هه‌ینی 22 تشرینی دووه‌م 2024

برجام ؛ دو راهی مرگبارِ تسلیم یا تحریم / « بخش اول »

محمود خادمی

13 فروردین 1394 ایران و 5 کشور اروپائی بعلاوه امریکا ــ معروف به 5+1 ــ بعد از 20 ماه مذاکره ؛ سرانجام بر سر رئوس یک توافق بنتیجه رسیدند . سه ماه و 12 روز بعد ؛ محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران و خانم فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی انحاده اروپا در وین ؛ متن نهائی توافق اتمی 5+1 با نام ” برجام ” را رونمائی کردند . مطابق اصول این توافق باید پروژه اتمی ایران بی خطر شده و متقابلا” تحریمهای مربوط به برنامه اتمی ایران لغو و یا به حال تعلیق در آید و بعبارتی طناب تحریمها از گلوی آخوندها شل و یا باز شود .

قبل از توافق اتمی حسن روحانی حل مسئله آب ؛ نان ؛ اشتغال و حتی بهبودی وضعیت محیط زیست را به توافق اتمی موکول کرده بود و گفته بود اگر توافق هسته ای صورت بگیرد و برجام امضاء شود ؛ چرخ کارخانه ها به حرکت در می آید ؛ مسئله اشتغال حل میشود و …. . اما اکنون چند ماه پس از توافق هسته ای و امضای برجام نه تنها اوضاع بهتر نشده بلکه از جهاتی بدتر هم شده است . عملی نشدن وعده های روحانی و ادامه اوضاع فلاکت بار گذشته به موضوعی برای تشدید جنگ و دعوای باندهای رژّیم ؛ تبدیل شده است .

خامنه ای ولی فقیه نظام در سخنرانی نوروزی اش در مشهد ؛ گفت : ” معاملات بانکی ما همچنان دچار مشکل است ؛ بازگرداندن ثروتهای ما در بانکهای آنان دچار مشکل است ؛ معاملات گوناگون تجاری که احتیاج به دخالت بانکها دارد دچار مشکل است . وقتی دنبال میکنیم ؛ تحقیق میکنیم ؛ میگوئیم چرا اینجور است ؟ معلوم میشود از امریکائیها میترسند . آمریکائیها گفتند که ما تحریمها را بر میداریم ؛ روی کاغذ هم برداشتند ؛ اما از طرق دیگر طوری عمل میکنند که اثر رفع تحریم مطلقا” بوجود نیاید و تحقق پیدا نکند ” .

آخوند احمد سالک عضو مجلس رژیم با ابراز نگرانی از کشورهای طرف قرارداد ؛ گفت ” آمریکائیها نه تنها به تعهداتشان در برجام عمل نکردند ؛ بلکه در پسا برجام شاهد هستیم که به بهانه های مختلف ما را تحریم میکنند ” .
حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای در روزنامه کیهان برجام را به باد حمله گرفت و گفت ” برجام برای امریکا یک سند طلایی اما برای نظام غیر از خسارت و تحقیر و فریب هیچ دستاورد دیگری نداشته است ” . وی ههچنین در اظهار نظر دیگری برجام را یکی از تلخ ترین رویدادهای سال 1394 بر شمرد .

ابراز شکوه و شکایت از نا فرجامیِ ” برجام ” ویژه اصولگرایان و دار و دسته ولی فقیه نیست ؛ بلکه حتی افراد دولت روحانی و باند رفسنجانی که معماران این پروژه بوده اند ؛ نیز بر شکست آن اذعان دارند . رفسنجانی 28 فروردین و در دیدار با هیأت آلمانی به شکست برجام اعتراف کرد و گفت ” برجام میتوانست عقب ماندگیهای روابط ایران و کشورهای پیشرفته را جبران کند . اما بد عهدیهای بعضی از طرفهای مذاکره ؛ انجام تعهدات را با کندی مواجه کرده است ” . و این در حالی است که رفسنجانی در 17 فروردین ؛ گفته بود :

