درد مردم نانجیب اگر ان بوده یانوشتن نامه نانجیبان گذشته !!
مهدی کروبی پنج سال و دو ماه صبر کرد تا آنکه سرانجام قلم به دست گرفت و در نامهای خطاب به حسن روحانی از رئیسجمهور وقت خواست تا پیگیر محاکمه علنیاش باشد. کروبی البته پیش از این هم درخواست مشابهی را در آذر ماه ۹۳ مطرح کرده بود؛ زمانی که خانواده او با انتشار نامهای در وبسایت سحامنیوز اعلام کردند که مهدی کروبی از علی مطهری نماینده مجلس خواسته است تا از جانب او پیگیر محاکمهاش باشد اما نامه اخیر کروبی نخستین پیام مکتوب او زمان شروع حصرش در بهمن ماه سال ۸۹ است.
او در این نامه تاکید کرده است که نه از روحانی طلب رفع حصر دارد و نه این کار را در اختیار او میداند اما از رئيس جمهور میخواهد تا بر اساس تکلیفی که قانون اساسی بر عهده او گذاشته است از «حاکمیت مستبد» بخواهد تا دادگاه علنی او را بر اساس اصل ۱۶۸ قانون اساسی «ولو با ترکیب مورد نظر اربابان قدرت» تشکیل دهد.
نامه کروبی اگرچه به روحانی نوشته شده است اما در جای جای نامه بارها رهبر جمهوری اسلامی را بدون ذکر مستقیم نام مورد انتقاد قرار میدهد.
انتشار این نامه باعث شد که باز موضوع حصر رهبران معترضان سال ۸۸ مورد توجه رسانهها قراربگیرد اما آیا این اقدام تاثیری در وضعیت رهبران در حصر ایجاد خواهد کرد؟
چرا نامه کروبی به رئیس جمهور تاریخي شده دردنياي مجازي ولي ازديدگاه مردم تأثيري چنداني ندارد؟
چراآقاي مازيارشكوري فعال سياسي درنامه اي به كروبي ايشان رابه شركت كردن درانتخابات مجلس شوراي اسلامي كه خودكروبي رأي دادن مردم به قاتل قطب زاده راتشويق ميكنددرحالي كه درگذشته كروبي انتخابات راازمهندسي هاي رهبري وسپاه قدس ميدانست.
مگرهمین آقای روحانی هم ازباندکروبی و اصلاح طلب نبودندکه ابتدای ورود به صحنه مبارزات انتخاباتی خود را یک حقوقدان معرفی کردند نه سرهنگ.
وهمین آقای حسن روحانی ازابتدای ورود به صحنه مبارزات انتخاباتی ، وعده رفع حصر را نه تنها برای آقایان کروبی ، موسوی و خانم رهنورد دادند ، بلکه قول دادند که برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی تلاش کنند.
نباید فراموش کنیم که ایشان نه تنها از حقق شهروندی سخن به میان آوردند ، بلکه وعده دادند که پس از گذشت صد روز منشور حقوق شهروندی را تنظیم و جهت بررسی و نظر خواهی در اختیار جامعه حقوقدانان قرار می دهند. که البته چنین منشور کذایی تنظیم و به زباله دانی که در کنار دست « رهبرعظیم الشان » ایشان، قرار داده اند ، ریخته شد.
میخواهم بگویم درابتدا موضوع چقدر ساده ایم ما،فکر میکنیم اگه فلان سال فلان شخص رییس جمهور میشد بهتر بود. ولی اینطور نیست کافیه یه نگاه به کارنامهٔ همین آقای کروبی قبل ازسال ۸۸ بندازید.اینا سر و پا یه کرباسن،یادم نمیره برای انتخابات ۸۴ عکسش رو روی ایرانچک چاپ کرده بود که اگه انتخاب شدم ماهانه اینقدر پول میدم و…… جنگ قدرت بین یک مشت لاشخوره که البته آدم میتونه با لاشخوری که چیزی گیرش نیومده همدردی کنه
بطورکلی اگر رژیم باید باشد اقای خامنه ای باید برود ولی راه نجات مردم رفت هر دو است یعنی رژیم و خامنه ای باهم . علت هم روشن است جنگ و دعوای علنی سران این نظام است . خامنه ای با بی سابقه ترین لفظ از جمله خیانت اقای رفسنجانی رییس مصلحت نظام میکوبد وعلناًرئيس جمهور هم سرزنش میکند و اقای کروبی نیز خامنه ای . در واقع اینها بعلت به بن بست رسیدن نظام در همه زمینه ها است که سعی میشود گناه را بگردن هم بیاندازند. در این میان نظامیان وطن خواه اگر بوطن خود علاقمند هستند اکنون فرصت دارند باید هوشیار و اگاه باشند و از مردم و مملکت صیانت کنند.
میتوان گفت کروبی مثل موسوی است و موسوی هم مثل خاتمی و یا رفسنجانی. دعوا سر قدرت و لحاف ملا است. دعوا داخلی برای حفظ منافع سیاسی آقایان است. خامنه ای و سپاه برای اداره کشور و سیاست داخلی و خارجی اش راه تعیین میکند و روحانی و هر کس دیگر که به ریاست جمهوری منتصب بشود و یا انتخاب بشود باید راه رهبر را طی کند و از خود اختیار آنچنانی ندارد. اینجا و آنجا ممکن است یکی حرفی برای دلخوشی مردم و یا خارجی ها بزند ولی در اصل همه تابع رهبر اند و خادم ولی فقیه و رژیم اسلامی هستند.
میلیونها نفر از اظهار نظر های صادقانه و انتقاد آمیز در ایران محروم اند. راستش اینقدر بدبختی دارند و دنبال نان شب اند و دلمشغولی دارند که فرصت اینکار ها را ندارند.
دراخبارمربوط به رهبران جنبش سبزبرای جامعه كه ازاهمیت زيادي برخورداربودقبلا
.مسئولین تقلب۸۸اذعان کردهبودن که این آرامش،آتش زیرخاکستراست.جامعه سرکوبهای حکومت درآن دوران رافراموش نکرده است.هرچندازچندگاهی مردم درتجمعها ولو کوچک وبی ربط بامسائل انتخاباتی،نارضایتی خودرانشان میدهندونیروهای امنیتی با اکثراین تجمعات برخوردمیکنند. پیام مردم به حکومت درسال۹۲وانتخابات مجلسین درسال گذشته باوجود دوپینگ شورای نگهبان کاملاروشن بود.اکثرایرانیان باتندروی درداخل وبکارگیری ادبیات تهاجمی درسیاست جهانی مخالفند. محاکمه علنی رهبران جنبش سبزبسیاری ازمسائل پشت پرده درسال۸۸ازقتل وشکنجه مخالفان تاتقلبهای گسترده رابرای افکارعمومی روشنترخواهدکرد.شاید انتشاراین نامه دراین زمان نشاندادن پایبندی به عقیده وجودتقلب درآن سال وهم واکنش به گفتههای ناعادلانه آقای خامنهای در”نانجیب” نامیدن معترضان۸۸برگردد.به نظربنده که خودمدتی رادرزندان به دلیل شرکت درتظاهرات بعد ازانتخابات۸۸گذرانده ورفتاروحشیانه نیروهای امنیتی رادیدهام،نانجیب کسانی هستندکه اکثرمردم راخس وخاشاک نامیدندوهمینطورآنانی که نظرشان به نظربرنده آن تقلب بزرگ “نزدیکتر” بود.
نانجیب انها بودند که از سال ۵۷ با چماق بجان مردم افتادند و مردم فارس وعرب و لر و ترک و کرد و بلوچ و ترکمن را دسته دسته تیر باران کردند. نانجیب انها بودند که طالقانی را مسموم کردند و تمام روحانیون ضد ولایت فقیه مثل شریعتمداری و منتظری را به تبعید و زنجیر کشیدند. نانجیب انها بودند که با خفقان و سرکوب به دستگیری واعدام روشنفکران پرداختتید و قتلهای زنجیری راه انداختید و هر صدای اعتراض را جاسوس و صیهونیست و ضدانقلاب و شاهپرست و منافق و فتنه گر نامیدند و دست و پا شکستند..
