در مورد ماهیت جمهوری اسلامی پرداختهایم.
***
یک هفته پس از انقلاب ۱۳۵۷، هیئت ویژه دولت موقت به ریاست «داریوش فروهر»، وزیر کار و امور اجتماعی وقت از سوی روحالله خمینی برای گفتوگو با نمایندگان کردها وارد مهاباد شد.
«احمد اسکندری»، نویسنده و عضو سابق «دفتر ماموستا شیخ عزالدین حسینی» در رابطه با نخستین دیدار هیئت ویژه دولت با نمایندگان کردها در مهاباد به «ایرانوایر» گفت که ٢٩بهمن١٣٥٧ از دفتر «مهدی بازرگان»، نخستوزیری دولت موقت با شیخ عزالدین تماس تلفنی گرفته و خبر داده شد که هیئتی به ریاست داریوش فروهر از تهران برای نشست با کردها و بررسی خواست و مطالباتشان به مهاباد آمده است: «ملاقات طرفین در منزل آقای خرازی صورت گرفت و به یک قطعنامه ٨ مادهای منجر شد که حاوی خواست و مطالبات کردها بود.»
به گفته اسکندری، در جریان مذاکره هیئت دولت با شیخ عزالدین و نمایندگان کرد، تعدادی از نمايندگان شوراهای منتخب مردمی شهرهای کردستان نیز در یکی از اتاقهای همان ساختمان درحال تدوين اولين قطعنامه مردم کردستان بودند: «قطعنامه ٨ مادهای بهاتفاق آراء تصويب و متن نهايی آن با دستخط دکتر «عبدالرحمان قاسملو»، رهبر «حزب دمکرات کردستان» تهيه و از سوی ماموستا تسليم هيات دولت شد.»
اسکندری معتقد است که شیخ عزالدین بعد از قطعنامهای ٨مادهای مرجعیت و محبوبیت بسیاری یافت.
وی که پس از بازگشت از پاریس در اواسط فروردین١٣٥٨ ماموستا را در شهر بوکان ملاقات کرده بود، جملهای از شیخ عزالدین را به یاد میآورد که به باور او نشانگر نسبت دین و سیاست از منظر ماموستا و همچنین روشنگر کل استراتژی مبارزاتی اوست: «افق سیاسی از افق مذهبی وسیعتر است.»
شیخ عزالدین و ملاقات با خمینی در قم
در میانه اردیبهشت٥٨ عزالدین حسینی از سوی «احمدصدر حاجسيدجوادی»، اولین وزیر کشور پس از انقلاب و با توصیه آیتالله خمینی، به قم دعوت شد و ایشان هم به همراه هیئتی متشکل از روحانيون کردستان به دیدار روحالله خمینی رفتند.
شیخ عزالدین و یارانش روز ٢٨ ارديبهشت و پس از ملاقات با تعدادی از مقامات عالیرتبه کشور در تهران برای دیدار با خمینی راهی قم شدند.
احمد اسکندری از قول ماموستا دیدار با روحالله خمینی را اینگونه روایت کرد: «خمينی خيلی کلیگويی ميکرد و میگفت به همه ستم شده، انشاالله همه چيز خوب میشود. چند نفر از آقايان روحانی همراه من در مورد قانون اساسی آينده اظهارنظر کردند و خواستار آن بودند که قانون اساسی کشور بر اساس دين اسلام باشد و نه يک مذهب معين (شيعه). من هم درمورد مسئله ملی در کردستان و خواستهای مردم صحبت کردم. هنگام خداحافظی خمينی يقه عبای مرا گرفت و گفت من آرامش کردستان را از شما میخواهم، در جواب گفتم من هم خودمختاری کردستان را از شما میخواهم.»