” مایه تأسف است که بعضی ها در داخل برای تخریب دستاوردهای برجام تلاش میکنند و منافع باندی و جناحی را بر مصالح ملی و نظام ترجیح میدهند ” .
ولی الله سیف رئیس بانک مرکزی در نشست شورای روابط خارجی امریکا ؛ گفت ” آن چیزی که از برجام انتظار داشته تاکنون محقق نشده و امریکا هنوز با وجود گذشت سه ماه از اجرای برجام ؛ اجازه دسترسی به سیستم مالی خود را به بانکهای ایرانی نمی دهد ” . وی در ادامه میگوید ” تقریبا” هیچ چیز از این توافق که در روز 27 دی اجرائی شد ؛ عاید ایران نشده است ” .
محمد جواد طریف وزیر خارجه حسن روحانی ” باید ببینیم آنچه در روی کاغذ لغو کرده اند ؛ در عمل هم تحریمها برداشنه شده است ” .

با نگاهی به گفته های مقامات امریکائی ؛ روشن میشود که امریکائیها باین مانع تراشیهای خود واقف هستند و تا آنجا که بامریکا بر میگردد ؛ حداقل تحریمهای بانکی ــ که مؤثرترین نوع تحریمها میباشد ــ برداشته نشده و کلا” نظام تحریمها پس از برجام هم تغییری چندانی نکرده است . تلویزیون رژیم 27 فروردین به نقل از مارک تونر سخنگوی وزارت خارجه میگوید ” ایران نمی تواند از نظام مالی و بانکی امریکا در مبادلات تجاری خود استفاده کند ….. برخی بانکهای بین المللی به علت فشار امریکا و ترس از جریمه های سنگین از معامله با اشخاص و مؤسسات ایران خودداری میکنند ” .
علاوه بر امریکا ؛ اروپا هم بخصوص در زمینه بانکی ؛ تحریمها را کاهش نداده است . چرا که اقتصاد امریکا به تنهایی چند برابر اقتصاد تمام اروپاست و اگر امریکا تحریمهای خودش را برندارد و یا تخفیف ندهد ؛ کشورهای اروپائی حتی اگر هم بخواهند با ایران مراوده و معامله داشته باشند ؛ نمی توانند .

بنابراین از ادعاهای دروغ و وقیحانه ” برجام به فرجام رسیدِ ” دار و دسته روحانی و رفسنجانی که بگذریم ؛ می بینیم اکنون و بعد از برجام ؛ نه تنها محدودیتهای بانکی برداشته نشده بلکه چند تحریم جدید هم توسط امریکا علیه مؤسسات وابسته به رژیم و یا برای تنبیه شرکتهائی که با ایران معامله کرده اند ؛ نیز وضع شده است .
ادامه رکود اقتصادی بی سابقه در ایران ؛ خالی بودن خزانه دولت ؛ بحران بی سابقه نظام مالی و بانکی ؛ نقدینگی هزار هزار میلیارد تومانی ؛ نرخ بالای بیکاری جوانان ؛ روند تصاعدی تعطیلی کارخانه ها و کارگاهها و …… تماما” نشان میدهد که توافق اتمی ایران یا برجام ؛ نتوانسته است بهبودی در اوضاع معیشتی مردم و اقتصاد بحران زده نظام آخوندی ایجاد نماید . این موضوع به خصوص بعد از انتخابات 7 اسفند و شکست باند ولی فقیه ؛ بیکی از موضوعات اصلی جنگ و دعواهای باندهای رژیم تبدیل شده است .

