هه‌ینی 22 تشرینی دووه‌م 2024

شکست روند سوسیالیستی یا دردنامه / رشید علیزاده

اینجانب افتخار دارم که از بدو دوران نوجوانی متعهد و فادار به آرمان چپ و سوسیالیزم بودم و در طول این همه سال هیچ گونه تردید و شکی به خود راه نه داده ام که برای یک لحظه از آرمانهای به حق انسانی دوری جسته و از اندیشه چپ و سوسیالیزم فاصله بگیرم.

در ابتدای فعالیت فراکسیون و روند سوسیالیستی ؛ گمان می رفت که افق نوینی را پیش روی جامعه قرار دهد و در طول قریب به هفت سال فعالیت روند با وجود خوشبینی به آینده و تکامل آن بسیاری از نیروهای متعهد وفادار به کومه له که به سیاست های رهبری روندسوسیالیستی دل بسته بودند به نوعی دچار سرخوردگی و دلسردی شدند .یکی از دلائل یآس و نا امیدی نیروهای بدنه فاقد مشروعیت رهبری این جریان بود . رهبری روند در عین حال , با توجه به ماهیت سیاسیت های اپورتونیستی پشت پرده و اختلافات عمیق ؛ به عقیم ساختن هر گونه حرکت در فرایند این همه سال رو به جلو بود . هم چنانکه با بنا نهادن اطاق های فکری آشکار و نهان در طول این همه سال عزم را جزم کرده تا به هر وسیله ممکن ثروت و سامانی که برای مبارزه طبقاتی در نظر گرفته شده بود در زیر نام کمونیزم و سوسیالیزم به تارج دهند .متاسفانه بانیان اصلی روند با زیر پا گذاشتن تمام تعهدات اخلاقی و سیاسی سعی در سر پوش گذاشتن تمام اختلافها از اسنادهای داخلی گرفته در ارتباط با چگونگی میکانیزم تشکیلاتی و سیاسی از سمینار و کنفرانسها روند در طی این همه سال بوده ا ست که می توان به عمق فاجعه به کنفرانس سه , کنفرانس چهار و کنفرانس فوق العاده اشاره نمود.

بعد از پایان یافتن سمینار یکم و بعد از شکل گیری کامل فراکسیون ، با نطقی که جواد مشکی ایراد نمود خواهان آن شد که بجای کمیته هماهنگی بهتر است بگویند کمیته ناهماهنگی این زمانی بود که کمتر کسی باور به حقانیت کمیته ناهماهنگی می کرد . در آن مقطع اختلافات می رفت که وارد فاز جدیدی شود و همانطور هم شد .پیدایش اختلافات هر چه که بود از یک سیستم قیم مابانه و سلیقه های شخصی سر چشمه می گرفت؛ سیتمی که نه بر اساس کار مشترک و بر اساس سوسیالیزم شکل بگیرد دقیق این متود بر عکس ، در تقابل سوسیالیزم قرار گرفت.

بعد از انتشار پلاتفرم که با سئوال های بی شمار رو به بیرون انتشار یافت در مورد آن ، نزدیک به هفت سال فعالیت پر تنش ، هرگز نتوانستند جواب آن را رو به جامعه انتشار و یا آن را توضیح بدهند .انتشار این پلاتفرم صرفآ جنبه بازی در صحنه سیاسی نیروهای سیاسی در کردستان در پی داشت . در فرایند چندین سال فعالیت ؛ در هیچ جلسه داخلی و بیرونی در این رابطه هیچ بحثی به میان نیآمد معلوم بود که رهبران نقشه دیگری را در سر می پروراندند گرچه طرح پلاتفرم از خود هرم رهبری نبود و توسط رفقای دیگری که در کنفرانس 2 با واقف شدن بر سیاستهای اپورتونیستی پشت پرده لقایش به دیدارش بخشیدند و رفتند . آنچه رهبران سنتی رو به بیرون نشر می دادند گذشته ای بود که در سایه تاریخ آن ( تاریخ کومه له ) مشروعیت گرفته بودند و اگر این گذشته را از آن می ستاندند معتقدم سخنی برای گفتن نه داشته و نه خواهند داشت.

در مدت فعالیت کم رنگ روند نه رو به بیرون ؛ استمرار یافته بدون هیچ ادله ای در جلسات و بحث های درونی خسته کننده و گفت و شنودهای بی حاصل ؛ کمیته هماهنگی یآد آور می شد که ما اختلاف سیاسی داشته و نمی توانیم با هم به نقطه نظرات مشترکی برسیم گرچه تا به امروز هیچ گاه این تضاد سیاسی نتوانست خود را عیان و به جلسات و سمینار و کنفرانسها کشیده شود تا زیر چشم های تیزبین به دور نماند .

