هر روز، هر ساعت و هر لحظه تصاویری که در مقابل دیدگانمان میگذرد و خبرهایی که میشنویم، در قیاس با وقایع قرن گذاشته بمراتب دردناکتر و دهشتناکتر است. تمام سوراخ سنبه های این کره آبی، خاکی به کانونهای بحران، بن بست و تباهی انسان تبدیل شده است. جنگ، خانه خرابی، آوارگی، فقر، گرسنگی، کشتار، باز پس گیری دستاوردهای گذشته، تنزل شان و مقام انسانیت، از هم پاشیدگی شیرازه مدنیت، آثار مخرب و ویرانگر نقش مذهب، و دهها درد و رنج دیگر، آنچیزیست که در دهه دوم قرن بیست و یک بر زندگی انسان سایه افکنده است. گویا این بربریت پایانی ندارد و هر دم در حال افزایش هم هست.
.
در راس این کوه مملو از لجن که به کلیه جوامع تحمیل شده است، فرسودگی بیش از حد نظام سرمایه داری قرار دارد که توسط سیاستمداران حامی سرمایه در دولتها و با اتخاذ سیاستهای تعفن آمیزتر از این پدیده و برای بقای این مدل که چندین دهه از پایان عمر آن میگذرد، به چهارگوشه دنیا لجن پاشیده است. نقطه ای در این جهان را نمیتوان یافت که مهر این آلودگی را بر خود نداشته باشد. در عصرحاضر علیرغم هر درجه از تغییر، تکامل و دیگر دستاوردهای تاکنونی و ثروتی که بر روی این کره وجود دارد و تولید میشود و میتوان زندگی هفت میلیارد انسان را در رفاه و خوشبختی تامین کند، اما بعنوان تلخ ترین دوران تاریخ زندگی بشر در قرن بیست و یک قابل ثبت کردن است.
.
تمام داستان این است که عمر سود و سرمایه، عمر انباشت و نظم موجود مدتهاست به پایان خود رسیده است. گندی که مشام چندین میلیارد انسان روی این کره را می آزارد ناشی از کهنسالی و بی خاصیتی نظم موجود است. حامیان یک درصدی این نظام در قدرت تلاش میکنند با توسل به مذهب، با بروز جنگ و خانه خرابی و در یک کلام با اتخاذ سیاستهای غیرقابل علاج آنرا حفظ کنند که در اثر این مقاومت بی حاصل هر بار بوی تعفن آن آزاردهنده تر آدمی را عذاب میدهد. جنازه پیر و از کار افتاده نظام گندیده و کرم زده کنونی برای نسلهای آینده جامعه انسانی نیز مخاطره آمیز و ویرانگر است. آثار و بوی این پدیده متعفن آنقدر کشنده است که حامیان و نگه دارنده گان این نظام در قدرت سیاسی در دولتها، بی کفایتی و بی لیاقتی شان برای ادامه یا اداره کردن ساختار درهم ریخته خودشان هم بوزوح قابل روئیت است.
.
اما این تمام تصویر دنیا نیست. آنسوتر و در قامتی عظیم تر در برابر این وضع دهشتناک و در مقابل باتلاق گندیده ای که سیاستمداران این دولتها در حمایت سلاحهای کشتار جمعی و بقیمت تحمیل آتش و خون علیه بشریت نظام مقدسشان را حراست میکنند، قطب انسانیت، دفاع از کرامت انسانی، دفاع از آزادی، برابری، امید برای دست یابی به رفاه، خوشبختی و سعادت انسان، با تمام قدرت علیه وضع موجود دارد میجنگد. بدون امید داشتن به چنین تلاشی از سوی جبهه برابری، آزادی و انسانیت که نود و نه درصد این توان و ظرفیت را در خود دارد، همه چیز در تاریکی مطلق فرو میرفت. قطب بشریت مترقی و مدرن، برای برون رفت از این تباهی و در جهت ساختن دنیایی بهتر قادر است این ورق را بسرعت برگرداند و میتواند سیستم سرمایه داری، این جنازه گندیده را بگور بسپارد و ساختار نوینی بنا نهد که آرمانها و آرزوهای برابری طلبانه و انسانی را قابل تحقق کند.
این جنازه را باید بگور سپرد / عبدل گلپریان
11 سپتامبر 2015