الف ــ اختلافات جناح های نظام بر سر برجام :
این اختلافات از همان فردای اجرائی شدن برجام شروع شده و اکنون بعد از انتخابات 7 اسفند و شکست و ناکامی باند ولی فقیه در انتخابات ؛ با سخنرانی نوروزی ولی فقیه در مشهد ؛ اوج بی سابقه ای گرفته و بیک رویاروئی کامل و آشکار میان اصولگرایان و طرفداران ولی فقیه با دولت حسن روحانی تبدیل شده است . خامنه ای در این سخنرانی با انتقاد از حامیان سریال برجام و طرفداران رابطه و تعامل با امریکا ؛ این تفکر را ” تفکری خطرناک ” خواند و آن را ” خطر محض ” ی دانست که ” علیه امنیت و بقای نظام ” از طرف آمریکا دیکته شده است .
بدنبال این موضع گیری ولی فقیه علیه برجام ؛ دیگر مقامات و مسئولان این باند یکی یکی به صحنه آمده و علیه باند رقیب و برجام موضع گرفتند . محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران در 17 فروردین 95 ؛ گفت ” مردم ما با اکراه برجام را پذیرفتند و مگر این برجام چه نتایجی برای مردم داشته که برجام های دیگری را بپذیریم ” . وی با حمله شدید به باند رفسنجانی و بخصوص دولت حسن روحانی ؛ گفت ” افرادی که از سریال برجام ها سخن میگویند مسیر ضد انقلاب را در پیش گرفته اند ؛ تفکرات معارض با انقلاب اگر تشکیل دولت و مجلس هم بدهند ؛ با اراده مردم کنار میروند ” . وی در ادامه گفت :
” ما قبل از اینکه برای گزینه های سیاسی و دیپلماتیک آماده باشیم ؛ برای گزینه های نظامی آماده شده ایم ” .

صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه رژیم ” برخی در داخل فکر میکردند که اگر برجام حل و فصل شود ؛ همه مشکلات حل خواهد شد . امریکائیها گمان میکنند که میتوانند با برجامهای دو ؛ سه و چهار ماهیتِ سیاست خارجی ما را تغییر دهند ” . حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای در روزنامه کیهان در باره توافق اتمی نوشت ” برجام برای امریکا یک سند طلائی است ؛ اما برای ایران غیر از خسارت ؛ تحقیر و فریب هیچ دستاورد دیگری نداشته است ” . وی خطاب به روحانی گفت ” چرا بد عهدی امریکا را میپوشاند و آبروی دولت ( که آبروی همه نظام است ) برای زیبا نمائی ؛ اقدامات زشت و مستکبرانه حریف هزینه میکند ” .
محمدرضا زائری از آخوندهای وابسته به ولی فقیه با تهدید روحانی گفت ” …. روحانی مراقب باشد که حال و روز رفسنجانی را که پیرمردی بلاتکلیف و رقت انگیز است را پیدا نکند ” .
متقابلا” رفسنجانی در حمله به کسانی که در مورد برجام ایجاد شبهه میکنند گفت ” تخریب علیه برجام مایه تأسف است و کاملا” معلوم است برای چه در مورد توافق شبهه ایجاد میکنند ” . وی در واکنش به موضعگیری فرمانده کل سپاه ــ محمد علی جعفری ــ که علیه برجام موضع گرفته بود ؛ گفت ” مایه تأسف است که بعضی ها در داخل برای تخریب دستاوردهای برجام تلاش میکنند و منافع باندی و جناحی را بر مصالح ملی و نظام ترجیح میدهند ” .
روحانی هم در سخنرانی 19 فروردین برجام را به عرش اعلا برد و گفت ” مهمترین موفقیت دیپلوماسی در قرن اخیر است ” و با هشدار به باند ولی فقیه که با برجام مخالفت میکنند ؛ گفت ” فرصتی که برجام برای ما بوجود آورده دائمی و ابدی نیست …… اگر خدای نکرده عده معدودی موفق شوند و نگذارند ما به خوبی از این فرصت استفاده کنیم ؛ این فرصت باز نمی گردد ” .

اما چرا برجام به موضوع اصلی جنگ و دعوای باندهای نظام تبدیل شده و چرا دولت امریکا علیرغم تعهداتش در قبال توافق نامه اتمی در راه لغو تحریمها مانع تراشی میکند و یا به چه دلیل تحریمهای جدید علیه رژیم ایران وضع میکند ؟ مشکل کجاست و سهم دو کشور ایران و امریکا در عدم پیشرفت تعهدات مربوط به برجام چقدر است ؟ اما قبل از توضیح در مورد این سئوالات ؛ لازم است ابتدا کمی در باره ماهیت توافق اتمی میان ایران و 5+1 توضیح دهم .