روزنامه اطلاعات ٣خرداد١٣۵٨ بازگشت ماموستا از قم به کردستان را اینگونه گزارش کرده است: «شيخ عزالدين در سر راه خود به مهاباد وارد سنندج شد و در ميدان آزادی آن شهر برای طبقات مختلف مردم سخنرانی کرد. عزالدين حسينی در ميان استقبال مردم سقز وارد اين شهر شد و پس از عبور از ١٠ کيلومتر جاده ورودی شهر که توسط مردم گلباران شده بود و استراحت در منزل امام جمعه سقز، عازم استاديوم ورزشی اين شهر شد و برای مردم سخنرانی کرد. در بوکان، متجاوز از پنجاه هزار نفر از اهالی بوکان و حومه مراسمی برپا کردند. کيلومترها مسير راه تا بوکان گلباران شده بود. وی پس از رسيدن به مهاباد درميان استقبال گرم مردم، طی يک پيام راديو تلويزيونی رهآورد مسافرت خود به تهران و قم را به اطلاع مردم مهاباد رساند.»
«شیرین حسینی»، فعال سیاسی و فرزند چهارم شیخ عزالدین، ضمن اشاره به فضای ملتهب مهاباد پس از انقلاب، فضای منزل شخصی شیخ عزالدین در ایام انقلاب را اینگونه ترسیم میکند. «زمانی که ماموستا به خانه بازمیگشت دهها نفر همراه او بودند و اکثر افراد نیز رادیوی کوچکی بهدست داشتند. من و چند نفر دیگر از دوستان فقط به تماسهای تلفنی جواب میدادیم و قرار ملاقاتها را ترتیب میدادیم. منزل ما دیگر به یک مقر عظیم تبدیل شده بود و غیر از مردم شهرهای کردستان از شهرهای دیگر ایران نیز به منزل ما و دیدار ماموستا میآمدند.»
به دنبال جنگ خونین سنندج در ٢٧اسفند٥٧ پیرامون پادگان لشکر ٢٨ کردستان و ژاندارمری سنندج، هیئت اعزامی آیتالله خمینی مرکب از «آیتالله محمود طالقانی»، «محمد بهشتی»، «احمدصدر حاجسیدجوادی»، «ابوالحسن بنیصدر» و «هاشمی رفسنجانی» ١فروردین١٣٥٨ و برای حل درگیری وارد سنندج شدند و رسیدگی به مسئله کردستان آغاز شد.
به گفته احمد اسکندری روز ٢فروردین طی جلسهای که در «دانشکده تربیت دبیر» شهر سنندج تشکیل شد، شیخ عزالدین هم به عنوان یکی از طرفهای گفتوگو حضور داشت و یک قطعنامه ٨ مادهای دیگر به هئیت دولت داد.
وی همچنین تحریم رفراندوم جمهوری اسلامی از سوی ماموستا را یکی دیگر از مصادیق سنجیدگی و درایت دینی و سیاسی شیخ عزالدین میداند. «ماموستا به دلیل ماهیت مضمر و پوشیده جمهوری اسلامی با انتشار اطلاعیهای به تاریخ ٨فروردین١٣٥٨ در روزنامه کیهان رفراندوم جمهوری اسلامی را تحریم کرد.»
شیخ عزالدین و مذاکرات روستای بیوران
صدور فرمان خمینی برای اعزام نیرو به پاوه در ٢٨مرداد١٣٥٨ جنگی سه ماهه را بهدنبال داشت. اغلب احزاب کرد رهبری و مقر مرکزی خود را به مناطق مرزی سردشت منتقل کردند. شیخ عزالدین هم جزء افرادی بود که برای حفظ امنیت خود به روستاهای مرزی اطراف سردشت نقل مکان کرد.
به گفته شیرین حسینی، بعد از صدور فرمان جهاد خمینی ناگزیر «همه اعضای خانواده به ماموستا ملحق شدیم و کل خانواده هم از سوی حزب اتحاد میهنی کردستان عراق طی یک دوره فشرده، آموزش نظامی دیدیم و برای دفاع از خودمان مسلح شدیم.»
