گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است اما چه سود حاصل گل های پر پر است
شرم از نگاه بلبل بی دل نمی کنید کز هجر گل نوای فغانش به حنجر است
از آن زمان که آینه گردان شب شدید آیینه دل از دم دوران مکدر است
فردایتان چکیده امروززندگی است امروزتان طلیعه فردای محشر است
یک بار به خودتون زحمت بدین و تاریخ خودتون یاد بگیرید ، فقط 10دقیقه از وقت شما روخواهدگرفت
یکی از جمله های معروف خمینی: ” اقتصاد مال خر است» میباشد. تمام افرادی که با خمینی سر و کار داشتند همگی بر تندخو بودن خمینی تاکید میکنند، خمینی حتی در سخنرانی های عمومی خود و در جلو دوربین ها اگر کسی بی موقع شعار میداد و حرفش را قطع میکرد با عصبانیت به او تشر میزد و خشمگینانه به او میتوپید. روح الله خمینی از انتقاد از حکومت خویش چنان برآشفت که به دوست و همدرس و پسر استاد خویش حائری یزدی گفت: «گـُه زیادی نخور»!
خمینی از جمله آخوندهایی بود که با گروه تروریستی فدائیان اسلام و نواب صفوی ارتباط داشت و آنهارا برای کشتن آقای سید احمد کسروی (تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی که به عنوان استاد ملی گرای حقوق در دانشگاه تهران تدریس می کرد) تحریک کرد و سرانجام آقای سید احمد کسروی توسط گروه تروریستی فدائیان اسلام به ضرب گلوله و ۲۷ ضربه چاقو ترور شد و از اینجا میتوان فهمید ریشه قتل های زنجیره ای نویسندگان و اندیشمندان که در زمان آقای رفسنجانی و آقای خاتمی رخ داد از کجا ناشی میشود و بعدها خمینی همین حکم ترور را برای سلمان رشدی که نویسنده بود هم داد و با وجود فتوای خمینی و جایزه هنگفت و میلیونی که برای قاتل سلمان رشدی در نظر گرفتن اما از جمعیت یک میلیاردی مسلمانان جهان کسی به فتوای او اهمیت نداد و حتی ولایتی در یک مصاحبه با خبرنگاران خارجی اعلام کرد این فتوا شامل مرور زمان شده است. در همان سالهای ترورآقای سید احمد کسروی، خمینی مخفیانه کتابی را به نام کشف الاسرار چاپ کرد که در آن با نشانه های جوامع مدرن شدیدن مخالفت کرده و خواستار اجرای قوانین شریعت اسلامی شده بود و نظریه های بسیار تند و متحجرانه ای را بیان کرده بود.
سی و هشت سال پیش خمینی دجال با سوار شدن بر موج انقلاب ضدسلطنتي مردم ایران، انقلاب را از صاحبان اصلی آن که همانا نیروهای انقلابی و پیشتاز مردم ایران بودند ربود. در آن قیام مردم ایران همه یکدل و یک زبان شدند و زمستان دیرینه ستمشاهی را درهم شکستند. اما دزد قرن، خمینی به قافله انقلاب زد، بر موج خون مردم و پیشتازان انقلاب سوار شد و همه چیز را لوث و نابود کرد. این آخوند شیاد زمانی که در پاریس بود و قیام مردم ایران روز به روز شعلهور میشد، وقتی با سؤال خبرنگاران در مورد جزئیات حکومت آینده مواجه میشد از پاسخهای صریح و روشن طفره میرفت و با جوابهای کلی نظیر اینکه اسلام همه ر ادر برابر آزادی مساوی میداند؛ همه مردم از آزادی برخوردار هستند و… جواب میداد بدون اینکه وارد جزئیات و مکانیسمها شود. خمینی ضدبشرخوب میدانست که اساس آزادی با تفکرات پوسیده قرونوسطایی و ارتجاعی آخوندی در تباین و در تضاد است؛ لذا منویات پلید خود را هیچگاه بروز نمیداد و راهحل وخط مشخصی نیز برای حل مشکلات ارایه نمیکرد. خمینی هیچگاه در در مورد آزادی که جوهره قیام ضدسلطنتی مردم بود حرفی به میان نیاورد، اما تا بخواهید دم از آبادانی و پیشرفت مملکت میزد که آب را مجانی میکند، برق را مجانی میکند، نفت را بر سر سفره مردم میآورد و… اما هنوز چند ماه از سوار شدن بر اریکه قدرت نگذشته بود که زیرآب همه وعدههای پوشالی خود در مورد رفاه و آسایش مردم را نیز زد و به صراحت گفت ما برای آب و نان و یا برای خربزه انقلاب نکردهایم و با این عبارات لئیمانه و توهینآمیز نسبت به مردم ایران به صراحت گفت ”اقتصاد مال خر است“ و بدین ترتیب مطالبات اقتصادی و اجتماعی مردم ایران را به این شکل پاسخ داد. بیاهمیت دانستن مسایل اجتماعی و اقتصادی مردم توسط خمینی دجال، در حالی است که دم و دمبالچه او در غارت و چپاول اموال مردم ایران گوی سبقت از یکدیگر میربایند و هماکنون در حکومت به جای مانده از آن دجال، فسادها وچپاول هزاران میلیارد تومانی و هزاران میلیارد دلاری صورت میگیرد و کوس رسوایی فساد و چپاول ورثههای سیاسی و عقیدتی او عالمگیر شده است.