ب ــ ماهیت توافق اتمی ایران و 5+1 :
در پایان سال 2012 وقتی که خطر تحریمهای کمر شکن ــ که میتوانست باعتراضات گسترده اجتماعی و از هم گسیختن شیرازه نظام منجر شود ــ ؛ به بناگوش ولی فقیه و آخوندها رسید ؛ تغییر گفتمان و رویکرد رژیم در باره برنامه اتمی شروع شد . امری که با استقبال امریکا مواجه گردید . امریکا به رهبری اوباما ؛ متقابلا” با تغییر سیاست خود در بر چیدن ” توان تولید سلاح اتمی رژیم ” به سیاستِ ” مدیریت و کنترل ” ؛ از تغییر رویکرد رژیم استقبال نمود . تغییر گفتمان و رویکرد نظام و استقبال اوباما ؛ منجر به توافق اتمی گردید .
با نگاهی بسر تا سر موارد مورد توافق معلوم میشود که ؛ آنچه مورد توافق قرار گرفته محصول رابطه ای نابرابر و بعضا تصویب احکام و دستوراتی یک طرفه است ؛ یعنی تصویب مو به موی آنچه مورد نظر طرف مقابل بوده است . بطوریکه اگر مفاد این توافقنامه آنگونه که تنظیم شده است ؛ اجرا شود . نظام حاکم بر ایران حداقل در بعضی از حوزه ها ؛ به نظامی مهار شده و تحت کنترل تبدیل میگردد .
و با نگاه کمی دقیق تر به توافق اتمی و محتوای 5 ضمیمهِ توافق شده ــ که البته با تائید کامل ولی فقیه صورت گرفته ــ روشن میشود که ؛ اصل برنامه اتمی رژیم تعطیل و تخته و برای یک دوره 10 تا 15 ساله از دور خارج شده است و از آن جز ظاهری برای فریب و توجیه شکست خفت بار نظام ؛ چیزی باقی نمانده است .

و در پاسخی که جان کری به مخالفان جمهوری خواه کنگره میدهد روشن میشود که امریکا به شرط قبول ایران برای کمک به حل و فصل بحرانهای منطقه ای ؛ توافق با ایران را پذیرفته است . جان کری پس از توافق اتمی گفت ” توافق اتمی مربوط به امنیت روزانه و ساختار احتمالی آینده در خاورمیانه می شود …….. و میدانم خاورمیانه ای که امروز در آتش است با این توافق قابل مدیریت تر است و پتانسیل های بیشتری را برای مقابله با مشکلات به ما میدهد ”
حسن روحانی رئیس جمهور آخوندها هم پس از رسیدن به توافق با امریکا گفت ” قادریم مسائل دیگر را هم پای میز مذاکره حل و فصل نمائیم ” . بنابراین بر اساس گفته های کری که گفته است ” توافق اتمی مربوط است به امنیت و ساختار آینده خاورمیانه ” ؛ روشن میشود که رژیم ایران برای رسیدن به توافق به پذیرش تعهداتی در قبال امریکا و جامعه بین المللی متعهد شده است که از آن جمله می توان به همسو شدن رژیم ایران در حل و فصل معادلات و مشکلات منطقه ای در کنار امریکا ؛ اشاره کرد .
محور و ستون فقرات استراتژی منطقه ایی امریکا حفاظت ؛ تأمین امنیت و منافع همپیمانان منطقه یی خود ؛ بخصوص اسرائیل است . بنابراین بدون پیش شرطِ برسمیت شناختن حاکمیت کشورهای منطقه از جانب ایران و بدون تضمین دهی ایران در مورد عدم مداخله در امور این کشورها و کمک برای کاستن از بحرانها ؛ توافق اتمی با ایران نه میتوانست شکل بگیرد و نه این توافق میتوانست در برگیرنده منافع امریکا باشد .
یعنی در حالیکه امروزه همه جای منطقه ؛ از لبنان و سوریه گرفته تا یمن و بحرین و عراق و …. در شعله جنگ و نا امنی میسوزند ــ جنگ هایی که ایران نقش اصلی را در تداوم و شعله ور شدن آنها بعهده دارد ــ ؛ این توافق نمی توانست بدون توجه باین شرایط و بدون متعهد شدن جمهوری اسلامی به تغییر در رویه بحران ساز خود ؛ به امضاء امریکا و متعهدان غربی اش برسد .
در واقع این توافق اتمی میان ایران و 5+1 ؛ یک توافق فرا اتمی است که باعتبار تعهدات ظاهرا” نا نوشته رژیم به امریکا در قبال حل و فصل بحرانهای منطقه ؛ میسر شده است . بعبارتی این توافق نامه ؛ باید بستر ساز تغییر استراتژی رژیم از نظامی گری و جنگ افروزی در منطقه به رویکردی سیاسی در حل و فصل بحرانهای منطقه ؛ منتهی گردد و به کاهش بحرانها و تنش ها در منطقه بیانجامد . در واقع این توافق اتمی می خواهد ؛ از استمرار مشارکت بیشتر رژیم در بحرانهای منطقه و از جمله جنگ سوریه جلوگیری کند و یا بکاهد .

