در سالیاد وقایع تاریخی عموما فقط بر خود واقعە تاکید میشود ویا بهانەای میشود برای بیان امروزنظرات یادآوری کنندگان. دراین میان شرایط یا پروسەای کە منجر بە خلق واقعە شدەاست کم رنگ ویا فراموش میشود، ٢٦بهمن روز اعلام علنی تشکلی کە بعدها بە رغم انشعابات گونەگون بە اعتبارهمان نام اختصاری کۆمەڵە شناختە میشود ازاین قاعدە مستثنی نیست، وبە همین خاطر هنوز بە چنین سوالاتی بر می خوریم: آیا این تشکیلات کەحامل ظرفیتی انقلابی بود، جوابگوی قیامی بود کە درتهران اتفاق افتاد؟ و بااین اعتبارآیا جنبش انقلابی کردستان تداوم قیامی بود کە در تهران رخداد؟ جنبش مقاومت خلق کرد چە جایگاهی را دراین روند دارد، و نبرد پیشمرگە چەنوع مبارزە مسلحانە ایست وشاید دهها سوال ازاینقبیل.
از همە جالبتر اینکە تشکلی کە ریشههایش بە سالها قبل ازقیام بر میگردد چرا اسم خودرا علنی نکردە بود؟ و در تبلیغ وترویجش هیچ اسمی برای خود تعیین نکردە بود؟ آیا اگر زندەیاد محمد حسین کریمی جان نمیباخت آیا بازهم اعلان موجودیت کومەلە صورت میگرفت ؟ و چرا بعد ازقیام ؟ چرا قبل از آن این نام را جهت فراخوان مورد استفادە قرار ندادە بود؟ و سوالاتی دیگر کە جواب دادن بە آنها میتواند مناسب روزهای کومەلە باشد. من دراین سخن کوتاە بە چند مورد شارە میکنم و نکات فراوانی کە بەآن اشارە کردم را بە مثابە سوال بە دیگران وا میگذارم.
شرایطی کە تشکیلات درآن بوجود آمد:
بازتاب حوادث تاریخی دهه های٦٠و٧٠میلادی(دهههای٤٠و٥٠ خورشیدی) – پایان شکوفائی اقتصادی کشورهای غربی(صنعتی) بعدازجنگ جهانی دوم بە عبارتی پایان دوران رونق (کینزی) ، همراه با به ثمر رسیدن جنبشهای آزادیبخشملی در قارە های آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا، همگام با شدت جنگ سرد بین آمریکا و شوروی و هراس آمریکا ازگسترش افکار چپ، به ویژە درایران که دارای شرایط ژئوپلتیک خاصی است، شرایط خارجی قیام ایران را فراهم کردە بود.
دنیای سرمایەداری ازترس برپائی انقلابات چپ وگسترش سوسیالیسم، ازهمان اوایل دهه ٦٠ میلادی اقدام بە سازمان دادن وتقویت نیروهای مسلمان نمود، واز اندونزی تا الجزایر بە قول خودش (کمر بند سبز) بوجود آورد.
ایران کشوری بود سرمایهداری، کثیرالملله با بقایائی از روابط فرهنگی واقتصادی پیشا سرمایهداری. وکردستان هم تابعی بود ازشرایط اقتصادی واجتماعی، با ساختاری بسیار کمتر صنعتی و بقایای روابط پیشا سرمایهداری قویتر. بەروی کار آمدن حکومت اسلامی باکولەباری از ارتجاع قرون وسطائی درایران و خواب بازگشت زمینداران درکردستان دلیل روشنی بر درستی ارزیابی پارەای ازمحافل آن زمان کومەلە مبتنی بر تز مارکس در نقداقتصاد سیاسی بود :
“…یک نظام اجتماعی هرگز پیش از آنکه همه نیروهای مولدی که برایشان کنجایش کافی دارد تکامل نیافته باشد، ازمیان نمیرود، وروابط تولید نوین برتر هرگز پیش از شرایط مادی برای وجود آنها در بطن جامعه کهن پخته نشدەباشد جانشین روابط کهن نمیشود. بدینسان بشریت ناگزیر چنان وظایفی را پیش روی خود میگذارد که قادر به حلشان است. زیرا بررسی دقیقتر نشان میدهدکه خود وظیفه تنها هنگامی سربر میآورد که شرایط مادی برای حل آن نقدآ حضور داشته یادر روند تشکیل باشد…( مقدمه سهمی در نقد اقتصاد سیاسی کارل مارکس).”
این چنین است کە بنا برارزیابی پیروزیها وتجارب جنبشهای رهائی بخش ملی وانقلابات دمکراتیک درکشورهای غیر صنعتی آن دوران، ایران، انقلابی دمکراتیک را میطلبید که در آن نیروهای بالندە ومترقی(چپ وسوسیالیست) در انطباق با شرایط نیمهدوم قرن بیستم بتوانند وظایف تاریخی خودرا بهپیش ببرد.
