بخشی از موضوع بحث یوسف اردلان د سمینار “رۆژهەڵات پرس،راڤە،رێگا۲”
کردستان منطقە وسیعی از خاور میانە را در بر میگیرد کە مردم کورد طی هزارەها درآن میزیند، از قرن شانزدهم میلادی(١٥١٤) بخش بزرگی از این سرزمین تحت تسلط حکومت عثمانی، و بخشی از آن در سلطە حکومت صفوی قرار گرفت(جنگ چالدران).
در اواخر قرن ١٩میلادی بنا بە پیدایش پروسە دولت – ملتها، در ایران بر محور زبان فارسی وموجودیت دولت قاجار ، کشورایران قدم در تبدیل بە دولت ملت ایران گذاشت.
با فروپاشی حکومت عثمانی از طرفی و پیروزی انقلاب اکتبر کە معاهدە های ١٩٠٥، ١٩٠٧ و ١٩١٥ را ملغا کرد کشور ایران از تقسیم شدن بین دو قدرت تزار و انگلیس رهائی یافت و تقریبا بصورت کنونی باقیماند و بخش ترک نشین قلمرو حکومت عثمانی بە انضمام بخش بزرگی از کردستان بصورت کشور کنونی ترکیە درآمد ولی مستملکات عثمانی بصورت چند کشور(معاهدە سایکس –پیکو)( سر مارک سایکس و فرانسوا ژرژ پیکو) ، عراق ، سوریە ، اردن ، لبنان و فلسطین ، حجاز درآمد، در واقع بخش کردنشین قلمرو عثمانی بین سە کشور ترکیە، عراق و سوریە تقسیم شد.
پروسە شکلگیری دولت – ملت دراین کشورها(ایران، ترکیە، عراق، و سوریە) از بالا یعنی متشکل کردن مردمانی تحت تابعیت دولتی موجود با اعمال قهر، بدون زیر بنای اقتصادی لازم برای شکلگیری یک ملت، صورت میگرفت. نبود زمینە اقتصادی و رشد سیاسی لازم، بە عبارتی، ضعیف بودن رشد سرمایە داری و ناکارامدی ابزار سرکوب، سبب شد کە این پروسەها با موفقیت بە سرانجام نرسد، مردم کرد در هرکدام ازاین بخشها پروسە تبدیل بە ملت شدن را از پائین یعنی در گسترش ارتباطات تودەای، هرچند بەکندی، میپیمودند. و میتوان گفت کە ناسیونالیسم کرد پاسخ یا بازتاب ناسیونالیسم عظمت طلب حاکمان بر کردستان است.
در قلمرو عثمانی قبل از جنگ اول جهانی، بنا بە بقایای قابل ملاحظە بافت عشایری، درمیان عشایر کرد تمایل زیادی بە حفظ خلافت اسلامی وجود داشت و سپاه حمیدیە مرکب از عشایر کرد درخدمت سپاه سلطان بود. دراین میان شیخ سعید نورسی کە از دامنە نفوذ زیادی هم برخوردار بود و خودرا شاگرد “سید جمالالدین افغانی و وحدت اسلام می دانست ، موافقت سلطان عثمانی را در بنیان گذاری دارالعلمی بنام الزهرا در مقابل الازهر مصر بدست آوردەبود.
شیخ نورسی، دوران جنگ اول درصفوف سپاه عثمانی (در دستی قرآن و در دست دیگر تفنگ)، فعالانە میجنگید. پس از خاتمە جنگ بە عبادت پرداخت. هنگامیکە شیخ سعید پیران درسال ١٩٢٣ تحت شعار ملی کورد طغیان کرد با فتوای مخالفت شیخ نورسی روبرو شد و از آن زمان تاکنون هم مسلمانان طالب وحدت اسلامی حول محور ناسیونالیسم کوردی گرد نیامدەاند. میشود این واقعە را اولین نشانەهای جدائی اسلام سیاسی از ناسیونالیسم کورد دانست.