خمینی در بدو ورودش به ایران میگفت همه مشروعیتش را از مردم میگیرد و در سخنرانیاش در بهشت زهرا گفت: ”من به پشتوانه این ملت، دولت تعیین میکنم. من بواسطه این که ملت مرا قبول دارد“
در مورد شکل حکومت و نظام حکومتی ضمن تأکید براسلامی بودن آن میگفت، نظام حکومتی را رفراندوم مردم تعیین میکنند، اما قبل از اینکه رفراندوم برگزار شود در رفراندوم تعیین نظام حکومتی، مردم را تنها بین انتخاب جمهوری اسلامی، یا سلطنت مخیر ساخت، تا هرکس که به جمهوری اسلامی رأی ندهد به سلطنت طلب بودن متهم گردد. یکی از سرآخوندهای رژیم نقل کرد که در همان اوایل ورود خمینی به تهران و هنگامی که هنوز در مدرسه علوی ساکن بوده، نامهیی از بازرگان آوردند که در مورد نام رژیم جدید، پیشنهاد کرده بود: ”پیشنهادش این بود که حکومت دموکراسی جمهوری اسلامی ایران باشد. من کاملاً یادم هست، امام این نامه را تا کردند، اون کلمه دموکراسی را با ناخن همان کلمه را با ناخن کندند، پاره کردند، انداختند دور. بعد نامه را باز کردند دادند دست آن کسی که آورده بود، فرمود حکومت جمهوری اسلامی، نه یک کلمه زیاد، نه یک کلمه کم“.
خمینی ولایتفقیه را «جعل قیم برای صغار» تعریف کرده و تصریح کرده بود که «قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقی ندارد». این، همان سنگ بنای حاکمیت آخوندی است.
خمینی تازمانی که در پاریس بود با توجه به خواست تودههای مردم در تظاهرات، قول داد که مجلس مؤسسان قانون اساسی تشکیل شود، اما بهمحض سوار شدن بر اریکه قدرت، زیر قولش زد و با تحمیل مجلس خبرگان آخوندی قانون اساسی ولایت سفیانی فقیه را برمردم ایران تحمیل کرد و به جای تشکیل مجلس مؤسسان، تصمیم به تشکیل مجلسی مرکب از آخوندها گرفت. انتخابات خبرگان در نیمه مرداد 1358 برگزار شد.
خمینی تازمانی که بر اریکه قدرت ننشسته بود و قیام دانشجویان در جریان تظاهرات ضدسلطنتی به نفعش بود، بنا بر طینت موج سواریاش از تظاهرات دانشجویی حمایت میکرد، اما هنوز دو سال از حاکمیت منحوسش نگذشته بود، بعد از سرکوب زنان و اجرا کردن قانون زنستیزانه یا روسری یا توسری در مورد زنان آگاه و مبارز، در ضدیت با نفوذ گروهها و سازمانهای انقلابی خصوصاً نفوذ فزاینده مجاهدین در دانشگاهها، کودتای ضدفرهنگی به نام انقلاب فرهنگی در دانشگاهها را راه انداخت و در فروردین 59 با تعطیل کردن دانشگاهها که مرکز آگاهی و حمایت از نیروی انقلابی بود، دانشگاهها را به تعطیلی کشاند. دجال آنچنان کینه عمیقی نسبت به علم، دانشگاه، و دانشجو داشت که در ضدیت با این قشر آگاه گفت دانشگاه مرکز فساد است و هر چه بر سر اسلام (یعنی اسم مستعار خمینی) و نظامش آمده از دانشگاه است.
خمینی مدفون تا توانست درضدیت با پیشوای نهضت ضداستعماری مردم ایران عقده گشایی کرد زیرا او مرید سیاسی و عقیدتی کاشانی مرتجع بود که با همدستی با دربار و استعمارگران نقش به سزایی در سرنگون کردن حکومت مصدق وکودتای ننگین 28مرداد داشت و بیدلیل نبود که خمینی در سخنران اش دربیستم دیماه 58 علیه ملی شدن صنعت نفت و پیشوای این حرکت پیروزمند ضداستعماری عقده گشایی کرد و گفت: «اینها میخوان سرپوش بگذارند روی مقاصد خودشان. آن مقاصدی که برخلاف مسیر ماست. با اسم یک نفری که ملی است. مسیر ما مسیر نفت نیست. ما اسلام را میخواهیم. اسلام که آمد، نفت هم مال خودمان میشود. این اشتباه است. مقصد ما نفت نیست. اگر یک نفر نفت را ملی کرده است، اسلام را کنار بگذارند برای او سینه بزنند؟!» خمینی بارها درونمایه ضدملی و ارتجاعی خود را علیه مصدق بیرون ریخت. نمونهای از این ضدیتهای آشکار، اظهارنظر خمینی در سخنرانیش در 25خرداد سال 60 است وقتی که گفت: «مسلمانها بنشینند تماشا کنند که یک گروهی را که از اولش باطل بودند؟ من از آن ریشههایش میدانم یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام، سرسخت مخالف بودند، اینها که فخر میکنند به وجود او (مصدق) او هم مسلم نبود!». و این هم افاضات او در مورد کشتار فرزندان مجاهد و مبارز مردم ایران که به شقاوتبارترین شکل ممکن فرمان بریدن دست و پای آنان را میدهد که بیان همه موضعگیری این دجال ضدبشر در مورد فرزندان مجاهد مردم ایران در این نوشته میسرنیست و نمونه زیر عمق شقاوت و جنایت او در مورد مجاهدین را نشان میدهد: «آدم گاهی درست نمیشود، مگر اینکه ببرند و داغ کنند تا درست شود. با اشخاصی که برخلاف این هستند، آنها را بکشید و بزنید، حبس کنید آقایان بعضیها خیال میکنند رحمت این است که بهش مهلت بدهند تا بکشد آدم را. از حبس بیرونش کنید تا بکشد مردم را. مفسدها را بیرون کنیم؟ آدمکشها را بیرون کنیم؟ دست بردارید از این طور رحمتهایی که شما متهم میکنید. اینها رحمت نیست. اینها مخالفت با خداست چرا هی آیات رحمت را در قرآن میخوانید و آیات قتال را نمیخوانید؟ قرآن میگوید بکشید، بزنید، حبس کنید. چرا شما فقط همان طرفش را گرفتهاید که صحبت از رحمت میکند؟ رحمت مخالفت با خداست پیغمبر شمشیر دارد تا آدم بکشد. ائمّة ما هم همگی جندی بودند؛ همگی جنگی بودند. شمشیر میکشیدند. آدم میکشتند ما خلیفه میخواهیم که دست ببرّد، حدّ بزند، رجم کند زندگی بشر را باید با قصاص تأمین کرد، زیرا حیات توده زیر این قتل قصاصی خوابیده است. با چند سال زندان کار درست نمیشود. این عواطف کودکانه را کنار بگذارید».
در زمینه روابط خارجی این آخوند شیاد به جای پاسخگویی به نیازهای اولیه مردم ایران در سخنرانیهایش تا میتوانست دم از اسلام، مسلمانان جهان، ستم بر مسلمین جهان میزد تا برای صدور ارتجاع و تروریسم در منطقه خاورمیانه زمینهسازی کند و بهمحض رسیدن به اریکه قدرت در کشورهای منطقه و بهخصوص درکشورهای عربی، گروههای دستساز ی درست کرد تا جای پایی برای دخالت در امور داخلی این کشورها بهوجود بیاورد و از طریق این گروههای بنیادگرا و تروریسیت بتواند افکار پوسیده و قرونوسطایی خود را برمردم کشورهای منطقه تحمیل نماید. در داخل کشور نیز برای اینکه بتواند امیال پلید خود را تحت نام صدور انقلاب به کشورهای منطقه پیش ببرد سازمانهای عریض و طویلی مانند دفتر سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر تقریب مذاهب و انواع واقسام ارگانهای صدور ارتجاع درست کرد و سهم زیادی از بودجه کشور را درچاه ویل این سازمانها و نهادها ریخت، در حالی که مردم ایران از زمان به قدرت رسیدن این آخوند مرتجع و تبهکار روز به روز فقیرتر و خانه خراب ترمیشدند. هماکنون نیز بعد از گذشت 35سال از حاکمیت پلید خمینی و خامنهای جنایتکار، عموم مردم ایران عمق جنایت و شقاوت این رژیم پلید و نیرنگ ودجالیت آن را را با گوشت و پوست لمس میکنند.
در آستانه 35ساله شدن غصب حاکمیت مردم ایران، ربوده شدن انقلاب دموکراتیک این مردم و ربودن رهبری قیام 22بهمن توسط دزد بزرگ قرن خمینی دجال، ضروری بود به نمونههایی از اندیشههای این دزد بزرگ و سارق انقلاب مردم ایران اشاره شود و اینکه بعد از سی وپنج سال از غصب انقلاب توسط این آخوند شیاد و مرتجع و حکومت دم و دمبالچه او در زمینههای اجتماعی و اقتصادی چه بلایی بر سر مردم آمده است و مردم با چه مشکلات و مصائبی روبهرو هستند:
تورم:40 درصد. بر اساس برآوردهای اقتصادی هر 10 درصد تورم 21 درصد فقر در جامعه ایجاد میکند و این میزان بهمعنای 84 درصد زیر خط فقر بودن مردم ایران است.
بیکاری: 5 میلیون نفر که در آستانه فارغالتحصیلی دانشجویان به 8ونیم میلیون نفر خواهد رسید.
نابودی ظرفیت صنایع و کارگاههای تولید: بیش از 50 درصد صنایع ایران خوابیده یا بحرانیست.
فقرمردم: نزدیک به 90 درصد مردم ایران زیر خط فقرند در حالی که ایادی حکومتی میلیاردها دلار سرمایه دارند که از چپاول مردم ایران است.
بیسوادی:11 میلیون بیسواد که اساساً بعد از انقلاب ضدسلطنتی تولید شدهاند و در سنین زیر 60سال قرار دارند.
کارتن خوابی: پدیدهای است که اساساً در رژیم خمینی بروز پیدا کرد و تنها در تهران آمار آن بالای 10هزار گزارش شده است.
آلونک نشین:6 میلیون خانواده
اعتیاد: دستکم 8 میلیون خانواده درگیر اعتیاد حداقل یک عضو خانواده خود هستند.
بیشترین آمار اعدامها به نسبت جمعیت در سطح جهان، 11 میلیون پرونده در دستگاه جنایتکار قضاییه رژیم برای جرمهای واهی، ایجاد بیش از 2هزار عنوان مجرمانه برای گرفتن آزادیهای مردم، در حالی که در سایر کشورها حد اکثر 500 عنوان مجرمانه وجود دارد. (از قبیل داشتن ماهواره، خرید و فروش آن، نصب ماهواره و…)
در کاکل همه این فجایع اجتماعی و جنایات رژیم آخوندی باید از اعدام 120هزار زندانی سیاسی طی حاکمیت ننگین ولایتفقیه یاد کرد که بیش از 30هزار نفر از آنان در سال 67 قتلعام شدند.
لیست سیاهکاریهای رژیم آخوندی را اگر بخواهیم تنها تیتروار ذکر کنیم مثنوی 70 من کاغذ شود.
از اینروست که شعار مرگ بر اصل ولایتفقیه در قیام سال 88 مردم ایران، پیامی بود از اعماق جامعه خمینی گزیده و شعاری بود که یک مقاومت سراسری با خونینترین بها آن را بهعنوان خواسته اصلی مردم ایران طی 35سال پایداری و نبرد در سینه تاریخ و در صحنه جهان به ثبت داد و جهانی خبردار شد که مردم ایران با هیچیک از دستهبندیهای این حاکمیت سر سازگاری ندارد و آزادی و بهروزی و رفاه خود را تنها و تنها در سرنگونی این رژیم و برقراری آزادی و حاکمیت مردمی میداند.
انتقال خونخواری از خمینی به خامنه ای و همراهانش
خمینی، در زمان کوتاه زمامداری خود جنایت های بیشماری کرد که می توان او را در ردیف هیتلر، استالین، راسپوتین، هیاتله، چنگیز و دیگر خونخواران تاریخ گذاشت. تفاوت خمینی با دیگر جنایت کاران تاریخ در آنست که با مرگ آنان جنایت هایشان نیز پایان می یابد ولی خمینی از خود میراثی به جای گذاشت که همانا ادامه کشتار بیگناهان از سوی شاگردان مکتبش مانند خامنه ای و یاران در کنار او می باشد.
در دوران خمینی اگر جنایتکار اصلی خود او بود که دستور کشتارها را می داد و برنامه ریزی می کرد، اکنون در دوران خامنه ای شمار این جنایتکاران به صدها نفر می رسد. هرآخوند، هر پاسدار و بسیجی و هر مأموری خود یک جنایتکار و غارتگر، ویک خمینی دیگر است.
اگر بخواهیم جنایت ها و غارتگری های خامنه ای و فرزندانش به ویژه ابر جلاد تاریخ فرزند گرامی ایشان مجتبی خامنه ای را در این دو دهه نام ببریم، بی گمان موضوع دو یا چند کتاب خواهد شد. هنگامی که این رژیم سرنگون شود و پرده ها بالا رود، ما به ژرف جنایت های خامنه ای، بستگان، و هم کاسه هایش پی می بریم. آنگاه در می یابیم که درنده خویی حیوانات در برابر خونخواری این رژیم ناچیز بوده، و به شمار نمی آيند. خامنه ای، ابر جنایتکار تاریخ ایران، تاکنون هرساله میان ۳۰۰ تا ۶۰۰ نفر از مردم مبارز و آزادی طلب ایران، از کرد، بلوچ، ترک، فارس، و گروههای دیگر به نام قاچاقچی، مفسد فی الارض، توهین به رهبری و مانند آن در خیابان، میدان ها، و حتی زمین ورزشی و یا مخفیانه در زندان ها، به دار کشیده است. مردم دیدند، شاهد بودند، و حتی برای جلادان از خود حمایت و پشتیبانی نشان دادند.
سه دهه ای را که آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی شده، باید سال های فقر و فساد و تبعیض و اختلاس و بی قانونی نامگذاری کرد. رهبری آقای خامنه ای با ترور بزرگ “میکونوس” در خارج کشور آغاز شد، با توطئه به دره انداختن اتوبوس هنرمندان ادامه پیدا کرد، قتل های زنجیره ای سازمان یافت. کار به حمله به خوابگاه دانشجویان و کشتن و از بالای ساختمان به پایین پرتاب کردن آنان کشید و سرانجام نیز با کودتا 22 خرداد علیه رای مردم و به خیابان کشاندن چماقداران و پاسداران و بسیج ادامه یافت.
در عرصه اقتصادی نیز رهبری آقای خامنه ای به وسیع ترین و گسترده ترین فسادها و دزدی ها انجامید. شریک کردن سپاه و فرماندهان آن در امور اقتصادی و غارت ثروت ملی، راه اندازی اسکله های قاچاق، جنگ بر سر خصوصی سازی ها و تکه تکه کردن صنایع و تقسیم غنایم، تکیه به حزب موتلفه و سپردن امور صادرات و واردات کشور بدست این حزب، اختلاس 123 میلیارد تومانی که سرانجام آن به اختلاس 3000 میلیارد تومان کشید. از دوران روی کار آمدن احمدی نژاد اوضاع صد برابر بدتر شد و هرچه در دوران محمد خاتمی رشته شده بود پنبه شد. امروز کار به جایی رسیده که خود حکومتیان همدیگر را دزد و مختلس معرفی می کنند. از صادق محصولی و مشایی و بقایی گرفته تا جهرمی و بهمنی و رحیمی و نمایندگان مجلس و همه و همه هم در حکومت اند و زیر سایه آقای خامنه ای و هم پرونده اختلاس و دزدی و سواستفاده دارند که این پرونده ها هم دست آقای خامنه ای است تا اگر یکی از آنها خواست نافرمانی کند به حسابش رسیدگی شود.
به اميد روزي كه خامنه اي جلادجنايتكارقاتل دادگاهي شود در دادگاه هاي بين المللي ويااينكه توسط ملت ايران درخيابان ها زيردست پاي ملت له شودويااينكه درگورستان جهنميش بيرونش آوردن واستخوان هايش را جلو حيوانات بندازند.