دراین اوضاع بود کە محافل کومەلە با درک شرایط اجتماعی واقتصادی وفرهنگی آن زمان ایران وکردستان با درک مبارزە مخفی تودەای تشکیلاتی ونفی مبارزە بە شیوە چریکی(مبارزە مسلحانە جدا از تودە) برای تحکیم مخفیکاری و گریز از جنجال های بە ظاهر رادیکال کە نتیجە ای جزخودرا بە دشمن شناساندن درآن دوران(معدود بودن مبارزین پیگیر) ثمری نداشت، در نهایت پنهانکاری،با تلاشی صبورانە بە آموختن هرچە بیشتر تئوریهای مارکسیستی واندیشە سوسیالیسم بدون انتخاب اسمی معین آغاز بە رویش کرد و بە همان نام “تشکیلات” در محاورات درونی اکتفاکرد.
سقوط حکومت شاە وآغاز دورانی جدید
حکومت مرکزی ایران سقوط کرد، اما در پروسهای که تحلیل آن دراین سطور نمیگنجد. شرایطی که خود محصول میراث گذشته بود، تحت تاثیرفرهنگ عقب مانده حاکمیت دین در رفتار فردی وخانوادگی مردم کە قدمتی سهصد سالهداشت بەحاکمیت دست یافت. درواقع میراث دار حکومت پهلویشد ودستگاە دولتی را بدون کم وکاست تحویل گرفت وبر آن نهادهای نظامی وسکوبگر بیشتری افزود.
در کردستان اما، بدلیل سنت مبارزاتی لائیک و عدم تسلط دین بر زندگی سیاسی مردم، روند اعتلای انقلابی دموکراتیک را شاهد بودیم، بااین دیدگاه میشود گفت، روند رشد مبارزە درکردستان، که ” جنبش مقاومت خلق کرد” پیآمد آن بود، تداوم منطقی انقلابی دموکراتیک بود که در تهران مردە بهدنیا آمد. دراینجا بی مناسبت نیست کە بە جواب یکی ازسوالهائی کە فوقا مطرح شد اشارە بکنم، در اواخر پائیز١٣٥٧محفلهائی از کومەلە بر این باور بودند کە اگر تغییراتی در حکومت صورت گیرد چپها بدلیل نبودن امکان فعالیت تا آن زمان دست بالا را نخواهند داشت ، اگر تغییراتی صورت گیرد در وهلە اول باید بە تدارک فعالیت مخفی بپردازند، وچون تجربە اعلام نکردن اسم تشکیلات رادرزمان سلطنت داشتند بر مبنای همان باور کە حکومت در یافتن هستەهای مخفی بدون نام دچار اشکال میگردد، بنابراین ترجیحشان این بود کە تشکیلات همچنان مخفی بماند و اسمی هم اعلام نشود. ولی سرعت تغییرات اوضاع سیاسی، و ضرورت تبلیغ و ترویج و سازماندهی علنی آن چنان بود کە پس از قیام بلافاصلە بە نقاط ضعف آن تصمیم توجە شد و اسم کۆمەلەرا برای مجموعە محافلی کە قدرت یک تشکیلات مخفی کارا را ازخود نشان دادە بود، روز ٢٦بهمن را بە احترام رفیق محمد حسین کریمی روز کومەلە نام گذاری کرد. ولی همچنان نیمە علنی بە جمع آوری امکانات و درقالب نهادهای دموکراتیک مانند جمعیتها بە فعالیت پرداخت.
حکومت تازە جای پایش گرم نشدە بود کە بنا بر غریضە طبقاتیش حرکت انقلابی در کردستان را با شاخک های قوی ارتجاعیش حس کرد وازهمان آغاز بە قصد نابودیش وارد عمل شد. ودیدیم کە رسالتی را کە محمد رضاشاە در نابودی مبارزین وانقلابیون چپ وسوسیالیست برای خود تعیین کردە بود اینان بە انجامش رساندند.
و این چنین شد کە بە کردستان حملە شد. دردفاع از خود اجباری میتوان گفت کە جنبش مقامت خلق کرد در ابتدا اسم مناسبی برای تدام انقلاب در کردستان بود ولی در تکامل آن بە درستی”جنبش انقلابی” دمکراتیک با محتوای سوسیالیستی نامی زییبندە برای تداوم حرکت سیاسی در تقابل با حاکمیت اسلامی است.