پس از خاتمە جنگ اول از همان آغاز نطفەهای جنبشهائی با آمیزەای از خواستهای ملی و سرکشی و تمرد عشایری در کردستان ترکیە و عراق بو جود آمد،اما بە دلیل بافت عشایری یعنی نبود ابزار ورود بە دوران مدرن با شکست مواجە شدند. بە جرات میتوان گفت کە اگر کردستان آن زمان از اندکی پیشرفت صنعتی و شهریگری بهرەمند میبود در طی معاهدە سور(١٩٢٠) کە پیشنهاد قلمروی بنام کردستان دادە شد، در ١٩٢٣ درپیمان لوزان از قلم نمیافتاد و بە قلمروی خود مختار یا مستقل دست مییافت.
اما در ایران، رشد ناسیونالیسم کرد ، هرچند تاثیر پذیر از بخشهای دیگر کردستان، بەگونەای دیگر پنهان و آشکار درحال شکلگیری بود، جنگ جهانی دوم و پیروزیهای ارتش سرخ علیە فاشیزم ، کلیە آزادیخواهان و نیروهای مترقی را تحت تاثیر قرار دادە بود، در کردستان ایران نیزجوانەهای آزادیخواهی در قالب کومەلە (ژ.کاف) رخ نمود. اما این سازمان کوچک ولی فعال با پیشنهاد و برنامە سیاسی اتحاد جماهیر شوروی منحل شد و بجای آن حزب دموکرات کردستان ایران بوجود آوردە شد. اما در هر حال با برنامەای مدرن، حاوی جدائی دین از دولت، برابری زن و مرد آموزش اجباری و رایگان، انتشار روزنامە و خلاصە آغاز فعالیت سیاسی در فرم جدید شهری نقطە عطفی در شکلگیری ناسیونالیسم کورد بەشمار میآید، یعنی پالایشی در طغیانهای ضد دولتی بوجود آمد و نقطە ختامی بود بر سرکشی های عشایری در پوشش ملیگرائی.
قازی محمد متشرع در لباس سیویل ظاهر میشود، و پس از آن هم بدلیل نبود مدارس جدید کسانیکە از مکتبخانەها آموزش دینی را طی میکردند و بە درجە ملائی میرسیدند اگر تمایل بە فعالیت سیاسی داشتند، لباس آخوندی را کنار گذاشتە و در سلک سویل بە فعالیت سیاسی میپرداختند، کم نیستند فعالین سیاسی احزاب فعال کرد کە پیشوند ملائی را دارند اما بە هیچ روی این فعالیت های سیاسی رنگ دینی ندارد . این سنت جدائی دین از فعالیت سیاسی فضای مساعدی در رشد افکار آزادیخواهانە و مبارزات تودەای مردم درکردستان را بوجود آوردەاست.
کردستان ایران درسال ١٣٥٧نە با یک تداوم سادە مبارزاتی از گذشتە بلکە علیرغم جوان بودن تشکل های سیاسی، با یک با لندگی چشمگیراجتماعی روبروست در واقع اگر در سالهای 40 میلادی تازە صحبتی از آزادی های دمکراتیک ویا حقوق زنان بە میان آمدە بود. اکنون خود زنان هستند کە دوش بدوش مردان حقوق انسانیشان را میطلبند. در این دوران روشن شدە است کە نمیشود از دمکراسی سخن گفت و رفع ستم ملی را مطرح نکرد، و بە همین گونە نمیشود از رفع ستم ملی سخنراند ولی از برابری حقوق زن ومرد و همچنین از حقوق دمکراتیک اکثریت قریب بە ٨٠ درصد از جامعە کردستان کە جملگی کارگر و زحمتکش و ازلایەهای محروم جامعە هستند سخن نگفت.
نپذیرفتن حکومت اسلامی(دینی)، گسترش وتودەای شدن مقاومت در برابر حکومت اسلامی، تجربە اشکال تکامل یافتە مبارزات مدنی( تلاش در بر پائی شوراهای شهر، تحصن ها، کوچ بزرگ مریوان ومقاومت یک ماهە شهر سنندج نمونەهائی از آن است)، درسالهای اول بعد از قیام، مقابلە قهرمانانە پیشمرگە پس از هجوم حکومت اسلامی و پدید آمدن جنبش مقاومت خلق کرد نمونە ی بارز مقاومت مسلحانە این رونداست. ودراین مقطع هیئتی بنام “هیئت نمایندگی خلق کرد” رسمیت پیدا میکند، یعنی دولت مرکز پدیدەای بنام کردستان را پذیرفتە است.
حملە حکومت عراق بە ایران و بە حرکت درآمدن ناسیونالیسم ایرانی در پشتیبانی از دولت تازە بە قدرت رسیدەعامل مهم و تعیین کنندەای در تحکیم دولت جدید ایران بود. جنبش مقاومت خلق کرد، بدلیل جوان بودن تشکلهای سیاسی و نداشتن امکانات مادی(تسلیحاتی و لجستیکی) توان ادامە نبرد در برابر دولت انسجام یافتە ایران را نداشت و نیروهای درگیر با حکومت ایران در حد حفظ نیرو بە خارج ازمرز ایران عقب نشینی کردند. و بە موجودیت خود با اندک کمک ناکافی، ادامە فعالیت میدهند اما انقطاع در تلاششان بوجود نیامدە است.
در مورد کردستان عراق، دخالت قدرتهای بزرگ خارجی، از همان آغاز فروپاشی امپراتوری عثمانی با جایگزینی نیروهای انگلیسی وجود داشتە است،از درگیری های شیخ محمود با حکام انگیس تا تمرد بارزان وبرآمدهای دوران جنگ دوم . وتشکیل حزب هیوا، هم هم زمان با فرا روئیدن جنبش دمکراتیک در کردستان ایران بود.
پس ازکودتای عبالکریم قاسم ١٩٥٨، درسالهای٦٠ میلادی جنبش آزادیخواهی وخواستار حقتعیین سرنوشت در کردستان عراق مجددا سر برافراشت، درشرایط جهانی آن زمان، کمک بە جنبش های آزادیبخش و دمکراتیک، یکی از ارکان سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی بود، اما از آنجا کە وحدت با کشورهای عربی (مصر، عراق، سوریە) برای شوروی اهمیت حیاتی داشت، در مقابل این خیزش بە آن کمکی نکرد در نتیجە خیزش سالهای ٦٠کردستان عراق از همان ابتدا در زیر چتر جناح راست جنبش درآمد و پیامدهای اسفباری کە شاهد آن بودیم بە دنبال آورد. اما پس از شکست ١٩٧٥(قرار داد الجزایر) شاهد برآمدی انقلابی، آزادی خواه، وچپ(اتحادیە میهنی، ونیروی محرک آن کوملە رنجدران) بودیم،کە توانست موجودیت ملت کرد را درکردستان عراق تضمین کند. در نتیجە، سالها بعد کە دخالت مستقیم آمریکا صورت گرفت ، اگر نیروئی مبارز و آزادی خواه وجود نمیداشت همین اندک از کردستان بنام حکومت اقلیم وجود نمیداشت.
تاثیر نیروهای خارج (ایران، عراق، سوریە، و بالاخرە آمریکا) در کردستان عراق، هر کدام از آنها قابل برسیت ، بطور کلی بر همگان روشن است و در این مختصر نمیگنجد، ولی تیتر وار میشود گفت:
بمباران هولناک حلبجە وجنایت انفال( بیش از 182000نفر تلفات این فاجعە است) توسط دولت عراق1988، جنگ خلیج و دخالت امریکا ومتحدین اروپائی آن.
قیام مردمی شهرهای کردستان عراق، وایجاد مدارممنوعە پرواز نیروی هوائی عراق 1991بر فراز بخشی از کردستان عراق(اقلیم فعلی)، جنگ داخلی بین بارزانی و اتحادیە میهنی، وقایعی هستند سرنوشتساز کە نیازبە بررسی های فراوان دارد. در این وقایع میبینیم کە نیروهای خارج از جنبش کردستان چنان نقشی بازی کردە اند کە اصل قضیە یعنی جنبش آزایخواهانە و دمکراتیک ملت کرد(رشد اجتماعی وسیاسی مردم) را تحت تاثیر قرار دادە و توهم :
” در کردستان فقط با پشتیبانی و دخالت قدرتهای بزرگ است کە تغییرات سیاسی امکان پذیر خواهد شد!.” را تقویت کردە است.
(نکتە دیگری کە هماکنون و بعدها مورد نظر قدرتمداران خارجی است منابع عظیم نفت وگاز است کە با، یا بدون موجودیت جنبش آزادیخواهی در کردستان، دخالت قطبهای سرمایە داری را بە خود جلب میکند اینرا هم میتوان گفت کردستان سرچشمە سە رود خانە بزرگ آب شیرین است کە خود بهرە چندانی از آن نمیبرد دجلە فرات، و سفید رود).
در مورد کردستان ترکیە و سوریە حوادث بە گونەای دیگر بودەاست، اشارە بە حوادثی برای تکمیل این متن ضروری است. روشن است کە در حکومت فاشیستی، ونژاد پرست کمالیست با ظاهری لائیک ولی عمیقا غیر دمکراتیک و نژاد پرست، صرف کْرد زبان بودن جرم محسوب میشود. ١٧ سال زندان برای اسماعیل بیشکچی(چامعە شناس، نویسندە وروشنفکر ترکیە) بە جرم اقرار بە موجودیت ملت کرد، نمونە خیلی سادە فضای سیاسی ترکیە است. لازم بە یاد آوری نیست کە پروسە شکلگیری ملت کرد در ترکیە کە با فروپاشی حکومت عثمانی و جنبش های پیشا ملی تاکنونی آن، از قیام شیخ عبیداللە 1880 تا جنگ اول و کنفرانسهای سور و لۆزان ،قیام شیخ سعید پیران ، قتل عام سالهای ١٩٣٢ تا ١٩٣٦ در ایالت درسیم وتا کنون در این مقال نمیگنجد. ).
مبارزات دوران اخیر بعد از کودتای ژنرالاورن دسامبر ١٩٨٠ بخشی از فعالین چپ ورادیکال کرد آن زمان، زندەیاد موسی انتر و جریانات سوسیالیست در مبارزەای سخت با حکومت ترکیە درگیر شدند(تاکید بر چپ و لائیک بودن، برای بدست آوردن سیستمی دمکراتیک غیر قابل اغماض است. زیرا درنبرد با دولتی سرمایە دار، نمیتوان چپ نبود ویا حد اقل با سوسیالیستها همسو نبود) فشارحکومت ترکیە بر کردستان و پروسە سد سازی و آوارەکردن دههاهزارکرد راندە شدە از زادگاهشان عرصە را بر هرگونە مبارزە ای تنگ کردە بود، بخشی از مبارزین کەخود را مارکسیست لنینیست مینامیدند بنام حزب کارگران کردستان(پ.کا.کا.) راهی سوریە شدند، و از جانب حافظ اسد با آغوشی باز پذیرفتە شدند.
درآ ن برهە زمانی علاوە بر تخاصم دولت سوریە با دولت ترکیە،اختلافات حافظ اسد(پدر بشار اسد)، وصدام حسین دراوج بود حافظ اسد سیاست یاری رسانی بە کردهای عراق را در پیش گرفتە بود چون میدانست هر تغییر یا حرکتی در کردستان عراق یا ترکیە تاثیر مستقیم بر کردهای سوریە خواهد گذاشت، پشتیبانی چشمگیر حکومت سوریە از اتحادیە میهنی مطلب پوشیدە ای نیست. واما در آنزمان جامعە کردها در سوریە از نظر دولت بە سە دستە تقسیم میشدند ١- کردهای سوری(شهر وند) ٢ – کردهای مهاجر ( کردهائی کە بعد از قتلعام ١٩٣٢ تا ١٩٣٤ در ایالت درسیم ، بە سوریە گریختە بودند و دستە سوم کردهای بدون هویت(کردهائی کە بە جرم! فعالیت سیاسی ازآنها سلب حقوق شهروندی میشدە است) با در نظر گرفتن ترکیب جمعیتی سوریە واهمیت (اقلیت جمعیتی ١٠ – تا ١٥درصد)کردها درآن کشور، حافظ اسد توانست با پشتیبانی از کردهای ترکیە (پ.کا.کا.) دریچە اطمینانی را بازکند کە جوانان پرشور ناسیونالیست کرد سوریە بە آنجا پناه ببرند.
(پ.کا.کا.) با شعار اینکە ١ – در سوریە مسئلە کرد وجود ندارد!، ٢ – الزاما راه حل مسئلە کرد سوریە بە حل مسئلە کرد در ترکیە وابستەاست!و٣- برای حل مسئلە کرد باید بە جبهە ترکیە رفت و الێ آخر درسوریە امکان فعالیت پیداکرد.اجرای این تزها خدمت بزرگی بە حکومت اسد نمود . در مقابل حافظ اسد امکانات درە بقاع را در اختیار پ.کا.کا. گذاشت بطوریکە بە آسانی در میان کردهای سوریە عضوگیری کند. میبینیم با انتخاب این سیاست حافظ اسد توانست کە مشکل مسئلە کرد را از خود دور کند. باید بەیاد آورد کە درماە مارس سال 2004 مسابقە فوتبال در شهر قامیشلی(ناحیە جزیرە) تبدیل بە تظاهرات عظیمی علیە حکومت بشار اسد شد دامنە این تظاهرات بیشتر شهرهای کردستان سوریە حتی حلب را درنوردید، و منجر بە کشتە شدن حداقل ٤٣ نفر و صدها زخمی و بیش از دوهزار دستگیری شد (اغلب دستگیر شدگان سلب شهر وندی سوری شدند و هویت ملیشانرا از دست دادند) قابل توجە است کە یک سال قبل از آن “حزب اتحاد دمکراتیک”- پارتی یەکیەتی دیموکراتیک – (پ.ی.د) تاسیس شدە بود اما از دفاع یا عکس العمل در این مورد اقدامی نکرد.
سال 2011اولین تظاهرات عمومی سوریە آغاز شد، بیش از 250،000کرد سلب ملیت شدە وجود داشت کە در این سال طی فرمانی همە کردها بعنوان شهروند سوری شناختە شدند.
درهمین سال(2011) همراه با تظاهرات عمومی درسوریە، در شهر قامیشلی هم تظاهراتی آغاز شد. نویسندە و مبارزی سیاسی بنام “مشعل تمو” کە سخنگوی تشکیلاتی بنام(تیار المستقبلالکردی – روند آیندە کرد) بود این تظاهرات را هدایت میکرد. او درسال 2009 بەسە سال زندان محکوم شدە بود و در ژوئن 2011 از زندان آزاد شدە بود. اما در اکتبر 2011 در خانەاش در شهر قامیشلی مورد حملە تروریستی قرار گرفت و کشتە شد . با کشتە شدن مشعل تمو تظاهرات در کردستان سوریە دچار رکود شد، دو سال بعد از ان است کە (پ.ی.د) در توافق با دولت مرکزی سوریە با هزاران مسلح بە شهرهای کردستان سوریە باز میگردد، و اعلام نوعی حکومت خود گردان (کانتون) میکند. (پ.ی.د.) درحال حاضر با نیروی مسلح چند هزار نفری بزرگترین حزب در کردستان سوریە بەحساب میآید. ظاهرا جریان سیاسی دیگری جز (پ.ی.د) حق فعالیت سیاسی در مناطق کردستان سوریە را ندارد.
درشرایط کنونی دو قطب بزرگ آمریکا و روسیە برسر خاور میانە (درشرایط امروز سوریە)، رو در رویند کە اعمال سیاست آنها از طرف ترکیە، قطر وعربستان سعودی( کمپ امریکا و اروپای غربی)از طرفی و سوریە و ایران(کمپ روسیە)از طرف دیگر در جریان است و در این میان ظهور نیروئی ابر ارتجاعی مثل داعش هم فضای سیاسی را پیچیدەتر کردەاست.
در این هنگامە پیچیدە مبارزات اجتماعی تودەهای کارگر و زحمتکش کە بیش از ٨٠ در صد جمعیت کردستان را شامل میشوند، تحت الشعاع عملکرد اعمال سیاست ابر قدرتها قرار گرفتە است.
شوربختانەاین بازاری است کە سالهاست فضای سیاسی اجتماعی کردستان را پوشاندەاست. دخالت نیروهای امپریالیستی و بازوهای منطقەای آنها در مخدوش کردن این رابطە مزید بر علت شدەاست، چنانکە اشارە شد بە دلیل وضعیت جغرافیای سیاسی دخالت قدرتهای بزرگ و همسایگان!هرچند نا خوشایند اما امری است واقع. پدیدە کوبانی ثابت کرد کە میتوان موجودیت نیروهای مقاومت تودەای را بە قدرتمداران تحمیل کرد، این روزهای حماسە مقاومت کوبانی(گوشەای تاکنون نابودەای! از کردستان)، بیتفاوت ترین انسانها را هم تحت تاثیر قرار دادە است، غوغائی بپا خاستەاست، رقابت در تظاهر بە انساندوستی و پشتیبانی نمادین پهنە سایتها ، نشریات و صفحات تلویزیونهارا پر کردەاست.
نمیشود قدر این فریاد های انساندوستانە را ندانست اما آنچە برای دردمندان قبل و بعد از کوبانی مهم است، چرائی این فاجعه هاست کە برسر ملتی اسیر در چنگال دولتهای فاشیست ایرانی و ترک وعرب، با پیرایەی اسلام سیاسی، میبارد.
حماسە کوبانی خودباوری مردمی را بە نمایش میگذارد کە نمیخواهد تسلیم جرثومە جهل وجنایت اسلام سیاسی باشد، کە کریه ترین شکل آن خلافت دستپخت قدرتهای بزرگ و قمە کش های منطقەای، عربستان سعودی و شرکا، ترکیە، و عراق –ایران است.
آیا مقدرهمیناست کە با رویداد فجایع مقولە حق تعیین ملت کرد نقل مجالس شود؟ در این بازار مکارە بەاصطلاح سیاسی!، نقش روزنامە نگاران و روشنفکران مترقی و مبارز، با بهرە گیری ازارگانهای اطلاع رسانی با نقد و بررسی، در خنثی کردن ویا تخفیف مضرات دخالت خارجی انکار ناپذیر است .
روزنامەلوموند هشتم اکتبر2014در صفحه “بحث” خود، موضوع اسلام در برابر جهاد را برگزیده
در یکی از آنها به قلم “عبداله طایا”- نویسنده وسینماگر مراکشی، زیر عنوان «محکوم کردن تروریسم اسلامی کافی نیست»، می نویسد:
“خطرناک تر از تروریسم اسلامی، شستشوی مغزی با وعظهای مذهبی بدون محتوائی است که توسط آنهائی که قدرت را به دست دارند تحمیل می شود و جلوی استفاده از خرد را در زندگی روزمره مسلمان از آنها می گیرد.
فاجعه اصلی این است: نگهداشتن انسانها در نابخردی و جلوگیری از دست یافتن آنان به تفکر انتقادی، یک جنایت است.
استفاده همه جانبه از مذهب برای ادامه اسارت مردم، آنها را از مرکز زندگی دور نگهداشتن، به آنها قبولاندن که آنها در برابر دنیای آسمانی، کسانی که بر او حکومت می کنند و همه سرمایهها را در دست خود می گیرند ذره ای بیش نیستند، بسیار خطرناک است. ”
بخش شرقی کردستان(غرب ایران) بە دلیل قرار گرفتن درچنبرە قدرت دولت ایران، در شرایط مشکلتری قرار گرفتە است، حکومت ایران منافعش در” یاری! ” رساندن (کنترل کردن کلمە مناسبتری است) بە سە بخش دیگر کردستان (عراق ،ترکیە و سوریە) است، نیروهای سیاسی موجود در این سە بخش خواستە یا نا خواستە در پیوند با حکومت ایران، نامهربان یا دربرابر مبارزین کرد در ایران قرار می گیرند. و متاسفانە بە تشتت سیاسی موجود در منطقە دامن میزنند. وظاهرا احزاب کرد ایران(رۆژهەڵات) درحاشیە قرار میگیرند. اگر ریشەهای نامرئی پیوند با تودەها ، همراه با تلاش آگاهگرانە تقویت شود، یعنی بە درستی ازتاریخ درس آموزی شود نا مهربانی اغیار را غمی نیست.
پاریس اول نوامبر2014