بە یـــاد پروانەهای فـــراموش نشدنی کشور دومینیکن
دریک غروب پاییزی سال ۱۹۶۰وقتی هوا گرگ و میش و به شدت طوفانی بود “پاتریا”۳۶ ساله، “مینروا” ۳۴ ساله و “ماریا تریزا” ۲۴ ساله سرمست از دیدار شوهران زندانی دو تن از این سه خواهر در راه بازگشت به سانتیاگو پورتو پلاتا توسط عدهای متوقف شدند. دستور از بالا صادر شده بود. این آخرین دیدار خواهران از همسرانشان بود. خون آنان در میان سیل شدید باران به دریای کارائیب ریخت. وحشت از مرگ توسط” رافائل تروخیو”دیکتاتور وقت به قاتل امان اندیشیدن نداد و بیاختیار تمام دستورات را اجرا کرد. تنها یک محبت در حق خواهران کرد، هرکدام را دریک نقطه دورتری به یک درخت نیشکر بست. او نمی خواست آنان مرگ همدیگر را ببینند، خودش بعدها به این مسائل اعتراف کرد.به همین ترتیب بود که ” خواهران میرابل “و راننده کروز آنان “روفینو د لا کروز” دریک جاده دوردست در میان کوه بین “پورتو پلاتا ” و “سانتیاگو” کشته شدند. بیش از دو دهه پس از ترور این زنان بیدفاع ، زنانی آگاه از آمریکای لاتین در پایتخت کلمبیا گرد هم آمدند و در یک همایش بزرگ از قتل دردناک آنان روز بزرگی ساختند “روز منع خشونت علیه زنان” ..
روزی کە بر دو اصل استوار و پای می افشارد :
احترام به تلاش و جسارت خواهران میرابل و میل و سوق افکار عمومی به سوی منع خشونت علیه زنان.
بعـــداز این ، این سە خواهرو و این سه زن انقلابی به عنوان سمبل مبارزە در راە آزادی با لقب پروانەهای فراموش نشدنی برای همیشه نامشان در تاریخ جنبش مبارزه برای رهائی زن ثبت شد و تا بە امروز نیز همچنان نامشان ، یادشان در جمع زنان و مردان آزادی خواه و برابری طلب میدرخشد. از آن زمان به بعد تا کنون روز ۲۵ نوامبر به عنوان “روز جهانی منع خشونت علیه زنان” در بسیاری از کشورها تجلیل میشود و از افراد حقیقی و حقوقی خواسته می شود تا نه تنها آگاهی را به میان مردم ببرند بلکه همکاری برای رسیدن به برابری جنسی و منع و محو خشم آشکار و پنهان علیه زنان را گسترش دهند.
زنان و انسان های آزاده هر سال در روز ٢٥ نوامبر انواع خشونتهایی را كه از طرف جامعه مردسالار سرمایه داری و اسلامی، در محیط های كار، اجتماع و خانواده بر آنها اعمال میشود، با انجام تظاهرات، گردهمآیی و دادن بیانیه ومحکوم میکنند.
از سال ٢٠٠٠ به اینطرف دولتهائی که مفاد اعلامیه روز جهانی محو خشونت علیه زنانرا پذیرفته اند به این مناسبت مراسم هائی برگزار میکنند.
اما مقامات جمهوری اسلامی مفاد اعلامیه مزبور را مغایر با قوانین و فرهنگ اسلام می دانند. دولتهایی که مفاد اعلامیه خشونت علیه زنان را پذیرفته اند، اعمال خشونت بر زنان را امری فردی و یا ناشی از فرهنگ و سنت تلقی کرده و به اصطلاح به جنگ آن رفته اند. طبعا آنها در اشاره به فرهنگ و سنت خشونت زا به مذاهب نپرداخته اند که تنبیه زن را مجاز شمرده اند. اما از آنجا که عامل اصلی و عامل بقای فرهنگ ضد زن و مردسالار خود سیستم سرمایه داری است که دولتهای مورد اشاره خدمتگزار آنند، اقدامات آنها هیچگاه در جهت ریشه کن کردن اعمال خشونت علیه زنان نبوده است. خشونت علیه زنان در خانه، محیط کار و در مجامع عمومی را میتوان به شکلهای گوناگون دسته بندی کرد. خشونتهای لفظی، خشونت فیزیکی، حشونت روانی، خشونت جنسی، خشونت اقتصادی و ممانعت از رشد فکری و معنوی زنان، ممانعت از رشد اجتماعی، و ایجاد محدودیت در امر تحصیل، کاریابی و اشتغال اشکال مختلفی از اعمال خشونت علیه زنان هستند.
روز جهانی رفع خشونت علیه زنان در حالی فرا میرسد که آمار سازمان ملل متحد نشانگر آن است که ٣٥درصد زنان جهان تجربه خشونت جسمی یا جنسی را دارند٬ ٧٠٠ میلیون از زنان جهان در سنین کودکی ازدواج کردهاند و بیش از ١٣٣ میلیون از دختران و زنان تجربه مثلهسازی اندام جنسیشان را (که از آن به نادرستی به عنوان ختنه زنان یاد میشود) داشته اند.
خشونت علیه زن مرزی نمی شناسد و به عنوان یک پدیده زشت اجتماعی، کل جهان را در نوردیده و تاریخی هزاران ساله دارد، اما امروز نیز نظام سرمایه داری عصر ما عامل بقای آن است. به همین اعتبار خشونت علیه زن با همه زشتی هایش یک پدیده اجتماعی است و مثل هر پدیده اجتماعی دیگر باید بستر باز تولید آن را شناخت و بر حسب ویژگی هایش به اشکالی سازمانیافته و در ابعادی اجتماعی برای مبارزه علیه آن نیروی زنان و مردان آزاده و برابری طلب را بسیج کرد.