پر واضح است کە در برابر نیروی مسلح آدمکش اسلامی، تنها چارە مقاومت بود حتا با امکانات اندک. دراین مقطح چون ابزار جنگی یعنی اسلحە بە میان میآید بە سادگی صحبت از مبارزە مسلحانە میشود در حالیکە بهتراست ابتدا روشن کنیم کە مقصود از مبارزە مسلحانه چیست؟. بیگمان این مبارزە ازنوع مبارزات چریکی آمریکای لاتین نبود، ویا نمیشود آن راهمانند جنگهای آزادیبخش از نوع ویتنام وکامبوج دانست. این حرکت رادیکال دفاعی، دفاع ازخود مسلحانه سنتی، یعنی دفاعی- تودەای بودەاست که زمانی، طوایف وعشایر برای دفاع وبقای خود در برابر حاکم ها ویا دولت مرکز ازآن بهرە میبردە اند، اما در عصر حاضر بویژە پس از جنگ دوم جهانی وگسترش فعالیت حزبی وسیاسی، این پدیدە تغییر ماهیت دادە وبصورت یک تاکتیک بنام “پیشمرگایهتی” در دست احزاب سیاسی و درجهت دفاع از جنبشهای دموکراتیک قرار گرفتە است. وبنا براین حضور پیشمرگەها در روستاها و شهرها امری بود مسبوق بە سابقە و آمیختە با فرهنگ وزندگی مردم کە نە تنها غیر عادی تلقی نمیشد بلکە با آغوش باز مردم روبرو میشد. این ویژگی در کردستان، فعالیت دفاعی احزاب سیاسی را آسان کردە بود.
در کردستان، بعد ازقیام ماشاهد برآمدهای وسیع سیاسی دمکراتیک بودیم: شکلگیری جمعیتها، تشکیل شوراهای شهر در ادارە کلیه امور مردم شهر، کوچ تاریخی شهر مریوان، راهپیمائی های عظیم، تحصن ها و اعتراضات وسیع تودەای، نمونههای بینظیری از درک سیاسی مردم، در فضائی خارج ازحاکمیت دین برسیاست را بهنمایش گذاشت.
در ابتدا باتشکیل اتحادیهدهقانی(١٦اسفند١٣٥٧) برای دفاع از موجودیت و حفاظت از زندگی وامنیت روستائیان در مریوان، اولین دسته های مسلح(پیشمرگ) بوجود آمدند، و بعد ازآن در دفاع از موجودیت زندگی دموکراتیکی که در کردستان درحال شکل گیری بود “جنبش مقاومت خلق کرد” بهمثابه دوران نوینی از مبارزات دموکراتیک مردم کردستان در ٢٨ مرداد١٣٥٨پا بهعرصه وجود نهاد، که خصلتی کاملا دفاعی داشت، دفاع از آنچه که درحال شكلگیری بودکە به آن اشارەشد.
ازنظر نگارندە بوجود آمدن و دفاع پیشمرگایتی که ویژه کردستان بود جواب تاریخی ای بود که درتحت شرایط وسنن دادەشدەای در مقابل هجوم وحشیانه و غیرانسانی حکومت اسلامی صورت گرفت. بنا براین نقد مبارزە چریکی(مبارزە مسلحانە جدا ازتودەها) هموارە بعنوان یکی از پرنسیپهای محافل کومەلە بە آن اشارە شد باقی ماند و مبارزە پیشمرگایهتی عکس العملی بود در تقابل با حملە حکومت، “جنگ ادامهسیاست است با وسایل دیگر” وقتیکه گفتگو و مبارزات مدنی که به نمونههائی ازآن اشارە شد به بنبست میرسد، آنگاه اسلحهها بهصدا درمیآیند.
واین وظیفه ای بود که پیش روی کومهله قرار گرفت، چنانکه اشاره شد: “… وظیفه تنها هنگامی سربر میآورد که شرایط مادی برای حل آن نقدآ حضور داشته یادر روند تشکیل باشد…”
واما آیا جریان کۆمهله توانست این وظیفهتاریخی را درک وبهانجام برساند مطلب جداگانهایست که تحلیل آن بانگرش های متفاوت در بازنگری ریشەای میتواند درسهائی را برای آیندگان دربر داشته باشد. ناگفتە پیداست کە دراین آزمون تاریخی بخشها ئی ازکومەلە کە هنوز ارزشهای چپ، سوسیالیسم و دمکراسی را حفظ کردەاند،امیدخاصی بە تداوم انقلابی دمکراتیک را نوید میدهند کە در کردستان ادامە دارد.
بدیهی است کە همراه با تمام نیروهای مترقی و انقلابی کە عزم مبارزە برای برافکندن جمهوری جهل و جنایت و استثمار حکومت اسلامی ایران رادارند، با یادآوری دوران سیاه سلطنت و طرد دوران پراز ادبار ونامردمی حکومت اسلامی میتوان برای بنیان گذاری حکومتی دمکراتیک تلاش کرد، که راه را برای بالندگی کارگران وزحمتکشان که تاکنون بینصیب ترین مردمان هستندهموار نماید. تشکلی چپ،سوسیالیست و ڕادیکال، باورمند به انسان، یعنی انسانی فارغ از هرگونه ستم، چه طبقاتی، چه جنسیتی(برابری زن ومرد) وچه ستم ملی لازم است که جوابگوی این نیازها باشد. هنوز راه درازی در پیش داریم.
٢٥ بهمن١٣٩٤///١٣فوریه٢٠١٦