اقامت سه ماهه شیخ عزالدین در مناطق مرزی سردشت در حالی است که مقاومت مسلحانه کردها، در نهایت به پیام صلح روحالله خمینی در ٢٦آبان و از سرگیری مذاکرات انجامید. بدین شرح که «جلال طالبانی»، رهبر وقت حزب «اتحاد میهنی کردستان عراق» که در حال مبارزه با حکومت «صدام حسین» بود و در مناطق مرزی سردشت حضور داشت، از طریق روابطی که با دولت وقت داشت پادرمیانی کرد و با پیشنهاد او دور جدید مذاکرات کردها با هیئت دولت در روستای «بیوران» از توابع شهر سردشت آغاز شد.
هیئت ویژه دولت در مذاکره بیوران مرکب از «عزتالله سحابی»، «هاشم صباغيان» و تعدادی از فرماندهان نظامی به ریاست داریوش فروهر بود.
«ابراهیم علیزاده»، دبیر اول «کومله، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران»، که خود وی در مذکرات بیوران شرکت داشت به ایرانوایر گفت: «محور اصلی مذاکرات غیر از طرح دوباره خواست خودمختاری کردها و تدارک برای مذاکرات وسیعتر، اعلام آتشبس بود.»
احمد اسکندری هم نتیجه مذاکرات بيوران پس از بازگشت هیئت ويژه، را برقراری آتشبس و آغاز دور جدید مذاکرات میداند: «اگرچه شیخ عزالدین نیروی مسلح نداشت اما وی نیز با انتشار یک اطلاعیه از اعلام آتشبس حمایت کرد.»
ابراهیم علیزاده بازگشت شیخ عزالدین و رهبری احزاب سیاسی پس از اعلام آتشبس دو طرفه از مناطق مرزی سردشت به مهاباد را اینگونه روایت میکند: «به همراه یک کاروان عظیم ابتدا به بوکان و بعد به مهاباد بازگشتیم. وقتی وارد مهاباد شدیم هزاران نفر در میدان و خیابانهای منتهی به چوارچرا تجمع کرده و در انتظار ورود کاروان بودند.»
آخرین مذاکره شیخ عزالدین با هیئت ویژه دولت و آغاز جنگ سراسری
«عزیز ماملی»، حقوقدان و مشاور وقت کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان در گفتوگو با ایرانوایر گفت که مدتی بعد از مذاکره بیوران در نهایت «هئیت نمایندگی خلق کرد» متشکل از چهار حزب کردستانی تشکیل شد و شیخ عزالدین حسینی هم در مقام یک روحانی به رییس عالیترین مرجع سیاسی جنبش کردستان برگزیده شد: «ماموستا در طول مبارزات کردها علیه جمهوری اسلامی همیشه نقشی متحدکنننده و انسجامبخش داشت. دلیل محبوبیت و مرجعیت این روحانی برجسته تبدیل کرد اعتقاد وی به جدایی دین از دولت، دفاع از آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی بود.»
ماملی که نماینده دمکرات در هیئت نمایندگی خلق کرد بود، به انتشار اطلاعیه هیئت نمایندگی به تاریخ ٦آبان١٣٥٨ جهت اعلام رسمی اشاره کرد: «بعد از انتشار اطلاعیه در شهرهای کردستان قیامت شد؛ غیر از شهرها و روستاهای کردستان بازتاب گستردهای هم در سطح ایران داشت.»
وی در ادامه با اشاره به برگزاری اولین جلسه رسمی هیئت دولت و هیئت نمایندگی خلق کرد برای حل مسئله کردستان، گفت: «مذاکره بعدظهر ٢٠آذر١٣٥٨ در فرمانداری مهاباد و در فضایی آرام آغاز شد و ٤٥ دقیقه به طول انجامید. اعضای هیئت دولت نیز مرکب از هاشم صباغیان، عزتالله سحابی و تعدادی از نظامیان به ریاست داریوش فروهر بود. اگرچه مذاکره به روز بعد موکول شد و دیگر به میز مذاکره بازنگشتند.»
به گفته احمد اسکندری بعد از مذاکره مهاباد هیچگاه مذاکرهای صورت نگرفت و جنگ سراسری علیه کردها از ٢٩فروردین١٣٥٩ و از هر دو منطقه «قطور» ارومیه و شهر «کامیاران» با شدت هرچه تمام آغاز شد.
شیخ عزالدین تصمیم گرفت در پاییز١٣٦١ به همراه احمد اسکندری به پاریس سفر کند. به گفته اسکندری «ماموستا در این سفر با بسیاری از رسانههای فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، ايتاليایی و شماری از خبرنگاران و متخصصان مسائل خاورميانه ملاقات و مصاحبه کردند. از جمله با مسئولان حزب سوسیالیست فرانسه، تلویزیون فرانسه، دیدار با روزنامهنگارانی چون فرد هالیدی و کریس کوچرا و مسئولان احزاب کرد و ایرانی در پاریس.»
او در ادامه میگوید که بعد از اتمام سفر دو ماهه پاریس همراه ماموستا به منطقه «بیژوی» که یکی از مناطق مرزی میان کردستان ایران و عراق است بازگشتیم: «جنگ تمام عیار جمهوری اسلامی علیه احزاب کرد بهشدت عرصه را برای فعالیتهای دمکراتیک ماموستا محدود کرد و در نهایت، ماموستا بعد از انتفاضه شعبانیه عراق در سال ١٩٩١ و ناامنتر شدن منطقه مجبور شد شهر رانیه را به مقصد کشور سوئد ترک کند.»
بدگمانی شیخ عزالدین به شعار اصلاحات
برآمدن گفتار اصلاحطلبی و انتخاب «سیدمحمد خاتمی» به عنوان رییسجمهوری در هفتمین دوره «ریاستجمهوری ایران» در ۲خرداد۱۳۷۶، بسیاری از احزاب و فعالان سیاسی کرد را به فکر مذاکره در راستای شکلگیری تحولات و اصلاحات ساختاری در نظام سیاسی ایران انداخت.
به گفته ابراهیم علیزاده، اولین بار اتحاد میهنی کردستان عراق تمایل مقامات ایرانی برای مذاکره با شیخ عزالدین و احزاب کرد را از طریق «صلاح مهتدی»، فعال سیاسی کرد مطرح کرد: «اتحاد میهنی به تحولات ایران خوشبین و معتقد بود که گفتار اصلاحات امکان جدیدی برای حل مسئله کرد فراهم آورده است.»
علیزاده میگوید «جلسه اصلی مذاکره با طرفهای ایرانی در دفتر نمایندگی اتحاد میهنی کردستان عراق در شهر دمشق سازمان یافت. این ملاقات با حضور نماینده اتحاد میهنی، صلاح مهتدی و دو نفر از نماینده اصلاحطلبان صورت گرفت. هرچند طرفهای ایرانی خود را نماینده دولت ایران معرفی نکرده بودند.»
به گفته وی شیخ عزالدین چنانچه خود میگفت همیشه به «دستگاه آخوندی» بیاعتماد بود، به همین دلیل «نه دچار وسوسه اصلاحات شد و نه حاضر بود پای مذاکره برود. ماموستا باور داشت که جریان اصلاحات ناپایدار، شکننده است.»
دبیر اول کومله ضمن اشاره به دو خصوصیت پایدار شیخ عزالدین، یعنی عدم اطمینان به اصلاحات در چارچوب جمهوری اسلامی و دلبستگی وی به ارزشها و آرمانیهای برابریطلبانه، معتقد است که: «ماموستا خود را کمونیست نمیدانست اما هیچگاه علیه کمونسیم موضع نگرفت و ارزشها و آرمانهای سوسیالیستی به تمامی در زندگی شخصی وی بازتاب یافت.»
«انجمن پژوهشگران ایران» سه روز بعد از فوت شیخ عزالدین حسینی غیر از انتشار بیانهای به مناسبت در گذشت وی، در یک مراسم باشکوه در «دانشگاه اپسالا» سوئد به تاریخ ٢مه٢٠١١ از ماموستا و مبارزاتش تجلیل کرد.
منبع: ایران وایر