هر گز نمیتوان خندە های ملیح و بزرگوارانەی سعید سلطانپور را ، از یاد برد . سعید علیرغم استعداهای ذاتیش در بستر شعر ، در زمینەهای تئاتر، نمایشنامەی های با تم اجتماعی ، طنز های گویا در مورد استبداد جهانی و بومی ایران ، صاحب نظر بود .
تراواشات فکریش در مجموعەای از کتاب ها منعکس گشتە و تشنگان راە آزادی را ، سیراب می نمود . تمایلات و سمت وسوی فکریش ،بیشتر با سازمان چریک های فدائی خلق ایران نزدیک و هم خوانی داشت . دهەی چهل دوران شکوفائی و مبارزات سخت و دشوار چریک ها بر علیە استبداد شاهی و سازمان مخوف ساواک بود . بقول رهبران چریک ها ، چرخ های کوچک میتوانست و قادر بود کە چرخ های بزرگ را بحرکت در آورد . در مبارزات و قیام ” سیاهکل ” دشمن همەی بوق و کرناها، تلەویزیون ، سینما، ارگان های حکومتی ، مزدوران مخفی و آشکار، روزنامەها ومساجد را نیزبخدمت گرفتە بود ، تا اعتبار و اتوریتە قیام سیاهکل را مخدوش سازد . تلاش های رژیم سلطنتی ، برای لوث کردن مبارزات چریک ها ،در میان افکار عمومی ایرانیان خریدار چندانی نداشت . با قتل ژنرال فرسیو ، جامعە ی شهری ایران تکانی خورد و امواج و پس لرزەهای آن بە محافل خصوصی و دولتی و حتی سازمان مخوف ساواک نیز رسید .چریک ها در دوران مبارزاتشان ، و در میدان نبرد با تعقیب و اسارت و زندان های طولانی مواجە گشتند . جانباختە سعید سلطان پور یکی از انقلابیون جامعە ایران بود ، کە در دوران دو رژیم استبدادی شاهی و فاشیزم اسلامی اسیر وزندانی و شکنجە های وحشتناکی گردید .
سعید سلطان پور با تراوشات فکریش حملەای بی امان را بر علیە استبداد، فاشیزم ، اسلام سیاسی و تفکرات فسیلی و متحجر هدایت و رهبری کرد . و بهمین خاطر قیمت گزافی را نیز پرداخت . در شب عروسیش ، توسط ماموران حکومتی ، کە گویا چند ساعت کارش دارند ، اسیر و زندگی پر از فرهیختگی ،صداقت، مهربانی و مملو از انسان دوستی و شهامتش پایان یافت . ستارەای کە هر گز خاموش نگردید و اکنون در آسمان شعر و ادب رآلیستی ایران پرتو افشانی میکند . خیلی چیزها مانند تاج و تخت و حاکمیت های کذائی و مذهبی زنگ می زنند و از یاد می روند و سپس میمیرند ، اما خیلی چیزها ی دیگرهم مانند پیام ها ، افکار، اتوریتە و شخصیت سیاسی سعید سلطان پور هر گز نمی میرند و جاودانە هستند . در عکس سعید نازنین را در شب عروسیش کە با نامزدش می رقصد مشاهدە می فرمائید.
هفتم تیرماە ١٣٩٥
ژوئن ٢٠١٦