اخیراَ کتابی تحت عنوان «مباحثات کنگره اول کومه له«، که صورتجلسات نشست ده نفره کادرهای کومه له در پائیز سال ۱۳۵۷ موسوم به کنگره اول است، توسط کاک ساعد وطندوست و با ویراستاری ایشان منتشر شده است. نقد تفصیلی تر آن را، که بدون شک باید با توضیح تاریخی و تحلیل نظری مشروحتری همراه باشد، به بعدتر وامیگذارم اما لازم میدانم دراین جا تنها چند ملاحظه کوتاه را یادآوری کنم.
قبل از هر چیز اشاره کنم که برای انتشار این صورتجلسات باید با شرکت کنندگان زنده آن نشست مشورت و رایزنی میشد، باید در مورد صحت و دقت این صورتجلسات و کمبودهای آن بررسی و مداقه به عمل می آمد و در مورد روش صحیح ویراستاری آن بحث و تبادل نظر میشد، ، باید در مورد ضمیمه کردن اسناد ضروری منجمله نقدهائی که بعداَ توسط خود رفقای کومه له بر دیدگاههای کنگره اول و بعنوان تصفیه حساب وجدانی و نظری با آن مباحث و روشها نوشته شده بود تصمیم گیری میشد، و نظائر اینها. تازه اگر اصولاَ انتشار این صورتجلسات را ضروری و یا دست کم مفید بدانیم. اما هیچکدام از اینها نشده است. بنابراین امروزه تنها میتوان گفت که باتوجه به خصلت تندنویسی شده و غیرحرفه ای یادداشتهای منشی های گوناگون نشست به زبان فارسی از صحبتهای حضار به زبان کردی، با توجه به اینکه این صورتجلسات از طرف شرکت کنندگان در پایان نشست امضا نشده و یا به نحو دیگری همان موقع مورد تأیید قرار نگرفته است، و با توجه به نامشخص بودن روشهای ویراستاری، یادداشتهای این صورتجلسات بعنوان یک متن موثق و دقیق فاقد قطعیت و سندیت میباشند.
اما قضیه فراتر از اینها میرود. انتشار خودسرانه و بدون مشورت و آن هم با این ترتیب ناقص و غیرحرفه ای کتاب مباحثات کنگره اول کومه له، بدون تشریح زمینه های اجتماعی و سیاسی و فکری آن مباحث و بخصوص بدون اشاره به عاقبت و سرانجام آن دیدگاهها و آن روشها در کومه له و نقد و تصفیه حساب نظری و روشی همه جانبه ای که با آنها شد، و همچنین بدون اشاره به نقش فعال کومه له و رهبران و کادرهای آن در رأس جنبشهای مردمی در آن مقطع، تصویری گمراه کنننده، غیرتاریخی و غیرواقعی از کومه له و شخصیتهای آن ازجمله کاک فوأد به دست میدهد. ویراستار، ظاهراَ مدعی میراث داری از کاک فوأد هم هست. متأسفانه این اولین بار نیست که ما با مداحان بیمایه و اغلب مغرض کاک فوأد روبرو میشویم. اینان، در عالم واقع با کوته فکری خویش تنها میتوانند فؤاد را بزیر بکشند و با ارائه سیمائی از فوأد در محدوده افق آرمانی خود، او را تخریب میکنند.
و بالأخره بررسی مقدمه ویراستار و تقدیس و ایده آلیزه کردن دیدگاهها و روشهای حاکم بر کنگره اول از طرف وی، چنان که گوئی این دیدگاهها و روشها با محک تاریخ واقعی جامعه مهر قلب نخورده و با نقد متعاقب کومه له روبیده نشدند، دنیای ذهنی منسوخ و سوررئالیستی وی را برای نسل جدید برملا میکند. اما بیش از آن، خواننده را به سوی این نتیجه گیری هم سوق میدهد که ایشان گویی دارد انتقام برباد رفتن جهان ذهنی نوستالژیک و اتوپیایی خود را از کومه له و تاریخ آن و از تک تک شخصیتهای آن میگیرد. این بیداد بی بنیاد علیه تأثیرگذارترین جریان پیشرو تاریخ کردستان واین تیغ کشی عقب مانده و غیرتاریخی بر زندگان و بخاک خفتگان کومه له را بی پاسخ نباید گذاشت. همه این عزیزان، بخصوص بخون خفتگانمان، به اعاده حیثیتی درخور نیاز دارند.
عبدالله مهتدی
بیست و چهارم فرورین ۱۳۹۵، دوازدهم آوریل ۲۰۱۶