با وجود چنین اختلافاتی هرگز نامه های نقد آمیز رو به رهبری از سوی بدنه که انتشار می یافت در داخل جنبه عمومی پیدا نمی کرد و با سانسور شدید در داخل کشو میزها پنهان می گشت تا با هر وسیله ممکن از دید عموم پنهان شود. .

در حول و حوش کنفرانس 3 روند ؛ مقاله ای از طریق کاک شعیب ذکریائی در روند انتشار یافت گرچه وانمود می شد که به دلیل اختلاف سیاسی دست به نوشتن چنین نامه ای زده است اما در حقیقت نهان واقعی آن چیزی دیگری را دست نشان می کرد . نوشتن آن نامه ؛ زمانی بود که ریزش در روند سیر صعودی را در پیش گرفته بود . طرح نقشه از پیش تعین شده برای گریز از بار مسئولیتی بود که بانیان فراکسیون در ابتدای موجودیت آن مدینه فاضله را بشارت داده بودند . در این نامه علناٌ نیروهای بدنه روند را بسوی دیگر شاخه های کومه له سوق ، خواهان آن بود که هر کس ناراضی از وضع موجود می باشد می تواند راه خود را در پیش گیرد ( منظور اردوگاهای زرگویز و زرگویزه له بود ) تا به آرامش کامل در غیاب نیروهای نقدگرا نقشه خود را بهتر و بدون دردسر عملی سازند.

انتشار چنین مقاله ای در آن زمان و هم چنین سوق دادن نیروهای بدنه روند از کوردستان به آنسوی مرزهای عراق به معنی دیگر فرستادن به اروپا که با پول هنگفت و سلیقه های شخصی و تک روی همراه بود انگیزه اصلی بانیان کمیته هماهنگی را بیشتر از پیش بر ملا و این گمانه زنی را در درون روندسوسیالیستی دامن زد که نوعی سازش در رابطه با مسائل مالی در پشت پرده در جریان است . گمانه زنی زمانی به اوج رسید که سرمایه کلانی ماهیانه از دفتر خود جلال طالبانی سرازیر هرم اصلی روند ( حلقه سه نفره ) می شد که به گفته عباس مسعودی در اویل شکل گیری روند ماهیانه بالغ بر 60000 دلار تخمین زده می شد حالا گذشته از پولی که بطور غیر مستقیم از سوی سران دیگر اتحادیه میهنی به عنوان الحساب دریافت می کردند .

در کنفرانس سه زمینه را برای از هم پاشیدن روند تدارک دیده شده بود . طبق گزارشی که در خارج از کشور در جریان برگزاری کنفرانس , ما دریافت کرده بودیم ؛ کمیته هماهنگی ( بخوان کمیته همیشگی ) با عزمی به این کنفرانس آمده بودند که می خواستند سریع بساط روند پیچیده شود تا از شر مبارزه طبقاتی خلاص یابند! پس از سه روز بحث های کسل کننده و بی حاصل نهایت چندین پیشنهاد از سه کس تا نه کس برای کاندیدا توری کمیته هماهنگی به هیئت رئیسه داده شد من جمله یکی از پیشنهادات پیشنهاد سه نفره بود که از طرف خود آنان پیشنهاد شده بود شور بختانه شانس به دادشان نرسید و این پیشنهاد نه توانست رای بیآورد در نتیجه هیچکدام از آنان حاضر به کاندیدای خود نشدند نیروهای بدنه با اذهان به پیچیدگی و اختلاف شدید آنها از کاندید شدن خود امتناع ورزیدند و پس از سه روز جدل و جنگ درونی هیئت رئیسه بدون هیچ نتیجه گیری به کار خود پایان داد و خود موقت برای برون رفت از وضع موجود عنان روند را تا سه ماه در دست گرفت . ( اگر خارج از کمیته هماهنگی کسی کاندید می شد به آنان رآی نمی دادند و همین اتفاق در کنفرانس یک افتاد و چند نفر از کوردستان خود را کاندید کردند که با نطق گلی قبادی که یآد آور شد این دوستان که در کوردستان خود را کاندید کرده اند بر چه مبنا و اساسی باید به آنها رآی داد آنها کسانی ناشناخته اند و ما آنها را نمی شناسیم . نتیجه هر چه که بود از نهان آن پیدا بود می بایست با هر طریق ممکن این کنفرانس به تعلیق در آید تا زمینه شکست روند در دور بعدی فراهم شود )

 

رهبران اصلی و تصمیم گیرندگان ازلی و ابدی روند ( بخوان دیکتاتورهای کوچولو ) که مست و سرشار از انبوه سرمایه کلان به صورت تدریجی بنیان اطاق های نهان فکری پنهان نیل به اهداف تصاحب ثروت جنگ زرگری را در درون کمیته هماهنگی بنیاد کرده بودند به دنبال آن , بحث های بی فرجام و خسته کننده سایه خود را بر سر کل روند گستراند . کشمکش جنگ زرگری موجب ریزش تدریجی نیروهای بدنه و شعار سرنگونه جمهوری اسلامی در میان کمیته هماهنگی جای خود را به کنج اطاق محفلی تصاحب ثروت و سامان بخشید . جنگ زرگری به حدی این یاران را آشفته بازار کرده بود حتی فرصت پرداختن به تشکیلات علنی ( مقر) را پیدا نکردند و تا جائی لجنکاری پیش رفت که کتابهای که در میان کنفرانس یک و دو با زحمت فراوانی چاپ شده بود ( کتابها را مجانی بدون دریافت پولی به افراد بیرون تشکیلاتی داده می شد ) به انبار آشپزخانه نقل مکان و جا میزی سیب زمین و پیاز شده بود. مقر کوردستان که سیمای واقعی یک جنبش بود تا سطح یک شرکت خصوصی تنزل پیدا کرد روزانه در میان نیروهای کوردستان برای دریافت هزار دینار بی ارزش غوغا و توهین و بی احترامی و بر چسپ زدن مدل روز شده بود هر کس دلش می خواست که از این قافله جا نماند تا بتواند ولو اگر سهم اندکی هم شده از آن بستاند تبعیض و ناروای به حدی بود که آدمی حالش از این همه لجنکاری بهم می خورد حلقه سه نفری هر کدام از آنها برای رقابت با دیگری به هرکس که خودش می خواست در آغوش و آن یکی را به حاشیه می راندند . اسف بار تر از اینکه یاران خوشنام دیروز ! در محفل گپ و گازنده از تاریخ شوم منصور حکمت یاد می کردند که چگونه ثروت و سامان کومه له در بازار سلیمانی به حراج گذاشته شد که چه ؛ خود آنان گریبانگیر همان ارثیه شوم شدند . بلاخره یکی پیدا شد و گزارش داد که کتابهای روند در کتابخانه های سلیمانیه قیمت گذاری شده و آن را می فروشند. ( شخص مورد نظر الان در المان زندگی می کند و در فرصت مناسب از وی نام برده می شود ) بلافاصله من به شخص با کاک جعفر امین زاده تماس گرفتم و برایش توضیح دادم اما ایشان در جواب منکر این قضیه شد. ( هرگز پیگیری نشد)

در چنین فضائی بود که فعالیت در راستای اهداف طبقه کارگر و زحمت کش چیزی جزء شوخی محفلی نبود و این همه کش دادن بحث های درونی بدون ادله کافی سیاسی برای شیره مالیدن و راه گم کردن برای تصاحب ثروت و سامان روند بود که با این شیوه با هم کنار آمده و در پشت پرده نقشه خود را عملی ساختند .

اینجانب که قبلا طی مقاله به زبان کوردی قه یران به چه مانا ( بحران به چه معنی ) یک ماه پیش از کنفرانس چهار رو به کل اندامان انتشار دادم خواهان شفاقیت همه جانبه در چهار چوب تشکیلاتی من جمله : مسائل مربوط به قسمت مالی بودم و در آن هشدار داده بودم که مسائل مالی باید روشن شفاف و مورد بازبینی قرار بگیرد و باید با اتکا بر تصمیم گیری اعضا بر چگونگی نظارت بر کمیسیون مالی مورد توافق قرار بگیرد . گرچه قبلا برای زینت و آرایش کمیته ای بنام مالی تآسیس شد ولی هرگز این کمیته نتوانست حتی گزارشی ولو ساده لوحانه هم که شده باشد به اعضا گزارش بدهند در واقع کمیته ای بی مسئولیت و ناکارا بود .

در اولین روز کنفرانس چهار من عازم اروپا شدم و نتوانستم در آن حضور داشته باشم بعدها شنیدم که جنگ زرگری به اوج خود رسیده و در آن کنفرانس حسابهای میلیونی و ساختمانهای گرفته شده رو شده است پس از شکست کنفرانس چهار و عقیم ماندن رهبری روند در مدت هشت ماه و افلیجی کامل و فرو ریختن روند سوسیالیستی با تعطیلی مقر همراه بود .بعد از تعطیلی مقر از سوی عده ای اعضا مانده در روند ( که خود یکی از آنها بودم ) ؛ درخواست کنفرانس فوق لعاده برای برون رفت از وضع موجود پیشنهاد و به اجرا گذاشته شد .

هنگام کنفرانس با پیش کشیدن طرح چگونگی سر وسامان دادن به مسائل تشکیلاتی ، مالی توسط کاک محمد امین حسامی به هیئت رئیسه پیشنهاد شد . با پیشنهاد این طرح فضای کنفرانس کاملا متشنج و عده ای از اعضا به سر پرستی کاک شعیب ذکریائی به نمایندگی از کاک ساعد وطن دوست ( در کنفرانس غایب بود زیرا که وی استعفا داده بود ) جلسه کنفرانس را بایکوت و آن را ترک نمودند و عملا انشعاب در روند به دو محفل در سکوت مطلق به بازی سیاسی خود تن فرا داد با وجود پافشاری بعضی از دوستان برای انتشار گزارش کنفرانس ، هرگز این گزارش هم منتشر نشد .

این جانب پس از انشعاب با خیال خام می پنداشتم مشکل اصلی انشعابیون به رهبری کاک ساعد وطن دوست است مدینه فاضله را در محفل کاک محمد امین حسامی و کاک جعفر می دیدم و ادامه به فعالیت خود داد م . بعد از دوسال سپری شدن بر انشعاب محفلین حاکم، نه هر آن طرح هرگز مورد بررسی و بازبینی قرار نگرفت بلکه خط بطلانی بر سر همه کشیده شد اگر چه و در طی جلسه ای که در سال گذشته بر گذار شد در آن جلسه خواهان آن شدم که به وظیفه تاریخی خود عمل کرده و راهکاری که در کنفرانس فوقالعاده ارائه داده شده بود جامه عمل بپوشانده و به اجرا در آورند تا از این بن بست نجات یابیم و در آن جلسه یاد آور شدم که نگذارید دوباره تاریخ تکرار شود اما متاسفانه همانی شد که در سطر فوق بدان اشاره نمودم و نتوانستم هیچ جوابی در این رابطه دریافت کنم و با آنچه که خودشان نوشته بودند هرگز به آن اعتقادی نداشته و این همه بیا برو فریبکاری بیش نبود .

بر این معتقدم این محفل و آن محفل چیزی جز بازرگانی کردن به انسان در زیر نام سوسیالیزم و ابزار پنداشتن آنان هیچ انگیزه ای در پی نداشته و نخواهد داشت و دقیق این نوع متود در راستای اهداف سرمایه داری و آبشخور یک کاسه و ابزاری نمودن انسان است نه تلاش برای رهائی طبقه کارگر و زحمتکش و آنچه که پنداشته می شود فریبی بیش نیست زیرا اگر چنین نیست برای یک بار هم بخاطر وجدان هم که شده حسابهای میلیونی و ساختمانهای گرفته شده از سوی اتحادیه میهنی (همان خانه های که کاک ساعد به گفته خود شماها گفته بود به صاحبش پس می دهم) که در کنفرانس سه و چهار و فوق العاده بدان اشاره شده را برای افکار عمومی توضیح دهید تا ماهیت یاران خوشنام بیشتر برای مردم روشن شود .

بد نیست در این فرصت استفاد ه کنم که : در زمان خاتمی رئیس جمهوری اسلامی و در مجلس ششم زمانی که اصلاح طلبان مجلس ششم را در قبضه داشتند برای زهر چشم گرفتن از جناح راست , هیئتی را برای تحقیق و تفحص از حسابهای مالی صدا و سیما که در آن زمان تحت نظارت لاریجانی بود فرستادند .هیئت تحقیق و تفحص از 200 حساب بانکی در سطح کشوری از دو حساب به مبلغ 575000000 هزار میلیون تومان اختلاس کرده بودند سر انجام لاریجانی در جمع خبرنگاران این اختلاس را کشک خوانده بود .فکر می کنم 4000000 میلیون دلار ( به قول خود شماها ) در روند همین اختلاس را در پی خواهد داشت. با این اوصاف و

بنا به دلائل های که گفته شد اینجانب نه هیچ گونه تعلق فکری به این محفل و آن محفل ندارم و از این به بعد هیچ گونه هم فکری با این سبک تشکیلاتی ندارم و از خود شرم می کنم که تا به امروز در یک سنگر با آنان بوده ام . اگر در زندگی فرصت دیگری بود بدون شک همه وقایع و ناگفته ها را خواهم نوشت. در خاتمه لازم می دانم که از عموم دوستان پیشاپیش معذرت خواهی کنم که من هم شریک جرم بوده ام گرچه همیشه از وظیفه خود کوتاهی ننموده ام و این دلیل نمی شود که با یک معذرت خواهی کوتاه از کردار غلط من بکاهد.

30 .10.2016

 

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …