در بسياري از جوامع عواملي همچون اعتياد، قاچاق مواد مخدر، فساد و مواردی ديگر از اين قبيل، باعث فرو پاشي و در هم شكستگي جوامع انساني مي گردد. در جامعه ايران ،عوامل ياد شده به شيوه اي واضح نمايانند و امري عادي توسط سران مملكت تلقي مي گردد.
ولي در اين ميان، عاملي كه به نظر من مادر و زاينده ي عوامل ذكر شده مي باشد، بيكاري و يا عدم نبود شغلي در خور مي باشد كه بسيار برجسته تر و مطرح تر می باشد. بيكاري، اين غول مخرب، بسيار خطرناك تر و نابود گر تر از اعتياد است كه باعث به وجود آمدن بسياري از مسائل و سر منشاء مشكلات و ناهنجاري هاي اجتماعي است.
حال زاويه ديد خود را در ارتباط با اين عامل، بسته تر و محدود به فوکوس بر روی کردستان می نمایم. رد پاي يكي ديگر از فجايع انساني كه در كردستان در حال روي دادن است، و اثباتي بر به نابودي كشاندن منابع انساني در كردستان توسط رژیم اسلامي می باشد ، آخرين آمار ،و يا مي توان گفت به روز ترين آمار در زمينه بيكاري جوانان كُرد است.
چندي پيش، يعني در تاريخ بيست وپنجم شهريور ماه سال نود و پنج، فراخواني توسط دستگاه هاي دولتی، مبني بر جذب افرادي جهت شركت در طرح سرشماري 54 روزه (يعني فقط براي 54 روز) تحت عنوان سرشماري نفوس ومسكن سال 95 داده شد ،كه ثبت نام آن نيز به صورت اينترنتي شكل گرفت . در اين طرح تعداد افراد مورد نياز براي آمارگيري 404 نفر اعلام شد، ولي نتيجه امر فاجعه بود ، در طي سه روز تعداد كساني كه براي شركت در اين طرح ثبت نام كردند، قريب به 4000 نفر در استان كردستان بوده است . از اين تعداد كه تقريبا در بازه سني 20 الي 35 سال هستند، ميزان 20 ٪ ديپلم ، 9٪ فوق ديپلم ، 58٪ليسانس ، 11٪ فوق ليسانس و 2 ٪ دكترا می باشند.
از آنجا كه امر سرشماري به نسبت شغل هاي موقت ديگر كاري پيش پا افتاده و غيره مرتبط با بسياري از گرايش هاي تحصيلي است، و به تحصيلاتي در سطح بالا هم نياز ندارد، درصد زيادي را جواناني با تحصيلات بالا تشكيل مي دهند كه از روي بيكاري، ناچاراً برای اين كار شركت كرده اند. حال اگر جواناني را كه از اين جريان بي اطلاع بوده و داراي هيچ گونه شغلي نيز نمي باشند، ويا خودشان شركت نكرده اند را در نظر نگيريم و به همين آمار بسنده كنيم، حدود 8 برابر آمار خواسته شده توسط دولت ،شركت كننده داشته است و اين يعني سونامي بيكاري . که لكه اي ننگين ديگري در كارنامه 38 سال حكومت اسلامي می باشد.
دولت استثمارگر جمهوری اسلامي، با به وجود آوردن شرايطي روح آزار و كسل آور براي جوانان كُرد، باعث سرخوردگيشان در تمام عرصه هاي زندگي شده است .عاملي به نام بيكاري شاْن وشخصيت جوانان كُرد را به علت مسائل همراه خود لگد مال مي كند و آرام روح وجسم آنان را مي فرسايد به طوري كه يا بايد به علت نبود شغلي مناسب، و باتوجه به شرايط جامعه به اجبار تن به مشاغلي كذب و ناروا دهند، و يا به دنبال شغلي شرافتمندانه، تمام دوره جواني خود را صرف كنند. چيزي كه من آن را فرسايش تدريجي روح وجسم مي نامم ،كه هدف اصلي نظام ناعادل جمهوري اسلامي ايران در قبال مردم كُرد است.
داستان تلخ زندگي جوانان كُرد چيزي نيست جز اينكه بهترين سالهاي زندگي خود را يا به دنبال شغلي مناسب ويا درگير مشاغلي كذب و بدون آينده اي روشن باشند و اين در حالي است كه بسياري از فرصت هاي شغلي در ارگان هاي دولتي، يا به صورت وراثتي (يعني بعد از بازنشستگی پدر يا مادر به فرزندان خود) ويا به شيوه اي نابرابر و استفاده از سهميه هاي چاپلوسانه به نفع حكومت، و يا اينكه از طريق رانت و سفارش بازي هايي كه شكل مي گيرد، اين پست هاي شغلي تسخير مي گردند.
در پايان آرزوي روزي را دارم كه همه ما ، تمام ملت كُرد و تمام ملت هاي آزادي خواه جهان ،در سايه نظامي سوسياليستي وبرابر وعدالت محور، شاهد جامعه اي پويا و مولد در تمام زمينه ها باشيم. واين امر ممكن نيست جز در تلاش براي خروج و عبور از اين بُرهه و نجات خود از چنگال نظام استثمارگر اسلامي.