نانجيب آنهايي هستندكه خون بي گناه علما وجوانان أهل سنت را بخاطرضعف حكومت ودرغ وخرافات مذهبي خود ريختند…نانجیب انها بودند که وعده اتوبوس و مدرسه و بهداشت مجانی و بهشت را دادند و بجایش بحران گروگانگیری و جنگ ۸ ساله و موشک و بمب اتمی سازی و گرانی بیکاری و اعتیاد و فحشا را ارایه دادند. نانجیب انها هستند که همچنان میلیاردها پول مردم ایران را غارت میکنند و با سرکوب و اعدام و دروغ و اتهام و تهدید و تبعید و اسیدپاشی و شلاق و شکنجه میخواهند به چپاول ادامه دهند.
نانجيب آن یکی حضرت آیت الله هست که کارش تجارت لاستیک است، این یکی آیت الله هم که کارش تجارت شکر است، آن یکی امام جمعه هم که با نصف زنهای شهرستان شان رابطه غیرافلاطونی داشته، این یکی حضرت آقا هم که بالای منبر استندآپ کمدی مرغ و خروس اجرا می کند، آن یکی حجت الاسلام که تخصص اش جوراب استارلایت بوده،
قرائتی هم که ٣٧سال است اوپرا وینفری حزب الله شده، قرآنی را که در ٢٣سال نازل شد، سی و هفت سال تفسیر کرده هنوز به جزء دومش نرسیده، در عوض خودش کمدین شده.
آن یکی را هم که به اتهام زنای محصنه، رابطه نامشروع با اجنه، روابط ویژه با ارواح دستگیر کردند و این یکی هم که در اثر حمله آفتابه به دلیل اخلاق خانوادگی، وردست ناموسش بکلی دچار غیبت کبری شد،نانجيب آن است كه شیطان باید برود تازه جامع المقدمات را پیش شجونی بخواند و سیوطی را پیش پناهیان و لمعه را پیش طائب، تازه وقتی وارد درس خارج شد برود پیش آیت الله مصباح و از شدت خجالت از قم فرار کند و برود به جزایر برمودا.
نانجيب آن است که مثل آیت الله مصباح از قم سه دور کره زمین را دور بزند، برای اینکه هر کوبایی را مسلمان کند یک میلیون دلار از بیت المال پول بگیرد؟ که چی؟ که در کشور کوبا بعد از سی سال چهارصد تا مسلمان شیعه نماز بخوانند. آنوقت هر سال چهل هزار نفر توی قم بی دین بشوند؟
شما اگر ماهی یک میلیون دلار در قم صرف رفاه مردم کنی مسلمان کم نمی آوری که بخواهی از کوبا مسلمان تولید انبوه کنی.
بعد معاون سیاسی استاندار تهران گفته: « نود درصد جوانان ما امروز به واسطه رفتارهای سیاسی ما از اسلام فاصله گرفته اند.» پس انتظار داشتی چکار کنند؟ انتظار داشتی وقتی یک دیوانه مثل احمدی نژاد می شود رئیس جمهور کشور، یک هیولا مثل احمد خاتمی می شود امام جمعه تهران، یک ابوالهول مثل علم الهدی می شود امام جمعه مشهد، از صبح تا شب علما در تلویزیون اباطیل می گویند و سالی چهارده ماه مملکت عزا و روضه خوانی است، جوانان مملکت به جای لاس و گاس بروند جمکران؟
نانجيب شمامفت خواران شعبده بازدروغگوهستيدهمچون خامنه اي وحسن لبناني ومجتهدين قم ومشهدوكربلاونجف وبت كده هايي ديگري كه داريدكه مردم وجوانان راباوجوداسلامي كه دم از آن مي زديدگريزان كرديد
بله شماها ولايت مداران خط رهبري نانجيب هستيد!!!
پس مباركتان باشدلكه تاريخي خودتون!
هرچند همه مااز اخوندجماعت،که بانی حماقت چندین قرنه ایرانیان بوده اند، دل پرخونی داریم. اما دوستان چاره ای نیست، یکی از قوانین دیالاکتیک:” هر تزی ضد خود را درخود می پروراند” تصورش را بکنید همین اتفاق برا ی حکومت ضحاک گونه ای درحال رخ دادن است که مشروعیت حکومت ننگینش را از حمایت(آراء مردمی)دهه پنجاه تاکنون، برای خود محفوظ میدانند!!!تاکنون باخود اندیشیده اید که دراین نزدیک به نیم قرن همه اقدامات براندازی چه از طریق اپوزیسیونهای ایرانی وچه خارجی، حتی رژیم را تکان نداده اما دراختلافات بین تحول یافته گان خودشان، (که دردوره تصدی خاتمی هم شاهدآن بودیم) رژیم بشدت به سراشیبی سقوط نزدیک می شود. مخلص انکه بدون درنظر گرفتن سوابق افراد تحول یافته درون قدرت، باید همه جوره از ایشان حمایت کرد. درغیر اینصورت حسرت ایران آزاد را باید که به گور ببریم(کمی واقع بین باشیم.)
يك نكته اساسي اينكه جناب كروبي درنامه اي كه مهندسي شده نوشته شده حالاتوسط هركي كه باشدامابنام ايشان منتشرشده اما بنده اين نظردارم كه درنامه از آبرو رفتن شيعه توسط احمدي نژاد وهمچنين صحبت ازاسلام ميكند وهرچه عقيده كه اينها دارن براندازي نظامشان نيست بلكه محكم كردن نظام آخوندي دربرابرچنين حرفهاي فرمايشي ميباشدجهت بيدارشدن ازخواب رژيم آخوندي خود دشمن اسلام واصحاب وزنان پيامبراسلام مي باشدودرطول ٣٧سال ازحكومت ننگينشان جزكشتاروآشوب منطقه وبازي دادن ملت وچپاول كردن خزانه ملت درآستين اسد وروسيه وحزب خون خوار چيزي به ارمغان نياورده ودركتابهايشان آنچه كه فرموده اندبراي ظهور امام غايبشان درچاه ظلت بايدجهان راپرازآشوب وجنايت كرد باشدكه امام غايب پنهان شده ظهوركندودرجهان خون ريزي وكشتار به وجودآورد. مردم ایران هم باید بدانند که از این معادله جهانی خارج نیستند. آنچه امروز به عنوان دستآورد دولت روحانی و سپاه قدس در صحنه دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی میبینند، نه تنها بیانگر قدرت ایران و یا به قول گروهی «بازگشت آبرو به پاسپورت ایرانی» نیست، بلکه پیروزی طبقه حاکمان ایران در سهمخواهی جهانی است. در این پیروزی جایی برای مردم ایران نیست بلکه وقتش که برسد همین حاکمان به خوبی میتوانند نقش اسد را در ایران بازی کنند.!!
تا وقتی حاکمانی ضحاک گونه و دیو صفت و پلیدی چون علی خامنه ای در راس رژیم نامشروع حکومت اسلامی هست هیچ انسان آزاده ای در وطن طعم واقعی آزادی را که جزو حقوق اولیه و قانونی او است نخواهد چشید. به امید آرزوی آزادی وطن مون ایران و شیرانی که در بند رژیم جعلی حکومت اسلامی گرفتار شدند.. این ترانه رو هم تقدیم به همه آزاد اندیشان راه وطن…
وطن در بند دیوانی ،گرفتاری ،پریشانی نبینم داغ تو هرگز ،چنین سر در گریبانی همه شیران تو خفتن در این زندان اهریمن تو باشی سرفراز و از گزند دشمنان ایمن ندارند رحم و انصافی ندارند کیش و آیینی همه در بند نسیانیم کدامین رسم و آذینی وطن پیچیده در متن ته صدای ناله و آه صبوری کن سحر نزدیکه و آزادی در راه است
به امیدآزادی ایران ازچنگال ملایان ولایت فقیه
* روزنامه نگاروفعال حقوق بشر