آنچه که امروزه ــ در مرحله اجرای تعهدات مربوط به توافق اتمی ــ میان طرفین مشکل ساز شده و مانع به فرجام رسیدن برجام گردیده ؛ تعهداتی است ــ کمک به حل و فصل بحرانهای منطقه ــ که در جریان مذاکرات ؛ رژیم به طرف مقابل سپرده ولی بعد از توافق ؛ حاضر باجرای آنها نمیباشد و تاکنون هم علائمی دال بر اجرا و پایبندی به آنها نشان نداده است .
یکی از سایتهای حکومتی از این تعهدات نا نوشته رژیم به امریکا تحت عنوان ” روح برجام ” نام میبرد و در این باره مینویسد ” باراک اوباما روح برجام را اینگونه کالبد شکافی کرده است . روح توافق مستلزم این است که رژیم ایران به جامعه جهانی و شرکتها سیگنالهائی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریک آمیزی که شرکتها را هراسان میکند ؛ نخواهد کرد . …… برخی خطرهای ژئوپلتیک وجود دارند که وقتی آنها ــ شرکتها ــ می بینند این اتفاق دارد می افتد ؛ تشدید میشوند . اگر ایران به ارسال موشک به حزب الله ادامه بدهد ؛ این کار شرکتها را مضطرب میکند ( سایت فرهنگ نیوز 15 فروردین 95 ) ” . اقداماتی که خامنه ای و افراد و رسانه های همسو با وی با بیانهای مختلف با عبارتی نظیر ؛ امریکا قصد ” استاندارد سازی ” و یا ” نرمالیزاسیون ” دارد ؛ از آن نام میبرند و تا بحال به آن تن نداده اند .

واقعیت این است که ولی فقیه و دار و دسته او نه تنها از تحمیل شدن سیاست همسازی با قدرتها و پذیرش نظم جهانی ــ که به کم رنگ شدن هویت دینی نظام که بناچار به تضعیف هسته قدرت نظام منجر میشود ــ بیمناک و هراسانند بلکه فراتر از آن ؛ غرق شدن در انبوه بحرانهایی که او را احاطه کرده اند را بر همسوئی با غرب و امریکا ترجیح میدهد . کما اینکه ولی فقیه در سخنان نوروزی اش در مشهد گفت و استدلال کرد که انقلاب اسلامی مرز نمی شناسد ؛ ما نمی توانیم صدور انقلاب نکنیم چرا که در غیر اینصورت ضرورت داشتن سپاه پاسداران منتفی میشود و باید آنرا منحل کنیم و متعاقبا” نظام سرنگون میشود . و …… ادامه دارد

27.04.2016 ( 8 اردیبهشت 95 )
arezo1953@yahoo.de

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …